eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
716 ویدیو
38 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
روح الله "برادر شهید" که اومد ، رفتیم بهشت زهرا... منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم... به محض اینکه حکاک اومد، یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم چه طور؟ گفت: اصلا نمی دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم! دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما که خشکمون زده بود وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که میتوان گفت هدیه ای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله سالار شهیدان ... 🕊|🌹 @masjed_gram
🔹خمسش را کنار گذاشت!  به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت می‌داد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازه‌اش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه می‌کردند و می‌گفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمی‌کنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. شب‌های جمعه به بهشت زهرا می‌رفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، می‌رفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشته‌هایش رفته بود، با قلم بازنویسی می‌کرد. قلم‌هایش را هنوز نگه داشتیم. بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام می‌رفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت می‌کرد و تا صبح آنجا بود . 🕊|🌹 @masjed_gram
🔰سال دوم راهنمایی بود و ما در زندگی می کردیم . قرارشد که مقام معظم برای دیدار با مردم کرج تشریف بیاورند. مردم همه جا را چراغانی💡 کرده بودند. من به خانه🏡 آمدم و دیدم که در خانه است. در حالی که نباید در آن ساعت از روز خانه می بود❌ 🔰علتش را از رسول پرسیدم. گفت: امروز معلمشان سر کلاس گفته بود: ما نمی دانیم این را چگونه باور کنیم⁉️ از یک طرف می گویند گناه است و از طرفی هم شهر را چراغانی کرده اند😐!!! 🔰بروید ببینید در شهر چه خبر است ؟!!! حرفش که به اینجا می رسد رسول بلند می شود و می گوید: چراغانی که چیزی نیست، را هم فدای آقا❤️ می کنیم. 🔰معلم هم عصبانی می شود و می گوید: باز تو حرف زدی؟! در این کلاس یا جای منه یا جای تو😡! رسول هم از سر جایش بلند می شود ومی گوید: استادی و من به احترام شما می روم😊 (محمدحسن) 🕊|🌹 @masjed_gram
🍃🕊| 📚 چند سالی بود که با محمدحسن(رسول) هم سرویس بودم و چون مسافت محل سکونت ما تا محل کار تقریبا زیاد بود فرصت مناسبی بود که همدیگر رو خوب بشناسیم... طی این مدت از اخلاقش لذت میبردم. با اینکه مجرد بود و مسیر سرویس ما هم از مناطق بالا شهر تهران میگذشت،بارها توجه کردم که خیلی تلاش میکرد مسائل شرعی رو تو نگاه به نامحرم رعایت کنه! همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم إبا میکرد. 👌ازش پرسیدم تو چی دیدی که فکر میکنی شد عامل شهادتش؟ گفت: به جرات میتونم بگم دوری از نامحرمش... بین رفقا دائما میگیم این صفت باعث شد ❤️ رو از خدا بگیره... شنیدم از اطرافیان که گفتن:تو صحبت با نامحرم حتی بستگان هم همیشه سرش پایین بود.😊 📝✨| 🍃 @masjed_gram
در دوره آموزشی بسیج، یک شب رسول، من را کنار کشید، حالا آن موقع سیزده ساله بود، گفت: آقا مرتضی شما آدم خوبی هستید و من به شما اعتماد دارم، یک چیزی می‌خواهم بگویم، فقط از شما می‌خواهم که به هیچ کس نگویید، تاکید کرد که به پدرم نگویید، به مادرم نگویید، به برادرم روح الله نگویید، من اول فکر می‌کردم یک کار خطایی کرده یا تقصیری از او سر زده، گفتم: خوب بگو، گفت: آقا مرتضی شما آدم پاک و مومنی هستید، دعایتان هم مستجاب می‌شود، دعا کنید ما شهید بشویم، من همانجا چشمم پر اشک شد، رفتم پشت چادرها و شروع کردم به گریه، که این بچه در این سن و سال چقدر از امثال ما سبقت گرفته. 🕊🌹| @masjed_gram
🍃 🌸 از زبان خودِ شهید خلیلی: امیر گفت: چقدر کلاهت قشنگه من هم کلاهم🧢 را از سرم برداشتم و به او دادم. اتفاقا وقتی سرش کرد خیلی هم به تیپش می آمد. وقتی به صورت امیر و خنده هایش نگاه کردم، خیلی خوشحال شدم😍 که می توانم با بخشیدن چیز هایی که دوست دارم، دوستانم را خوشحال کنم حتی اگر چیزی را که می بخشم، خیلی دوست داشته باشم؛ اما حسی که از رفقایم به من منتقل میشد برایم باارزش تر بود👌 🌷 🕊|🌹@masjed_gram
🍃 رسول گݪزار شـهدا رو خیلے دوسٺ داشت. هر پنجشنبہ پاتوقش گلـزار شـهدا بؤد.💫 موقعۍ کہ شهید اڪبر شـهریاری رو مےخواسٺن دفن کنـن ,مݩ عکس رسؤݪ رو گرفته بودم دسـتم و وایسٺاده بودم ڪنار.🖼 یڪے از مادراۍ شهدا اومدن و بہم گفٺن این پسر هـر هفٺه سـر مزار پسر مݩ میومد و چقـدر هم پیش مݩ نهار خورده.🌹🌱✨ به نقل از مادر شهید رسول خلیلی🌹 🌸 🌺| @masjed_gram