eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
716 ویدیو
38 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹امام على عليه السلام: تاج مرد، عزّت نفْس اوست و زيورش انصاف او تاجُ الرّجُلِ عَفافُهُ، و زَينُهُ إنصافُهُ 📚غررالحكم حدیث 4495 زیور انصاف! هنگام خرید چای از یک فروشنده چای تبریزی بازار صفی تبریز؛ وقتی از علت پاکت زیر وزنه نیم کیلوئی پرسیدم گفت من به شما چای کیلوئی می‌فروشم نه پاکت! با انصاف مملکتمون رو زیباتر کنیم🌹 🌺 🌺🌺 @masjed_gram
#احکام 💠سفر طلاب و کارمندان و وظیفه نماز... ✍نظر آیت الله خامنه ای ✨ ✨✨ @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹سال 80 وقتی به سمت لشکر پیاده مکانیزه حضرت رسول استان تهران🗺 می رسند همزمان قرارگاه ثار الله هم بودند . در زمان معارفه می گفت : من فرمانده لشکر نیستم🚫 من امانتدار هستم و فرمانده است . 🔹در سال 62 هم جز اهرم های تیپ محمد رسول اله (صل الله علیه وآله وسلم) همراه با ✓شهیدان همت، ✓شهبازی، ✓متوسلیان بود ؛ همیشه سخنانش برگرفته از یا منویات یا حضرت امام بود . 🔹آلبومی از حضرت امام و مقام معظم رهبری داشت و هر وقت دلش می گرفت💔 آن را نگاه می کرد👁. بسیار بود و می گفت اگر حضرت آقا دستور دهند تا پای جان حاضر به انجام آن هستم✊ و درنگ نمی کنم❌ 🔹درباره توصیه‌ای که به وی داشته است گفت : ایشان به من اشاره داشت که حداکثر عمر ما 60، 70 سال است و باید از مال دنیا دوری کرد🚯 و امیدوارم بتوانیم که ایشون برافراشت را بالا نگه داریم چون ایشان یک استاد تمام اخلاق است👌 و همواره با و نیروهایی که با ایشان بودند روابط اخلاقی و فرهنگی هم داشتند✅ 🕊|🌹 @masjed_gram
#سہ‌شنبه‌هاے‌مهدوے ما با #سه‌شنبه های شما خو گرفته ایم انـدازه لیاقتمان #جـمکـران بـده تعجیل در ظهور سه #صلوات #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹 ••🌼•• @masjed_gram
1_7870652.mp3
5.16M
همہ هسٺ آرزویـم ڪہ ببینـم از تـو رویـی 😍 دعاے امشب فراموش نشود❤️ 🎤 •🎙• @masjed_gram
#ریحانه #سیاه‌نمایی #حضور_اجتماعی نقش آفرینی زن مسلمان در #خانه و #جامعه به قدری مؤثر و شگفتی‌ساز است که بعضیها شعارهایشان را از روی او می‌نویسند ولی چشم دیدنش را ندارند...💢 قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
🌼🍃 🍃   سہ شنبہ شدُ و پَرزدم سوی تو شدَم سائل ديدن روی ِتو بہ اِذنْ چهارده نور پاڪ جهان شدم جان نثار امام زمان عج دوباره 💚 @masjed_gram 🍃 🌼🍃
🚫غرور در برابر خداوند ممنوع🚫 🌸☺️ به آیات زیر دقت کنید لطفا : 🌐💠⚜⚜💠🌐 🕋 يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ . 🤔 اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور و فريب داده است⁉️ 🕋 الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ . 😊 همان كه تو را آفريد و اندامت را استوار ساخت و متعادل كرد . 🕋 فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ . 💪 و به هر صورت كه خواست، تو را تركيب كرد . 💠 💠 🌐💠⚜⚜💠🌐 💠💠 علت غرور انسان در مقابل خدا چیست⁉️ 🌐🌐 چی باعث شده که انسان در مقابل خدا بایسته⁉️ ✴️✴️ چرا انسان با آن همه نياز و ضعف، مغرور باشد⁉️ 💭💭 چه چیزی جز بخشندگی خدا باعث شده که انسان عبادت نکند و به قیامت ایمان نداشته باشد ✳️✳️ بدترين نوع كبر و غرور، آن است كه در برابر پروردگار كريم و هستى بخش باشد . 🌐💠⚜⚜💠🌐 ✅خدای که انسان را از عدم به وجود آورد . ✅سپس هر یک از اجزای وجودش را در بهترین جای ممکن قرار داد . ✅پس از آن، اعضا و اندام انسان را متوازن و متعادل ساخت . ✅و در نهایت به بهترین شکل، صورتگریش نمود . 💐💐 همه وجود و هستی و امکانات وجودیِ انسان از . 🤔🤔 پس چه جای و ⚠️⚠️ پس دوستان غرور انسان، بيانگر غفلت او از و است .  🔔🔔 و كسى كه به مغرور شود، را انكار مى‌كند مواظب باشیم . قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_نهم •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ قلبم تالاپ تلوپ می ک
🌸🍃 🍃 ❤️ •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ 🌺 کم کم حرفِ عقد و عروسی پیش اومد. شب ها بزرگ ترهای دو خانواده می نشستن و تصمیم می گرفتن چطور مراسم رو برگزار کنن؛ ⭕️ امّا من و صمد هنوز دو کلمه درست و حسابی با هم حرف نزده بودیم ... 🌌 یک شب خدیجه من رو به خانه شان دعوت کرد. زن برادرهای دیگرم هم بودن. برادرهام به آبیاری رفته بودن و زن ها هم فرصت رو غنیمت شمرده بودن برای شب نشینی. 😊 موقع خواب یکی از زن برادرهام گفت: «قدم! برو رختخواب ها رو بیار.» 🔹رختخواب ها توی اتاقِ تاریکی بود که چراغ نداشت؛ اما نورِ ضعیف اتاقِ کناری کمی اون رو روشن می کرد. واردِ اتاق شدم و چادرشب رو از روی رختخواب کنار زدم. حس کردم یک نفر توی اتاقه. می خواستم همون جا سکته کنم؛ از بس که ترسیده بودم. با خودم فکر کردم: «حتماً خیالاتی شدم.» 😇 چادرشب را برداشتم که صدای حرکتی رو شنیدم. قلبم می خواست بایسته. گفتم: «کیه؟!» 😨 اتاق تاریک بود و هر چه می گشتم، چیزی نمی دیدم. ـ منم. نترس، بگیر بشین، می خوام باهات حرف بزنم. 🌷 صمد بود.... می خواستم دوباره دربرم که با عصبانیت گفت: «باز می خواهی فرار کنی، گفتم بشین.»😤 ❇️ اولین باری بود که عصبانیتش رو می دیدم. گفتم: «تو را به خدا برو. خوب نیست. الان آبروم می ره.»😥 می خواستم گریه کنم... 🔸 گفت: «مگه چیکار کردیم که آبرومون بره. من که سرِ خود نیومدم. زن برادرهات می دونن. خدیجه خانم دعوتم کرده. اومدم با هم حرف بزنیم. ناسلامتی قراره ماهِ بعد عروسی کنیم. 🔺 _ امّا تا الان یک کلمه هم حرف نزدیم. من شدم جن و تو بسم الله. امّا محاله قبل از این که حرف هام رو بزنم و حرفِ دلِ تو را بشنوم، پای عقد بیام.» خیلی ترسیده بودم...😰 گفتم: «الان برادرهام میان.» 🌺 خیلی محکم جواب داد: «اگر برادرهات اومدن، من خودم جوابشون رو میدم. فعلاً تو بنشین و بگو من رو دوست داری یا نه؟!» ⁉️ 🔷 از خجالت داشتم می مردم. آخه این چه سؤالی بود. توی دلم خدا رو شکر می کردم. توی آن تاریکی درست و حسابی نمی دیدمش. جواب ندادم. 🌷 دوباره پرسید: «قدم! گفتم منو دوست داری یا نه؟! اینکه نشد. هر وقت منو می بینی، فرار کنی. بگو ببینم کس دیگه ای را دوست داری؟!» ـ وای... نه... نه به خدا. این چه حرفیه. من کسی را دوست ندارم. خنده اش گرفت. 😊 ❤️ گفت: «ببین قدم جان! من تو رو خیلی دوست دارم. امّا تو هم باید من را دوست داشته باشی. عشق و علاقه باید دوطرفه باشد. من نمی خوام از روی اجبار زنِ من بشی. 💞 اگر دوستم نداری، بگو. باور کن بدونِ اینکه مشکلی پیش بیاد، همه چیز را تمام می کنم...» 🔹همون طور سر پا ایستاده و تکیه ام را به رختخواب ها داده بودم. صمد روبه رویم بود. توی تاریکی محو می دیدمش. ✅ آهسته گفتم: «من هیچ کسی رو دوست ندارم. فقطِ فقط از شما خجالت می کشم...» 🌹 نفسی کشید و گفت: «دوستم داری یا نه؟!» جواب ندادم. 💍 گفت: «می دونم دخترِ نجیبی هستی. من این نجابت و حیات را دوست دارم. امّا اشکالی نداره اگه با هم حرف بزنیم. اگر قسمت بشه، می خواییم یک عمر با هم زندگی کنیم. دوستم داری یا نه؟!» جواب ندادم. گفت: «جانِ حاج آقات جوابم رو بده. دوستم داری؟!» 🔹 آهسته جواب دادم: «بله.» ✅💖 انگار منتظرِ همین یک کلمه بود. شروع کرد به اظهار علاقه کردن. گفت: «به همین زودی سربازیم تمام می شه. می خوام کار کنم، زمین بخرم و خانه ای بسازم. قدم! به تو احتیاج دارم. تو باید تکیه گاهم باشی.» 🌺🌷 بعد هم از اعتقاداتش گفت و گفت از اینکه زنِ مؤمن و باحجابی مثل من گیرش افتاده خوشحاله. قشنگ حرف می زد و حرف هاش برام تازگی داشت. ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• هر شب در ڪانال☺️👇🏻 📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
💌 ثمرۀ خوب‌بودن باید این باشد... #پیام_معنوی 🌺 🌺🌺 @masjed_gram