eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
374 ویدیو
227 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
❃﷽❃ 🤲 بار الهـــٰا رو به درگاهــت پنــــاه آورده ام با خــودم درمـــاندگی ، بار گناه آورده ام در بساط و کوله بارم نیست جزشرمندگی دست خالی،سوز دل ،روی سیاه آورده ام سالهای عمر من در غفلت از تو طی شده می خورم افسوس چون عمر تباه آورده ام آبرویی چون ندارم با توســل بر حسیـــن در میان روضـه هایم اشک و آه آورده ام دست این دل را گرفتــم پا به پای هر دعا با امیـــدی این گریزان را به راه آورده ام گفته ای"لا تقنُـطوا مِن رحمةالله" ، آمدم تـوبـهٔ قلبـــی به ســــوی بارگاه آورده ام کاســـهٔ فقـــر مرا پر کن ، الهی ، یاغَنیُّ نیمه شب دست گدایی سوی شاه آورده ام https://eitaa.com/Maddahankhomein
┄┅✵﷽✵┅┄ ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ز  وصف تو چه بگویم که سیـدالشهـدایی امیر لشکـر  احمـــد ، یَل رسـول خـــدایی چه هیبتی ، که نمـایی به شــام تار ، مبدل تو روز  دشمن دون را دَمی که جلوه نمایی تو افتـخـار نبــی در کنــــار فاتــح خیبــر تو از قبیـلهٔ نـور و تبـارِ عشــق و صفـایی ز وحشتی که نشاندی به قلب تیرهٔ وحشی نبوده چـارهٔ او جز به حیله  از تو رهــایی حریف چون تو یلی چون نشد عدو به مقابل کشید ، خنجر کین از کمین به عقـده گشایی به کارزار اُحُــد چون خمیـد قامت سَـروَت شکست پشت سپاه از چنین رسیده جفــایی و آفتاب رُخَـت را  در آن غروب نفــس گیر ‌نهـان نمــود پیمبـر به زیــر چتـــر  عبـایـی که خواهــر تو نبینـد ستــاره هـای تنـت را که بیـش از این نگُدازد دلش ز داغ جدایی ندید سر به سرِ نی ، اگر چه داغ توکم نیست ندید آتش خیمه ، به دشـت کرب و بلایی کنـار خــواهـرت اما ز داغـت  آل پیمـبـــر میان خیمــهٔ مـاتم  گــرفت  بــزم  عـزایی به احتـرام تو حتی به روی  عــرش الهـی فلک نشست به سوگ و مَلَک به نوحه سرایی چو "کیمیا" همه چشـمِ شفـاعتی ز تو دارند تویی که در صف محشرشفیع هر دو سرایی ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
باز کـن پنجــره را بـوی خــدا می آید با نسیــم سحـری عطــر دعــا می آید از دل عرش برین ، شور و نوا می آید صـوت نقّــاره به تکبیـر و ندا می آید خبــر آمد ز مدینه ، که رضا آمده است هشتمین نور وِلا، شمس هُدا آمده است عرشیان ، نقشی از آن دلبر جانانه  زدند بر قدمهای رضـا بوسه ی مستــانه زدند دور شمـع رُخِ او چرخــش  پروانه زدند بر سر زلف کمندش به ادب شــانه زدند نُه سـَما روشن از آن ماهِ منوّر شده است شبِِ اعجـاز یَدِ موسیِ جعفـر شده است بیت موسی، شده یک وادی سینای دگر گشته گلشن ، به حضورِ گل زیبای دگر دل شب ســر زده یک ماه دل آرای دگر آید از هر نفسش ، عطـر مسیحای دگر قـدمش بر مَــه ذیقعــده  کــرامت  داده به خراسان ، حرمش عزّ و شرافت داده کاش دُورِِ حرمــش مثل کبـوتر بودم جَلـدِ آن  گنــبد  زیبا  و  منوَّر   بودم خـادم و نوکر آن خانه و آن دَر بودم روز و شب دلخوش ازآن باغ معطر بودم حرمش مثل نگیـن ، در دل توس است، رضا نور آفاق زمین ، شمسِ شُموس است، رضا باز دل پر زده  تا سمت  خراســان رضا منم آن خسته ترین زائر و مهمان  رضا به امیـدی که رسد نسخــهٔ درمان رضا بشوم معتـکف و دست به دامان  رضا دل  بریدم ز  همه ، بر درِ  شاه آمده ام به درِ حضرت سلطان ، به پناه آمده ام آمــدم تـا ، دَمِ  "یا ضــامنِ آهــو"بزنم همه ی صحن تو را ، بامژه  جارو بزنم جلوی   پنجــره  فـولاد  تو  زانو  بزنم یا رضا ! آمده ام  تا به شمـا  رو  بزنم با  توسل ، بنشیــنم  دَم ِ ایوانِ  طلا بنویسی تو  برایم  سفــر کرب و بلا سر فرودم که شدم زائر کوی و حرمت هست بالای سـرم سایهٔ اَمــنِ عَلَــمت نظـری بر منِ مسکیـن بنمــا از کـَـرَمت "کیمیا"می شود این ذره به زیر قدمت شکرحق ، ریزه خور خوان کریمان شده ایم خادم حضرت معصومه و سلطان شده ایم https://eitaa.com/Maddahankhomein
┄┅✵﷽✵┅┄ 🌼࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ باز کـن پنجــره را بـوی خــدا می آید با نسیــم سحـری عطــر دعــا می آید از دل عرش برین ، شور و نوا می آید صـوت نقّــاره به تکبیـر و ندا می آید خبــر آمد که غــریبَ الغُــرَبا آمده است هشتمین نور وِلا، شمس هُدا آمده است 🌼࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عرشیان ، نقشی از آن دلبر جانانه  زدند عاشقان بر قدمش بوسـهٔ مستــانه زدند دور شمـع رُخِ او چرخــش  پروانه زدند بر سر زلف کمندش به ادب شــانه زدند نُه سما روشن ازآن نو رو تجلّای دگر غرقِ اعجاز یَدِ حضــرت موسایِ دگر 🌼࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شهر یثـرب شـده یک وادی سینای دگر گشته گلشن ، به حضورِ گل زیبای دگر دل شب ســر زده یک ماه دل آرای دگر آید از هر نفسش ، عطـر مسیحای دگر قـدمش بر مَــه ذیقعــده  کــرامت  داده به خراسان ، حرمش عزّ و شرافت داده 🌼࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کاش دُورِِ حرمــش مثل کبـوتر بودم جَلـدِ آن  گنــبد  زیبا  و  منوَّر   بودم خـادم و نوکر آن خانه و آن دَر بودم روزوشب دلخوش ازآن باغ معطر بودم میدرخشدحرمش مثل نگین دردل توس نور آفاق همه ارض وسما شمسِ شُموس 🌼࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ باز دل پر زده  تا سمت  خراســان شما منم آن خسته ترین زائر و مهمـان  شما به امیـدی که رسـد نسخــهٔ درمان شما میشوم معتکف و دست به دامان  شما دل  بریدم ز  همه ، بر درِ  شاه آمده ام بر درِ حضرت سلطان ، به پناه آمده ام 🌼࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آمــدم تـا ، دَمِ  "یا ضــامنِ آهــو"بزنم همه ی صحن تو را ، بامژه  جـارو بزنم جلــوی   پنجــره  فـولاد  تو  زانو  بزنم یا رضا ! آمــده ام  تا به شمـا  رو  بزنم با  توسل ، بنشیــنم  دَم ِ ایوانِ  طــلا بنویســید  جـــوازِ  سفــر کـرب و بـلا 🌼࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سر فرودم که شدم زائر کوی و حرمت هست بالای سـرم سایهٔ اَمــنِ عَلَــمت نظـری بر منِ مسکیـن بنمــا از کـَـرَمت "کیمیا"می شود این ذره به زیر قدمت شکرِحق ریزه خورِ خوان کریمان شده ایم خادم حضرت معصومه و سلطان شده ایم 🌼࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ https://eitaa.com/Maddahankhomein
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ https://eitaa.com/Maddahankhomein
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شـــریفه ای و عـــزیزِ کـــریمِ آلِ عبــایی شریک درد اسارت ، شــریفه نزد خـدایی مدد رســـان و پرستار و قــوت دل زینب طبیــب حــاذق زخـــم تمـــامیِ اُسَــرایی شریفه ای که به حله رسیده از تو شرافت پنــاه خستـــه دلان و امیـــد اهـــل ولایی کریمه ای که گرفتی کرامت از پدر خود به دست خالیِ هر کس رسیده از تو عطایی عنایت تو رسیده به هر که دل به تو بسته به سفره داری و بخشش،نماد جود و سخایی گرفت از تو اســارت ، تمام تاب و توان را غروب عمـــر کـــم تو گرفت رنگ جدایی اگر چه تربت حلّــــه شده مـــزار تو ، اما تو هم شبیه رقیــه شهیــد کرب و بلایی گــره زدم دل خـود را به بارگــاه شریفت نظر به حال دلم کن به لطفی و به دعایی رسیده ام به حریمت که دلشکسته ترینم به این امیــد که درد مرا تو چـــاره نمایی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ https://eitaa.com/Maddahankhomein
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دوباره خوان کریمانه وا شده بانو دوباره لطف وعنایت به ماشده بانو تمام آل نبــی دست با کَرَم دارند ولی "کریمه '" به نام شما شده بانو همین که قسمت من شدزیارت حَرَمت یقین که حاجت این دل رواشده بانو رواق وصحن وسرای شما تماشاییست دل من عاشق صحن و سرا شده بانو گره زدم به ضریح شما دلی را که اسیر این حرمِ با صفا شده بانو هوای پاک حریمت مرا به مشهد برد دلم هواییِ کوی رضا شده بانو دعاکنید که سلطان ، طلب کند ما را که وقت استجابت دعا شده بانو برای حضرت سلطان توزینب دگری برادری که ز خواهر جدا شده بانو به یاد خواهر نالان دشت کرب وبلا دلم روانهٔ دشــت بلا شـــده بانو چه افتــخار بزرگیست "کیمیا" را که مــرید بانوی ارض و سمـا شده بانو ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ https://eitaa.com/Maddahankhomein
«بسم رب الشهداءوالصدیقین» هدیه به ارواح طیبهٔ شهدای هشت سال دفاع مقدس وسید شهیدان مقاومت حاج قاسم سلیمانی """"""""""""""""""""""""""""""" بِســمِ رَبِّ الشّــهـید ،  بِســمِ النّــور بِســمِ خـاک شلــمچه بســم الــهور بِســمِ  ســر بنــدهـای  "یا زهــــــرا" روی   پیــــشانیِ  ســراســر ، نــور بِســمِ  غــــوّاص هـــای پـر بســــته بیـــنِ  امــــواج وحشـــیِ پر شـــور بِســمِ   مـــردان  عرصـه های جنون یـــاد   آن  راهیــــان  دشـت بلـــــور یــاد خــاک طــلائیــــه ، مجـنــون یــاد لیـــــلای ســرزمــین صـــبور آه ، یــادش   بــخــیر  خــرمشـــهر یـادِ  آن مـــردمـان  پـاک و  غـــیور یــاد آنـــان  که   مــــثل پــروانــه پــر گشـــودند  تا   کــــرانــهٔ   دور زنـــدگــی را در آســــمان دیـدنــد دل  بریــدنــد  از ، زَر   و  از  زور جــانشـان شــد فدای این مـــیهن تا بــرانـنـد دشـــمــــنِ  مــــــزدور نامـــشان زیـــنت خیــابانــهاست یادشـــان مـانده در زمان ، مهجور عاشــقانـی که گـرچــه در خــاکــند شهــــسواران   رویِ   افـــلاکنــــد با شـجاعت به روی مـــین  رفـتند عاشـــقانه  از این  زمــــین  رفتند دل بریــدنــد و جـــاودانـــه شدند قد کشیــدند و بیـــکرانه شــــدند خنـــده بر دِشـــنـهٔ اجــــل کردند مــــــرگ را این چنین بغـل کردند روی لب شـــعر عشق سـر  دادند پس حسینی شدند و سـر  دادند مــثل آلالــه ، داغ  دل  دیـــدنــد مــثل باران شــدند  و  باریـدنــد خــاک جـــبهه ، هــنوز ، غـم دارد از دلـــش ، داغ   لالـــه   می بارد خاکش از خون عشق ، رنگین است داغ آلالــه ها ، چه ســنگــین است چند یوســف بدون نـام و  پـلاک ؟ چند پیــــــراهن آرمیـده به خاک؟ چند یعـــقوب چشــم بر راه است؟ چند مــادر دلـش پـــر از آه است ؟ آیــد  از  خـــاک ، بــوی پیـــــراهــن باز گشــته ست یوســـفی  به وطـن  باز ، عـــــطر   شهـــــید پیـــچــیده نور  دیگـــــر  به   شــــهر  تابیــــده بــاز   ســـوغــاتِ  خــاک  آوردنـــد بــاز   چنــــدین   پـــلاک  آوردنـــد مُشــــتی از خــاک آنکــه پرپر شــد تــربـــتِ   جـانــــماز   مـــادر  شـــد السّـــــلام  ای شهـــید پرپر عـــشق السّـــــلام  ای امـــیر سنــگر عــشق ای مــَــرامِ  تــو عاشـــــقانه تــریــن ای   شکـــوه  تو جــاودانــه تــریــن یــاد    دادی   تو  عشــــقـــبازی  را  غــــیرت و  راهِ   ســـرفـــــرازی را گفتــــی  و عـــدّه ای  نفــهمــیدنــد پشــت ســر بی دلــیل خنــدیــدنــد خــون تـو پلّــــه شــد برای صـــعود یادشــان رفــت هــرچـه بـود ونبـود با همـــین استــخوانهای  تکــه شده کار یـک عــدّه خــوب ســـکّه شـــده بگــذرم گر چه حـرف بســـیار است باز وقـــت   جـــهاد و پیـــکار است جنـــگ هــــرگـز نمــی رســــد پایان خـــار چشــمان دشــمن است ،ایران نـور و  ظـلمـت همـیشه در جنگــند حـق و باطــل دو نا هــماهنـــگــند در رگِ هــرکــه خـــون ایرانیـــست پیــــروِ  مکـــتب  سلـــیمانیــــست رفتــه قاســـم ، ولی کلامش هست رفتـــه گرچــه ، ولی مرامش هست رفتـــه او  تا ظـــــهور  ،  برگـــردد با شکـــوه و  غــــــرور ،  برگـــردد حاج قاســـم هــنوز هم زنده سـت راه او تا هـمیــــشه پاینـــده سـت عـطــــر نــاب  ظـــهـور ، می آیـد مــردی  از  جنــس نــور می آیــد """"""""""""""""""""""""""""""""" https://eitaa.com/Maddahankhomein