#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات #شب_جمعه
هر گاه از نگاهِ تو، دلهای ما بُرید
نطقِ زبان، ز گفتنِ یا ربنا بُرید
از فیضِ رحمتت، نبَرَد بهره روسیاه
عصیانِ روز، از تو چه شبها مرا بُرید
ذکرِ علَیَ الدَّوام، به هرکس نمیدهند
ناشکرِ بد زبان، چه بسا از دعا بُرید
با اِدعا، دعا که بهجایی نمیرسد
باید که دست، از طلبِ اِدعا بُرید
بلعم، اگرچه مدعیِ اسمِ اعظم است
مغرور شد، که آخرِ کار از خدا برید
* * *
حبِ علیست، مقصد و مقصود کبریا
لعنت برآنکه از علیِ مرتضا بُرید
ما را علی، دوباره فراخوانَد از نجف
بیچاره است، هر که ز ایوان طلا بُرید
روزیکه سفرهدارِ ازل، سُفره پهن کرد
نانِ مرا، بهنامِ شهِ کربلا بُرید
اینگونه شد که هر شب جمعه، به قتلگاه...
انگار حنجرم، چو شهِ نینوا بُرید
* * *
میگفت مادرش به نوا، ای حسینِ من
جان داشتی هنوز، سرت را چرا بُرید؟!
تو داشتی هنوز کمی حرف میزدی
سر را به پیشِ مادرِ تو، از قفا بُرید
رحمی نکرد شمر، به رگهای پارهاَت
میدید دخترت، ولی آن بی حیا بُرید
فریادِ یاحسین، ز اهلِ حرم رسید
وقتی که تشنهلب گلویت بیهوا بُرید...
✍ #محمود_ژوليده
@Maddahankhomein
شهادت#پیامبر_اعظم_صل_الله😢
پیامبرعاشق امیرالمومنین علی ع است
از بس نبی به شخص علی التفات داشت
حتی در احتضار هم از این صفات داشت
خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است
گویی از او ارادۀ آب حیات داشت
بوی علی شفای غم و درد مصطفاست
ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت
سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت:
هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت
هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب
ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت
محراب را چو غیرِ علی دید در نماز
او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت
محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس
آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت
چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه
زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت
آغوش می گشود برای دو نور عین
از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت
با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای
امّا نگاه زینب کبری نکات داشت
تا آخرین نفس نگران حسین بود
گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت
در روزهای آخر عمرش ، بقیع را
آگاه از مصائب بعد از وفات داشت
تازه غم و مصائب زهرا شروع شد
آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت
فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه
زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت
تو بازوی علی و علی بازوی خداست
از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#وداع_با_ماه_رمضان
من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود
کنار سفره ی حیدر چه ماه خوبی بود
که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب
و همنشینیِ مادر چه ماه خوبی بود
من و غریب مدینه ، چه خلوتی، به به
به میزبانیِ کوثر چه ماه خوبی بود
به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر
شدیم جوشنِ یکسر چه ماه خوبی بود
بخاطر شب قدرش گناه ما بخشید
و یک تولد دیگر چه ماه خوبی بود
چقدر گریه به غمهای کربلا کردیم
برای چادر و معجر چه ماه خوبی بود
شدیم یاور مظلومه ای به گودالی
که بوسه داشت به حنجر چه ماه خوبی بود
گریستیم به لبهای خشک سقا تا...
گلوی اکبر و اصغر چه ماه خوبی بود
شبی خرابه نشینِ سه ساله ای بودیم
سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود
سری زدیم گهی در تنور و گاهی دیر
سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود
ز کوچه های مدینه عبور میکردیم
کمک شدیم به مضطر چه ماه خوبی بود
برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم
امان ز گریه ی خواهر چه ماه خوبی بود
گهی میان مناجاتهای نخلستان
شدیم همدم حیدر چه ماه خوبی بود
چه خوب شد که گرفتیم عبرت از کوفه
شدیم حامی رهبر چه ماه خوبی بود
برای ماه محرم ببند بارم را
رسیده ماه به آخر چه ماه خوبی بود
و کاش چون پسر مهزیار ميگفتند:
بیا به خیمه ی دلبر چه ماه خوبی بود
وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست
شبیه روضه سختِ وداعِ کرب و بلاست
#محمود_ژولیده
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود
کنار سفره ی حیدر چه ماه خوبی بود
که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب
و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود
من و غریب مدینه، چه خلوتی، بَه بَه
به میزبانی کوثر چه ماه خوبی بود
به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر
شدیم جوشنِ یکسر چه ماه خوبی بود
به خاطر شبِ قدرش گناه ما بخشید
و یک تولد دیگر چه ماه خوبی بود
چقدر گریه به غم های کربلا کردیم
برای چادر و معجر چه ماه خوبی بود
شدیم یاور مظلومه ای به گودالی
که بوسه داشت به حنجر چه ماه خوبی بود
گریستیم به لب های خشک سقا تا
گلوی اکبر و اصغر چه ماه خوبی بود
شبی خرابه نشین سه ساله ای بودیم
سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود
سری زدیم گهی در تنور و گاهی دِیر
سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود
ز کوچه های مدینه عبور می کردیم
کمک شدیم به مضطر چه ماه خوبی بود
برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم
امان ز گریه ی خواهر چه ماه خوبی بود
گهی میان مناجات های نخلستان
شدیم همدم حیدر چه ماه خوبی بود
چه خوب شد که گرفتیم عبرت از کوفه
شدیم حامی رهبر چه ماه خوبی بود
برای ماه مُحرَّم ببند بارم را
رسیده ماه به آخر چه ماه خوبی بود
و کاش چون پسر مهزیار می گفتند:
بیا به خیمه ی دلبر چه ماه خوبی بود
وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست
شبیه روضه ی سخت وداع کرب و بلاست
#محمود_ژولیده
@Maddahankhomein
#امام_زمان_عج
همیشه زمزمه ی کربلا کند مهدی
هماره گریه ی صبح و مسا کند مهدی
همینکه تکیه به کعبه زند، پس از تکبیر
تمام اهل جهان را صَلا کند مهدی
" اَنابنُ فاطمه" میگوید و " انابنُ حسین"
به عهد خویش همانا وفا کند مهدی
هَلا هَلا همه ی طالبین خون حسین!
همه بگوش! شما را صدا کند مهدی
قسم بخون حبیب خدا ، باذن الله
که حق خون خدا را ادا کند مهدی
بجان مادر پهلو شکسته اَش سوگند
قیامتی به مدینه بپا کند مهدی
جواب سیلی اعداست، سیلی محکم
چو یک اشاره، به دو بی حیا کند مهدی
چنان بصورت آنان زند بدست خدا
که کائنات بگوید: چِها کند مهدی
ز غاصبان بستاند حقوقِ زهرا را
ز اَغنيا ،فقرا را جدا کند مهدی
چنان ز اَهلِ جفا انتقام گیرد که...
دلِ نفوس، برون از عزا کند مهدی
به تیغ حیدری اش، خون خصم میریزد
به آل بوسفیان حمله ها کند مهدی
سلاح جبهه ی مستکبرین شود نابود
به جبهه ی ضعفا اعتنا کند مهدی
همینکه دولت زهرائیان دهد تشکیل
حکومت علوی را بنا کند مهدی
عدالتِ علوی را سراسری سازد
به جدِّ خویش علی، اقتدا کند مهدی
هم از یهود کُشَد، هم ز خیلِ آلِ سعود
مُسامحه به ستمگر، کجا کند مهدی
يمن! بمان که تو پیروزِ صحنه ی جنگی
عراق و سوریه را بی بلا کند مهدی
دگر کلیدِ حرم را به شیعه بسپارد
سفر بسوی دیارِ رضا کند مهدی
همه هُموم و غُموم از قلوب بِزداید
قلوب را به خودش مبتلا کند مهدی
عقول کامل از او میشود به صبح ظهور
عموم را همه دور از خطا کند مهدی
به همتش همه احکام میشود احياء
حلال را ز حرام انقضا کند مهدی
نه ظلم میشود آنروز بر کسی هرگز
نه رحم بر سپهِ اَشقیا کند مهدی
جهان شود همه روشنتر از صَلاتِ ظهر
چو زلف در شبِ تیره رها کند مهدی
برای پای رکابش همه مهیائیم
بدان امید که ما را سوا کند مهدی
هنوز روز دفاع از حرم، به امر ولی است
مدافعانِ حرم را ندا کند مهدی
هنوز یاد شهیدان ما چراغ رَه است
بخاطر شهدا یاد ما کند مهدی
#محمود_ژولیده ✍
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_عبدالعظیم_حسنی
عبد خدا و مرد خدا سیدالکریم
مِنّا به نزد آل عبا سیدالکریم
در وصف دوست ، حضرت هادی به غمزه گفت:
هستی بحق تو دوست ما سیدالکریم
بر سائل تو در حرمت میرسد جواب
اینجا کجاست کرب و بلا سیدالکریم
تا دین خویش عرضه کنی برامام خویش
کی میشوی ز یار جدا سیدالکریم
مُلک ری است قبله ی دلهای فاطمی
اینجاست ملک خون خدا سیدالکریم
خونِ تو را اگرچه به مقتل نريختند
مانند سیدالشهدا سیدالکریم
اما برای مردم دنیا تو حجتی
آری تویی تو حجت ما سیدالکریم
قبر حسین بر سر و رویت خراب شد
یعنی شدی دوبار فدا سیدالکریم
یکبار تحت قبّه ی ویرانه ی حسین
یکبار پیش پای رضا سیدالکریم
عمری گریستی به تنِ پاره پاره ای
آخر شدی شهیدِ جفا سیدالکریم
هرگز به زیر سم ستوران نرفته ای
خنجر نخورده ای ز قفا سیدالکریم
از روضه های داغ ، تو دق کرده ای یقین
از کوفه تا به شامِ بلا سیدالکریم
دریاب ای ولیِّ خدا اهل درد را
ای نایب الامام الا سیدالکریم
ما را وصال کرب وبلا گر نصیب نیست
هستیم پس دخیل تو یا سیدالکریم
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حمزه_سیدالشهدا
نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست
آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست
دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین
آن شکوه و هِیمنه، در موجی از حیرت شکست
ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه
تک سوارِ یل، یلِ پیغمبر رحمت شکست
در یمینِ جبهه میجنگید حیدر، یک تنه
در یسارِ جبهه یک سردار ، یک امّت شکست
فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره، رسید
سینۀ شیر رسولُ الله، بی مُهلت شکست
چون جگرخواره دلِ آن شیر، بر دندان کشید
مُثله شد آن قامتِ چون سَرو، آن عزت شکست
تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه
بر کمر دستی گرفت و گفت: این قامت شکست
یادم آمد از علمدار رشید کربلا
از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست
بی علم، بی دست، با صورت، زمین افتاده بود
گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست
من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان
خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست
من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند
وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست
وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد
آه از آن ساعت که دشمن در حرم حرمت شکست
گوشواره، دستبند، خلخال، اینها جای خود
حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست
یا ز غم باید بمیرم، یا رَود از دیده خون
مهدیا!!! بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_ولادت_امام_رضاعلیه_سلام
ای از ازل به اهل زمین، اهل آسمان
تابیده پرتوِ برکاتت به هر زمان
با اذنِ حق، عوالم هستی، تمام قد
شد قبلِ خلقتت، به ولای تو امتحان
لطفِ خدای عَزَّوجَل بود، اینکه شد
توحید بر ولای تو مشروط، آن زمان
آری در عالمِ ملکوت، آن شبِ حضور
وقتی شدی، میان نبی و علی، عیان(۱)
فرمود مصطفی بتو: میبینم از الَست
خیرِ کثیر از تو به اهلِ همه جهان
ذرّیه ی رسول خدا، سبط مرتضا
یعنی رسیده آینه ی فاطمه، رضا
هر کس که شد مقرب تو، عبد داور است
عارف به حقِّ حضرتت، از هر که بهتر است
هم برتر از پیمبر مرسل، مدافعت
هم از فرشتگانِ مقرّب فراتر است(۲)
دارد به حقّ معرفتت کاملاً شناخت
هر کس بدونِ چون و چرا بر تو یاور است
مقتولِ توست، در درجاتِ پیمبران
محبوب قلب پاک تو مجنون حیدر است
یک دعبلِ تو تیغِ زبانش، چو صد سپاه
یک شیخِ طوسیِ تو به صد حوزه رهبر است
بُهلولِ تو، معلمِ یک امتِ شماست
فریاد او به صحنِ گهرشاد، کیمیاست
تو وجهِ ذوالجلالی و ما طائر شما
تو جلوه ی جمالی و ما زائر شما
تردید در اطاعتتان، عینِ کافریست
ای وای بر کسی که شود منکر شما
پاسخ به هر سوال که سائل نکرده است
آماده است در سخنِ حاضر شما
اصلاً کجا فضائل تو وصف میشود
مانده به کار خود قلمِ شاعر شما
چشمِ خدائی و همه جا هست منظرت
تو ناظر جهان و خدا ناظر شما
اَعمال ما بدستِ تو هر روز میرسد
هر روز از تو ناله ی جانسوز میرسد
افسوس، شیعه قلب تو رنجور میکند
ما را گناه، از تو فقط دور میکند
گاهی که دیده، در طلبِ این و آن رود
این دیده را، همان تُهی از نور میکند
هر غفلتِ محبِ تو، تیری به قلب توست
شیطان مرا ز راهِ تو مستور میکند
از بس رئوف هستی و بنده نواز و خوب
حق، فیضِ توبه بر همه مقدور میکند
آقا ترا بجان جوادالائمه ات
رحمی به دوستان جوادالائمه ات
حالا که داده ای به دلم، اعتماد را
خواهم ز تو شفاعتِ روز معاد را
فضلت اگر عطا نکند بر محبِ تو
روز حساب، من چه کنم، عدل و داد را
معروف شد، غریبه و منکر شد آشنا
جز خون که ریشه کَن نکند هر فساد را
تا شیعه، از حریم شما میکند دفاع
یاری کند عنایتِ تو این نهاد را
محبوب تر ز یاریِ مومن، ندیده ایم
احیا کنیم با مددِ تو جهاد را
حیَّ علیَ الجهاد، که مردانِ روزگار
با اقتدا به شاهِ ولایند، رستگار
آقا بحقّ فاطمه دل را جلا بده
ما را برای روز ظهور اعتلا بده
هر درد میکشیم، ز دوریِ دلبر است
ما را برای آمدنِ او صلا بده
حالا که راهِ گنبد خضرا ز تنگناست
ما را پناه سایه ی گنبد طلا بده
فکرِ رفاه نیست محِبت، به تشنگان...
مثل همیشه، جرعه ی جام بلا بده
ویزای اربعین، فقط امضای دست توست
تا زنده ایم، تذکره ی کربلا بده
تنها نه راهِ قدس، رهِ کربلا رود
راه مدینه مکه هم از نینوا رود
(۱) روایتی است از امام رضا(ع)
در کتاب القطره ۲همان
#محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_زمان_عج_مناجات
با دلِ سوخته تر ، در نظرت خوب ترم
سر بزیر آمدم و نزد تو محجوب ترم
دردمندانه تر از طولِ تمام عمرم
ناله ات کردم و دیدم که چه محبوب ترم
دوری ام میدهی و داد در آری ز دلم
هرچه محروم ترم نزد تو مطلوب ترم
دلِ شوریده و احوال پریشان دادی
هجر دادی که کند عشقِ تو آشوب ترم
چشم بارانی ومژگان گنه شویْ خوشست
پس عطا کن مژه و چشم گنه روب ترم
خاکِ راهم کن و آنگه به سرم پا بگذار
مگر اینگونه کند پای تو منکوب ترم
رهرُوی ، پیر رهی ، بر سر راهم برسان
ورنه هر لحظه در این بادیه مغضوب ترم
هرچه اشک است ز سوز سحر یار من است
بده ای باد صبا گونۀ مرطوب ترم
به غریبی تو سوگند که غربت خوب است
کنج تبعید به بازار تو مرغوب ترم
هرچه گویند:برو کعبه ،منا ،مروه ،صفا
میکند کرب و بلا از همه مجذوب ترم
#محمود_ژوليده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_امام_خمینی_ره
ای روح ایمان، روح ایران، روح قرآن
روح خدا، روح پیمبر، روح فرقان
ای روح هستی بخش، تو آرام روحی
دارای کشتی نجاتی، مثل نوحی
ای بت شکن، مانند ابراهیم هستی
الحق که تو فرزند ابراهیم هستی
تو ریشه کَن سازِ همه نمرودیانی
موسای دیگر، دشمن فرعونیانی
احیاگرِ دین خداوندِ حمیدی
آری مسیحِ تازه در قَرن جدیدی
با صوت داودیِ خود جان آفریدی
در نیمهٔ خرداد طوفان آفریدی
جانِ زمین را با زمان تزویج دادی
اسلام را در عالمی ترویج دادی
اسلامِ تو اسلام رحمانییست؟ هرگز
اسلام آمریکای شیطانیست؟ هرگز
اسلام روح الله، اسلام جهاد است
اسلام حزبالله، صلحش در نهاد است
دین، چارده قرن است که پیکار دارد
یعنی أشِدّاءُ علَی الکفار دارد
دینی که میگویند برخی، دینِ نمائیست
دین نیست آن دین، بلکه نوعی دین زدائیست
دین را جدا از کربلا دانند، بعضی!
از شورِ عاشورا جدا دانند، بعضی!
اسلام، تنها نیست فرهنگِ عبادت
اسلام، با دشمن جهاد است و شهادت
یک قوم یارِ صف به صف دارد خمینی
آری که فرزند خلف دارد خمینی
تا یکصدا صوتِ جلی هستیم، هستیم
تا پیرو سید علی هستیم، هستیم
سید علی، یعنی جوادیِ الحسینی
سید علی یعنی همان راه خمینی
کوریِ چشم دشمنش، جان پَروریدند
ما را شهیدان حریمش آفریدند
تا کربلا برپاست، قربانیِ ما هست
سربند یا زهرا به پیشانیِ ما هست
#محمود_ژوليده
http://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت امام جواد علیه السلام
دوباره حُجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب اولاد سیدالشهدا
دوباره مار گَزیده،ژولیده پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابنُ رضا
دوباره زهرِ جفا نذرِ سفرۀ افطار
و باز هلهله و دست و پا زدن، تنها
چه فرق میکند، انگار حُجره شد گودال
چه فرق میکند اصلاً، مدینه با اینجا
نبود نیزه ولی خندۀ تمسخُر بود
هجومِ کوفه نَه، رقصِ کنیزکان اما…
کنیزکانِ جفا جویِ هرزۀ بدگوی
که بَدترند ز أنبوهِ لشگرِ اعدا
سری نشد ز تن اینجا جدا ولیکن شد…
سرِ امامِ جواد از بدن به پلّه رها
ز پلّه تا سرِ بامش به احترام آمد؟
و یا تنَش به لگدمال، میرود بالا؟
بیادِ جسمِ لگدکوب از سُمِ اسبان
گرفت حاجتِ خود را ز روضه ها، آقا
تمامِ عمر ز غمهای بی کفن گِریید
شد عاقبت پَرو بالِ کبوتران پیدا
چه شد که بالِ کبوتر به کربلا نرسید
رسید نیزه و شمشیر بر تنِ مولا
أمان از آن دَمِ رفتن که ساربان آمد
بُرید از بدن انگشتِ زادۀ زهرا
چو دید خواهرِ مظلومه جای سالم نیست
گذاشت روی گلویش لبِ مبارک را
تنِ مقطع الاعضا به خاک صحرا ماند
سرِ بریده به همراهِ زینب کبرا…
عزیز فاطمه! برگَرد عمه اَت تنهاست
به داد عمۀ تنها نمیرسی آیا
#دوبیتی_شهادت 👇
در سینه دوباره ابتلا می آید
غم باز به اُردوی ولا می آید
دل های شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا می آید
شاعر: #محمود_ژولیده
@Maddahankhomein
#مدح_امام_زمان_عج
عمری برای دیدن رویت دلم خوش است
تنها به یک نگاه ز سویت دلم خوش است
باران رحمت است تبرک زدست تو
یعنی به قطره آب وضویت دلم خوش است
آخر فراق روی شما می کشد مرا
پس تا شهادت سر کویت دلم خوش است
لبخند تو رضای خدا را نشان دهد
یابن الحسن به خلق نکویت دلم خوش است
هر صبح،عطر یوسف زهرا که میرسد
من هم به یک تنفس بویت دلم خوش است
با دست تو به حبل متینم گره زدند
وابسته ام به یک سر مویت،دلم خوش است
با آه و ناله ی سحرت آشنام کن
گاهی به رازهای مگویت دلم خوش است
ما تشنه معارف زهرای اطهریم
بر آن زبان فاطمه گویت دلم خوش است
دیدار یاس،با گل نرگس چه دیدنیست
بر انتقام تو ز عدویت دلم خوش است
تنها تویی جواب نفسهای فاطمه
می گفت:یابنی به رویت دلم خوش است
وقتی به سید الشهدا میدهم سلام
ای اشک کربلا،به سبویت دلم خوش است
می گفت عمه جان تو وقت وداع یار:
بر بوسه های زیر گلویت دلم خوش است
✍ #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حرکت_ارباب_عالم_از_مکه
حج از حجاز عازم دشت بلا شده
حاجیّ عشق راهی کرب و بلا شده
این حاجیان سلاله ی زهرای اطهرند
یک کاروان نور، سفیر خدا شده
اینها فدائیان تولّای حیدرند
ذبح عظیم، راهی دشت منا شده
پنهان کنید از عرفه خیمه گاه را
این خیمه گاه بازدِهش نینوا شده
نور خدا به ظلمت شب بار بسته است
یعنی که وقت هدیه ی خون خدا شده
ای محرمان رکاب بگیرید عمّه را
زینب پیمبر سفر کربلا شده
رؤیت شده ستاره ی دنباله دار عشق
از آسمان به سوی زمین راه وا شده
اطفالِ خردسالِ زبان بسته را ببین
حالا زبانشان به عمو آب وا شده
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#روزمباهله #خاتم_بخشی_امیرالمومنین_ع
✔️نزول آیه زکات، آیه تطهیر و سوره هل اتا
شکرِ خدا که حافظِ دینِ خدا، خداست
مامورِ حفظِ عترتِ و دین، ختمُ الانبیاست
بالاترین دلیل به آیات، هَل اَتاست
وقتی کسی، علیهِ خدا اِدعا کند
اینجا نبی، به یاریِ عترت، دعا کند
با اهلبیتِ خویش، پیمبر خطاب کرد
همره، دو سبط و فاطمه و بوتراب کرد
شرمنده از تجمّعشان آفتاب کرد
گفت ای خدا، اَهالیِ من، زینتِ منند
این جمع، اهلبیتِ من و عترتِ منند
یارب بحقِ فاطمه رحمت بما ببار
این جمع را ز رجس و پلیدی جدا بِدار
ما را مطهر از همه آفات،،، برشمار
در دَم رساند آیه ی تطهیر، جبرئیل
میگفت با ملائکه تکبیر، جبرئیل
با صدهزار شکر و دوصد ذکرِ کردگار
راهی شدند با همه ی، هیبت و وقار
بهرِ مباهله بسوی نقطه ی قرار
تا صف زدند آل نبی گِرد هم، چو کوه
حیران شدند جمعِ نصارا از این شکوه
دیدند چونکه آل نبی را، خدا صفات
نَجرانیان ز گفته پشیمان شدند و مات
گفتند جملگی که نباشد رهِ نجات
اِلّا به سر نهادنِ حکم محمدی
این است دینِ حق و همین، راه سرمدی
وقتی رسول، حجتِ حق را بیاورد...
اولاد را به همرهِ زهرا بیاورد...
همراهِ آل فاطمه، مولا بیاورد...
دیگر توانِ هیچکسی قد نمیدهد
حق را خدا به غیر محمد نمیدهد
نورِ جلیست، آیه ی نابِ مباهله
شرحِ ولیست، آیه ی نابِ مباهله
مدحِ علیست، آیه ی نابِ مباهله
در ظاهرش، اگر چه بنام پیمبر است
شانِ نزولِ آن بخدا، وصفِ حیدر است
آری، علیست وجهِ خدا، مایه ی خدا
نور خدا، تمامیِ سرمایه ی خدا
توحید را نشانِ خدا، آیه ی خدا
شاهی که بر گدا برکات آورَد، علیست
آنکه رکوع را به زکات آورَد، علیست
وقتی خدا به حیدر عطا،،، ذوالفقار کرد
اِبقای دین، به حیدرِ دُل دُل سوار کرد
در راهِ دین، علی همه هستی نثار کرد
تنها اُحد نشاند، نَود زخم بر تنش
بدر و حنین ها سببِ بغضِ دشمنش
حیدر شناس کیست، بجز یارِ مرتضی
زهرا پیِ تلافیِ ایثارِ مرتضی
آمد به کوچه و شد علمدارِ مرتضی
آنجا که هیچکس به علی اعتنا نکرد
زهرا، علیِ خانه نشین را رها نکرد
در کوچه ها ز فاطمه، حرمت شکسته شد
پهلوی او به راهِ ولایت شکسته شد
در بیتِ وحی، غنچه ی عصمت شکسته شد
پس پاسدارِ میر و علم، کیست؟ فاطمه
اصلِ مدافعینِ حرم، کیست؟ فاطمه
حقِ علی، به یاریِ زهرا اَدا شود
باید به راهِ فاطمه، جانها فدا شود
تا راضی از تمامیِ عالم، خدا شود
زهرا شناس کیست؟ حسین است و زینب است
کرب و بلا شناسیِ ما، اصلِ مطلب است
کرب و بلا، که مکتبِ زهرا شناسی است
گودالِ قتلگاه، تولّا شناسی است
رفتارِ شام و کوفه، تبرّا شناسی است
در قتلگه، امام که مهمان نمیشود!
بر نیزه رأسِ قاریِ قرآن نمیشود!
مظلوم را، به نیزه ی صیاد میزنند؟
زنجیر را، به گردنِ سجاد میزنند؟
آخر، سرِ سه ساله مگر داد میزنند؟
ویرانه را، رقیه که آباد میکند...
نامِ علی، به ماذنه ها داد میکند
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
.
#وداع
#روضه_وداع_امام_حسین_با_اهلبیت_علیهم_السلام
قدم از قدم برندارم حسین
مگر جایِ پایت گذارم حسین
مرو اینچنین از برم با شتاب
که قلبم شود از فراقِ تو آب
به که میسپاری حرم را، به من؟!
من و اینهمه لشکرِ اَهرمن؟!
مرو از برم، سایه ی بر سرم
که بایست محکم کنم معجرم
گمانم که هنگام غربت شده
خیامِ حرم، غرقِ وحشت شده
ز هر خیمه، نِعمَ الاَمیری رسد
از این جمع، بوی اسیری رسد
کنون که ز پیشِ حرم میروی
چرا باشتاب از برم میروی
بمیرم ز طرزِ وداع گفتنَت
پیام از جدایی دهد رفتنَت
کمی صبر کن، علتِ آه من!
بیا قدری آهسته رو ماه من!
مَجالی به خواهر ز رویت بده
بمن بوسه ای از گلویت بده
ز مادر ترا جوشن آورده اَم
ببین کهنه پیراهن آورده ام
خودت پاره آنرا به خنجر نما
که عریان نسازند جسم ترا
ترا چونکه کشتند، نامردمان
چسازم من و خیلِ نامحرمان
پس از اینکه حلقِ ترا میدرند...
از اینجا حرم را کجا میبرند؟
رباب از غمت بیقراری کند
سکینه پِیَت گریه زاری کند
رقیه ندارد توانِ فراق
رسد سرنوشتش به شام از عراق
حریمِ تو وقتی به غارت رسد
اسارت، جسارت، خسارت رسد
من و قافله داری اَم بعد از این
پرستاری از سیدُ الساجدین
اگر حکمِ حمله شود بر صِغار
به گوشی نمانَد دگر گوشوار
همه زخمها مان نمک میخورند
یکایک یتیمان کتک میخورند
چو تنها بمانم، نه خواهر نه تو
نه عباس هست و نه اکبر نه تو
مگر از سرِ نی نگاهم کنی
کسی را علمدارِ راهم کنی
مبادا شوم با عدو همسفر
که جانِ یتیمان شود در خطر
#محمود_ژولیده ✍
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#مصائب_امام_سجاد_ع_شهادت
من یادگار دستهای بسته هستم
من شاهد زنجیر های خسته هستم
وقتی که دست عمه ام را بسته دیدم
حتی صبوری را ز دستش خسته دیدم
آنچه که ما دیدیم چشم غم ندیده
حتی اسیر ترک و رومی هم ندیده
من دیده ام صبر و قرار زخمها را
من دیده ام شلّاق تند اخمها را
من اشکهای سرخ بابا را چکیدم
من مشکهای خشکِ سقّا را چشیدم
من دیده ام روز شکار کودکان را
من داده ام حکم فرار بانوان را
روزیکه رو و آبرو و اَبرویم سوخت
عمامه ام آتش گرفت وگیسویم سوخت
وقتی حریم حرمت ما را شکستند
درّندگان بر سینۀ قرآن نشستند
من دستهای بی عَلم طیّار دیدم
دامان آتش را گهی سیّار دیدم
من شرم روی ماه را در ابر دیدم
نعش امام خویش را بی قبر دیدم
گلزار طف پیش نگاهم لاله گون بود
معراج دارالحرب چون دریای خون بود
وقتی عبور از قتلگاه نور کردم
با کوه غم صبر از سرِ دستور کردم
من سروهای نور را اِستاده دیدم
تن های بی سر بر زمین افتاده دیدم
در خیمه بر قلب پریشان تاب دادم
با اشک بر لبهای عطشان آب دادم
من عرش اعظم را ز غم دلریش دیدم
من ذبح اعظم را به چشم خویش دیدم
سجاده های زهد را دیدم در آتش
منظومه های عشق را دیدم پر از خَش
از شام عاشورا همان شام غریبان
دیدم یتیمان را همه سر در گریبان
از کربلا تا کوفه تا شام و مدینه
تا آخرِ عمرم ندیدم غیر کینه
دشمن مرا یک عمر گریان دید وخندید
بر داغهای سخت نالان دید و خندید
یک عمر بر گلهای پرپر گریه کردم
یک عمر بر رگهای حنجر گریه کردم
تنها نه هجده سر بروی نیزه دیدم
عمامه و معجر بر روی نیزه دیدم
هفتاد و دو گل پیش چشمم بود پرپر
هشتاد و چار آزاده زن در حصر لشگر
من دفن کردم نعش های بی کفن را
من دفن کردم رأسها دور از بدن را
من حجت حق بودم افتادم به زندان
بودم امام اما امام کنج ویران
رجاله ها را بر سر بازار دیدم
دجالها را گِرد خود صد بار دیدم
از داغهای کوچه و بازار و صحرا
من مرگ را از حق طلب کردم چو زهرا
#محمود_ژولیده
@Maddahankhomein
بسمالله الرحمن الرحیم
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
ای چشمهای هرزۀ شامی، حیا کنید
ناموسِ اهلبیت و تماشا! اِبا کنید
این ازدحامِ زشتِ اَراذل برای چیست
بر آل پاک فاطمه کمتر جفا کنید
ما را اسیرِ خارجی و بَرده خوانده اید
شرم از امامِ قافلۀ مصطفا کنید
عمامۀ امام زمان زیر شعله سوخت
رحمی بحال سید مظلوم ما کنید
بارانِ سنگها سرِ ما را نشان گرفت
یک بار هم نشد که هدف را خطا کنید
جای سرِ بریده مگر زیر دست و پاست
بهتر که جایشان به سرِ نیزه ها کنید
دَف میزنید و هدیه به رقاصه ها دهید
خون تا به چند بر جگر هَل اَتا کنید
دورِ کجاوه ها سرِ بابا چه میکند
این داغدیدگان حرم را رها کنید
با آستین حجابِ حرم حفظ شد،چرا
با اهلبیت فاطمه اینگونه تا کنید
یک صبح تا غروب، اهانت بما بس است
دیگر برای قافله یک راه وا کنید
ذکر علی اگر که گناه کبیره است
پس لااقل حقوق پیمبر ادا کنید
از کوچۀ یهود و نصارا حذر دهید
تا چند ناروا به دلِ ما روا کنید
جشن و سرور و خنده و تحقیر و ناسزا
قدری حیا ز قاری قرآن ما کنید
ما را محلِ برده فروشان روا نبود
یک ذره یادِ روز عذاب خدا کنید
#محمود_ژوليده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
پشتِ دروازه غرق ابهام است
ازدحامی عجیب در شام است
کاروان را مُعطّلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است
به کدامین بیان کنم تشریح
فخرِ عالم به شام، گمنام است
سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم
همۀ شهر پُر ز دشنام است
جای گُل، بر سر و روی زینب
بارشِ سنگ و آتش از بام است
بهرِ تهمت زدن به آل علی
پیرِزن هم به عرضِ اندام است
اصلاً انگار این ولایتِ کفر
بی خبر از ظهور اسلام است
شامیان را حیا و عفت نیست
آل عصمت به شام بَد نام است!
بر یتیم و اسیر بَد اَخمند
از صغیر و کبیر بی رحمند
کاروان شد به پیشِ منظرها
همه دیدند پاره معجرها
آستین های پارۀ زنها
شد حجابی برای دخترها
دور از چشم حضرت عباس
ریختند آبروی خواهرها
میهمانان خارج حتی
همه دیدند بغضِ کوثرها
سرِ شب تا سحر حرامی ها
سنگ میریختند بر سرها
این مصیبات را همان بهتر
که ندیدند چشمِ مادرها
حرف بَد میزدند نامردان
پیش چشم و سر برادرها
گریۀ آسمان درآمده بود
داشت میریخت اشکِ اخترها
هر طرف غرق در فسادی بود
پایکوبی و رقص و شادی بود
وای بر شامیانِ لاکردار
بدتر از کوفیانِ بَدرفتار
اهل بیتِ حسین را بردند
از محلِ یهود تا بازار
رأسها با کجاوه ها نزدیک
تا ببینند مردمِ بَدکار
از غرورِ شکستۀ زینب
تارسیدن به کاخِ استکبار
نان و خرما تعارفش کردند
صدقه دادنِ حقارت بار
ناسزا گفتنِ حرامیِ پست
گریۀ طفل و خندۀ حضّار
ریسمان ها به دستِ اهل حرم
کعبِ نی ها به پنجۀ کفار
همه اینها به یک طرف اما
وای از چشم های پُر آزار
اُسرا را به شهر گرداندند
شهدا را چه سخت گرياندند
#محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع
بی حُبِّ حسن مشکلِ دل، حل شدنی نیست
جز عشقِ حسن، عشق مُسجّل شدنی نیست
گر چه نمکِ سفرۀ هر فیض حسین است
بی نام حسن، فیض که اَکمل شدنی نیست
بی مِهرِ حسن هر که حسینی است، حرامش
هیهات، حسین از حسن اَفضل شدنی نیست
روزیکه همه فکر حسابند و کتابند
مهمان حسن، هیچ معطل شدنی نیست
هر سَیّئه را او حسنه کرد، واِلّا
بی نورِ حسن، نار مبدل شدنی نیست
یک پرچمِ سبز است جنان، سر درِ قصرش
گم کردنِ این کاخِ مجلّل، شدنی نیست
یارَش ز جوانی بخدا پیر غلام است
عمرِ حسنی، هیچ مُطوّل شدنی نیست
با درد بسازید که آیاتِ غریبی است
هر آیه، به هر سینه که مُنزَل شدنی نیست
غمهای دلِ فاطمه اَسرارِ حسن بود
شرحِ غمِ اَسرار مفصل، شدنی نیست
یک کوچه و یک سیلی و یک مادر و یک طفل
تفسیر بر این روضۀ مُجمل شدنی نیست
از سودۀ الماس جگر لکّه بگیرد
زِنهار که بهبودیِ تاوَل شدنی نیست
محشر هم از این داغ برای تو بگِرییم
این غصه برای دلِ ما حل شدنی نيست
#محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت#پیامبر_اعظم_صل_الله😢
پیامبرعاشق امیرالمومنین علی ع است
از بس نبی به شخص علی التفات داشت
حتی در احتضار هم از این صفات داشت
خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است
گویی از او ارادۀ آب حیات داشت
بوی علی شفای غم و درد مصطفاست
ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت
سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت:
هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت
هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب
ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت
محراب را چو غیرِ علی دید در نماز
او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت
محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس
آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت
چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه
زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت
آغوش می گشود برای دو نور عین
از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت
با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای
امّا نگاه زینب کبری نکات داشت
تا آخرین نفس نگران حسین بود
گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت
در روزهای آخر عمرش ، بقیع را
آگاه از مصائب بعد از وفات داشت
تازه غم و مصائب زهرا شروع شد
آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت
فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه
زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت
تو بازوی علی و علی بازوی خداست
از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس
من گدای سر کویت هستم
عاشق دیدنِ رویت هستم
تو که از حال دلم آگاهی
عاشقان را تو چراغ راهی
دیگر این خانه مرا تنگ بود
ماندن اینجا بخدا ننگ بود
دوستانم همه از دستم رفت
دل به هر پاکدلی بستم رفت
حال تنها و غریبم چکنم
زندگی داده فریبم چکنم
من زمین خورده ی عشقت هستم
عشقم این است بگیری دستم
چکنم بی شهدا بی یارم
نگران است دل ای دلدارم
□ □ □ا
یادِ ایام پر از نور بخیر
یاد مجنون و شب هور بخیر
یاد آوارگیِ در صحرا
رمز یا فاطمه و یا زهرا
من و ایام شلمچه به به
جان نثاران حلبچه به به
ای همه یاد شما دلخوشی ام
از شما تا به خدا دلخوشی ام
زندگی را به شما مدیونم
شهدای عرفه، ممنونم
آمدم معرفتی کسب کنم
از شما یک صفتی کسب کنم
دیده ام بندگی از حاج قاسم
من و شرمندگی از حاج قاسم
این همه دیدم و بنده نشدم
پیر گردیدم و بنده نشدم
تا امام و شهدا را دارم
مطمئنم که خدا را دارم
یارب از عبد بدَت دست بگیر
از دلم هر چه گناهست بگیر
تو مرا روح عبادت برسان
در ره خود به شهادت برسان
باز در راه هدایت مددی
به علمدار ولایت مددی
خود بخون شهدا پاکم کن
کربلایی کن و در خاکم کن
□ □ □ ا
این من و این مددِ خون خدا
روضه ی قافله ی کرب و بلا
دل ارباب غمین شد ای وای
خواهری ناقه نشین شد ای وای
حاجیِ کرب و بلا راهی شد
چه گریزی، چه خدا خواهی شد
دانی این حج به کجا ختم شود
غارت خاتمِ او حتم شود
بر تنِ خسته کمی تاب دهند
گوسفندی چو کُشَند آب دهند
مانده در حکمتِ این بابم آه
ذبح شد تشنه لب اربابم آه
چونکه این باب به پایان برسد
حج ارباب به پایان برسد
#محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
﷽سلام♥التماس دعا♥
#ورود_حضرت_معصومه_به_قم
سوی قم از مدینه یار آمد
با وجودیکه بی قرار آمد
همۀ شهر غرق استقبال
خواهر اینبار با وقار آمد
همه اش احترام می کردند
دسته دسته سلام می کردند
همه جا مِهر بود و گلباران
حقِّ او را تمام می کردند
هیچکس ناسزا نگفت به او
جز درود و ثنا نگفت به او
هیچکس وقت آمدن غیر از
آیۀ انّما نگفت به او
قم عجب میهمان نوازی کرد
تا ابد ماند و سر فرازی کرد
قم عجب کرد آبروداری
کوفه با آبرو چه بازی کرد
خوب شد که سری به نیزه ندید
خوب شد هیچ حرف بَد نشنید
خوب شد وقت دست و پا زدنِ
نیمه جانِ برادرش نرسید
ای امان از غریبیِ زینب
وای از غم نصیبی زینب
هیچ چشمی به شام و کوفه ندید
در بلا بی شکیبیِ زینب
از ورودش به شهر خود ای داد
محملش طعمه ، کوفیان صیاد
در تکاپوی خطبه ای غرّا
چشم زینب به نیزه ای افتاد
تا کنون ماه خویش را از دود
این چنینش ندیده بود کبود
ماهِ خاکستری! کجا بودی؟
جای تو در تنور خانه نبود!
بر یتیمیت نظاره کن کم کم
آب شد قلب کوچکش نم نم
ای سرت روی نیزه چون کعبه
چشمۀ اشک چشمِ من زمزم
بسکه همچون حسین محو خداست
درد و غم پیش چشم او زیباست
تا خدا همچو زینبی دارد
پرچمش تا همیشه پا برجاست
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
عبد خدا و مرد خدا سیدالکریم
مِنّا به نزد آل عبا سیدالکریم
در وصف دوست ، حضرت هادی به غمزه گفت:
هستی بحق تو دوست ما سیدالکریم
بر سائل تو در حرمت میرسد جواب
اینجا کجاست کرب و بلا سیدالکریم
تا دین خویش عرضه کنی برامام خویش
کی میشوی ز یار جدا سیدالکریم
مُلک ری است قبله ی دلهای فاطمی
اینجاست ملک خون خدا سیدالکریم
خونِ تو را اگرچه به مقتل نريختند
مانند سیدالشهدا سیدالکریم
اما برای مردم دنیا تو حجتی
آری تویی تو حجت ما سیدالکریم
قبر حسین بر سر و رویت خراب شد
یعنی شدی دوبار فدا سیدالکریم
یکبار تحت قبّه ی ویرانه ی حسین
یکبار پیش پای رضا سیدالکریم
عمری گریستی به تنِ پاره پاره ای
آخر شدی شهیدِ جفا سیدالکریم
هرگز به زیر سم ستوران نرفته ای
خنجر نخورده ای ز قفا سیدالکریم
از روضه های داغ ، تو دق کرده ای یقین
از کوفه تا به شامِ بلا سیدالکریم
دریاب ای ولیِّ خدا اهل درد را
ای نایب الامام الا سیدالکریم
ما را وصال کرب وبلا گر نصیب نیست
هستیم پس دخیل تو یا سیدالکریم
#محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
من و کنیزی آل عبا خدا را شکر
من و حریم ولی خدا خدا را شکر
کنیز فاطمه بودن چه عزتی دارد
من و عنایت خیر النسا خدا را شکر
مرا به رخصت زینب خدا پناهم داد
که با حسین شدم آشنا خدا را شکر
خدا نوشت شوم مادر حسین و حسن
کشید آخر کارم کجا خدا را شکر
خدا نوشت که من مادر اباالفضلم
که او شود به حسینم فدا خدا را شکر
شوند جمله پسرهای من غلام حسین
کنند نوکری مجتبی خدا را شکر
عزیز فاطمه! زینب! بیا در آغوشم
بیا به دامن مادر بیا خدا را شکر
نویدِ پورِ علمدار داده مولایم
برای یاری کرب و بلا خدا را شکر
برای روز علمداری اش دعا بکنیم
که هست آبروی خیمه ها خدا را شکر
شنیده ام که دو دستش ز تن جدا گردد
به تیر و نیزه شود مبتلا خدا را شکر
شنیده ام که به صورت فتد زمین بی دست
مگر که خیمه بماند بجا خدا را شکر
شنیده ام زتعصب پس از شهادت هم
سری برآورد از نیزه ها خدا را شکر
شنیده ام که حسین از قفا شود بی سر
و اهل کوفه کنند از جفا خدا را شکر
شنیده ام که لباس اسیری ات بر تن
کُنی کنارِ تنِ سر جدا خدا را شکر
شنیده ام که شود پاره پاره معجرها
حجاب کس نشود بر ملا خدا را شکر
پس از گذشت اسارت که از سفر آیی
سپاهِ خصم در آید ز پا خدا را شکر
#محمود_ژوليده
https://eitaa.com/Madahankhomein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
از گُل یاس یاد باید کرد
یاد کوثر زیاد باید کرد
یاد کن اَختران مولا را
روضۀ دختران زهرا را
یاد اُخت الحسین یاد حسین
مونس زینب ، امتداد حسین
بانوی بانوان هر دو جهان
ام کلثوم ، تاجدارِ جنان
همه جا مثل سایه با زینب
بر لبش صبح و شام یا زینب
کیست این سایه ، شاخۀ طوبا
اولین روضه خوان عاشورا
یا حسینش همیشه بر لب بود
اولین نوحه خوان زینب بود
داشت بر لب میان اهل حرم
درد دل با پیمبر اکرم
ما که مهمان کربلا بودیم
ما گرفتار هر بلا بودیم
خون ز دلها چکید یا جدّا
جان به لبها رسید یا جدّا
ظلم و جورِ حرامیان دیدیم
سنگ باران ز کوفیان دیدیم
وای از کوفه و پذیرایی
دخترانت همه تماشایی
دید چشمان ما جنایت را
معجر زخم آل عصمت را
روز پَرده نشینی از ما رفت
آبرویی ز آل طاها رفت
ناقه ها بی جهاز و ما خسته
دستهامان به ریسمان بسته
بود چشمان مَردمان بر ما
پوستها سوخته شد از گرما
بهتر ای مادرا نبودی تو
وسط ماجرا نبودی تو
حَرمی را که هیچ مَحرم نیست
غیر نامَحرمش مجسّم نیست
بعد ظلم حرامیِ ملعون
همه غارت زده همه محزون
بود بی سایۀ برادرها
گریه ها گریه های دخترها
شاهد ظلم بی حساب شدیم
وارد مجلس شراب شدیم
لب و دندان ز چوب کینه شکست
مادرا حرمت سکینه شکست
نام او را چه زشت می بردند
پیش زینب شراب می خوردند
روز ما سخت روزگاری شد
که حسینت به طشت قاری شد
چشم تو در عزای او گرید
تا قیامت برای او گرید
دخترانت بلند می گِریند
نوحه سر می دهند می گریند
نام ما تا ابد به شام آید
منتقم روز انتقام آید
#محمود_ژولیده
http://eitaa.com/Maddahankhomein