eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
687 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 نذر شهادت تنهاترین سردار 🏴🍃 غریب بود و کسی را به نام یار نداشت کسی که سخت به عشقش شود دچار نداشت کریم بود و حسن(ع) نام داشت اما حیف مدام طعنه شنید و مدام یار نداشت تمام شهر به او پشت کرده بود و کسی برای صحبتِ از رسم ِ روزگار نداشت شجاع بود و هوای نبرد داشت ولی یلی نداشت و یارِ سوارکار نداشت قیام نه! متوسل به صلح شد، همه عمر به قدر پنج نفر یارِ پایِ کار نداشت شریکِ زندگی اش دشمن نفوذی بود میان خانه دلش بیشتر قرار نداشت چقدر زخم زبان می شنید از جعده(لع) چه کرد زهرِ زبانی که اختیار نداشت نشست و جام بلا را گرفت از دستش پرید رنگش و لبخندِ بیشمار نداشت جگر به زهر نشست و چه تیر بر تابوت حرم خراب شد و سنگ بر مزار نداشت! https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴نذر شهادت غریب بی حرم حضرت 🏴 پابه پای حضرتِ زهرا(س) و حیدر در بقیع زائرانه میرود امشب پیمبر(ص) در بقیع می نشیند روی خاک و میکشد آه از دلش ای زمین داری امانت چند گوهر در بقیع آسمان با شال مشکی بر مزار افتاده است میشود با اشکِ اهلِ عرش؛ محشر در بقیع یادِ تابوتی که شد دریایی از بارانِ تیر خواهرش را میکُشد گریان و مضطر در بقیع کربلا جای خودش! عمریست از داغ حسن(ع) مادر سادات دارد حالِ دیگر در بقیع زیر لب میگوید این را...داشتی مثل حسین(ع) کاش یک صحن و سرا با سنگ مرمر در بقیع میشود آباد حتی بهتر از آنچه که بود بیشتر از پیش می آید کبوتر در بقیع محض سائل پروری؛ نذر امام ِ مجتبی(ع) سفره اش را پهن خواهد کرد مادر در بقیع اشک میریزیم در باب الحسن(ع) یادِ حسین(ع) نیمهٔ شب روضه میخوانیم آخر در بقیع! https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌺نذر عنایت وشفاعت اولین مصلح تاریخ 🌺 می‌ اندازد به دل وحشت! پس از آن لرزه بر زانو نمایان میشود اینگونه ذاتِ پستِ فتنه جو معزالمؤمنین از بی تفاوت ها دلش خون شد به خشم آمد ولیکن داشت با صبر و تحمل، خو حسن(ع) تنهاترین سردار از زخم زبان پُر بود می آمد سمت قلبش تیرِ کینه توزی از هر سو به سربازانِ مکرآلودهٔ خائن نیازی نیست که یارِ غرق در تزویر دارد مکرِ تودرتو اگر چه داد جولان در جمل با خشم؛ شمشیرش پس از آن ماند عمری در غلافِ بغض؛ در پستو برای کشتن باطل همیشه نیزه لازم نیست زبانِ با مدارا میشود گاهی حقیقت گو حسن(ع)با مصلحت اندیشی اَش اثبات کرد این را برای دین، سیاست میشود شیرین ترین دارو سکوتِ با بصیرت هست برّنده تر از خنجر قیام ِصلح؛گاهی برتر است از جنگِ رو در رو! https://eitaa.com/Maddahankhomein
پیشکش محضر کریم اهل البیت امام حسن مجتبی علیه السلام نور از زمین به عرش معلا رسیده است خورشید در مقام تماشا رسیده است عالیجناب عشق، رحمت دنیا، رسیده است جان جهانِ حضرت زهرا رسیده است امشب برای عشق، بهاری ترین هواست گوش علی به بانگ خوشِ عاشقانه هاست او آمده است قبله ی اهل نظر شود تا نام مرتضی همه جا جلوه گر شود با بخششی که داشت گدا معتبر شود تا امتداد کوثریان بیشتر شود شمسِ علی طلوع مجدد گرفته است انگار جان تازه، محمد گرفته است زلف بهار شانه شود با نسیم او گرد و غبار درد ندارد حریم او نورانی است زندگی ام از نعیم او آخر نداشت، بخشش دست کریم او نشنیده است سائل از او حرفِ نیست را هرگز ندیده عاشق او ظرفِ نیست را گفتم حسن ترنم رحمت شروع شد آیه به آیه شرح ملاحت شروع شد با او طلوع فصل سخاوت شروع شد با نسل او حیات نجابت شروع شد او مادری ترین پسر عالمین بود ده سال پیشوا و امامِ حسین بود نامش امید قاطبه ی نا امید هاست بعد از پدر مراد همه رو سپید هاست ذکرش همیشه یاور خیل مرید هاست تدریس عاشقانه ی او با وحید هاست دشمن زبان گشوده به مدح و ثنای او منت ندیده است کسی از عطای او نامش شکوه داده به نام کریم ها از او فصیح گشته کلام کلیم ها ماتم نداشتند زمانش یتیم ها دلداده ایم بر کرمش از قدیم ها هر چند خانه اش همه از خاک و خشت بود سائل نوشت خانه ی او چون بهشت بود نزدیک بود لحظه به لحظه اجابتش آیینه ای نیامده پای سخاوتش صدها کریم ساخته درس کرامتش معروف بود سفره ی شام ضیافتش مانند او کسی به گدایش نمی رسید تنها به دست دوست عطایش نمی رسید اخلاق بود معجزه ی مجتبایی اش بخشش همیشه شاخصه ی ابتدایی اش بارانی است رحمت بی انتهایی اش ما مفتخر شدیم به فخر گدایی اش غم را به وعده های کرم پشت سر گذاشت هر کس امید خیر به غیر از حسن نداشت هر ذره می رسد به ثریا کنار او چون قطره ای ست وسعت دریا کنار او لالم ولی قلم شده گویا کنار او شاعر گرفته شوق تبرّی کنار او لعنت به آنکه حُسن حَسن را ندیده است لعنت بر آن زنی که جمل را پدیده است با اقتدار بود به وقتش، چنان جمل کافر کُشیِ او به جمل بوده بی خلل صفین بود و بود علیِّ علی البدل شاگرد اوست حضرت عباس در عمل مثل عموش حمزه جگردار بوده است هنگامه ی جهاد، علمدار بوده است مست عبور اوست دلِ کوچه های شهر با او سرِ گرسنه نخوابد گدای شهر بین غریب ها شده است آشنای شهر دستش نمک نداشت ولیکن برای شهر با اسم مجتبی غمِ غربت چشیده ایم چون او خدا گواست غریبی ندیده ایم دستش به بذل خیر، پیِ یک بهانه بود پای پیاده حج دلش، عاشقانه بود درد آشنای غربت اهل زمانه بود هم در وطن غریبه و هم بین خانه بود دشمن هر آنچه خواست به قلبش شرر زده است زخم زبانِ دوست ولی بیشتر زده است https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴نذر شهادت غریب بی حرم حضرت 🏴 پابه پای حضرتِ زهرا(س) و حیدر در بقیع زائرانه میرود امشب پیمبر(ص) در بقیع می نشیند روی خاک و میکشد آه از دلش ای زمین داری امانت چند گوهر در بقیع آسمان با شال مشکی بر مزار افتاده است میشود با اشکِ اهلِ عرش؛ محشر در بقیع یادِ تابوتی که شد دریایی از بارانِ تیر خواهرش را میکُشد گریان و مضطر در بقیع کربلا جای خودش! عمریست از داغ حسن(ع) مادر سادات دارد حالِ دیگر در بقیع زیر لب میگوید این را...داشتی مثل حسین(ع) کاش یک صحن و سرا با سنگ مرمر در بقیع میشود آباد حتی بهتر از آنچه که بود بیشتر از پیش می آید کبوتر در بقیع محض سائل پروری؛ نذر امام ِ مجتبی(ع) سفره اش را پهن خواهد کرد مادر در بقیع اشک میریزیم در باب الحسن(ع) یادِ حسین(ع) نیمهٔ شب روضه میخوانیم آخر در بقیع! https://eitaa.com/Maddahankhomein