بهناماو ؛
رماندخترقرتی ؛ پسرطلبه .
پارتچهاردهم :
صدایدرشنیدمبهاجبارچشماموبازکردم
استخوندردگرفتهبودم ، دمرخوابیدهبودمبلندشدموبهساعتنگاهکردم
ششونیمصبحکدومخریهدرمیزنه
_کیه
_منمارمانرهامم
_رهامکیه
_رهاممدیگهارمان
_آعارهامدهنتگلبارانتوروحت
دروبازکردمرهامپشتدربود
_هوم
_دردمیکنهدستم
_بیشعورتونمیگیمنخوابم؟تازهدوساعتهخوابیدم !
_قبلاچیکارمیکردی؟
_بچهمیخوابوندمبااجازهشما
_خاکتوسرت
میخندیدومیخواستمکلشوهممثلدستشکنم
_رومخبدبختچرامیخندی
_زنذلیل
_نخندزربزن
_درددارمچندباربگم؟
_آیهانوبیدارکن
_کردمشیکیزدتوصورتم
_خاکتوسرتکهازپساونبرنمیای
صبرالانمیام.
رفتمجلواینهیهدستیبهموهامکشیدمورفتمبیرون
تواشپزخونهمسکنقویبرداشتمورفتمسمتاتاقشونرهامبالاتختشدرازکشیدهبودوهیلبشوگازمیگرفت
_بیااینوبخوربهترمیشی
_ایهاناصلاادمنیستدرکنمیکنهدارمازدردمیمیرم
_دقیقاکجاتدردمیکنه؟
_ازکتفمتیرمیکشهتاپایینبیحسهدستام
_اگهبهترنشدیقویترشوبراتمیارم
_اوکیبروبخواب
آیهانبدخوابیدهبوداومدمبیدارشکنمیکیکوبوندتوصورتم
_چرامیزنه.
_دیدیبهتگفتممیزنه؟!
_صبحباهاشکاردارممنرفتمبخوابم
_باشهبرو
_کمتروولوولبخورمنرفتمبخابمبیدارمکردیاونیکیدستتممیشکنم
رفتمتواتاقساعتحوالی۵بود
دوبارهخوابیدم..
_ارماااااانارماندیوونهشدمپاشووو
آیهانبیااینوخودتبیدارشکناه!
اهمیتیندادموبخوابخودمادامهدادم
یهویهجرمعظیمیافتادروم
احساسکردمهمهمحتویاتداخلیکهیهانسانمیتونهداشتهباشهریختبیرون
_اعععشکمماخهمهجامایهاااانتوروحتایدهنتگلبارانایهان
_بیدارمیشییایهباردیگهبیام؟
_پامیشمجانجدتپاشوازروشکمممحتویاتمعدمریخت
ازروشکممپاشدبلندشدمیهنفسیچاغکردمدستیبموهامکشیدملباسموبایههودیسبزعوضکردموبرگشتمسمتایهان
_چیهچرابرزخینگاممیکنی؟!
_میکشمتآیهان !
دویدمدنبالشعیناسبمیدویدوبهشنمیرسیدم
_ایخدانکشتتبچهجان
_بمنمیگیبچه؟!منازتبزرگترما
_هرموقعبچهدارشدیبیابگو
پسرهسهنقطه
_تقبلاللهحاجعاقا
_ایهااااااان
_اوکیهاذیتتنمیکنمبریم
پخیزدزیرخندهاهمیتندادموابیبدستوصورتمزدم
سلماخواببودوطاهاروپاهایرهام
_قربونتبرهبابایی :)
رهامیزصبحونهوچیدهبود
بچهروازپاهایرهامگرفتمورهامهمنشستدورمیز
ایهانبافاصلهازمننشست
_کیبرمیگردیمخونه؟!
_بزاریهدوروزیاینجابمونیمدلمونتنگشدخوب
امشبمامانبابامیرسن
_ارهیکمدیرتربهشونبلیطدادن
_خبپسرهامنبایدبرمحوزه
خیلیوقتهابوالفضلوحسینوبقیهرفقاموندیدمدلمتنگشدخب
امشبهمهیئتشبانهستمنسخنرانیدارم
_ایباباکیبرمیگردی؟
_تااخرنمیمونم۱۰اینامیام
_باشهپسازالانمیری؟
_ارهکارزیاددارمدستتنهایی؟
_نهرهامهست
_رهامکهوضعشاینطوریه..چطورمیخوادبهتوکمککنه؟
_نگراننباشارمانخریدارومیکنممیام
_پسرجانبهخاطرخودت.میگمتودیروزاینوگچگرفتیالانیهتیکههمجوشنخوردهکهدردنداشتهباشی ؛
_باباتوچیکارداریبرودیگه
_بادمپاییدنبالتکنیمآرمان؟
_چقدرشماقدرمنونمیدونیدواقعابراتونمتاسفم
عمامهاموگزاشتمو
ازخونهخارجشدموراهافتادمسمتحوزه
بهناماو ؛
رمانپنجگربه؛
پارتیک:
نفسنفسمیزدموسعیمیکردمبادستمجلویدهنمیعادوداشتهباشم
_انقدرسروصدانکناع!دودقیقهخفهشودیگه !
ازلایکمدتنگیکهمنومیعادتوشقایمشدهبودیمودرحالجاندادنبودیمنیمناگاهیبهبیرونانداختم
صدایدراومدآیهبود
_اهلخونهکسینیست؟
آهستهوارداتاقشدومقنعهاشودراورد
رفتسریخچال
دیگهداشتیمخفهمیشدیمکهدوبارهصدایدرشنیدم
اخجونبلاخرهعلیرسید
_سلامعلیکماهلالبیت
صدایآیهروشنیدمدرحالیکهدهنشپربودگفت:
_سلامداداشیکسینیست
_مهدیومیعادکجان؟ایدوتاهمیشهخونهچاپیدنکه
عجببیشعوریهاینعلیمامیچاپیم؟
وارداتاقشدعمامهشدوگزاشترویمیزوعباوقباشهمدراورد
پشتبهمابود،کلاههودیموگزاشتمروسرمبهمیعادهماشارهکردمکهبزارهسرش
_یک..دو..سه !
یهودروبازکردیمودادزدیم؛جیغبنفشیکشیدوافتادروتخت
_وایوایخدامرگمبدهشمادوتا..
سمتونخیزبرداشت
_میعادبدوکهفرارکنیممم
دویدیمسمتآیهپشتشقایمشدیم
_داداشبخاطرمنکاریشوننداشتهباش
_چیچیوکارشوننداشتهباشم؟داشتمسکتهمیکردماحمقاااا
_حقتبودعلیییی
فرارکردیمسمتدرکهدربازشدومهدیااومدداخل
_وایمهدیبدوفرارکنیمصاحابشاومد
مهدیابدوبدورفتکنارعلی
_چیشدهدورتبگردم؟
_ایندوتانزدیکبودسکتمبدن
برگشتسمتمونوبرزخیبهموننگاهانداخت
_گفتیدقیقاکدومدوتا؟
_مهدیومیعاد
_علیمنومیزنین؟داداشیمنومیزنین؟
دمپاییشودراوردوپرتکردسمتمون
جاخالیدادمخودتومخمیعاد
_اخاخمهدیاغلطکردمببخش
_بیخودغلطکردین
پسرایبد ! بریدتواتاقتاشببیروننیاید
_چشمباشهچشممم
دویدیمتواتاقودروبستیم
میعادسرشوماساژداد
_خدانابودتنکنهمهدینقشهتوبود
_نقشهخوبینبود !بایدروشکارکنیم
_اخاخسرمخیلیسنگینبوددمپاییش
_عمامهعلیه؟
_نهبرایعممهخوبکیاینجاطلبس؟
_بدشبهمن!
_نهنهعمامهنهمهدی!علیسیدهیهوآهمیکشهجدشسرمونخالیمیکنه
_اسکلیمیعاد؟خبعلیسیدباشهماچیایمپس؟
_شایدعلیروبیشتردوستداشتهباشن
_ضربهمهدیاکاریبودا
_مشخصه؟
صدایبلندیازبیروناومد
_صدامیشنومساکتباشیدتامامانبیاد
ساعت۱ظهربودمامانهمالانابایدبیاد
دقیقاتوهمینثانیهمامانواردشدازاتاقخارجشدیمورفتیمپشتش
_ماماننگاهکنمهدیازدهتوسرمیعاداصلاروانیشدهبچهیکچرتوپرتاییمیگه
_مهدی؟!
میعادبرزخینگاممیکرد
مهدیااونیکیدمپاییوپرتکرددوبارهجاخالیدادموصافخوردهمونجایقبلی
نشستمروزمینوشروعکردمبهخندیدن
_خجالتبکشمهدیا،داداشاتن
بلندشدموبرامهدیازبوندرازکردم
_مامانننننایناعلیوترسوندن
_ترسوندنشنزدنشکهزدیبچهامو
مامانکهرفتمهدیاکفگیردستشوپرتکردسمتم
رفتمسمتراستوصافخوردوسطپیشونیمیعاد
ایندفعهاخبلندیگفت
الانهمهبهخونمتشنهبودنازخندهجلومونمیتونستمنگهدارم
مهدیاترسیدواومدسمتش
_داداشیبخداقصدماونحیفنونبود
درستهتوهمکرمداشتیامابیشترازحقتخوردیشرمنده
_اهاواهاییسرم
نگاهیبهقیافهمیعادانداختمپیشونیشبادکردهبودوکبودشدهبود
_وایدلمخدایااینخانوادهرابرایمنحفظبفرما
علیبلندگفت
_امینبحقمنمظلوم
میعادباهمونحالتگفت
_زرشک
_بهعلیمنگفتیزرشک؟حقتبودهرچیزدمنوشجانتتتتت
ادامهدارد
- نویسنده ِ مبهم .
بهناماو ؛ رمانپنجگربه؛ پارتیک: نفسنفسمیزدموسعیمیکردمبادستمجلویدهنمیعادوداشتهباشم _
یهرماندلیوجدیدوطنزخانوادگی🌱
سیدمهدیهستممخلصشما
_امانازدستشمادوتافسقل
_هویفازبزرگترینگیر.همسنعلیدیگه
کلا۳سالبزرگتری
_میعادکجاست؟
_تواتاقمونخوابهبندهخدایهساعتیتودستشوییزندانیبود
_شمابایداعداممیشدین
_چشممنتظرحکمشمابودیم
_علیکجاست
_روبهرویمنکپیده
_بهشبگوساعت۴حوزه
_مبارکهایشالاخوشبختبشین
_مهدیخفه
میعاداومدسمتمفهمیدممدهگوشیوبرداشت
_قرارملاقاتمیزارین؟بدونما؟
بپایهمپیرشین
_میعادتودیگهخفهچبلاییسرداداشماوردی؟
_هیچیکرمریختمآیهوکرم
_فازانگلیسینگیرحالا
_دوسداشتمعشقمکشیدباتشکر
_ایتوروحتون
_گلتوروحمون؟
_نهگلااااااب
_دهنتگلبارانبرادرآخوندمن
_منعلیومیخوام
_باشهحالابهتمیدیمشافسردهنشوخانوادهسختگیرینیستیم
_وایخفهشومیعاددارممیمیرمازخنده
علیپلکزدچشماشوبازکردگوشیوقاپید
_چیکارمیکردینتوگوشیم؟
_شوهرتمیدادیم
زدیمزیرخندهوفرارکردیم
بهناماو ؛
رمانپنجگربه؛
پارتدوم:
_مهدیییییی
میعادعیندختراقهرکردرفتتواتاق
_اوخاوخمهدیابدکوبوندیتوکلش
پخیزدمزیرخندهایهکهتازهلباسمدرسشوعوضکردهبوداومدتواتاقولمدادرومبل
_چیهایهپکری؟
_اجیمهدیاامتحانایسنگینیداریم
_بمندیگهنگوتو۱۷سالتههمش
موندهتابمنبرسی
_اوووویجوریمیگیانگار۶۰سالته
توهمشسهسالازمنبزرگتری
_وااایایهاینوبیخیالبیاببینماچهسختیداریم
_مهدیاقااولاینکهشماهمش۲۱سالته
دوماینکهسپاهاصلاسختنیست
اونمیعادبدبختهکهوسطسریمعادلاتگیرکرده
_میخواستقلمننباشهوهمچنینمیخواستکامپیوترونزنه؛
مشکلخودشه
مامااااانگشنمه
_بیامادربیایننهارامادست
رفتمتواتاقدروبازکردمدیدممیعادبرزخینگاممیکنهبادستهجاروبرقیروبرومایستاده
_عزیزبرادرممادوقلوییمبمنرحمکن
_دهبارگفتمبزارمننقشهبکشم !
_غلطکردم
_پسگمشونقشهجدیدمنوعملیکنیم
_بریمچطوهستحالا؟
_هیچطو ! سوزنتهگردداری؟
_ازمهدیامیدزدمچیشده؟
صدایدراومدانگاریبابااومدهبود
_اونصندلیخرابیکهبرایمیزنهارخوریمونبودبیار
_اوکیانقدربهمدستورندیاپرونشو
_بدوبدوبیتربیت
یواشکیرفتمتواتاقمهدیابستهسوزنارودزدیدموازتوانباریصندلیواوردمبالا
مامانتعجبنکردچونمنزیادباوسایلخونهورمیرفتم
_بیااینمازاین
صندلیچشمیانگارسالمسالمبود
تنهامشکلشاینبودکهجاییکهمیشیننشلبودومیوفتاد
میعادیجوریردیفشکردباسوزنتهگردکهعیناصلیششد
_خباینومیبریمیزاریجاصندلیعلی
صندلیعلیهممیاریاینجا
حواسکسیجمعنبودمامانمشغولاشپزیبودگرفتمشگزاشتمشجاشوصندلیسالموبردمتواتاق
_بریمنهار
_داریممیپخیمبیالباسمونوعوضکنیم
_منتیشرتسبزمومیپوشم
توزردوبپوش
_اوکی
تیشرتامونوپوشیدیمورفتیمبیرونبهباباسلامکردیمو
نشستیمروصندلیهمهدورسفرهبودن
علییهتیشرتسفیدپوشیدهبود
اومدسمتمیز
_بهبهقرمهسبزی !
همینکهنشستروصندلیکفشافتادوعلیقالبششد
_اخاعععههخسوزنرفتتوپهلومممم
میعادپخیزدزیرخندهودویدبیرون
مهدیابادمپاییرفتدنبالشمستقیمرفتتودستشویی
بزورخندمونگهداشتموباکمکباباعلیودراوردیم
کج.کجیرفتسمتدستشویی
مهدیاعینشیرایستادهبودتامیعادبیادبیرونبکوبونتشبهدیوار
_جرئتداریبیابیرون
_نمیخوام
_اخ..میعاد..سرتوازتنتجدامیکنم
_شمریشمر
_میعادمیکشمتتتت
_منکهنمیامبیرون
ببینمشمابیشترنیازپیدامیکنیدبیایداینتویامنبیشترنیازپیدامیکنمبیاماونبیرون
بابامیخندیدومامانبمانگاهپرازافسوسمینداخت
_بیایننهاربخوریمبچهمنمازاونجا.بیاریدشبیرون
_عمرامامانعلیوداشتمیکشت
_خبشیطونهبچمبچهشیطونینکنهمریضه
_مامانخودتمیگیبچهنهایندوتاخرس
_کجاشونخرسه؟لاغرونحیفن
_ارهخیلی!لاغریدارهازشونمیباره
_خبلاغریمدیگهمهدیا
_بریمنهاردروقفلکن
مهدیادروقفلکرددلمبحالشسوختاونتو
نهاروخوردیمعلیرفتسمتدستشویی
_علیمیخوایازادشکنی؟
_اوخیادمرفتهبوداونتوئه !
نیازمبرمدارمبهاونجا
_بازشکنعلی،مامان
_چشم
دروبازکردمیعادپریدبیرونونفسیکشید
_واااااایچهبویبدیمیداد
رفتنشستسرمیزوشروعبخوردنغذاکرد
علیبعدغذارفترومبلچرتبزنه
کولروروشنکردمتایکمخنکشهبچه
کلیبلاسرشاوردیمامروز
میعادرفتسمتکامپیوترش
_میعادبریمهیئت؟!
_چرا؟
_بچهاتصمیمدارنبرایغدیریرنامهبگیرنیکمزودترمیریمجلسهداریم
بعدشهمجلسههفتگی
_اوکیمیام
_خیلیکارداری؟
_نهزیادمیخوامبخوابمیکمصبحکلاسبودمخستم
ظهرمکهاونشیرینبازیا
_مراقبباشمهدیاکرمشومیریزه
_اوکیبرواستراحتکن
روبهرویعلیرومبلدرازکشیدموپتونازکوکشیدمسرم
طولینکشیدکهخوابمبرد ؛
وقتبیدارشدمعلیهمچنانخواببود
مامانداشتچاییدممیکرد
_سلاممامان
_سلامگلمخستهبودیا
_خیلیخستهبودممخصوصابااونعملیاتعجیبغریببلااوردنسرحاجعلیمووون
_اذیتشنکنیدبچمونگاهکنچهمظلومخوابیده
_یکیاینمظلومهیکیننهترامپ
مامانشیرینخندیدگوشیعلیزنگخورد
اسممحمدروشنمایانشد
برداشتمش
_جانممدجان
_بهآقامهدیگلگلاب
_سلامداداشعینکیمونچطوریچشاتچطورن
_سلاممیرسوننعلیکجاست؟
_جاتخالیممدمیعادصندلیشودستکاریکردقالبشدسوزنرفتتوپهلوش
وایداشتیمجرمیخوردیم
_چیکارداریدبهشسیدهاولادپیغمبرهداداشم
_نکنهناعوذباللهمااولادیزیدیم
ماهمسیدیمدیگه
بهناماو ؛
رمانپنجگربه؛
پارتسوم:
_مناخرشمادوتاروگیرتونمیارم
اینوگفتوشروعکردبهحرفزدن
_میعادساعتچنده؟
_۳ونیمه
_ساعتچندبایدبریمهیئت؟
_نوشتهبود۳
_بعدازظهر؟
_نهنصفشبغیبمیگی؟یاموسیعیسی
بدوبریمطاهاجرمونمیده
سریعلباسمونوپوشیدیم
منروتیشرتسفیدمپیراهنسبزکمرنگپوشیدمواستینشوبالادادمباشلوارمشکی
میعادهمتیشرتسفیدوپیراهنجلوبازسبزارتشیپوشیدهبودوشلوارخاکی
ساعتنزدیکچهاربودومیعادهمچنانجلویاینهبهموهاشمیرسید
_میعادخوشگلیبخدابیابریم
_امادمبریماخساعتم
ساعتشوگرفتوراهافتادیمسمتپایگاه
زیادیراهنبودو۱۰دقیقهاییپیادهرسیدیم
تویخیابوندرموردعلیمیگفتیمومیخندیدیم
_وایمیعادبستهدلم..ماروکجایبهشتجامیدن؟
_تواعماقش
_ارهجونعمت
واردپایگاهشدیمومستقیمرفتیمتواتاقجلسه
اصلایادمونرفتدربزنیم
همهبزرگاننشستهبودناخبابااینجاچیکارمیکنه
_اخمیعادخرابکردیم
_بدخرابکردیممهدی.
حاجاقامظفریرئیسپایگاهبودوهمچنیناستادحوزهعلی
_بهبهبرادرانافسانهایی
یکساعتهآزگارماروعلافکردین
نهعلیمثلشمابینظمهنهپدرتون
موندمبهکیرفتینشمادوتا
بابابرزخینگامونمیکرد
اخنمیریعلیهرجامیریمتورومیزننتوسرمون
_یهجاهمخودشنباشهحرفشهست
_هیسحرفنزنمیعاد
_اجازههستحاجی؟خوابموندیمبولله
همشنقصیراینعلیه
_بشینباباجانبشین
شمادوتاپرفسورنباشیداصلاهیچه
_حاجینمیدونستیمباباهمهست
بیدارموننکردشرمنده
_باشهباباجانباشهمیعادجانبشین
نشستیموجلسهوشروعکردند
هرکییهنظریمیدادمیعادیجوریبود
نهحرفمیزدنهشیطونیمیکرد
طوطئهدرسرداره؟
_میعاد
_بله
_چتهچرامنگی؟
_خوابممیادبشدت
_منمبرادرمنم
_خببرادرانحسینینظرشماچیه؟
_منیامیعاد؟
_هردوتونبگیدمیشنویمبلاخرهعیدغدیرهشمادوتاهمسیدیدقربونجدتونبرمبگید
_هیئتکهپایهثابتهبهنظرمیهایستگاهصلواتیباشهعالیه
مثلقمکهتویولادتامامعصرموکبگزاریمیکنن
_خوبهاتفاقابانیامسالمونزیاده
میعادتونظرینداری؟
میعادجوابندادداشتچرتمیزدوسطجلسه
_میعااااد
بازمپاسخینداد؛حقداشتچرتبزنه
دوشباصلانخوابیدمشغولدرسبود
امروزهمنخوابیدهبودفرداامتحانمهمیداشتسهماهوقتگزاشتهبودبراش
_میعادبابا؟بیداری؟
دستشوگرفتبهسرشچشماشوفشرد
_میعادخوابتمیاد؟وسطجلسه؟
یکیزدمبهدستشکازروصندلیسرخوردافتاد
_مهدیاببیار
دویدمسمتپایینپایگاهابگرمبودشربتگرفتمبردمبالا
_باباابنیستشربته
رویصندلینشستبهششربتودادنخورد
_خوبیبابا؟
_ارهخوبمخوابممیومدیکم
_دوروزهنخوابیدیدیگههمینمیشه
_خبچرااومدیجلسه
_ازترسشما
_من؟خببهپدرتمیگفتیبچهجان
_نهخوبمسرمدردمیکنه
_مطمئنی؟داغیهاا
_داغنیستمگرممهخوبم
_بریدخونهبرید..محمدجانتوهمبرو
_ممنونحاجیشرمنده
میعادرفتبیرون
_وقتکردیبهشبگوبرهدکترهمینجورینمیشهدرسخوند
یکمازاینمهدییادبگیرهاصلامهمنیستبراش
_تهشبمنختمشددیگه؟ایبدبختمهدی
_خبچیهراستمیگهبابام
طاهابرامزبوندراوردبعدابحسابتمیرسم
طاهاپسرحاجیبودامایهتیکهازحاجیبارثنبرد؛هیچیرو!
_بابابریمخونه؟
_بریمباباجانممنونحاجییاعلی
ازپایگاهخارجشدیمدیدیممیعاددارهبصورتشابمیزنه
_اومدین؟بریم؟
_بابامطمئنیخوبی؟دکتربریم؟
_نهباباخوبممهدیاهستدیگهدکتره
_باشهبابابریم
رسیدیمخونهمنهیچدرسینداشتموبقیهداشتنعینخردرسمیخوندن
علیهمرفتهبودبیرون
_منحوصلمسررفتمیعادبیادیگه
_درسدارم
_رنگتپریدهباباچیچیمیخوایبخونیدیگه؟
_بزاراینامتحانموبدمچشم
_اهبروگمشواصلا
اومدمبیرونازاتاقخودموپرتکردمجلوکولررویمبل
_حوصلهاتسررفته؟
مهدیابودداشتابمیخورد
_معلومهسررفتههمتونداریددرسمیخونید
منمیهامروزبیکارم؛اهمنرفتماداره
_زودترمیرفتیخبیاداریمزاحممنمیشییامیعاد
_راستیمهدیاگفتمبهتچیشده؟
_چیچیشده؟
یهوفضولیشگلکردابوولکردواومدنشستکنارم
_خببگوچیشدهدارمازفضولیمیمیرم
_واقعانمیدونی؟بابابهتنگفته؟
_یاابلفضلچیشده؟
_مهدیاواقعابراتمتاسفم
_خبنمیریمریضنشیایشالاخببگودیگه
_بروپیشعلیجونت!
_مهدیجونیداداشخوبمخببگودیگه
_بوسمکن
اومدنزدیکلپموبوسید
_خوبه؟
_بگوعاشقمیدوسمداری
_توعشقمنیمهدیجونی
سیدمهدیخودمیعاشقتم
_خوبهازتراضیم
یهوزدتوپهلوم
_نمیریبگووو
_امروزکهپایگاهبودیم..خب..
بناماو ؛
رمانپنجگربه؛
پارتچهارم:
_خببب
_میعادکلاخواببوداصلایجوریبود
_عاشقشدبچمممم؟
_مهدیاچقدرذهنتمریضه!نهباباعاشقچی
اگهمیخایادامشوبگمبایدموهامونوازشکنی
درازکشیدمرومبلمهدیادستشوفروکردتوموهام
_دوشبهبیدارموندهدرسخونده
امروزهرچیصداشمیزدیماهمیتنمیداد
تامنهلشدادمدیدمغشکردافتادزمین
_واااایخدامرگمبده
_بعدمیگفتچیزیمنیسچیزیمنیست
حاجیمیگفتداغهببرینشدکتر
میگفتنهبایدبراامتحانمبخونم
یکیزدتوکلم
_واایچرازودترنگفتیاخهمهدییی
_داشتیدرسمیخوندیاخه
_ممنونکهگفتیحالاپرونشوبرو
مامانباباخونهنیستنامشبشامنداریممنمنهمیزارمعلیدرستکنهنهعلی !
بلندشدرفتصدایاذانبلندشد
علیواردخونهشد
_بهبهعشقتاناومددد
_منبمیرمعشقمتونیستی
_بهبهداداشمهدیجانمچطوریخوشگل
_بلهبله؟خوشگل؟راستشوبگوچیمیخوای
_منچیزینمیخوامکیگفتهچیزیمیخوام
کیفشودراوردوگزاشتزمینواومدسمتراستمنشست
مهدیاوعلیمنوتومحاصرهگزاشتهبودن
_چتونهخب؟
_هیچیداداشیکوچیکههمینطوری
راستیحاجاقایهچیزاییمیگفت
_درمورد؟!
_درموردغشکردنمیعاد
_غشنکردکهیخوردهگرمازدهشد
وفشاردرسفرداامتحاندارهاگهبدهمیتونهبرهتوسپاه
_یعنیواقعامیادسپاه؟
_میادنه ! میرهسپاه
_میگممهدی؛میتونیبرامیهمجوزبگیری؟
_پسبگوچهمرگتهمجوزمیخوای؟!
_ارهمیخوامبراییهمراسمیتوحوزه
حاجیمیگهشهرداریخیلیبهحوزه.گیرمیده
میگهزمینتوطرحهولیزمینوقفهحوزست
الانهممیخوایممراسمبرگزارکنیم
اینامیگنزمینتوطرحهسریعابایدتخلیهشه
کلاینراستاومیخوانخرابکنن
_واچراحرمتحوزهونگهنمیدارن؟
_حاجیگفتمجبورمیشمازسپاهواردبشماوناهممیگفتنمیتونیبسمالله
الانمیتونیمجوزبگیری؟
_نه !مجوزنمیگرمدستامومیگیرمبزانوموبلندمیشمبراتونخودحوزهومیگیرم
منودستکمنگیر
_الهیدورتبگردهداداشواقعامیتونی؟
_اره
یهبوسهمحکمبگونمزد
_خببسهلوسبازیفقطبخاطرحاجیمیکنمنهشاگردحاجی
_وقتیبحاجیگفتمگفتازدستمهدیبرنمیادکارشخیلیسختتره
_پسکنسله
_اعععمهدیاذیتنکن
_باشهحالابراتوناوکیشمیکنمفردابرمادارهچشم
_قربونتبرمم
_چونبهعلیداریکمکمیکنیامشبشامبامن
_مگهمامانخونهنیست؟
_نهنیستشدارنمیرنجلسه
_ایهکومیعادکجاست
_ایهرفتهکلاسزبانالانامیاد
میعادهمعینخردارهدوماهدرسمیخونهبرایامتحانفردا
_اهچراانقدردرسدرسدرس
_دلتتنگشددوبارهزیرصندلیتوخالیکنه؟
_اعخفهشونمیخوادبرامندردسردرستکنید
پاشیدپاشیدبریمنمازمناماممیشم
بلاخرهدرسیخوندم
_زرشک
صدایمیعادیکازاتاقخارجمیشداومد
_خرخونیتمومشد؟
_سرمدردمیکنهازاینهمهدرس؛نهباباکلیدرسمونده !
وضوگرفتیموپشتعلینمازبستیم
ایههمیواشیواشرسیدهبود ؛
نمازکهتمومشدمامانوباباازمسجدبرهگشتنوسفرهشاموپهنکردیم
مثلاینکهرفتنشونبهجلسهشدهبودبعدشام
_سیدمهدیعزیزمبروداداشتوصداکنبیادشام
_بهرویچشم
بلندشدمورفتمسمتاتاقمون؛
مامانهمیشهماروباپسوندسیدوساداتصدامیزداینخیلیباعثخوشحالیمونبود ؛
مشغولدرسبود
_هویمیعادبیاشام
_ممنوننمیخورمبمامانبگوسیره
_خفهشودیگههیدرسدرسدرس
پاشوبیابخور
_اونموقعیکتوهمداشتیمیرفتیتوسپاهدیدمتچطوردرسمیخوندیسهروز.زیرسرمبودی
_منفرقمیکنمالانببنددهنتراوبشتاببسویغذا
_نمیشتابم
_بدرکاسفلالسافلینانقدردرسبخونتافسیلشی
دروبستمورفتمسرسفرهنشستم
_چرانیومد؟
_میگهمیلندارم
_اشکالیندارهدرسشمهمهسیدعلیماماناینخورشوبدهبهسیدمهدی
_وامامانخوبکوفتبخورهمندارممیخورم
_باشهمادربخوربعدبدهبمهدی
_چشمچشم
علیبایکچشمغرهشدیدظرفخورشودادبهم
همینکهیکمبرداشتممهدیابرشداشتگزاشتپیشعلی
_ایهاالناسآهایمردممیعااادکجاییمنوغریبگیراوردن
یعنیچیخبدارممیخورم
_ماکاریکردیمعلی؟
_نهاصلا
_بیاداداشخودمدورتهممیگردم
ایهبهمیهظرفدیگهداد
نهاروخوردیموظرفوجمعکردیم
علیاستیناشوبالازدوظرفوشست
مامانوبابافورارفتنجلسهشون
منمکهبیکارازهمهعالمروبهکولردرازکشیدموتخمهمیشکوندم
علیبعداینکهظرفشستناشتمومشددمرروزمینخوابیدوجزوههاشوبازکردبخونه
باصدایبلندمیخونداعصابموریختهبودبهم
_علینمیریایشالایواشتربخون
_باش..
دوبارهبلندمیخونداخخدامنازدستاینبهکجاکدومکوهپناهببرم
گوشیمزنگخوردطاهابود