eitaa logo
کانال مولودی مداح دلسوخته(مداحان خورشید)
2.2هزار دنبال‌کننده
478 عکس
603 ویدیو
73 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
(سرود امام حسین ۱) ای عاشقان دوباره(آمده ماه شعبان)٢ در سومش رسیده(نورخدای رحمان)٢ گل ولا آمد خون خدا آمد حسین حسین مولا٢ بر فاطمه دوباره(نور دو عین رسیده)٢ از لطف حی داور(امشب حسین رسیده)٢ جانان پیغمبر دردانه ی حیدر حسین حسین مولا٢ زهرا ز شور شادی(بوسه زند به رویش)٢ حیدر کنار زهرا شد(مست عطر و بویش)٢ مدینه شد گلشن چشمت علی روشن حسین حسین مولا٢ امشب سپهر دین را(سر زده نور سرمد)٢ از گلشن ولایت(آمد گل محمد)٢ شمس الضحا آمد بدرالدجا آمد حسین حسین مولا٢ در این شب ولادت(من مست مست مستم)٢ از لطف و جود و رحمت(حسین گرفته دستم)٢ هستم گدای او مست ولای او حسین حسین مولا٢ آقای مهربانم(بر من نما نگاهی)٢ بنما نظر به حالم(مولا تو گاه گاهی)٢ از توست آبرویم با توست گفتگویم حسین حسین مولا٢ در کل عالم امشب(پیچیده عطر و بویت)٢ ارباب خوبم آقا(دستم بود به سویت)٢ گردیده مهمانت دستم به دامانت حسین حسین مولا٢ ای نور چشم زهرا(بر تو حسین پناهم)٢ بنما حسین تو امشب(از مرحمت نگاهم)٢ از عشق تو مستم من عاشقت هستم حسین حسین مولا٢
(سرود٧٩) از لطف حق شد پدر علی ولی الله یوسف زهرا حسین آمده از راه بر فاطمه او نور دوعین است مولود امروز مولا حسین است خوش آمدی ای حسین زهرا۲ ای عاشقان آمده سوم شعبان حسین زهرا رسید مظهر ایمان آمده دنیا گل ولایت سوم امام و رهبر امت خوش آمدی ای حسین زهرا۲ از این پسر گلشن است شهر مدینه آمده دنیا امام بی‌قرینه امیر عالم بابا شد امشب ز گلشن دین گل وا شد امشب خوش آمدی ای حسین زهرا۲ مدینه الرسول از او شده گلشن دیده ی زهرا و حیدر شده روشن بر علی حق داد گل پسر امشب روی چوماهش جلوه‌گر امشب خوش آمدی ای حسین زهرا۲ ز دیدنش مرتضی گردیده خرسند بوسه زند بر رخ زیبای فرزند آمده دنیا فرزند زهرا شاد از وجودش حضرت مولا خوش آمدی ای حسین زهرا۲ آمده نور دل حضرت زهرا حسین زهرا شده زینت دنیا مدینه امشب صفا گرفته شیعه ی حیدر نوا گرفته خوش آمدی ای حسین زهرا۲ شکر خدا شامل احسانم امشب بر گل زهرا حسین مهمانم امشب بر درگه او عبد فقیرم به عشق مولا عمری اسیرم خوش آمدی ای حسین زهرا۲
(سرود٨٣) در مدینه شور و غوغاست شادمان حضرت زهراست یوسف زهرا حسینش زینت تمام دنیاست بر علی و فاطمه نور دو عین است نور دیدگان پیغمبر حسین است این پسرنور دو عین است پسر زهرا حسین است شیعیان یوم الله آمد عاشقان عیدالله آمد از کرامات خدایی حضرت ثارالله آمد مظهر شرم و حیا آمد خوش آمد هدیه‌ای از کبریا آمد خوش آمد این پسرنور دو عین است پسر زهرا حسین است عاشقان سوم شعبان سرزده خورشید تابان در مدینه شهر احمد آمده مظهر ایمان این پسر بر فاطمه روح و روان است لطف و اکرامش در عالم بی‌کران است این پسرنور دو عین است پسر زهرا حسین است آمده نور یگانه پسری زهرا نشانه شده سوی درگه او کاروان دل روانه شهر یثرب همچنان خلد برین است این پسر در بین عالم بی‌قرین است این پسرنور دو عین است پسر زهرا حسین است ماه روی او چو حیدر عطر و بوی او چو حیدر در صبوری همچو مادر خلق و خوی او چو حیدر از کرامت گلی از گلخانه آمد بر علی و فاطمه دردانه آمد این پسرنور دو عین است پسر زهرا حسین است ای که بر من تکیه‌گاهی آمد امشب رو سیاهی شب میلادت حسین جان سائلت را کن نگاهی ای که همچون مادرت خیر کثیری گشته‌ام مهمان تو دستم بگیری این پسرنور دو عین است پسر زهرا حسین است
. سالار زینب(س) روی شانه بار سبو می کشم سر راه میخانه هو می کشم کمی تربت کربلا دستم است به یاد حرم باز بو میکشم شبی خواب دیدم کنار فرات نماز است و مسّ وضو میکشم اگرچه ز شش گوشه جامانده ام ولی مستم و زیر و رو میکشم سری خانهء فاطمه می زنم فقط منت لطف او می کشم شراب طهورای من خانگی است حسین آمده وقت دیوانگی است گل پنج تن آخرش شد حسین سفارش ز پیغمبرش شد حسین دل مادرش فاطمه آب شد که جاری ترین کوثرش شد حسین لب ذوالفقار علی شد دو دم حسن جلوهء دیگرش شد حسین چه سرمایه ای دست ما آمده صدف عالم و گوهرش شد حسین رسد نوکر او نمازش به عرش اگر ذکر انگشترش شد حسین اگرچه فقط دردسر داشتیم چه رزقی از این سفره برداشتیم اگر جلوهء او در عالم نبود میان دل ما خدا هم نبود نمیشد بگرید برای حسین اگر ترک اولای آدم نبود به والله فطرس بدون حسین دلش پیش آن عرش اعظم نبود اگر دست من را رها کرده بود دو دستم به نخهای پرچم نبود همین زندگانی صفایی نداشت اگر شور و حال محرم نبود تو را دوست دارم عزیزم حسین بگو جان به پایت بریزم حسین چرا بین کوی و گذر میروی غریبانه داری سفر میروی سرت را تراشیده ای یا که نه؟ به این حج چرا بی خبر میروی مسیری که دیدم پر از نیزه است چرا در پی دردسر میروی لباس نو و کهنه داری ببر که داری میان خطر میروی چه انگشتری دست کردی حسین از این شهر، تحت نظر میروی هلالم کمی تاب برداشتی برای علی آب برداشتی؟ ✍ .
جانم حسین(ع) صدای پای خدا می‌رسد به گوش بیا سبو به دست و غزلخوان و باده نوش بیا بگیر بیرق میخانه را به دوش بیا به بزم آمدن پیر می فروش بیا دوباره صحبت هل من مزید آمده است خدای عشق در انسان پدید آمده است صدای پای بهار است، عید می‌آید به قفل بستهٔ دلها کلید می‌آید کسی که دل به هوایش تپید می‌آید خبر دهید به فطرس امید می‌آید بیا که یأس مرام خدا فروخته‌هاست شب رسیدن آقای بال سوخته‌هاست به تشنه‌ای که به دام سراب افتاده‌ست بگو که کشتی رحمت به آب افتاده‌ست فقط نه از سر فطرس عذاب افتاده‌ست دهان هرچه گنهکار، آب افتاده‌ست پیاله‌ها همه از این شراب پر شده است به هر کسی که نظر کرده است حر شده است حسین آمده تا خلق، رستگار شوند به یمن گریه به او فصل‌ها بهار شوند حسین آمده تا قلب‌ها شکار شوند به محض بردن این نام، بیقرار شوند حسین آمده با یک نگاه دل ببرد وگرنه کیست از این روسیاه دل ببرد ز عرش گفت خداوند قادر منان خموش باش جهنم! که سوم شعبان بجای آتش تو کرده رحمتم طغیان حسین مانَد و بس کل من علیها فان بگو رسول به این خلق تا ابد گمراه که من احب حسیناً فقد احب الله اگر چه شیر ز انگشت وحی می‌نوشد و جبرئیل به جسمش لباس می‌پوشد شهنشه است ولی با غلام می‌جوشد مرا بخاطر روی سیاه نفروشد کسی که رو_ به روی بنده‌اش گذاشته است هوای نوکر خود را همیشه داشته است خدا کند که مرا عاقبت بخیر کند فدایی وهب و مسلم و بریر کند مرا نگاه، چو راهب میان دیر کند به خیمه‌اش بکشاند مرا، زهیر کند چنان حبیب در این خانه موسپید شوم شبیه جون در آغوش او شهید شوم اگر نبود حسینیه ما کجا بودیم چنان کبوتر صد بام و صد هوا بودیم هزار شکر که با او از ابتدا بودیم شب ولادتش ای کاش کربلا بودیم نشد کنار تو باشیم، از بد اقبالی‌ست دم ضریح تو صد حیف جایمان خالی‌ست دم ضریح تو اما دلی پریشان است به روی سینه زند مادری که گریان است هنوز هم پسرم روی خاک، عریان است هنوز بین دو تا نهر آب عطشان است چه کربلاست که آدم به هوش می‌آید هنوز نالهٔ زینب به گوش می‌آید
طراوت عشق چقدر مانده به دریا، به آستان حسین پر از طراوت عشق است آسمان حسین بگو که نام مرا دل شکسته بنویسند بگو! که می‌رسد از راه کاروان حسین همیشه دل‌نگرانم مباد خط بخورد شناسنامه‌ام از نام دوستان حسین هنوز حسرت آن روز در دلم جاری‌ست به کربلا نرسیدیم در زمان حسین مرور کرده‌ام این قصه را هزاران بار نمی‌شود به‌خدا کهنه، داستان حسین به جستجوی چه هستی از آفتاب بپرس! که هست در همه جای جهان، نشان حسین... هنوز می‌وزد احساس شرم از هر رُود قصیده‌ای نسرودند نذر جان حسین نداشتم به جز این بیت‌ها ره‌آوردی که پیش‌کش کنم آن را به آستان حسین بهار بود، که یک شب به خواب می‌دیدم به کربلا، شده‌ام باز میهمان حسین!”
عزیزم حسین(ع) هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی‌ها لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد چه ساختار قشنگی شکسته است خدا درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانهٔ خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
عزیزم حسین(ع) دیگر برای زندگی ام علت آمده است امشب به دوش کل جهان منت آمده است خورشید بعد این همه سال از تولدش فهمیده تازه دور زمین حرکت آمده است دنیا اگر مشبهِ دریا شود بدان از گوشه چشم سید ما رخصت آمده است قطعاً برای گسترش فکر و فهم ما از جانب خدای احد فرصت آمده است اندیشه ای‌ جدید که تعریف های آن جنبش ، قیام ، حرکت و یا نهضت آمده است حتی زمان خواندن اسم «حسین» هم سمت زبان لشکریان لکنت آمده است اما گذشت تا که بفهمند کوفیان مظلوم ما برای فقط بیعت آمده است
آسمان در سوم شعبان که مهتابی تر است چشم های نوکران در وقت بی تابی،تر است قلب سائل ها در این ایام اربابی تر است آمده ارباب،اما چشم اصحابی تر است می رود تا عرش اعلا جمله ی مولی الکونین اهل عالم این حسین از من و من هم از حسین ای حسینٌ منی پیغمبر خاتم حسین ای قبول توبه های حضرت آدم حسین نام زیبای تو داده جلوه بر پرچم حسین باز دم ذکر حسن جان است،ذکر دم حسین مجتبی غرق شعف شد،تا که آقا آمدی بهر دیدار حسن،شش ماه دنیا آمدی.... آمده در بیت وحی انگار نور دیگری یا که موسی آمده امشب به طور دیگری آمده قرآن و انجیل و زبور دیگری آمد آنکه دوستش داریم جور دیگری آمده آقای عالم فخر کل کائنات امشب اندازد خدا در آب کشتی نجات جلوه ای دارد اگر این آسمان چون ماه اوست ما هدایت گشته ایم  اینجا اگر مصباح اوست ما رعیت زاده ای هستیم ،شاهنشاه اوست سِرّ توحید است او ،یعنی که وتر الله اوست اوست معشوق خدا او هست مجنون خدا آمده در خانه ی شیر خدا خون خدا ناجی امروز من ای شافع فردای من ای دم وقت مماتم،عشق تو محیای من جان فدای نام زیبای تو ای،دنیای من اشهدُ ان حسین بن علی آقای من فطرس از جام لبانت واله و مدهوش شد دوزخ از یُمْن قدم های شما خاموش شد می‌رسد بر دست ما فیض عجیب کربلا پر شده در کُل هستی عطر سیب کربلا ای حبیب کربلا، آمد حبیب کربلا آشنای عالمی هست و غریب کربلا موسی عمران به لب دارد انا عبدالشبیر شاه ستار العیوب ای ناجی حُر و زهیر محضرش جبریل چون طفلی مودب آمده از وقارش جان عزرائیل بر لب آمده مژده که آقای جون و عون و شوذب آمده عالم هستی مبارک ،هست زینب آمده منزوی خوش گفته ای حک روی پرچم زینب است این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است فکر هر شام است او،اذکار هر روز است او خوش به حال هر که اینجا دانش آموز است او پیش او خورشید شرمنده،جهان سوز است او ورد لب های کسی چون حاج فیروز است او پور زهرا هستی و ناجی پور مریمی یل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینین پرچمی تو که ذکر ذاکران و شعر های شاعری تو که مقصود دعا و گریه های زائری تو که در بزم عزایت حاضری و ناظری تو غریب مادر اشعار سید ذاکری ساقیا در باز کن که راهی مِی خانه ام آه زنجیری بیاور در غمت دیوانه ام اصل اسلام خدایی اصل ایمانی حسین قلب عالم دست تو یاسین قرآنی حسین ای تو محبوب دل مُلای زنجانی حسین بی سر و سامانیِ عمان سامانی حسین نِی خدا را میشناسم نی نبی،عمان بخوان من حسینی میشناسم بن علی،عمان بخوان کار تو آقایی و کار گداهم نوکری ای سلیمانا نگاهی گاه بر این پا دری پیش تو فرقی ندارد اولی با آخری عشق بازی می کنم با جمله های آذری در قیامت میزنم این جمله را فریاد حسین جان عالم،جان سنه گوربان،اوین آباد حسین.... در گرفتاری همیشه تو رسیدی دادمان روضه های تو رسانده خیر بر اجدادمان می رسد حب تو از ما ارث بر اولادمان بغض دشمن را که داد اسفندیاری یادمان رحمت حق بر کسی که در عزایت زد نفس لعنت حق بر سنان و خولی و شمر و شبث آه از عشق تو دل از این قرن کندیم ما با وجود تو دگر از ما و من کندیم ما بر حصیری بسته دل را از کفن کندیم ما در عزای تو اگر که پیروهن کندیم ما این مواسات است با تو سیدالعریان حسین زینت دوش نبی ای سید العطشان حسین سید و مولا ست او این بنده را سائل بخوان در حضورش دفعه ای این عبد ناقابل بخوان در شب میلاد آقایت بیا از دل بخوان اشک میریزد خدا پس بیتی از مقبل بخوان شد هوای دشت از باد مخالف قیرگون شاه عالی مرتبه از صدر زین شد سرنگون دم گرفته حاج مرزوق و بنالد شهریار میزند بر  سر فرزدق محتشم شد بی قرار فاطمه میگفت من را با یزیدی ها چه کار سوخت قلب عالمی با شعر های سازگار پس بخوان با او؛ ملائک رو در این هامون کنید مادرش اینجا نشسته شمر را بیرون کنید کشته ی دور از وطن ای صید افتاده به خون ای الفبای محبت،ای الفبای جنون ای حروف اسم اعظم حاوسین و یا نون ما که هستیم از تو، پس، انا الیه راجعون بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
. آسمان در سوم شعبان که مهتابی تر است چشم های نوکران در وقت بی تابی،تر است قلب سائل ها در این ایام اربابی تر است آمده ارباب،اما چشم اصحابی تر است می رود تا عرش اعلا جمله ی مولی الکونین اهل عالم این حسین از من و من هم از حسین ای حسینٌ منی پیغمبر خاتم حسین ای قبول توبه های حضرت آدم حسین نام زیبای تو داده جلوه بر پرچم حسین باز دم ذکر حسن جان است،ذکر دم حسین مجتبی غرق شعف شد،تا که آقا آمدی بهر دیدار حسن،شش ماه دنیا آمدی.... آمده در بیت وحی انگار نور دیگری یا که موسی آمده امشب به طور دیگری آمده قرآن و انجیل و زبور دیگری آمد آنکه دوستش داریم جور دیگری آمده آقای عالم فخر کل کائنات امشب اندازد خدا در آب کشتی نجات جلوه ای دارد اگر این آسمان چون ماه اوست ما هدایت گشته ایم  اینجا اگر مصباح اوست ما رعیت زاده ای هستیم ،شاهنشاه اوست سِرّ توحید است او ،یعنی که وتر الله اوست اوست معشوق خدا او هست مجنون خدا آمده در خانه ی شیر خدا خون خدا ناجی امروز من ای شافع فردای من ای دم وقت مماتم،عشق تو محیای من جان فدای نام زیبای تو ای،دنیای من اشهدُ ان حسین بن علی آقای من فطرس از جام لبانت واله و مدهوش شد دوزخ از یُمْن قدم های شما خاموش شد می‌رسد بر دست ما فیض عجیب کربلا پر شده در کُل هستی عطر سیب کربلا ای حبیب کربلا، آمد حبیب کربلا آشنای عالمی هست و غریب کربلا موسی عمران به لب دارد انا عبدالشبیر شاه ستار العیوب ای ناجی حُر و زهیر محضرش جبریل چون طفلی مودب آمده از وقارش جان عزرائیل بر لب آمده مژده که آقای جون و عون و شوذب آمده عالم هستی مبارک ،هست زینب آمده منزوی خوش گفته ای حک روی پرچم زینب است این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است فکر هر شام است او،اذکار هر روز است او خوش به حال هر که اینجا دانش آموز است او پیش او خورشید شرمنده،جهان سوز است او ورد لب های کسی چون حاج فیروز است او پور زهرا هستی و ناجی پور مریمی یل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینین پرچمی تو که ذکر ذاکران و شعر های شاعری تو که مقصود دعا و گریه های زائری تو که در بزم عزایت حاضری و ناظری تو غریب مادر اشعار سید ذاکری ساقیا در باز کن که راهی مِی خانه ام آه زنجیری بیاور در غمت دیوانه ام اصل اسلام خدایی اصل ایمانی حسین قلب عالم دست تو یاسین قرآنی حسین ای تو محبوب دل مُلای زنجانی حسین بی سر و سامانیِ عمان سامانی حسین نِی خدا را میشناسم نی نبی،عمان بخوان من حسینی میشناسم بن علی،عمان بخوان کار تو آقایی و کار گداهم نوکری ای سلیمانا نگاهی گاه بر این پا دری پیش تو فرقی ندارد اولی با آخری عشق بازی می کنم با جمله های آذری در قیامت میزنم این جمله را فریاد حسین جان عالم،جان سنه گوربان،اوین آباد حسین.... در گرفتاری همیشه تو رسیدی دادمان روضه های تو رسانده خیر بر اجدادمان می رسد حب تو از ما ارث بر اولادمان بغض دشمن را که داد اسفندیاری یادمان رحمت حق بر کسی که در عزایت زد نفس لعنت حق بر سنان و خولی و شمر و شبث آه از عشق تو دل از این قرن کندیم ما با وجود تو دگر از ما و من کندیم ما بر حصیری بسته دل را از کفن کندیم ما در عزای تو اگر که پیروهن کندیم ما این مواسات است با تو سیدالعریان حسین زینت دوش نبی ای سید العطشان حسین سید و مولا ست او این بنده را سائل بخوان در حضورش دفعه ای این عبد ناقابل بخوان در شب میلاد آقایت بیا از دل بخوان اشک میریزد خدا پس بیتی از مقبل بخوان شد هوای دشت از باد مخالف قیرگون شاه عالی مرتبه از صدر زین شد سرنگون دم گرفته حاج مرزوق و بنالد شهریار میزند بر  سر فرزدق محتشم شد بی قرار فاطمه میگفت من را با یزیدی ها چه کار سوخت قلب عالمی با شعر های سازگار پس بخوان با او؛ ملائک رو در این هامون کنید مادرش اینجا نشسته شمر را بیرون کنید کشته ی دور از وطن ای صید افتاده به خون ای الفبای محبت،ای الفبای جنون ای حروف اسم اعظم حاوسین و یا نون ما که هستیم از تو، پس، انا الیه راجعون بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ✍ .
. چقدر مانده به دریا، به آستان حسین پر از طراوت عشق است آسمان حسین بگو که نام مرا دل شکسته بنویسند بگو! که می‌رسد از راه کاروان حسین همیشه دل‌نگرانم مباد خط بخورد شناسنامه‌ام از نام دوستان حسین هنوز حسرت آن روز در دلم جاری‌ست به کربلا نرسیدیم در زمان حسین مرور کرده‌ام این قصه را هزاران بار نمی‌شود به‌خدا کهنه، داستان حسین به جستجوی چه هستی از آفتاب بپرس! که هست در همه جای جهان، نشان حسین... هنوز می‌وزد احساس شرم از هر رُود قصیده‌ای نسرودند نذر جان حسین نداشتم به جز این بیت‌ها ره‌آوردی که پیش‌کش کنم آن را به آستان حسین بهار بود، که یک شب به خواب می‌دیدم به کربلا، شده‌ام باز میهمان حسین!” ✍ .