eitaa logo
ما اهل کوفه‌ ایم
164 دنبال‌کننده
137 عکس
196 ویدیو
29 فایل
❣️ سیاست و مهدویت 💥 این سنت الهی است که اگر شما در برابر ظالم خضوع کنید، او بیشتر فشار می‌آورد. https://eitaa.com/MaKofian/6 https://eitaa.com/MaKofian/7 .
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 تفسیر قرآن 📆 شماره جلسه: 00003 ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ اگر قرآن کتابی جهانی تا قیامت است باید هم زبانش برای انسانها تا قیامت باشد و برای انسانها تا قیامت نافع باشد‌. تنها زبان جهانی، است اگرچه به زبان عربی باشد. اگر قرآن نسخ و باطل شدنی نیست بخاطر اینست که فطرت تا قیامت قابل تغییر نیست. فطرت همان راه تشخیص زشت و زیبا است که خدا به همه داد (و نفس و ما سواها، فالهمها فجورها و تقویها) 🔺2⃣ قرآن با چشم و گوش و ... کار ندارد که کور یا کر یا فلج و ... بگویند ما مستثنی هستیم. قرآن با و جان کار دارد که آنرا مستوی الخلقه آفرید و (فجور و تقوی) را به آن نشان داد که نتواند بعدا عذر و بهانه بیاورد. تسویه و تعادل جان به است. اگر انسانی دیوانه خلق شده مستثنی است و مکلف نیست. اگر انسان مشمول یا ایها الناس و ... شد با فطرت سالم خلق شده است و مکلف میباشد. دل و فطرت را خود انسان با میبندد وگرنه فطرت ثابت است اما فطرت باید عمل کند و بستنش، جلوی عملش را میگیرد و باطل جای حق را در نظر انسان میگیرد. 🔺3⃣ قرآن همه انسانها را به تدبر در قرآن دعوت کرده و همه را نیز به مبارزه و دعوت کرد که اگر ادعای الهی نبودن قرآن دارید سوره ای مثل قرآن بیاورید. (لئن اجتمعت الانس و الجن ...) همین که همه را دعوت میکند نشان از این است که همه میفهمند خصوصا اینکه نگفته که سوره به عربی بیاورید چون همه که عربی نمیفهمند. این تحدی راجع به مطابق فطرت و نافع است نه زبان و لفظ و فصاحت و بلاغت. در مورد اعراب، ناظر به زبان و قصاحت هم هست اما در مورد دیگران خیر. 🔺4⃣ آیه ۲۴ به بعد سوره محمد گوید: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» گوید چون دلها قفل است تدبر نمیکنند پس فطرت گاهی بسته است گاهی باز. گناه قفل دل و فطرت است. اگر گوش و زبان فطرت را گناه بست، کر و لال میشود. هر چه گوش و چشم فطرت بیشتر باز شود حق را بهتر میفهمند. جلوی باز شدن فطرت را میگیرد چنانکه کسی پیش پیامبر رفت و گفت او کاری کرد که نزدیک بود خدا را ببینم اما من ایمان نیاوردم. 🔺5⃣ یعنی زیبا حرف زدن بدون توجه به محتوا. یعنی محتوای خوب داشتن. معلم قرآن «الرحمان» است. اینکه الان دارد ما را خطاب قرار میدهد نشان از این است که همین الان خدا دارد با ما حرف میزند. خدا همواره دارد این سخنان را میگوید اما ماییم که حرفمان و ... عوض میشود. تا انسان قرآن نخواند نیست و در ردیف موجودات دیگر است. «الرحمان، علم القرآن خلق الانسان علمه البیان» طبق این آیه، خداوند اول قرآن را به انسان آموخت و بعد خلقش کرد. 🔺6⃣ گوید دعای وثنیین و مشکرین مکه که دور کعبه میچرخیدند، مکاء و تصدیه است نه . گوید مانند سوت و کف زدن است، چیزی بی معنا. لفظی است که از انسان صادر شود و انسان باید قرآنی و طبق فطرت عمل کند. فرمود معلم شما پیامبر است «یعلمهم الکتاب و الحکمه»«لتبین للناس ...» باید به حرف پیامبر نیز کاملا عمل کرد و او مسیر دین را نشان میدهد. کلید فهم قرآن صراحتا در قرآن، معرفی شده است. خدا تنها یک دین آورده که اصول مشترک همه دینهای الهی است اما احکام فرعیش در طول زمان کاملتر شده است. 🔺7⃣ قرآن هم در مسائل نظری مشکلات پیچیده را حل میکند و هم در مسائل عملی، هدایت است و با تکرار، مشکل عملی را حل میکند. آنست که در مسائل عملی فجور و تقوا را میشناسد و در مسائل نظری، بدیهیات را میشناسد. با این دو سرمایه علمی و عملی که فطرت داده است باید نزد قرآن برود تا چیز یاد بگیرد. فطرتی که با گناه بسته شده دیگر از قران جز گمراهی چیزی نصیبش نمیشود. باید چیزهای نظری را که آموخته ایم کنار گذاشت و صرفاً با دست خالی و بدیهیات اولیه( ) نزد قرآن رفت تا چیزی یاد بگیریم. اگر با اصطلاحات فقهی و جغرافی و ... نزد قرآن رفتیم فقط نکات فقهی و جغرافی میفهمیم. همین علوم پیچیده از آن مسائل بدیهی فطری بدست آمده است. 🔺8⃣ فرمود بدون معلم نزد قرآن نروید چون این حرف سنگین است. معلم این فطرت را برایتان باز میکند تا جایی که سلمان فارسی شوید. آیه ۸ سوره واقعه میفرماید این قرآن در کتابی مکنون است و کلیدش در دست است. برای رسیدن به ظاهر قرآن باید ابتدا پاک و باوضو باشید. اما محتوا و بطنش در دست مطهرون است. سوره احزاب هم مطهرون را معرفی کرده است«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اخل البیت و یطهرکم تطهیرا» پس کتاب مکنون که اصل و بطن قرآن است در دست است و باید نزد آنها برویم. پس هیچ چیز مبهمی را خدا نگذاشته است و قرآن کتاب مبین و نور است. 🚸🚸🚸🚸🚸🚸 .
📇 تفسیر قرآن 📆 شماره جلسه: 00004 ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣قرآن کتابی جهانی است پس باید به زبان مشترک همه انسانها از گذشته تا قیامت باشد. منظور از این زبان، است نه لفظ و زبان مشترک هم است چون هم همگان آنرا میفهمند و هم به حال همه سودمند است. این دو مقام «فهم و سودمندی» سبب جهانی شدن کتاب خواهد شد. 🔺2⃣در مقام «قابل فهم بودن» برای همه، دو بحث است. یکی مستمع بتواند بفهمند و دوم متکلم خوب حرف بزند و پیچیده سخن نگوید. هر کدام نباشد دیگر کتاب نخواهد بود.برای اینکه ما بتوانیم بفهمیم با روبروییم. چه علمی لازم است که انسان قرآن را بفهمد؟ این قرآن پیچیده نیست که نیاز به علوم دیگر ندارد وگرنه آن علوم میشوند اصل و قرآن فرع. اگر آن علوم عوض شدند فهم قرآنی هم عوض میگردد. هرگز نمیتوان یک کتاب مصون و معصوم را به کتاب غیر مصون ارجاع داد. با فلسفه و کلام و فقه و ... نمیشود آنرا تفسیر کرد چون قرآن فقط برای فیلسوف و متکلم و فقیه نیست. قرآن را با خود قرآن میتوان فهمید. 🔺3⃣قرآن، خداوند است و مأدبه آن غذای آماده ایست که دیگران را دعوت به آن میکنند. باید با «دست خالی» نزد قرآن رفت و از آن سیراب شد. نمیتوان با دانسته های علمی قبل نزد قرآن رفت و آن علوم را بر قرآن تحمیل کرد چون در این صورت قرآن را با دانسته های خویش میدهد نه اینکه تفسیر کند. فقط باید را حفظ کرد و صفای ضمیر را از گناه حفظ کرد و آنگاه نزد قرآن رود تا چیزی بفهمد و البته هر کس به اندازه دانسته خویش چیز میفهمد. 🔺4⃣خداوند ۳ سِمت برای پیامبر خویش تعیین کرد: «تلاوت، تعلیم، تزکیه». تلاوتش نور است. تعلیمش نور است چون به بهترین راهها حرف را میفهماند حتی با مثل. انسان تحصیل نکرده مطالب قرآن را با مثالهایش میفهمد و انسان تحصیل نکرده به صرف خواندن اصل مطلب. 🔺5⃣گاهی یک آیه تمام مطلب را در مورد بحثی بیان میکند. گاهی نیز یک مطلب مثل ساختمانی بلند است که یک آیه صرفا بعضی از قسمتهای این ساختمان را بیان کرده است قسمتهای دیگر در آیات دیگر آمده. این همان است تا این ساختمان را تکمیل کند. 6⃣حجیت تفسیر قرآن به قرآن دلایلی دارد: 🔺اول استدلال عقلی: اصولیین در یافتن احکام اینطورند که وقتی عامی دیدند دنبال مخصص میروند و اگر مطلق دیدند به دنبال مقید و ... تا اگر ظهور لفظی نشان داد که باید آیات دیگر هم درنظر گرفته شود آن هم بیاید. 🔺دوم استدلال لفظی: قرآن نیز گوید همه آیات را با هم بسنجید تا ببینید در قرآن اختلافی هست یا نه. چون قرآن در طول ۲۳ سال به تدریج آمده حال آنکه اختلافی نیست. همانطور که اجزای جهان با هم منتظم و هماهنگند آیات قرآن نیز اینطورند. 🔺سوم اینکه اگر مطبی در آیه ای آمد و حدودش در آیات دیگر آمده زمانی این کتاب خواهر بود که هیچ مطلب تیره و مبهم نداشته باشد پس باید آیه اصلی را با آیات مرتبط تفسیر کرد تا نور و روشن باشد. قرآن «تبیان کل شیء» است چگونه میتواند تبیان خودش نباشد؟ یعنی بخواهد همه مطالب مورد نیاز انسان را بیان کند حال آنکه برای فهم خودش نیاز به علوم دیگر باشد! 🔺دلیل چهارم سیره ائمه است که میگفتند این آیه به شهادت فلان آیه بدان معناست چنانکه از قضاوتهای امام علی میفهمیم. خداوند در آیه ۴۴ سوره نحل صراحتا گوید معلم و ، پیامبر اکرم است. پس ما عمومات قرآن را طبق نص خود قرآن، به روایات معصومین ارجاع میدهیم نه اینکه آن یک چیز جدایی باشد چون همانطور که گفته شد تفسیر قرآن باید بر خود قرآن عرضه شود نه علوم دیگر. پس خود قرآن، کلیددار و بیان کننده آیات و احکام را مشخص کرده و آن را معین کرده است. 🚸🚸🚸🚸🚸🚸 .
📇 تفسیر قرآن 📆 شماره جلسه: 00005 ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ قرآن کتابی است جهانی. لذا اول، زبانش را همه مردم عالم در همه اعصار بفهمند و دوم، محتوایش هم مورد نیاز همه مردم در همه اعصار باشد و سوم، تغییر و نباید مردم را از قرآن بی نیاز کند. 🔺2⃣ زبان قرآن را همه میفهمند چون زبان است. یکی از شواهدی که ذکر کردیم آیه «و نزلنا ... تبیانا لکل شیء» بود. حال هر مطلبی که آمده یا در همان سوره یا سور دیگر کاملا همه جوانبش را مطرح کرده است. آنگاه ارزش روایات و شان نزول و غیره باید در اینجا سنجیده شود. 🔺3⃣ آیا قرآن عِدلی دارد که برای فهم مطالبش نیاز به آن داشته باشد، قرآن در فهمش استقلال ندارد زیرا لازمه استقلال اینست که همه مطالب را کاملا بفهماند حال آنکه اینطور نیست و نیاز به مطالب دیگر دارد و خود قرآن ارجاع داده به مطهرین که اهل بیتند.آیا اینطور است؟ 🔺4⃣ در مقام معنوی بزرگان دین همچون صاحب جواهر و کاشف القطاء گفته اند بالاتر از قرآن و کعبه است. اما از نظر حجیت لفظی و ظاهری چطور؟ مبنای حجیت عمل ما به روایات چیست؟ چون پیامبر گفته کتاب الله و عترتی. حال چرا حرف پیامبر حجت است؟ چون خداوند در قرآن گفت اطاعت کنید «ما ءاتاکم الرسول فخذوه و ما نهکم فنتهوا». وقتی سخن به خدا رسید سوال قطع میشود و دیگر نمیشود پرسید چرا حرف خدا حجت است. 🔺5⃣ پس از نظر ظاهری، روایت، عِدل قرآن نیست بلکه قرآن به روایات بها داده است و معصومین گفته اند که پیامبر فرموده دروغگویان بر من زیاد دروغ میبندند. هر چه گفتند با بسنجید اگر مطابق قرآن بود بپذیرید وگرنه نپذیرید. قرآن هم روایات را حجت میکند و هم مشکلات روایات را پیدا یا حل میکند و در مقام تعارض روایات هم از قرآن کمک میگیریم. 🔺6⃣ آراء صحابه و مفسرین هم حجیت دارند؟ رای علما چون نظر علمی است راهگشاست و ارزش دارد اما حجیت ندارد چون معصوم نیستند. 🔺7⃣ شان نزول حجیت دارند؟ اگر بصورت تاریخ باشد حجیت ندارد. در مورد تاریخ خوب کار نشده. حدیث با شان نزول دو فرق دارد: در تاریخ حدیث روی تک تک مهره های حدیث کار شده و علمای رجال و درایه کاملا کار کردند. اما در مورد تاریخ شان نزول خیر. پایان سلسله تاریخ هم کار نشده و معصوم نیستند. باید روی تک تک سلسله تاریخ شان نزولها کار کرد که ببینیم آیا همه قابل اعتمادند و نهایتا به میرسد یا خیر. اگر همه قابل اعتماد باشند و نهایتا به معصوم برسد و معصوم گفته باشد، حجیت دارد اما آن هم باز مخصّص نیست بلکه زمینه را مشخص میکند چون قرآن برای زمان خاصی نیست. 🔺8⃣ روایاتی که جنبه دارد چطور؟ مثلا صالح المومنین را روایت، فلانی دانسته است. چون روایت گفته به همان منتسب میشود اما روایاتی که بیان مصداق و جنبه تطبیق با شخصی یا چیزی را دارند انحصار را نمیرسانند بلکه صرفا مصداق را میگویند. 🔺9⃣ روایت با سه شرط حجیت پیدا میکند: ۱. سنداً قطعی باشند. ۲. جهت صدور برای بیان معارف واقعی باشد نه تقیه. ۳. دلالتش نص باشد نه ظاهر. 🚸🚸🚸🚸🚸🚸 .