eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
374 ویدیو
227 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
─┅═🍃🌺🍃═┅─ بر سبــط نبــی ، زادهٔ زهـــراصــلوات بر خــوی نکــو ، روی دل آرا صلـوات نامش حسن و ظاهر و باطن حسـن است بر دســت کــریــم آل طــاها صــلوات ─┅═🍃🌺🍃═┅─ بر نـور جمــال سبــط احمــد صــلوات برجلــوهٔ نــور حــیّ ســرمد صــلوات اولْ_ثمــر گلشــن زهــــرا و عـلــی بر دســته گــل باغ محمــد صـلوات ─┅═🍃🌺🍃═┅─ یک دسته گل نیکْ سرشت آمده است در ماه صیام و سـرنوشت آمده است صـد مــژده که در نیــمـهٔ ماه رمضان آقــای جــوانان بهـشــت آمــده است ─┅═🍃🌺🍃═┅─ در قـاب ازل حُـسنِ حَسن پیــدا شد در دامــن یاس ، یاســمن پیــدا شد تا عطـرخوشش بر همه عالم پیچید سرچشمــهٔ آن مُشــک خُتَن پیدا شد ─┅═🍃🌺🍃═┅─ اَنفـاس خـوش از باد صــبا می آید خـوشبــو گلـــی از آل عبــا می آید آقــای جــوانــان بهشـــتی امــشب بـا نــام امـــام مجــتبی می آید ─┅═🍃🌺🍃═┅─ در نیمـــهٔ مــاه رمضـان ، مــاه برآمد گویـی که هزار یوسف از چـاه برآمد پیچیــد ز گلــزار علــی عطــر امــامـت صد مژده که بر اِنس و مَلَک شاه برآمد ─┅═🍃🌺🍃═┅─ اوّلْ پســر شــــاه نجــف آمـده است بر عالمیــان شور و شعف آمده است از عـطـــر گــل یاســـمــن آل عبـــا اهـل ملکوت هم به صف آمده است ─┅═🍃🌺🍃═┅─ 📝رقیه سعیدی (کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
سرود - ستاره‌ی سحره، که گل میریزه به‌پات.mp3
1.5M
ستاره‌ی سحره - که گل می‌ریزه به پات تموم قافیه‌ها - ردیف میشه برات ۲ دوباره پنجره‌مون - به سمت تو وا شده تو اومدی و دیدم - که ماه پیدا شده ۲ اویس از - قرن می‌خونه بلبل تو - چمن می‌خونه هرکس رو - دارم می‌بینم داره از - حسن می‌خونه ۲ چراغ خونه‌ی زهرا - حسن امید امروز و فردا - حسن ذکرلب همه‌ی شیعه‌ها - یاحسن ۲ " کریم آل الله - حسن " ۳ سرود تو رو لب - هَزار گل می‌کنه میای و تو رمضون - بهار گل می‌کنه۲ برای قبله شدن - شد ابروی تو هِلال به یُمن مَقدم تو - اذون میگه بلال۲ سرمست - نسیم توام مدهوش - شمیم توام محتاج - یه لقمه نون از دستای - کریم توام ۲ شافع ما تو دو دنیا - حسن ردیفه کاروبار ما با - حسن ذکر لب همه‌ی شیعه‌ها - یاحسن ۲ " کریم آل الله - حسن " ۳ نبی شمایلی و - علی خصائل تو میذاری زندگی‌تو - برای سائل تو۲ شب ولادت تو - شب گدایی ماست تموم خواهش ما - برات کرببلاست۲ تا دیدیم - کرم تورو چسبیدیم - علم تورو تو روز - ظهور ایشاالله می سازیم - حرم تورو ۲ تموم آیات قرآن - حسن ذکر لب مادرش "جان" - حسن تو مدینه میگه صاحبْ زمان - یا حسن ۲ " کریم آل الله - حسن " ۳ شعر:مجتبی خرسندی http://eitaa.com/Maddahankhomein
❃﷽❃ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مبارک باد بر عالم/ که در این ماه ربانی/ مَه جود و سخاوت /ماه احسان و ضیافت/گشوده خالق سبحان/ درِ غفران و رحمت را/که چون شد نیمهٔ ماه مبارک ،/به دستان کریمش باب دیگر از کرم وا شد/ مَه تابنده ای از دامن عصمت هویدا شد/ به یُمن مقدم این ماه خوش سیما/ زدود از قلب عالم غصه و غم را/ درخشان کرد با نور وجودش کلّ عالم را / عجب زیبا مَهی در آسمان شهریثرب جلوه گرآمد/ تو گویی در دل تاریکی شب، ناگهان قرص قمر آمد/ معطر شد جهان با مقدم سبط نبی/ پور علی / آن گوهر رخشندهٔ عزّ و شرف ،/دردانهٔ شاه نجف/ حور و ملائک صف به صف/ در عرش برپا گشته شعر و زمزمه/ شاداست قلب فاطمه/ شده عالم چراغانی/ و چشمان پیمبر از چنین مولود زیبا گشته نورانی/ چه زیبا گوهری بر دست پیغمبر /گلِ رویش حسن /خویَش حسن /نام دلارایش حسن / نبی را اَشبَه الناس است /گلی از گلشن یاس است/ خودش دریای احساس است /دو دستان کریمش اُسوهٔ دستان عباس است/ سلام ای ماه شب پیما / سلام ای مهر خوش سیما / سلام ای اولین گلواژهٔ باغ دل زهرا /عجب نیکوسرشتی تو /که آقای جوانان بهشتی تو/حضورت عطر قرآن است/ شکوهت مایهٔ آرامش جان است /کلامت رمز ایمان است/ تو را باید ستود ای مظهر جود و کرم /میر عزیز و محترم /که تو خود جلوه ای از رَبّ رحمان و رحیمی تو /کریم بن کریمی تو /امیر بی قرینی تو/ برای شیعیان آری ،عجب حِصن حَصینی تو/امیر صف شکن در جنگ صفینی/ برای مرتضی حیدر یقیناً نور عینی / به هر مَ قوّت قلب پریشان حسینی / شکوهت می شکافد قلب گُردان جمل را / ز تو آموخته قاسم کلام نغز اَحلیٰ مِِن عسل را/ امید قلب زهرایی / به میدان قوت بازوی مولایی /علمدار علی مرتضایی/تو را هرکس که دیده /چه در صورت چه در سیرت/خود پیغمبری گویا/نبی دیگری گویا / به پیش ماه رخسار تو / ماه آسمان در زیر پا افتاد /رخ خورشید ، دیگر از نما افتاد/ سخاوت پیش دستان کریمت رنگ می بازد/ دل شیعه به این آقا چه می نازد/ به امّید همان روزی که بهر او حرم سازد./ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁🌼❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
✨﷽✨ ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ به نیمهٔ رمضـــان ، سفــره شـد به نام حسن شکسـت ظلمــت  شب را مَــــهِ تمــام حسن سرود و هلهلــه برخــاست از زمین و زمـان وجرعه جرعه فلک خورد مِــی ز جام حسن چه دیدنیــست میــان شکــوهِ چرخ فلــک رکوع و سجــدهٔ خورشیـد بر مقــام حسن صفی زخیل ملائک به عـرش می خوانند ســــرود  تهنیــت و نغمـــهٔ ســــلام حسن شــد اولیـــن ثمـــر باغ حیــدر و زهــــرا عصــــارهٔ گل طــاها گرفتـــه کـام حسن حـســن که سیّدِ اهلِ شبابِ جنـّت بــود کریــم آل عبـــا هم شــدسـت  نام حسن به حُسنِ سیرت و صورت ، چنان سرآمدشد که  یوسف از ســر تعظیم ، شد غلام حسن شود مُریدِ مرامش ، چشیده هرکــه از آن ملاحتــی که نهفتــه ست در کــلام حسن دو دســت او به کَــرَم ، عـِـزّ و آبــرو بخشید که بوده جود و سخاوت ،علی الدوام حسن نمانــده دسـت گــدایی ز لطف او خـــالی که رســم بنـــده نوازیسـت در مرام حسن میــان عرصــهٔ پیـکار ، خــوب ثــابت کرد که ذوالفــقار علـــی هست در نیــام حسن زمینــه ساز قیــام حســین و عاشــوراست که صلح ، جلــوهٔ دیگــر شـد از قیام حسن در انتظــار ظهوریم تا که حضرت عشـق به ذوالفقـــار علی ، گیــرد انتقــام حسن ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
✨﷽✨ ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ تا قدم قویدی بو گؤن عالم امکانه حسن یازدیلار عرشــیده آقای کرمخانه حسن زینت اولدی صدف دامن زهرایه بو گؤن خُلقیده خَلقیده بیر گوهر دردانه حسن آلوب آغوشه علی حُسن خداداده باخیر سسلیور هر دم آدین حضرت ریحانه ، حسن صورت و سیرتی از بس که گؤزلدور حسنین حُسنیده طعنه ووروب یوسف کنعانه حسن رمضان نیمه سی نین بدر دل آرا آییدور بَنـــزییر نازل اولان آیــهٔ قـــرآنه ، حسن اللــری بَــدوِ تولددن اِئــدیب بذل کــرم یئر گؤی اهلینه آچیب خوان کریمانه حسن ایستینلر دایانیبلار صف عشقینده مُدام اولوب عاشقلری نین جانینه جانانه حسن حرمی یوخدی اگر علتی وار مادری دیر آنانین شمــع مزارینـــه دی پروانه حسن ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۱/۷ https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ امام حسن و حضرت عبدالعظیم علیهم السلام نانِ این سفره همان است که ما می‌خواهیم از همین آهِ کریمانه شفا می‌خواهیم گِره‌ای نیست که در روضه‌یِ او وا نشود دردمندیم و در این روضه دوا می‌خواهیم کربلایی کرده ما را حرمِ عبدالعظیم کربلا از نوه‌هایِ مجتبی می‌خواهیم علویون همهِ مأنوسِ دَمِ یاحسنَند از بقیعِ غم و غربت آشنا می‌خواهیم سرنوشتِ سرِ ما روزِ اَزل روشن شد ما سری پشتِ سرِ بر نیزه‌ها می‌خواهیم این گرفتاریِ روضه پَرِمان را وا کرد از قفس پر زده‌ایم و کربلا می‌خواهیم با حسین و حسنِ فاطمه عرشی هستیم عرش‌پیما ناله‌یِ مهدی بیا می‌خواهیم @Maddahankhomein
🏴نذر کرامت بی مثالِ 🏴 حسن شدی که گدا فکر آب و نان نکند به غیر رو نزند...غصه را عیان نکند حسن(ع) شدی که بدانند خیلِ گمراهان خدا به عشقِ دعایت عذابشان نکند کلام نافذ تو، تا که هست؛ این دل من- -هوای محفلِ عشاق و عارفان نکند محبتَت پر از اعجاز و مرد شامی را کسی به جز تو مسلمانِ مهربان نکند مدام از کرمت میرسد برایش خیر هر آنکه تکیه به احسانِ این و آن نکند جزامیان و فقیرانِ دست-خالی را کسی به جز تو سرِ سفره میهمان نکند غریب و خسته و بی سرپناه خواهد ماند کسی که خانهٔ امنِ تو را نشان نکند! https://eitaa.com/Maddahankhomein
روزه بودی و همسرت ایکاش با تو روراست بود و می شد قهر تا مگر کینۂ پدر وَ جمل- را نمی ریخت در پیالۂ زهر جعده(لع) بد وعده داشت با ابلیس کرَمت را چطور بُرد از یاد؟! تشنه بودی و جای آبِ خنک آتش ِ زهر را به خوردت داد رنگت از رخ پرید و افتادی همسرت بد به تو خیانت کرد جگرت سوخت! با پریشانی- خواهرت رفت و تشت را آورد گریه میکرد و سینه ات شد تنگ جان او بسته بود بر جانت بر گلوی حسین(ع) خیره شدی اشک جاری شد از دو چشمانت درد پیچیده بود دورِ تنت لااقل کاش میزدی فریاد زنده شد در مقابل چشمت خاطراتِ بدی که دقّ ات داد بغض کردی و بعدِ چندین سال بر دلت مانده بود تأثیرش بعدِ مسجد؛ مقابلت قنفذ(لع) بوسه زد بر غلافِ شمشیرش داغ مادر، مزارِ بی زائر از تمام مدینه سیرت کرد تکیه زد بر ورودیِ کوچه خنده های مغیره(لع) پیرت کرد! @Maddahankhomein
تصورکن که این آقا برای خود حرم دارد کریم آل طاها چند تا باب الکرم دارد تصورکن که مثل شهر مشهد باغ رضوانی و یا مانند شهر قم خیابان ارم دارد نه تنهاصحن زیبایی به زیبایی گوهرشاد علاوه بر دوتا گلدسته سقاخانه هم دارد تصور کن که در گوشه کنار بارگاه خود همیشه خادمانی مهربان و محترم دارد تصورکن که دیگر درحرم گرد وغباری نیست تصورکن که بعدازاین مزارش خاک کم دارد تصور کن گلاب قمصر کاشان رسید از راه و باشور وشعف قصدزیارت دم به دم دارد ببین باچشم دل مهمانسرایی وتصور کن که دیگر سفره دار فاطمه دارالنعم دارد تصور کن شب شعری کنار مرقدش برپاست تصورکن برای خود حسن هم محتشم دارد یکی ازاین هزارانی که گفتم راندارد،حیف غمش این آرزو رابر دل من میگذاردحیف شب وروزم عزاشد اهل بیتم راصدا کردم به لطف مادرش در خانه بزمی دست وپا کردم به پاس لطف بسیاری که آقا کرد در حقم منم دارایی ام را نذر خرج روضه ها کردم نشدکه سرمۀ چشمم کنم خاک مزارش را ولیکن دیده را با خاک پرچم آشنا کردم رمضان تا محرم از محرم تا صفر هرشب نشستم روی سجاده حسن جان راصدا کردم خودش بادست خودمن رانشانده بر سر سفره اگر کم از سر این سفره بردارم جفا کردم به هرماتمسرایی سر زدم دیدم حسینیه ست حسینی ام ولی در دل حسنیه بنا کردم اگرچه بر سر وسینه زدم با روضه های او ولی باخویش میگویم خطاکردم خطا کردم نفهمیدم که آقایم به هرچه کوچه حساس است ازاوشرمنده ام امشب اگرکه کوچه وا کردم ازآنجایی که حتی خواهرش لطمه به صورت زد میان روضه ها من هم به زینب اقتداکردم مدینه دید آن شب مویه های نجم ثاقب را صدازد تاصدای خسته اش ام المصایب را همه دیدند بی اندازه میلرزید سر در تشت به جای زهرها میریخت هر تکه جگر در تشت پسرگاهی به سینه میزد وگاهی به سر میزد ومیبارید چشمان پر از اشک پدر در تشت اگرچه میگرفت ازصورتش خونابه رازینب ولیکن می نشست از لخته خون ها بیشتر در تشت کبوترنامه ای در دست در ذهنش تداعی شد دوباره نقش بست از زخم روی بال وپر در تشت دم"لایوم"را وقتی که جاری کرد بر لبها درآمدبه صداگویا دگر زنگ خطر در تشت نگاهی گاه بر زینب،گاهی برحسین اش داشت چه ها میدید آقای غریب مان مگر در تشت !؟ صدا زد خواهرم این گریه را خرج حسین ات کن شبی که میروی آزرده به دیدار سر در تشت خداراشکر اینجاخیزران درکار نیست اما چه خواهی کرد درشام بلا باچوب تر در تشت اگرچه زانوی غم در بغل داری و میباری خدا راشکر اینجاچادری بر روی سر داری https://eitaa.com/Maddahankhomein
سالها گریه سالها روضه همه ی عمر مجتبی روضه روزگارش گذشت با روضه کوچه،در،طشت،چندتا روضه بانی و روضه خوان و سینه زن است سوخته نام دیگر،حسن است دوستانی چو دشمنان دارد گله از دست این و آن دارد کارِد بر روی استخوان دارد گرچه هر روز میهمان دارد شان اورا کسی نفهمیده از مدینه حسن چه ها دیده کس نفهمید ابتلایش را در گذر بغض بی صدایش را جوشن زیر این عبایش را روی پا زخم آشنایش را غصه اش را خضاب کرد حسن مرگ را انتخاب کرد حسن وای اگر بی کس حرم باشی خسته از جان به هررقم باشی بین خانه اسیر غم باشی روزه باشی و تشنه هم باشی پر شکسته ز خاک پر بکشی زهر را جای اب سر بکشی چون حسن بی کسی به دهر نبود شان او طعنه های شهر نبود با کسی جز مغیره قهر نبود جگر پاره اش ز زهر نبود داغ ناموس بود بر جگرش به در خانه بود هر نظرش داغ انروز که رسیدند و چهل نفر داد میکشیدند و پدرش را غریب دیدند و مادرش را زمین کشیدند و همه قاتل شدند حتی در بی هوا رد شدند از مادر گرچه آماده ی جدایی بود به لب تشنه اش نوایی بود دلش انگار کربلایی بود وقت گریه به روضه هایی بود روضه ی ذبح از قفای سری زدن خواهری بپای سری https://eitaa.com/Maddahankhomein
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم من کشتهء همخانه ای نامهربانم در بین شهر خویش هم بی آشیانم من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم با کوچه های زادگاهم قهر هستم من سفره داری کردم و آزار دیدم از غم فلک را بر سرم آوار دیدم دشمن که جای خود ستم از یار دیدم بین خلائق خویشتن را خوار دیدم کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم من از حرامی فحش ناموسی شنیدم هر کس رسید از راه قصد جان من کرد زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد یا شک به اسلام من و ایمان من کرد یا که خیانت بر من و احسان من کرد یکروز مانند خدا من را ستودند روز دگر سجاده از پایم ربودند من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست من داغدار مادرم داغ کمی نیست من داغدار کوچه ام افسرده حالم کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم یادم می آید که فدک را پس گرفتیم ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی ابر سیه سایه به روی ماه انداخت دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت بر جان من تا روز محشر آه انداخت آمد سند را از کف مادر بگیرد طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد مجتبی صمدی شهاب https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴نذر شهادت غریب بی حرم حضرت 🏴 پابه پای حضرتِ زهرا(س) و حیدر در بقیع زائرانه میرود امشب پیمبر(ص) در بقیع می نشیند روی خاک و میکشد آه از دلش ای زمین داری امانت چند گوهر در بقیع آسمان با شال مشکی بر مزار افتاده است میشود با اشکِ اهلِ عرش؛ محشر در بقیع یادِ تابوتی که شد دریایی از بارانِ تیر خواهرش را میکُشد گریان و مضطر در بقیع کربلا جای خودش! عمریست از داغ حسن(ع) مادر سادات دارد حالِ دیگر در بقیع زیر لب میگوید این را...داشتی مثل حسین(ع) کاش یک صحن و سرا با سنگ مرمر در بقیع میشود آباد حتی بهتر از آنچه که بود بیشتر از پیش می آید کبوتر در بقیع محض سائل پروری؛ نذر امام ِ مجتبی(ع) سفره اش را پهن خواهد کرد مادر در بقیع اشک میریزیم در باب الحسن(ع) یادِ حسین(ع) نیمهٔ شب روضه میخوانیم آخر در بقیع! https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی امام حسن علیه السلام و روضه‌یِ مادر میانِ کوچه‌یِ تنگی چه‌ها شد به ضربِ کینه قدِّ یار تا شد همان روزی که گم شد گوشواره عصایِ دستِ مادر مجتبی شد http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام خواهر نبودی وقتِ تشییعش که‌ها بودند هم دوستان هم دشمنانِ مرتضی بودند روزِ عجیبی بود تابوتِ غریبی رفت چشمت نبیند بد چه دیدم؟! بی‌حیا بودند طبقِ وصیت بی‌صدا بردیم او را حیف ...‌. امّا کمانداران حسابی پرصدا بودند آرامشِ جانِ نبی دور از حریمش شد اهلِ مدینه شاهدِ این ماجرا بودند ما پایِ تابوتِ حسن نزدیکِ تن بودیم نزدیک‌تر از ما به پیکر تیرها بودند از چوبه‌یِ تابوت رد شد تیرها بد شد این تیرها بنیان‌گذارِ کربلا بودند این تیرها در علقمه غوغا به پا کردند دنبالِ مشکِ آب وُ چشمِ ماهِ ما بودند هر تیر که آمد به تیرِ دیگری چسبید اصلاً همه دنبالِ شیرِ نینوا بودند افتاد عَلم در علقمه امّا همه دیدند که چشمهایِ هیز دنبالِ چه‌ها بودند داغِ برادر قاتلِ جانِ برادر شد خاکِ بقیع و کربلا ندبه‌سرا بودند https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مخمّس شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام آفتابی داغ دارد این دیار سایه‌بانی نیست بر رویِ مزار سنگفرشِ صحنِ یارِ ما غبار روزهایش گرم و شبها تارِ تار وای از بی‌مهریِ این روزگار می‌نویسم از غریبیِ کریم در حریمِ حضرتِ عبدالعظیم زائران‌‌ همواره در اینجا مقیم پاتوقِ گریه‌کنان است از قدیم صحنِ جدَّش داغِ قلبِ بی‌قرار خادمان دائم‌‌ به فکرِ زائران زائران در زیرِ سقفِ آسمان آستان آئینه‌کاری زَرنشان عزّتی دارد در اینجا روضه‌خوان‌‌ کاملاً برعکسِ اینجا صحنِ یار سیّدی از نسلِ آقایِ کرم گوشه‌یِ تهرانِ ما دارد حرم سینه می‌کوبد برایت مادرم بی‌حرم ماندی چرا؟! تاجِ سرم می‌کشد ما را غریبیِ نگار غصّه‌هایت می‌کشد ما را حسن روضه‌خوانت پادشاهِ بی‌کفن خونِ دل می‌ریخت بیرون از دهن این جگرپاره صدا می‌زد نزن روضه‌ها پشتِ هم وُ دنباله‌دار ..... یاحسن گفتی نزن امّا زدند پیشِ چشمت مادرِ ما را زدند با لگد بر پهلویِ طاها زدند طعنه بر حالِ دلِ مولا زدند آخرش پیدا نشد آن گوشوار تکّه‌هایِ گوشواره بر زمین شانه‌هایِ تو عصایِ یاسِ دین در همان کوچه کنایه زد لعین اَلسّلامُ یا مُذِلَّ المؤمنین خلوتی پیدا کن آقاجان ببار خلوتی پیدا کن از مادر بگو از رَدِ خونهایِ بر معجر بگو لااقل رازت به این خواهر بگو این دمِ آخر کمی از سر بگو آن سری که می‌شود نیزه‌سوار دست‌وپا زد تشنه‌ای در قتلگاه آتش آمد در حریمِ بی‌پناه رویِ نیزه رأسِ شاه وُ قرصِ ماه یادگاریِ تو جان می‌داد آه مانده نعشِ دخترِ تو پایِ خار پیکرِ بانو شریفه شد کبود در حرم پر شد دوباره آه و دود تازیانه خورد هنگامِ ورود خواهرت در کوچه از آلِ یهود ندبه شد ذکرِ لبِ چشم‌انتظار https://eitaa.com/Maddahankhomein
668409603_1193120556.mp3
2.77M
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه شهادت امام حسن علیه السلام میزنم ناله میزنم بر سر اَیُّهاَالمظلوم غریبِ مادر غریبِ مادر اَلا وَ صلی اللّهُ علیَ الباکینَ علیَ الحسن سینه‌زنِ امام حسن شاهِ غریب و بی‌وطن مظلوم حسن تنها حسن مولا یابنَ‌الزّهرا حسن مولا حسن /۴/ کوچه‌ای بن‌بست دستِ مردی پست ضربه‌ای سنگین گوشواره شکست گوشواره شکست خاکِ چادرِ مادروُ با گریه می‌تکوندی چطوری یاسِ نیلیوُ تا به حرم رسوندی مغموم حسن مسموم حسن سیّدنَاالمظلوم حسن مولا حسن /۴/ شد حریمِ تو کنجِ‌‌ قلبِ ما زائرت مادر یابن‌الزّهرا یابن‌الزّهرا گنبد و گلدسته و ضریح نداره صحنت امّا حرم داری یا امام حسن تو دلِ سینه‌زن‌ها دنیام حسن عقبام حسن آقام آقام آقام حسن مولا حسن /۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
165355266_-1961167332.mp3
2.17M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ واحد شهادت حضرت رسول اکرم و امام حسن علیهم السلام آخرِ ماهِ .... صفر رو لب آههِ بی‌قرارِ تو سینه‌زنِ شاههِ نوحه‌یِ هر کی زائرِ درگاههِ یا نبی‌اللّهِه‌ یارسول اللّه عشقِ حیدر اباالزّهرا یارسول اللّه پرچمت تا ابد بالا یارسول اللّه روضه‌خونِ غمت آقا به رویِ گردنِ دین دِینِ شما آرزومه دعایِ حسینِ شما یارسول اللّه عشقِ ثاراللّه /۴/ آخرِ ماهِ .... صفر رو لب آههِ این تشتو بردار که خواهر تو راههِ دلِ حسن از حالا به واللّهِه .... تو قتلگاهه واویلا حسن ای وای از حسینِ بی‌کفن واویلا حسن ای وای از بردنِ پیرهن واویلا حسن ای وای از سرِ دور از بدن عالم و آدم میگن حسینِ من حسین صدا می‌زنه جانم حسن ای حسن جانم ای حسین جانم /۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
1121591043_-106414497.mp3
4.28M
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه شهادت امام حسن و حضرت رسول علیهم السلام سبک تسبیح تربتمو ..... امام حسن علیه السلام خواب دیدم دیدنیه صحن و سرایِ کریم میدوزم چشمامو به ... ایوون طلایِ کریم بازه سفره‌یِ کرم تا خادمایِ کریم پذیرایی کنن از ما زائرایِ کریم یادم میاد تمامِ خوابی که دیدم ضریحتو با گریه خیلی بوسیدم یادم میاد یه روضه‌خون روضه می‌خوند می‌گفت آقام چادرِ مادروُ تکوند اِی چاره‌یِ دردایِ همه اسمت نفسِ آخرمه کی گفته که تو بی‌حرمی قلبم حرمه یاحسن اِی جانم /۴/ پیشِ چشمایِ قمر تابوتت شد پرِ تیر امّا آقا ندیدی ناموستو که اسیر خونِ دل از دهنت داره بیرون می‌ریزه امّا تو شام یکی هست که دنبالِ کنیزه یادت میاد چطوری مادرو زدن تا کربلا اهلِ سقیفه اومدن یادت میاد ردِّ پایِ رو چادروُ زیرِ پا کُشت کربلا دخترِ تو رو لاٰیومْ کَیومِکَ الحسین چوب میخوره رو لب و دهن میزنن به صورت زینبین داداشمو نزن یاحسین ای جانم /۴/ حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم رحمةٌللعالمین یا خاتمُ المرسلین در رکابت شمشیر زد امیرالمؤمنین پیغمبرِ ایثار اُسطوره‌یِ پاکی روضه‌یِ تو اینه‌‌ یه چادرِ خاکی یادم میاد سفارشِ تو همیشه خدا رو شکر نیستی ببینی چی میشه سهمِ حرم زخمِ زبونا و نیشه نیستی ببینی خوُرد میشه بارِ شیشه آتیش میاد و در می‌سوزه معجر به رویِ سر می‌سوزه غلاف میزنن به کوثروُ حیدر میسوزه مادرم واویلا /۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
1853497090_1713866516.mp3
471.1K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دودمه شهادت امام حسن علیه السلام تو کریمِ اهلِ بیتِ حیدری ما نوکریم‌‌ وَ تَصَدَّق یا کریم /۲/ بی‌قرارِ بغضِ تو در روضه‌هایِ مادریم وَ تَصَدَّق یا کریم /۲/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
-135127296_-1903133980.mp3
685.7K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش‌مظلوم شهادت امام حسن علیه السلام سیّدنا یاحسن سیّدنا یاحسن کریمِ طاها حسن سیّدنا یاحسن دلبرِ مولا حسن سیّدنا یاحسن لا فتیٰ اِلّا علی سیّدنا یاحسن لا کریم الّا حسن سیّدنا یاحسن شاهدِ آهِ کوثر سیّدنا یاحسن وارثِ اشکِ حیدر سیّدنا یاحسن در کوچه‌ها بوده‌ای سیّدنا یاحسن عصایِ دستِ مادر سیّدنا یاحسن جگرت پاره پاره سیّدنا یاحسن چشمت ابرِ بهاره سیّدنا یاحسن در کوچه‌ها میگردی سیّدنا یاحسن دنبالِ گوشواره سیّدنا یاحسن سیّدنا یاحسن...... https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5983425317807598433.mp3
1.19M
🏴بند اول: من عاشقِ دوتا کریمم من بنده ی دوتا حسنم بعد مُردنم، (حسنی ام) رو حک کنید روی کفنم فرق نداره بگم، یا عسکری یا مجتبی هر دو امام حسن، هستن و تاج سرمن یکی تو سامراس، یکی دیگه توی بقیع هرچی بخوای میدن، چون هر دو شاهِ کرمن سلطانِ زمینن فرمانده ی دینن از نسل پیمبر مولا و امینن یا عسکری یا مجتبی 🏴بند دوم: مجنونم و میخونه دلم من نوکره دوتا حسنم توی روضه ها، جون میگیرم با اسمشون، سینه میزنم دنیا فقط دوتا، امام حسن جان داره که مثلشون دیگه، جایی نمیشه پیدا وقتی میگیم حسن، زهرا میگه ای جانم ضامنتون میشم، تو دنیا و تو عقبا آقا و کریمن رحمان و رحیمن بخشنده و یکتا احسانِ قدیمن یا عسکری یا مجتبی شعر و ملودی: https://eitaa.com/Maddahankhomein
سوگند به نام دلربایش نور است وجود و ابتدایش با خَلقِ حسن کرد مباهات در روز ازل، ذاتِ خدایش آنان که نوشتند کریمش ما را بنویسند گدایش بخشید "سه بار" هرچه را داشت جانِ همه ی خلق فدایش حقاً که پسندِ قلب زهراست شد هرکه عزیزِ مجتبایش هستند تمام انبیا هم محتاج عطای دست هایش هم او شده راضی از خدا هم... حق بوده رضایش به رضایش چشمان حسین بر لب اوست وقتی حسن است مقدایش در معرکه ی جمل که آمد دیدند به شکل مرتضایش آن قدر رئوف است که می خورد... در پیشِ جذامیان غذایش آن مرد، هر آنچه ناسزا گفت آخر نشنید ناسزایش تازه به کرم نوازشش کرد جا داد به او بینِ سرایش صد بحر اگر که مدح گویم یک قطره نگفتم از ثنایش هفت صفر است آی مَردم... روز غم و غربت و عزایش آن قدر بلا به او رسیده ماندم که بگویم از کجایش از کوچه نپرسید ازین مرد یک عمر، شده است مبتلایش جانسوزتر است داغ زهرا... از کل غم جهان برایش یاران مُقربش کشیدند سجاده و فرشِ زیر پایش درد است که زهر خورده آقا از همسر بی مهر و وفایش خونی شده با سرفه ی سختش دست کرم و گره گشایش قاسم به سر و صورت خود زد خونی شده دید تا عبایش پا می کشد این مردِ پر از درد در حجره، به روی بوریایش آن قدر جگر به دامنش ریخت تا جوهره رفت از صدایش بگذار بماند به قیامت دنیا که نفهمید بهایش آتش زده بر تمام عالم لایَوم کَیَومِ کربلایش گر کرب و بلا همیشه جاری است صلح حسن است مقتضایش صد شکر که سنگ ها نخوردند بر صورت مثل مصطفایش صد شکر که نیزه ای نیامد تا قطع کند صوت رسایش صد شکر نبود خنجری کند تا بوسه بگیرد از قفایش https://eitaa.com/Maddahankhomein