#لم_ترحمونی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
(لَم تَرحَمونی) ِ پدرت بی جواب شد
آب از خجالت لب عطشانت آب شد
باران نیامد و خبر از ابر جود نیست
بهر لبت دودیده ی من چون سحاب شد
قلب من وگلوی تو گردیده یک هدف
بر هر دو زد اگر چه گلو انتخاب شد
گویا که آب آب تو بوده دعای مرگ
(عجّل وفاتی) تو کنون مستجاب شد
ای بی گنه که تیر سه پر ریخت بر همت
آبادی من و تو چگونه خراب شد
مویی که از مصیبت اکبر شده سپید
حالا ز خون حنجر پاکت خضاب شد
زخم روی لبان تو خون گریه می کند
از خنده های روی لبت دل کباب شد
از بس که ذبح تو، شرر جان گداز بود
در قلب دشمن از غم تو انقلاب شد
راز نفس به سینه ی من بودی و کنون
دیگر نفس کشیدن من هم عذاب شد
ماندم میان خیمه و میدان، کجا روم
شرم از رباب دارم وغم بی حساب شد
زین پس به روی نیزه شود خیره مادرت
افتادنت ز نی سبب اضطراب شد
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#تیر_سه_شعبه
السلام علیک یا رضیع الحسین
یا علی اصغر علیه السلام
تیر سه شعبه شعله برای جگر شدی
با ضربتی برای دو ریشه تبر شدی
حنجر بهانه ات شده و قلب من هدف
بر سینه ام مسبّب داغی دگر شدی
گویی که تشنه تر ز لب اصغر منی
با خون پاک حنجر این تشنه، تر شدی
یک جرعه آب خواهش من بودو در جواب
جوشش برای چشمه ی اشک بصر شدی
قبل از غروب زندگی ام ای طلوع مرگ
بر شام درد طفل رضیعم سحر شدی
این نیمه جان ِ من که نیازی به تو نداشت
خنجر چرا به حنجر این محتضر شدی
با این اُذُن اِلَی الْاُذُن ِ زخم شعبه هات
یک فاصله میانه ی این جسم و سر شدی
سر می شود جدا دم بیرون کشیدنت
در بودن و نبودن خود دردسر شدی
چشم رباب،رأس علی،کوچه های شام!
آه ِ ملامت دل هر رهگذر شدی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#آغاز_عطش
#شب_بستن_آب
#علی_اصغر_علیه_السلام
شد اولین شب عطش ِکاروان ما
شد تشنگی شروع ِغم ِ بی کران ما
آب ست مِهر مادر ما از چه بسته اند
آب فرات را به روی کودکان ما
از این به بعد گریه ی اصغر،غم رباب
گردد دلیل اصلی اشک روان ما
گردد لبان اصغر ما پُر ترک ولی
باران نمی چکد دگر از آسمان ما
در کم نمودن ِغم اصغر از این به بعد
از دست می رودهمه تاب و توان ما
آه از دمی که حرمله با کینه می شود
تا وقت مرگ علت داغ گران ما
بر حنجر علی بزند یک سه شعبه و
صدشعبه می زند به تن نیمه جان ما
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#احسان_نرگسی
مظلوم ترین ،تشنه ترین طفل شهیدی
در خون خودت مثل علمدار تپیدی
می خواستی آرام بخوابی گل مادر
با قهقهه ی حرمله از خواب پریدی
همراه پدر آمدی و حرمله اینبار
با خنده به خود گفت ،چه حلقوم سفیدی!
گفتی که گلویم سپر غربت باباست
آخر مگر از غربت بابا چه شنیدی
این تیر برای تو بزرگ است عزیزم
شش ماهه ی من! زود به معراج رسیدی
این تیر تو را یک شبه از شیر گرفته..
مادر به فدایت چِقَدَر درد کشیدی
ای حرمله از زندگی ات خیر نبینی
من زنده بمانم پس از این با چه امیدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
محرم۸.mp3
5.17M
😢نوحه زمینه
اشکاتو قربون، لای لای علی جون
مثه بارون اشکات داره، از ابر چشمات می باره
اشکاتو قربون، لای لای علی جون
داره نور از چشمات میره، جون از دست و پاهات میره
دستاتو قربون، لای لای علی جون
خواهرت چشماش پُرِ خونه، پیش گهواره ت میخونه
چشماتو قربون، لای لای علی جون
گل باغ امیدم، جوونیتو ندیدم
گلوتو پاره دیدم، دل از دنیا بریدم
«گل سرخ شهیدم، جوونیتو ندیدم»
لالا لالا غنچه ی یاسم، کاش می خندیدی باز واسم
لبهاتو قربون، لای لای علی جون
به فدای خنده ی نازت، چشمای بسته و لبهای بازت
با حلق پرخون، لای لای علی جون
بی کسیِ باباتو دیدی،از خیمه ها پرکشیدی
رفتی غزل خون، لای لای علی جون
منو کشتی باخنده ات،شدن ابرا شرمنده ات
شدی باب الحوائج،همه عالم شد بنده ات
«گل سرخ شهیدم، جوونیتو ندیدم»
@Madahankhomein
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
تیری که بر گلوی علی جای آب شد
از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد
پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت
گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد
این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است
تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد
شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش
ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد
آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او
لبخند میزند! جگرِ من کباب شد
"لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد
گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد
گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا...
ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد
اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب...
تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد
یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند
بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد
بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد
زینب که دید، در دل او انقلاب شد
بر سر زنان، تمام زنان جیغ میکشند
زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد
سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند
با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد
حاج محمودژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#غزل
همین که میرود اصغر به خواب آهسته آهسته
سخن در خیمه می آید از آب آهسته آهسته
نیازی نیست بر شمشیر و تیر و نیزه و مرکب
که میگیرند از گلها گلاب آهسته آهسته
عطش بالا گرفت و ساقی از شرمندگی میشد
کنار علقمه از غصه آب آهسته آهسته
سه شعبه بر گلویش بوسه زد یک دفعه پر پر شد
تمام آرزوهای رباب آهسته آهسته
تمام غصه های عالم از صبح دهم تا شب
به روی دوش زینب شد خراب آهسته آهسته
چنان داغ است این داغ به دل مانده که با زینب
شده جان و دل عالم کباب آهسته آهسته
#سجاد_روانمرد
#امام_حسین_علیهالسلام
@Maddahankhomein
😭🖤 برای #فلسطین که در خون می تپد و هنوز زندگی می کند
آتش گرفته❤️🔥
شب شده چون روز روشن، نیست دیگر ماه
آسمان آتش گرفته، بومِ خون است... آه
#کودکان بر تخت، خوابِ مرگ می دیدند
موشکی آمد به استقبال درمانگاه
خودخوری خوب است اما شعر باید گفت
هر که با هر آنچه دارد می شود همراه!
انتظاری نیست از #حُکام و #دولت_ها
بلکه با این زخم، #ملت_ها شوند #آگاه
مرگ بر هر کس که نان در خون مردم زد
مرگ بر هر کس که شد همسفره با اشباح
#دختران ماهند و شب، موهای یلداشان
مرگ بر هر کس که زندان کَردشان در چاه
دفترم شد یک کبوتر، نامه شد شعرم
نامه ای از جنس آه و آه و آه و آه...
#حاجیانِ_غزه را دیدم که حین #رمْی
راهیِ #سعی و #صفا بودند و #قربانگاه
#کوفه و #شام است #اسرائیل، این شب ها
«#کربلایی» شد #فلسطین و... جهان، مداح
#کودکان، سیراب از خونِ خودند اینجا...
می شود آیا بخوانم روضه ای کوتاه!؟
دست و پا زد کودکی #شش_ماهه در خون و...
یک نفر با حضرتِ دریا نشد همراه!
ساحران، این بار از قوم خودت هستند
کو عصا و اژدهایت ای کلیم الله!؟
امتحان تو یهودا بود و در اسلام
بود مثل او، جهانگیری چنین بدخواه
او که غاصب بود و حق آسمان را خورد
او که پیشِ دشت مولا بود کوهی کاه
ای یهودی های افراطی کجا هستید!؟
موش ها...! رفتید در سوراخ و مخفیگاه!؟
انگلستان است وقتی که پدرخوانده
می شود فرزند او از بیخ و بن، گمراه
گربه ی ایران شده شیری تنومند و...
پوزه ات را می کِشد بر خاک، ای روباه
دست از دیوانگی بردار اسرائیل
می شوی لِه زیر پای قدس و حزب الله!
تا سقوطت آنچنان چیزی نمانده ست و
صاحب ما می رسد با ذوالفقار از راه
می رسد با ذوالفقار و با تو خواهد کرد
آنچه که با هند، روزی کرد نادرشاه
#محمد_عابدی
#فلسطین_پیروز_است
#اسرائیل_نابود_است.
یاباب الحوائج ارباب ادرکنی
🆔 @Maddahankhomein
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
درد از ما، دوا علی اصغر
آیه ی حق نما، علی اصغر
هست در بین ظلمت عالم
شاهراه لقا، علی اصغر
گره ها از مصائبش وا شد
هر کسی گفت یا علی اصغر
مطلق حق، علی مع الحق است
حیدر کربلا علی اصغر
به خدا یک تنه عوض کرده
حاصل جنگ را علی اصغر
عمر سعد دست و پا گم کرد
تا که زد دست و پا علی اصغر
گریه اش داشت شرح عرفانی
داشت بر لب دعا علی اصغر
اقتدا بر علیِ اکبر کرد
تا شود جانفدا علی اصغر
خون او بر زمین نریخت، نریخت
داشت از بس بها علی اصغر
وای از آب و بی نصیبی او
شرح کن روضه ی غریبی او
شیرخواری گرسنه و مغموم
رفته از حال با رخی معصوم
جان فدای حسین و اطفالش
شده اند از فرات هم محروم
از عطش آن قدر به خود پیچید
گریه اش شد سکوت نامفهوم
درد فرزند، غصه ی پدر است
این دو هستند لازم و ملزوم
با نسیمی که داغ و سوزان بود
شد سفیدی حنجرش معلوم
بی هوا سر روی زمین افتاد
با سه شعبه بریده شد حلقوم
قامتش قدر یک سه شعبه نبود!
ذبح شد طفل، ذبح نامرسوم
مات و حیران میان میدان ماند
پدری خسته، بی کس و مظلوم
پشت خیمه چه صحنه هایی دید
حق بده که رباب شد مغموم
جلوی چشم مادرش ای وای
رفت بر روی نی سرش ای وای
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#یاعلیاصغرحسینعلیهماالسلام😭
وقتی که شد مولای مـا بی یار و یاور
تنهــــــای تنهــــا بین نامردان در آخر
فـــریاد هل من ناصــرِِ سر داد از دل
یعنی کـــــه آیا هست همراهی دلاور
تا یاور دین خــدا باشد در این دشت
باشم به پشتیبانی اش قـــدری قوی تر
اینجــــــا صدای نازکی از خیمــه آمد
بود آن صـدای گـریه ی دردانه اصغـر
اما نه انگـاری صدایش داشت این بار
در خود بیـان و حـالت و مفهوم بهتر
فــــریاد یاری بود نه فـــریاد گریه
پیچیده شد در دشت این نغمـه سراسر
گفت ای پدر جا مانده ام من از شهادت
حیفت نمی آید نباشم جزء لشکـــــر
من کوچکم اما دهـد خونم پس از این
بی شک شکستی سخت بر قوم ستمگـر
بردار و روی دست خود محکم بگیـــرم
آن وقت می بینی که می سازیم محشر
با لشکـــــــر شر روبرویم کـــن تو بابا
باقی مطلب را به من بسپــــــار دیگر
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@Maddahankhomein