eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
374 ویدیو
227 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
❃ا﷽ا❃ _____________________ وقتی که محبــوبِ دلِ مــردی امین باشی وقتی که تنهــا یار ختــم المرسلیــن باشی با مال و جانت ، حـامی قرآن و دین باشی بیــن زنـان ، تنهـــا تو اُمُّ المومنیـــن باشی والا مقـــامی می شـــوی که خالق سبحان شخصــاً سلامت می دهـد بانوی با ایمـان! ای دست تو جود و سخاوت داده دریا را ای مهـــر تو بخشــیده نور ، آفاق دنیـا را از عشـق تو ، حق پر نموده قلب طاها را فــرش قدمهــــای تو کرده آســـمان ها را تو آمدی دنیــای احمـــد با تو زیبــا شد قلب محمـــد مَحـــرم بانوی بطـحا شد از نور ایمـــان ، قلب پاک تو منـــور شد با ذکـر هر أَشهَـد ، گل جانت معطــر شد تاج مسلمـــانی برایت فخـــر دیگــر شد دامــان تو شایســـتهٔ زهـرای اطهـــر شد شد جایگاهت در زمین و آسمان ، معلوم مــــادر بزرگ بی بدیــل  یازده معصــــوم در اوج سختیها شــدی همـــراه پیغمبر آگــاه بــودی بر مقــــام و جـــاه پیغمبر دیدی ســـعادت را فقــط در راه پیغمبر اعجــــاز دیـــدی در کتـــاب الله پیغمبر پر شد وجودت از شراب ناب عرفانی بردی مقـام اولیــــن را در مسلـــمانی در رنجـــها تو یاد دادی استـــقامت را در همســری همراه بودن را حمـایت را درس  وفــاداری، حیا ، روح نجابت را معنا نمودی واژه های عشق و عفت را با این مقامات انتخاب مصطـفا هستی فخـــر زنان و مادر خَیر النـــسا هستی دست اجل افسوس! زود آمد سراغ تو رنگ خـزان پاشیده شد بر عمـر باغ تو خاموش شد در سال غم، نور چراغ تو زخمـــی دگر زد بر پیمــبر سوز داغ تو شد سال عام الحزن ، سال سخت پیغمبر می سوخت از داغ عمو و هجــرت همسر می دید پیغمبر که یار و یاورش می رفت همسنـگری مثل خدیجه از بَـرَش می رفت با رفتنــش آه از نهـاد دختـــرش می رفت همــراه مادر جان او از پیکــرش می رفت چشمان مادر همچـــنان دنبال زهـــــرا بود چون باخبـر از غربت و احوال زهــــرا بود در لحظه های آخرش ، در فکر دختر بود در فکـــر نامردان  و فکــر آتش و در بود می دید زهرا را که مثــلِ یاسِ پر پر بود یا آن طنــابی را که بر دستان حیدر بود می رفت اما زیر لب می گفت یا زهـــرا می خواند همــراه پیمــبر ، روضهٔ در را ___________________ رقیه سعیدی(ڪیمیا https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ امام حسن و حضرت عبدالعظیم علیهم السلام نانِ این سفره همان است که ما می‌خواهیم از همین آهِ کریمانه شفا می‌خواهیم گِره‌ای نیست که در روضه‌یِ او وا نشود دردمندیم و در این روضه دوا می‌خواهیم کربلایی کرده ما را حرمِ عبدالعظیم کربلا از نوه‌هایِ مجتبی می‌خواهیم علویون همهِ مأنوسِ دَمِ یاحسنَند از بقیعِ غم و غربت آشنا می‌خواهیم سرنوشتِ سرِ ما روزِ اَزل روشن شد ما سری پشتِ سرِ بر نیزه‌ها می‌خواهیم این گرفتاریِ روضه پَرِمان را وا کرد از قفس پر زده‌ایم و کربلا می‌خواهیم با حسین و حسنِ فاطمه عرشی هستیم عرش‌پیما ناله‌یِ مهدی بیا می‌خواهیم @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه  شهادت حضرت حمزه علیه السلام اِی عمو جانِ حضرتِ زهرا شیرِ پیکار   سَیّدالشّهدا سِپرِ دین مدافعِ حرمی دل و دلدار سیّدالشّهدا فاطمه پایِ روضه‌هایِ شما می‌زند زار  سیّدالشّهدا سینه‌ات را گرفته نیزه هدف شده تکرار  سیّدالشّهدا بدنت مُثْله می‌شود اِی وای روضه‌یِ یار  سیّدالشّهدا تَهِ گودال هر که آمد زد سخت شد کار  سَیّدالشّهدا خاک خوابید و نیزه‌ها بر خواست کوچه  بازار  سیّدالشّهدا غیرتی‌ها به رویِ نِی بودند دید اِنگار  سیّدالشّهدا گلِ یاسی دوباره سیلی خورد خون و دیوار سیّدالشّهدا یادِ غمهایِ مادرش افتاد سینه  مسمار  سیّدالشّهدا اگر این روضه‌ها پریشان است می‌رسد یار  سیّدالشّهدا @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام مُقیمِ کرب‌وبلا هستم و مُریدِ کریم غلامِ خانه‌یِ ارباب و شاهْ‌عبدالعظیم تمامِ عمر سرِ سفره‌اش نمک خوردم همیشه کرده مرا روبه‌راه عبدالعظیم دلم که تنگِ حسین است می‌روم حرمش به نامِ یار زده خیمه‌گاه  عبدالعظیم عجیب نیست اگر از کرم سفید کند دوباره نامه‌یِ این روسیاه عبدالعظیم غلامِ کویِ حسین و حسن کجا برود.... ؟! برایِ گفتنِ غم  غیرِ شاه‌عبدالعظیم اگر چه کرب‌وبلا خانه‌ات شده امّا به یادِ شاهِ وفا گفتی آه  عبدالعظیم سری به نیزه نشست و سری شکست و بعد..... چه دید از سرِ نِی  قرصِ ماه عبدالعظیم حریمِ شاهِ ری و روضه‌یِ سرِ بر نی بیا بهار دلم صحنِ شاه عبدالعظیم @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت مسلمیه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام دستم قلم شود که نوشتم بیا نیا      آواره شد سفیرِ تو در کوچه‌ها نیا دل را به عهدِ کوفه‌یِ نامرد خوش نکن   بویی نبرده شهرِ ریا از وفا نیا سردارِ روز قبلم‌ُو بر دار می‌روم      آقا سفیر شد هدفِ سنگها نیا چرب است نانِ سفره‌یِ آهنگرانِ شهر      شد کوره‌ها پر از سپر و تیغ‌ها نیا مردیِ مردِ کوفه محال است و فکرِ اوست  دنبالِ غارتِ حرم و خیمه‌ها نیا اینجا به هر که سر ببرد حکم می‌دهند      رِی مزدِ بردنت شــده بر نیزه‌ها نیا برداشت حرمله سه سه‌شعبه برایِ جنگ     وای از گلو و دیده و قلبِ شما نیا زنجیرها و بند و غـلِ جامع حاضرند     تکرارِ روضه‌یِ علی و بچّه‌هـا نیا جانم به لب رسید و ندیدم نگار را      آقا بگیر جان و نـگو کربلا نیا @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی باب الحوائج موسی‌بن‌جعفر روحی فداه کلامش واژه واژه خط به خط مثل پیمبر بود به وقت خطبه خوانی روی منبر نیزحیدر بود چنان آئینه‌ی « والکاظمین الغیظ» شد حلمش که در خندیدنش آیات رحمانی مصور بود ربود از خلق عالم دل به حسن خلق و ثابت کرد که تاثیر محبت بیشتر از زور و زیور بود کرامت داشت آنگونه که در هنگام بخشیدن غریب و آشنا در چشم او با هم برابر بود برای آب و نانت هم بخوان باب الحوائج را کسی که روزی عالم به یمن او مقدر بود زبان روزه شب میکرد صبحش را میان بند و شب تا صبح بر روی لبش الله اکبر بود غلط گفتند زندانی شده در اصل باید گفت که زندان خود اسیر حضرت موسی بن جعفر بود یهودی زاده‌ای که دم به دم آزار داد او را میان سینه‌اش بغض علی از فتح خیبر بود شکستند استخوانش را و رویش شد کبود اما تمام غصه‌اش از روضه‌ی پهلو و مادر بود خداراشکر اگر کشتند، جسمش را کفن کردند خداراشکر که رأس شریفش روی پیکر بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ امام حسین علیه السلام سیاه‌پوشان ماه محرّم سربه‌زیر آمده این سینه‌زنِ سربه‌هوا توبه‌ام را بپذیر و ببرم کرب‌وبلا دیده بر پرچمِ تو دوختم و سوختم و .... مانده این حسرتِ دیرینه بر این سینه خدا خیلی از سینه‌زنان در حرمت مهمانند باز جا ماندم از این قافله‌یِ عشق چرا ؟! خوش بر احوالِ غلامی که به چشمش دیده شده تعویض حسین جان پرچمِ سرخ و سیاه جانِ عالم به فدایِ نخِ مشکیِ عَلم رخصت از مادرتان خواسته‌‌ام بسمِ‌اللّه دیگر امسال در این روضه‌یِ تو می‌میرم تَهِ گودال چه آمد به سرت ؟! واویلا قصّه‌یِ خنجرِ کُند و قتلِ صبر و خواهر روضه‌یِ پیرُهن و زمزمه‌یِ وا اُمّاٰ من بمیرم به سرِ یار چه‌ها آوردند ؟! مانده عریان بدنِ بی‌سرِ او در صحرا أَیُّهاَالنّاس کسی نیست کمی جمع کند روضه را ریخت‌وپاشی شده اینجا .... آنجا نعل‌ها عطرِ شهیدم جابه‌جا می‌کردند لَعل‌ها ندبه‌سرایند بیا آه بیا 📄حرم سیدالکریم علیه السلام ۱۴۰۳/۴/۱۱ @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مدح و مرثیه‌یِ امام حسین علیه السلام ای بهترین مُقدَّرِ سالِ گدا  حسین ای لحظِه‌لحظِه روضه‌یِ اهلِ کسا حسین یا أیُّهاَالعزیز  تَصَدَّقْ علیَ الفقیر دستِ مرا بگیر و ببر کربلا حسین من بی نگاهِ نابِ تو بیچاره می‌شوم از من مَگیر عاشقی و شور را حسین قرآن به سر گرفته‌ام و ناله می‌زنم العفو  باِالحسین  عزیزِ خدا حسین معنایِ رحمتی   تَهِ گودال داده‌ای پیراهن ُو عمٰامه وُ خوُود وُ عبا حسین آیاتِ نابِ عشق بخوان آیه‌هایِ وحی جانم فدایِ قاریِ سرنیزه‌ها  حسین زیباترین نواست سلامٌ علیَ الحسین کِی می‌رسد تقاصِ غمِ نینوا  حسین   حسین ایمانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل هفتم محرّم حضرت علی‌اصغر علیه السلام در آغوشِ پدر وقتی به میدان رفت محشر شد علی‌اصغر  علی‌اکبر که نَه یکباره حیدر شد همین طفلِ به ظاهر شیرخواره در دلِ میدان به هم زَد لشکرِ روباه‌ها را شیرِ لشکر شد علیِ ابنِ حسینِ ابنِ امیرالمؤمنین بود و .... همه دیدند تا آمد دوباره فتحِ خیبر شد نگو هِقْ‌هِق علیٌ حق مَعَ‌الحق بود و از حق گفت فُتوحاتِ حسینی در حضورِ او مُکرّر شد شبیهِ پهلوان آمد به میدان وُ دَمِ عمّه دوباره با اُمید وُ عشق وُ غم اَللّهُ‌اکبر شد اَمان از حرمله  از چِلِّه می‌خواهد چه بردارد؟! عجب تیری رها کرد وُ چه‌ها با حلق وُ حنجر شد؟! شبیهِ مرغِ بِسمِل می‌کَنَد جان رویِ دستِ شاه صدایِ خنده‌هایِ شمر وُ خولی صدبرابر شد اگر چه شد مزارِ طفلِ بی‌سر پشتِ این خیمه سرِ نیزه فرو در خاک‌ها که رفت محشر شد به پیشِ چشمِ مادر بر رویِ نیزه سری بستند دعایِ ندبه نجوایِ حریمی پایِ این سر شد @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم «علی اکبر» دلارام و دلیر و دلکش و دلبر علی اکبر قیامت رو و جنت جلوه و محشر علی اکبر همین که میگذشت از کوچه‌های شهر، ساعتها به جا میماند از او عطر پیغمبر، علی اکبر محمد را زدم فریاد و پژواک اینچنین برگشت علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر علی، در کودکی استاد او بوده‌ست این یعنی به تنهایی برابر بوده با لشگر علی اکبر رجز میخواند و میپاشید از هم لشگر دشمن که بر رخ داشت از ابرو دوتا خنجر علی اکبر به خلق و خلق پیغمبر، به وقت رزم چون حیدر تمام حسن ها جمعند یکجا در علی اکبر بسوز ای دل که زینب داشت با چشمان خود میدید که میزد زیر تیغ و تیر، بال و پر علی اکبر حسین افتاد از پا آن زمان که پیش چشمانش زمین افتاد از بالای زین با سر، علی اکبر @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته روضه‌یِ حضرت زینب و امام حسین علیهم السلام بعد از عاشورا(کوفه) ای سببِ گریه‌هایِ هر شبِ خواهر قـاریِ نیزه‌نشین ..... ترنُّـمِ کـوثر من سرِ بازار طعنه می‌خورم و سنگ ... پیش دو چشمَم زدند بر سرِ دلبر بی‌کس و دلواپسم .... پناه ندارم روز و شبم روضه‌هایِ توست برادر کوفه به فکرِ شکستنِ دلِـمان است در صدقاتـَش هزار زخم زبان است بی‌صفتی نانِ خشک پیشِ من انداخت طعنه زد این هم تصدّقِ سَرِمان است خانه‌یِ قـاریِ کـوفه گـوشه‌یِ زندان سهمِ حرم خنده‌هایِ شمر و سنان است سارقِ انـگـشترِ تو همـسفـرم بود روضه‌یِ کنج تنور داغِ حرم بود بویِ گـلاب از فرازِ نیـزه می‌آید راهِـبِ نـصرانی از تـَبارِ کـرم بود قصّه‌یِ خورجینِ تنگِ مَرکبِ خولی روضه‌یِ هرروزه‌یِ دوچشمِ ترم بود مـثل سرِ تو شکسته شد سرِ زینب مادری‌ام خورده ضربه‌ها پَر زینب قاریِ قرآن همین که لَـعلِ تو وا شد خونِ لـَبـَت ریخـت در برابرِ زینب ندبه بخوان کُـلِّ روضه‌یِ حرم این است ساقیِ نیزه‌نشـین و مـعـجرِ زینب https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مدح امام حسن عسکری علیه السلام همین که نامِ تو آمد به لب نَشدها شد خـلاصه هر گِره‌یِ کورِ کارِ ما واٰ شد به نامتان که رسیدیم صحبت از کَرم است به نامتان که رسیدیم آسـمان تا شد "صبا اگر گذری افتدت به کشورِ دوست" بگو که در حرمت دردمان مُداوا شد گدایِ سامرِه از دستِ تو گرفته نان نشسته بر سرِ این سفره که سرِ پا شد گدایِ نانِ شما حاتم و سلیمان‌ها مساوی است در این خانه هر نشد با شد قریبِ عرشِ خدایی غریبِ سامرا غبار تا سرِ کویت رسید اَعلاء شد عیارِ گرد و غبار از طلاست بالاتر کسی که خاکِ درِ این سراٰ شد آقا شد به سینه می‌زنم این سنگِ عشق را آری دوباره عاشقتان ندبه‌خوانِ دریا شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود هیچکس شایسته‌ی درک مقاماتش نبود ذکر یا‌فاطر همان آیینه‌ی یافاطمه است جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود سوره‌ی کوثر برابر با تمام سوره‌هاست فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک ؟ عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود عرش‌لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح‌بود گوشه‌ی خانه اگر سوز مناجاتش نبود او دعایش‌ شامل‌ همسایه‌ها هم‌ شد‌ ولی در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود زخم‌هایش ترجمان بی‌کسی مرتضاست غصه‌های مادر از درد جراحاتش نبود روضه‌سنگین‌میشود با واژه‌های‌ روضه‌اش کاش‌ حرف‌ از کوچه‌ و میخ‌ِ در و آتش‌ نبود http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها ای عُلیا مخدّره‌یِ خانه‌یِ علی آهِ تو کوهِ غم شده بر شانه‌یِ علی وا کن دوباره بال وُ پرِ عاشقانه‌ها پرواز کن پرستویِ کاشانه‌یِ علی لبخند می‌زنی تو برایِ دلم ولی ..... جان بر لبِ تو آمده جانانه‌یِ علی با تو بهشت می‌شود این خانه فاطمه بی تو خرابه باشد و ویرانه‌یِ علی حالِ حسن عوض شده بی‌تاب و مضطر است هِی بغض می‌کند گلِ گلخانه‌یِ علی این ماجرایِ خاک و خُلِ چادرِ تو چیست؟! چه گفته‌ای که دخترِ دردانه‌یِ علی .... هر شب زمانِ نافله‌ات زار می‌زند ندبه شده نوایِ لبِ خانه‌یِ علی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه حضرت زهرا سلام اللّه علیها بی‌حرم نیست کسی که حرمش سینه‌یِ ماست ضربانِ دلِ این فاطمیون  یازهراست نَفَسی که نَشود خرج  میانِ روضه روزِ محشر خرجیِ زمزمه‌یِ واوِیلاست سَربه‌زیر آمده هر کس به حریمِ مادر سرِ او پیشِ علی روزِ قیامت بالاست کوچه‌یِ سینه‌زنیِ مادرم اَفلاکی‌ست وَ میان‌داریِ این کوچه‌یِ غم با آقاست پسرِ فاطمه که شالِ عزا بِندازد ما مُکلّف به عزائیم و هدف عاشوراست مادرِ ماهِ محرّم فاطمیّهَ‌ست ولی.... مادری که قامتش چون هِیبتِ زینب‌هاست قدکمانی شدن و مویِ سفیدِ زینب اِرثی از یاسِ کبود و زخمی از این غوغاست عصرِ یک روزِ دوشنبه کوچه طوفانی شد دوشِ لرزانِ حسن  در دلِ این کوچه عصاست چشمه‌یِ نورِ دو چشمِ نبوی شد کم سوء العجل ذکر لبِ فاطمیون در هر جاست https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت فاطمیه  مدح و مرثیه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها اگر چه خَیِّره‌ای   خِیرِ روزگار ندیدی چه رنج‌ها نکشیدی چه غصّه‌ها نچشیدی تو که برایِ ولایِ علی زِ خویش گذشتی چه ضربه‌ها که نخوردی چه طعنه‌ها‌‌ نشنیدی نَفَس‌نَفَس زدَنَت اِی نَفَس بریده‌یِ خانه هَوار می‌زند از دردِ دنده سخت خَمیدی بمیرم از غمِ تو  اِی جوانِ پیر و کمانی سِپر شدی و بلا را به جانِ خسته خریدی به رویِ پهلو و بازویِ تو نشانِ تولّاست پِیِ ولی تو دَویدی ولی چه شد نرسیدی قسم به چادر و قبری که هر دوتا شده خاکی که هر کجا شده‌ام نااُمید  روحِ اُمیدی همین که پایِ عَلَم می‌زنم نَفَس همِه‌دَم حمد چه مادرانه خودت آبرویِ رفته خریدی صدایِ اَلعجل از سینه‌یِ شکسته می‌آید به انتظارِ نگار و شنیدنِ « وَ نُریٖدی »     https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل فاطمیه مدح و مرثیه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها به جز غدیر مسیری نداشتی بی‌بی در این مسیر نظیری نداشتی بی‌بی تمامِ زندگی و بندگیِ تو سند است که جز علی تو امیری نداشتی بی‌بی به جانِ محسنِ شش‌ماهه‌ات قسم هرگز به وقتِ گریه تو سیری نداشتی بی‌بی بهارِ عمرِ علی زود می‌شوی پاییز تو اشتیاق به پیری نداشتی بی‌بی ملیکه‌یِ همه‌یِ اهلِ آسمانی و ..... به جز سرایِ حقیری نداشتی بی‌بی چه حیدرانه به یاریِ حیدرت رفتی اگر چه تیغِ غدیری نداشتی بی‌بی میانِ کوچه اگر خورده صورتت سیلی به جز فرج تو مُجیری نداشتی بی‌بی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع فاطمیه مدح و مرثیه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها با گریزِ روضه‌یِ کربلا تار و پودِ چادرِ رویِ سرش حبلُ‌المتین قائمه یعنی ستونِ آسمانها و زمین علّتِ زیباترین لبخندِ ختم‌المرسلین حضرتِ زهرا علمدارِ امیر‌المؤمنين دخترِ بدرُالدُّجا آیاتِ نابِ کوثر است مادرِ سادات تسبیحِ قنوتِ حیدر است دستِ خلقت تا قیامت خالی از مانندِ او زندگیِ مرتضی وابسته بر لبخندِ او نغمه‌یِ یافاطِرُ یافاطمه سوگندِ او نامِ زهرا حک شده بر رویِ بازوبندِ او قبله‌یِ قلبِ محبّان بیتُ‌الاحزانش شده جانِ ما قربانِ قرآنی که گریانش شده جانِ قرآن بر لب آمد کوثرش جان‌بر‌لب است خانه‌دارِ بیتِ غصّه بعدِ زهرا زینب است چاه تنها مَحرمِ دردِ امیرِ مذهب است عصرِ عاشورا نَمی از روضه‌هایِ امشب است گوشه‌یِ گودال تا چکمه بر آن پیکر نشست سینه‌یِ ارباب مثلِ سینه‌یِ مادر شکست گوشه‌یِ گودال هم مانند کوچه بی‌حیاست رویِ چادر رویِ سینه رویِ قرآن ردِّ پاست قاتلِ جانِ حرم زخمِ زبان و طعنه‌هاست جایِ قنفذ پیرِ ملعونی که در دستش عصاست .... بر رویِ بازو که نَه رویِ لبِ ارباب زد با لگد یک بی‌حیا طفلی که رفته خواب زد لشکرِ هیزی به سویِ خیمه‌ها می‌آمدند پایِ نیزه فاطمیون را خدایا بد زدند هِی زدند و هِی به هم گفتند اینها مُرتدند کربلا بد کوفه بدتر شامیان خیلی بَدَند دخترِ زهرا شبیه مادرش شد قدکمان دست بر دیوار شد أدرکنی یا صاحب‌زمان https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9