مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#مرور_زندگی_امام_حسین 41 اما پسران امام مجتبی ؛ 4 تن از فرزندان این بزرگ امام در کربلا حضور داشتند.
#مرور_زندگی_امام_حسین 42
نوبت به برادران امام رسید؛ فرزندان علی بن ابی طالب. بکر (محمد) بن علی اول رفت و به شهادت رسید. در میدان اینگونه رجز خواند: پیشوای من علی، صاحب فخر، آن والا مردی است که از تبار هاشم، راستگو، بزرگوار و دارای فضیلت است. این حسین پسر پیامبر است که از او با شمشیر🗡 صیقل داده شده حمایت می کنم. جانم فدای برادری که عظمتش موجب وقار من شده.
در این رجز دو نکته جالب و زیباست. او برادر ناتنی امام بود. مادرشان متفاوت اما از یک پدر بودند. چه زیبا مقام و جایگاه برادرش و اینکه زاده فاطمه با او فرق دارد را فهمیده بود و حضرت را یابن رسول الله خواند!
و نکته دوم جمله آخر رجزش؛ عظمت امام را موجب وقار خودش خوانده...
امام همینه؛ خودش بزرگ است و برای نوکرانش افتخار است که خادمش باشند...! برای ما هم صدق می کنه ها! خدا را سپاسگذاریم و خوشا به حالمون که چنین امامی داریم...
بعد عون بن علی نزد امام رفت.
حضرت گریان😭 گفتند: ای برادر تسلیم مرگ☠ شده ای؟
عون گفت: چگونه تسلیم مرگ☠ نشوم درحالیکه شما را بی یاور می بینم؟
جنگ سختی کرد. سپس بازگشت تا امام را دوباره ببیند. امام از او خواست تا استراحتی کند اما عون گفت: بگذار جانم را فدایت کنم و رفت و شهید شد.😭
عباس پیش برادران تنیش رفت و گفت: پیش آیید تا خیر خواهی شما برای خدا و رسولش را ببینم و 3 پسر ام البنین به ترتیب به میدان رفتند.
اول عبدالله بن علی به میدان رفت و بعد برادرش عثمان بن علی( دلیل نامگذاری او به دلیل علاقه حضرت علی به عثمان بن مظعون از صحابه پیامبر بود.)؛ او توسط خولی به شهادت رسید. آخر هم جعفر بن علی پای به میدان گذاشت.
حیفه از بانو فاطمه کلابیه ملقب به ام البنین نگیم. پس از ازدواج با حضرت علی و در ورود به منزل ایشان، ابتدا از فرزندان فاطمه زهرا کسب اجازه کرد تا به خانه وارد شود؛ ادب!!!
پس از عاشورا وقتی فرستاده امام سجاد وارد شهر شد، ام البنین از پسرانش نپرسید و دنبال خبری از حسین بود...
او اولین کسی بود که مراسم عزاداری و گریه😭 برای شهدای کربلا برگزار می کرد. روزها دست عبیدالله فرزند عباس را می گرفت و در بقیع به نوحه سرایی می پرداخت. حتی مروان که دشمن اهل بیت بود، گریان😭 می شد.
از نوحه های او این بود: ای کسی که دیدی عباس به همه حمله ور می شد؛ خبر دار شدم به سر پسرم در حالیکه دستانش قطع شده بود ضربه ای وارد شده، وای بر من، بر شیر بچه ام، اگر شمشیر🗡 دستش بود احدی به او نزدیک نمی شد...
دیگر مرا ام البنین نخوانید
در کربلا دیگر پسر ندارم😭
یا باب الحوائج...عباس...
ادامه دارد ...
◾️
▪️◾️ @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
زمانی که هادی ساکن نجف
بود، هر شب جمعه می رفت
کربلا. 😍
در مدت حضور توی کربلا از
دوستاش جدا می شد و خلوت
عجیبی با مولای خودش داشت✌️
خوب به یاد دارم که هادی از
میون تمام شهدای کربلا به یک
شهید علاقه ای ویژه داشت. ❤️
بعضی وقتا خودش رو مثل اون
شهید می دونست و جمله ی
اون شهید رو تکرار می کرد
می گفت : من عاشق جون،
غلام اباعبدالله (علیه السلام)
هستم
_ جون در روز عاشورا به آقا
حرفایی زد که حرف دل من
به مولاست ...
او از سیاه بودن و بدبو بودن
خودش حرف زد و اینکه لیاقت
نداره که خونش در ردیف خون
پاکان قرار بگیره. 😞☝️
من هم همینطور هستم
نه آدم درستی هستم
نه .... 😔✋
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه 📚 دیدگاه بانوے تازه مسلمان شده #مارگارتمارکوس در مورد اسلام و #حجاب: 🔶 نذر کردم خوب شوم
.
#غربِ_نو
#تولدے_دوباره🍃
📚 نذر کردم تا #مسلمان شوم:
🔶 خانم مارگارت مارکوس #محقق آمریکایی، تحصیل کرده در #دانشگاه نیویورک که بعد از مسلمان شدنش، نام مریم جمیله را برای خود انتخاب کرده میگوید: «در حین #تحصیل مریض شدم و مدت دو سال در بیمارستان بستری بودم در آنجا بود که نذر کردم خوب شوم تا زودتر به #اسلام و مسلمانان بپیوندم❗️
🔶 بیماری من به طور غیر منتظرهای بهبود یافت و پس از مرخصی از بیمارستان در شهر نیویورک به دنبال پیدا کردن مسلمانان به جستجو پرداختم و با شریفترین افراد مسلمان برخورد کردم و با کمال #افتخار به اسلام روی آوردم❗️
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#اربعین♥️
نوکر کوے توبودند
همہ اَجـدادم{💓}
نوڪرےازجانبِ
اجـدادم مـن اسـت✨🌱
ایـن که هسـتم در این خانہ
لطف زهـراست💚●°
ایـن هم از مرحمـت
مادرمولاےمـن است❀🍃
🏴 @masjed_gram
#تلنگر
دوستان یه بحث کوچیکـــ درباره قمار و شرابـــ..
به آیه زیر دقت کنين :☺️👇
🌐💠⚜⚜💠🌐
⚜ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
📢 ﺍے ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ!
🍻 ﺷﺮﺍﺏ ﻭ ﻗﻤﺎﺭ ﻭ ﺑﺘﻬﺎ ﻭ ﺍﺯﻟﺎم "= ﻧﻮﻋﻰ ﺑﺨﺖ ﺁﺯﻣﺎﻳﻰ"
👿 ﭘﻠﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ،
👣 ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻭﺭے ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ!
💠سوره مائده آیه ۹۰💠
👹 خدا اونهارو پلید میدونه و میگه از اعمال شیطان هستش
⁉️ ولی دلیلش چیه؟
چرا خدا از این الفاظ استفاده کرده درباره شراب و قمار؟
✅ آیه زیر جواب سوالمونه، با هم ببینیم ...
🌐💠⚜⚜💠🌐
⚜ إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ
🍺ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺷﺮﺍﺏ ﻭ ﻗﻤﺎﺭ،
ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﺪ،
📿🔮 ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ.
⁉️ ﺁﻳﺎ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭے ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻛﺮﺩ؟!
💠سوره مائده آیه ۹۱💠
🤔 حالا خدااارو فراموش کنیم چی میشه مگه؟؟
آیه بعدے رابا هم ببینیم :👇
🌐💠⚜⚜💠🌐
⚜ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
ﻭ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ
🤑 پس خودشان را هم فراموش کردند
💯 ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺎﺳﻘﺎﻧﻨﺪ .
💠سوره حشر آیه۱۹ 💠
📇 فراموش کردن خود یعنی ندونی کی هستی، از کجا اومدی، چرا اینجایی و کجا میخوای بری..
📌خدا میگه اگه منو فراموش کنین خودتون رو هم فراموش میکنین
📈 و این یعنی هرررر کاری در دنیا انجام بدیم بی نتیجه و پوچ میشه..
😰 و این فاجعستــــــ .
قرارگــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#مرور_زندگی_امام_حسین 42 نوبت به برادران امام رسید؛ فرزندان علی بن ابی طالب. بکر (محمد) بن علی اول
#مرور_زندگی_امام_حسین 43
اما عباس...
اول حضرت را از زبان امام سجاد ببینیم:
خدا رحمت کند عمویم عباس را که حقیقتا ایثار و جانبازی نمود و جنگ نمایانی کرد و خود را فدای برادرش کردتا جاییکه دست هایش قطع شد. خداوند مانند جعفر بن ابیطالب دو بال به او عنایت کرد تا در بهشت پرواز🕊 کند. همانا عمویم عباس در پیشگاه خداوند منزلت و مقامی دارد که فردای قیامت همه شهدا بر مقام او غبطه می خورند.
و اوصاف این بزرگ مرد از زبان امام صادق(ع): سلام بر بنده صالح خدا، مطیع امر خدا و رسول و علی و حسن و حسین...
عموی ما عباس با بصیرت و سخت ایمان بود.
اما اوج کار عصر تاسوعاست وقتی که سپاه دشمن قصد حمله به لشکر امام را داشتند و امام به برادرشان گفت: ای عباس، سوار شو، جانم به فدایت ای برادر! برو و بپرس که چه می خواهند؟
امام معصوم به کسی بگوید جانم به فدایت!☺️
الله اکبر به این جایگاه...
واقعا عباس کیست؟
عصر تاسوعا شمر سمت خیام امام آمد و فریاد زد: پسران خواهر ما کجایند؟( شمر و حضرت ام البنین از یک قبیله بودند و به همین دلیل شمر حضرت عباس و برادرانش را اینطور خطاب کرد!)
عباس و برادرانش پاسخی ندادند.😐
امام فرمود: جوابش را بدهید اگرچه فاسق است! برادران از او پرسیدند چه می خواهی؟ و شمر امان را نشان داد و گفت: بیایید و اطاعت یزید را بپذیرید که ایمن خواهید بود. عباس طوفانی جوابش را داد: خداوند تو و امان نامه ات را لعنت کند.😬 تو ما را امنیت می دهی ولی فرزند رسول خدا در امان نباشد؟
اصلا خودش را نمی دید! امنیت امام در راس اهداف عباس بود. شب عاشورا پس از برداشته شدن بیعت، گفت: بعد تو زنده ماندن چه سود؟؟
روز عاشورا عباس از این سو به آن سو در حرکت بود تا هر کاری که می تواند برای امام بکند. تا اینکه عصر عاشورا وقتی تقریبا تمام اصحاب و بنی هاشم شهید شده بودند، نزد امام رفت تا اجازه میدان بگیرد. حضرت گریستند😭 و گفتند: برادر تو پرچمدار🏴 منی. عباس گفت: سینه ام تنگ شده؛ دوست دارم با این منافقان بجنگم و انتقام بگیرم. ولی امام به او گفت: پس برو برای اطفال مقداری آب بیاور.
عباس گوش به فرمان گفت: چشم و رفت تا مشک را بردارد...
ادامه دارد ...
◾️
▪️◾️ @masjed_gram
1_31417501.mp3
4.02M
🎧سبڪ ≈ #واحد_احساسی
مناسبتۍ ≈ #اربعین
🎼دوبارھ دلم راهے اربعین مولاست،
پیادھ دراین جادھ قدم زدن چھ زیباست
🎤مداح ≈ #میثم_مطیعی
•🎙• @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#خاطره_سفر_کربلا_اربعین
🌸🍃| یکشنبه بود قرار بود شب ساعت8🕗 حرکت کنیم ؛ 🚎
ظهر بود هنوز گذرنامه نداشتم ویزاکه هیچی 😒
جلوی در اداره گذرنامه بودم
حسین زنگ زد📞
+سلام داداش خوبی؟
نوکرم توخوبی
+گرفتی گذرنامه رو ازصبح استرس تو رو دارم ...
داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس
+باشه داداش گرفتی بهم بگو ان شاالله ردیف میشه
باشه چشم
قطع کرد رفتم تو🚶خیلی شلوغ بود
پرسیدم گفتن کلا صادر نشده باید بشینی شانست بزنه امشب بدن وگرنه فردا...😢
بابغض زنگ زدم حسین
بهش گفتم نمیشه من بیام قسمت نشد شمابرید👋
حسین گفت: این چه حرفیه‼️ ماقرارگذاشتیم باهم بریم توکل داشته باش درست میشه اگه نشد فردا صبح میریم👌
گفتم نه برنامه هاتون خراب میشه😱
گفت نه نهایتش بچه ها روراهی میکنیم من و توبا اتوبوس🚎 میریم
دلمو گرم کرد 😊❤️
داخل جا نبود بشینم ایستاده بودم🙄
ساعت شد ۶🕕 عصر حسین پیام داد چه خبر؟📩
گفتم داداش هنوز ندادن هربیست دقیقه اسم ۱۰ نفرمیخونن تحویل میدن😞
گفت باشه داداش تا اینجا اومدی بقیشم ارباب ردیف میکنه
گفتم دارم ازاسترس میمیرم😓
گفت یه ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو .. من خیلی قبول دارم گره کارمنم همین باز کرد👌( آخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت)
گفتم باشه داداش بگو😔
گفت تسبیح داری
گفتم اره
گفت بگو الهی به رقیه(سلام الله) حتما سه ساله ارباب نظر میکنه
منتظرتم👌
قطع کردم چشممو بستم شروع کردم
الهی به رقیه 📿 الهی به رقیه 📿 ...
10 تا نگفتم که یهو گفت این 5 نفر آخرین لیسته بقیش فردا
توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسمم رو خوندن😳
بغضم ترکید باگریه گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم
وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد
اشک توچشمش حلقه زد گفت الهی به رقیه (سلام الله)😢 |🌸🍃
#شهید_حسین_معز_غلامی
🕊|🌹 @masjed_gram
1_28981094.ogg
2.26M
#اگه_رفتی_زیر_قبه
حسین(ع) یادم کن 😭
اگه رفتی توی
#بین_الحرمین_یادم_کن😭
جامانده ایم #التماس_دعا🙏😭
•🎙• @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه #کلیپ🎥 🔺اینجا ایران است! 👇🏻🌸👇🏻🌸
.
⚠️وقتی برای رونمایی یک ماشین از دو #زن استفاده میشود!
وقتی در #تبلیغ_اجناس همیشه پای یک زن در میان است!(حتی پیراهن مردانه)
وقتی زنی یک جنس را #تبلیغ میکند مشتری بیشتری دارد...!
باید قبول کنیم که دچار #جنسیت_زدگی شدهایم و شعار #حمایت_از_حقوق_زن لقلقه زبانمان است😔
دلیل چیست⁉️
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
🔴🔴 بیاین یه لحظه به خودمون نگاه کنیم، تو این دنیا داریم دنبال چی می گردیم ؟؟
⭕️⭕️ همه مون کم یا زیاد، "سرگردونيم" ..
🔴⭕️ اینجاست که خدا راهنمایی مون میکنه ..
👈 باهم ببینیم :
🌹🍀🌹🍀🌹🍀
🌸 #امام_زمان :
🌴 سوره هود آیه ۸۶ 🌴
🕋 بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
🎯 بقیه الله ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﺷﻴﺪ .
✳️✳️ این آیه یک نکته خيلي مهم داره :
👈 اگر مومن باشیم، بهترین چیز برای ما
"بقیّه اللّه" است .
🌺🌸🌺🌸🌺
🔰🔰 وقتی فهمیديم #امام_زمان از همه چیز، از پول، ماشین و همسر و ...برای ما بهتر است، باید چیکار کنیم ⁉️
🤔 مسلما بايد امام زمان (عج) را هدف حرکتمون و راس همه امور قرار بدهيم ..
🏃 و به سمت او چیزی که به گفته خدا، "بهترین چيز برای ماست" حرکت کنیم..
🌀🌐🌀🌐🌀
💠💠 فقط باید به حرف خدا اعتماد کنیم که :
😇امام زمان از همه چیز برای ما بهتره
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#مرور_زندگی_امام_حسین 43 اما عباس... اول حضرت را از زبان امام سجاد ببینیم: خدا رحمت کند عمویم عباس
#مرور_زندگی_امام_حسین 44
صدای العطش کودکان خیام را پر کرده بود. مشک را برداشت و بدون تعلل به سمت شریعه فرات شتافت. در مسیر حیدر وار جنگید و توانست وارد شریعه شود. دست زیر آب برد تا بنوشد که یاد تشنگی امام افتاد و آب بر آب ریخت و گفت: ای نفس! بعد از حسین جز ذلت نیست، مبادا پس از او زنده باشی. حسین شربت مرگ☠ را می نوشد و تو می خواهی آب گوارا بنوشی؟😣 این شیوه من نیست و نه کار کسی که صادق و امین مولایش مولایش باشد.
عباس از شریعه بیرون آمد و با تمام وجود عزم خیام حسینی را کرد. مسیر از نخلستان🌴 می گذشت و چه مکان خوبی برای ترسویان که پنهان شوند و عباس را غافلگیر کنند. از هر طرف تیر بود که می آمد و کسی در این بین آمد و دست راست عباس را قطع کرد... اما برای عباس انگار فقط امر امامش مهم بود نه دست قطع شده اش؛ چرا که گفت: به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید ، باز هم از دین و امام صادق و با تقوایی که فرزند پیامبر است حمایت می کنم.
مشک بر دوش چپش و شمشیر🗡 به دست چپ بود و می جنگید که حکیم بن طفیل با ضربتی دست چپ او را هم قطع کرد.😭
با توجه به شواهد و رجزی که عباس بعد قطع دست چپش خوانده پس آن موقع مشک به دندان نبوده و به نظر دست مبارکشان از مچ قطع شده و مشک بر شانه و به کمک ساعد حفظ می شد...
عباس گفت: ای نفس از کفار نترس، تو را مژده باد به رحمت خدا. تو به زودی با پیامبر محشور می شوی. دست چپم را به ستم بریدند، خدایا در آتش🔥 دوزخ بیندازشان.
تیر باران عباس ادامه یافت. اینجا مشک را به دندان گرفت. خیلی تلاش کرد تا مشک سالم بماند. اما نشد...😞
تیری که به عباس نخورد او را کشت...
تیری به مشک خورد، تیری به سینه اش و تیری به چشمش. لعینی با عمود بر سر عباس زد. مانند پدرش شد و از اسب به زمین افتاد...
اینجا بلند گفت: ای اباعبدالله، خداحافظ. برادر مرا دریاب...
حسین با سرعت خود را به عباس رساند. دست های بریده را در راه دید و بوسید، در کنار بدن عباس گفت: برادرم اباالفضل، الان کمرم شکست و تدبیرم گسست...😭
امام برادرش را همانجا گذاشت تا بگوید او متفاوت است و باید جایگاهی جداگانه داشته باشد...
در خیام، سکینه دختر امام از عمویش پرسید و امام خبر شهادت را دادند و همه فغان برآوردند.😭
زینب کبری گفت: ای برادرم، ای عباس، وای از بی کسی ما بعد از تو.
این نشان دهنده عظمت عباس در بین خاندان امام است. او وزنه ای بود که رفت...
بی شک خدا سرشته تو را از گل حسین
سقای با فضیلت و دریا دل حسین
ادامه دارد ...
◾️
▪️◾️ @masjed_gram