#قصیده_صد_سوال_صد_جواب
#امام_سجاد_ع_شهادت
#وقایع_کربلا
دارم ! چه ؟تسلیت، به که ؟پیغمبر امین
دیگر به آستان که ؟دلدار مه جبین
دلدار مه جبین که بُوَد؟ حجت خدا
بوسی تو آستان که؟ مهدی امام دین
این تسلیت ز بهر چه؟ از بهر این عزا
بهر کدام عزای ؟ غم زین العابدین
او کیست؟ باشد امامم، کدام امام؟
آن دومین علی و امام چهارمین
آیا شهید گشته؟ بلی، از چه ره ؟ز کین
قاتل که بُد؟ ولید ،که لعنت بر آن لعین
ازبهر چه شهید شد او؟ دین مصطفی
این مصطفی نبی ست ؟ بلی ختم مرسلین
دینش چه بوده؟ اسلام ،یارش که بد؟ خدا
دیگر که ؟ مرتضی که بر او بود جانشین
آن مرتضی علی که شه ملک لافتی ست؟
آری امام برحق بر جمع مسلمین
بعد از نبی ولی خدا شد خلیفه ا ش ؟
نی، از چه؟ مکر، مکر که؟ مکر منافقین
آخر چرا ؟ ز کینه ،چه قومی؟ ددان چرا
کردند فتنه، از چه رهی؟ راه جور و کین
وحشی بدند ؟ آری، هم بی حیا؟ بلی
ظلمی روا نمونده اند؟ بلی، بر که؟ شاه دین
ظالم که بود؟ ناکس، ناکس که بود؟ ثانی
پس نطفه اش حرام ؟ زنا زاده ی لعین
همراه او که بود؟ ابوبکر ،دیگری ؟
عثمان خلیفه اند؟ دروغین هم آن هم این
اینان چه کرده اند ؟جفا بر که؟ مرتضی
تنها بر او؟ نه، بر که دگر؟ مام نازنین
آن مام نازنین که بُوَد ؟دخت مصطفی
نامش چه بود؟ فاطمه زهرای دل غمین
با فاطمه چه شد؟ شهیده شد او ، از چه ره؟ ز کین
از کینه ی ثانی ؟بلی چه شدش؟سقط شد جنین
آخر چطور؟ بود چو بین جدار و در
آیا لگد زدند؟ بلی اُف بر استرین
جرمش چه بود ؟یاری دین، این که جرم نیست
گفتند جرم توست ، چه کس ؟قوم ظالمین
دیگر چه کرده اند؟ ز مسمار در مپرس
وز آتشی که سوخت در جنت برین
در سوخت نیمه سوز، ز دودش دگر مپرس
یا در میا ن کوچه، نپرسم دگر ازین
باشد روا که جان بدهم از غمش؟ بلی
زین غم جهان شیعه بُوَد زار و دل غمین
دیگر پسر نداشت؟ داشت دو تن
نامشان چه بود؟
نام یکی حسن دگری شاه عالمین
آیا حسن شهید شد از کین اشقیا؟
آری به دست همسر ملعونه اش ز کین
مسموم زهر اخگر الماس ریزه ها ؟
آری نخورده زهر جفا را بشر چنین
گو شاه عالمین چه بوده است نامشان؟
نامش حسین باشد یعنی نکو ترین
باشد امام چندم؟ سوم امام پاک
پس باب اطهر؟ بلی مولای عارفین
گفتی حسین از چه دلم شد ملول تر ؟
گردد ملول از غم او جمله ما ء و تین
برگو چه ها شده ست به سلطان عالمین شدکشته، کشته ی چه؟ ره عدل و داد و دین
اندر کجا ؟به ماریه و دشت نینوا
، تنها؟ نه، با که؟ گروه مجاهدین
خیل سپاه دشمن ؟افزون ز سی هزار
کوفی و شامی؟ آری آن شبه مسلمین
تعداد جان نثار سپاه حسین چند ؟
هفتادو دو مجاهد نستوه بی قرین
باید چه نامشان بنهیم این سپاه را ؟
لب تشنه کشتگان ره رب العالمین
آیا ز اهل بیت کسی گشته شد؟ بلی
عباس و قاسم و علیِ اکبرش، همین ؟
نی هیجده تن از گل گلزار هاشمی
آلاله و شقایق ، هم یاس و یاسمین
اطفال کشته چند؟ دو تن، اصغر حسین
عبدلله یادگار حسن هردو غنچه چین
تنها چو گشت رفت به میدان؟ بلی، چه کرد ؟
سر ها فکند از تن کفار و ملحدین
آیا غریب بود ؟بلی، بی کفن؟ بلی
در قتلگاه گشت شهید آن شه مبین
سر داشت؟ نی، به کجا بد سر ش؟ به نی
تن در کجا به ماریه بی سر بر آن زمین
سیراب بود؟ نه، تشنه؟ بلی، از چه تشنه لب؟
بستند آب را ،چه کسان؟ سنگدل ترین
جرمش چه بود ؟احیا، احیای دین حق
این جرم نیست ؟هست ،به زعم که؟ کافرین
فرمان که داد از پی قتلش؟یزید دون
قاتل که بود؟ تا نفر سی هزارمین
زخمش فزون ز انجُم و در آسمان تن
دیگر نبود جای که ماهی شود گُزین
" گبر این ستم کند؟ نه، یهود و مجوس؟ نه
هندو؟ نه، بت پرست؟" نه، داد از گروه کین
بعد از حسین خیمه و خرگاه او چه شد ؟
آتش زدند خیمه و خرگاه شاه دین
در خیمه گاه غیر زنان حرم که بود ؟
اطفال خردسال ،دگر ؟ زین العابدین
بیمار بود؟ آری از راه مصلحت
غم خوار او که؟ زینب محزون دل غمین
زینب که بود ؟ دخت علی خواهر حسین
یک شیر زن ؟ بلی ،که بُوَد مرد آفرین
گشتند اسیر؟ آری، از کوفه تا به شام
بر پایشان چه بستند؟ زنجیر آهنین
گرییم زین مصیبت عظمای آن چنان
نالیم تا ابد به غم و ماتم این چنین
باشد روا که بارش خون بارد از سما؟
باشد سزا که لرزه بیفتد بر این زمین
هم تسلیت ز بهر عزای حسین باد
هم تسلیت ز ماتم مولای ساجدین
هر وقت آب دید و يا طفل گریه کرد
هر وقت ذبح دید مکرر بشد غمین
از داغ کربلا چهل سال گریه کرد
تا زهر کین بنمودش رها چنین
درمدح او خدای چه بر لوح دل نوشت
مولای ساجدین و سپس چند نقطه چین
وصفش به بی نهایت و مدحش کند خدا
وصفش چسان کنم من بی قدر کمترین
لیکن به مدحش از لبم همواره میچکد
ذکر علی علی علی ای یار نازنین
گفتی "جواد" از غم جان سوز اهل بیت
آتش زدی به خرمن دل ز آه آتشین
"خواهی جه؟رحمت، از که؟ ز حق؟کی؟ صف جزا"
دیگر چه؟کربلا بردم میر مومنین
#جواد_کریم_زاده
@Maddahankhomein
🌷حضرت سجاد علیه السلام🌷
آن طرف، معراج و مأوای حسین
این طرف بیماری یک نور عین
🌴🌴🌴
آن طرف تل است و عمه زینبش
این طرف پایین نمی آید تبش
🌴🌴🌴
آن طرف تکلیف یاری بر ولی
این طرف از درد می پیچد علی
🌴🌴🌴
آن طرف بحبوحه هست و کارزار
این طرف تکلیف صبر و انتظار
🌴🌴🌴
آن طرف طوفان و امواج خطر
این طرف افتاده بی جان، بی خبر
🌴🌴🌴
آن طرف هفتاد و دو گلگون عذار
این طرف رفته از او امن و قرار
🌴🌴🌴
آن طرف بابا و مظلومیتش
این طرف سجاد و معذوریتش
🌴🌴🌴
آن طرف تکلیف شد تقدیم جان
این طرف تکلیف، ماندن در جهان
🌴🌴🌴
آن طرف ، مشی الهی بود و طف
این طرف در این هدف، چون آن طرف
🌴🌴🌴
سروده سجاد محمدیاری
@Maddahankhomein
#امام_سجاد_علیه السلام
گاهی شده مانند مادرخوانده زنجیر
از بس که لالایی به گوشم خوانده زنجیر
می ترسم از دستم رود او هم چنین که
دست مرا در دست خود پیچانده زنجیر
آنقدر ما را هی به صف کرده که گفتیم
بر دسته ی ما می شود فرمانده زنجیر
از ریسمان کمتر رسانده بر من آزار
بی خار دستان مرا خارانده زنجیر
حتی هر از گاهی چنان بالش شده شب
تا باقرم را پیش من خوابانده زنجیر
از حال من عمه شده آگاه از اینکه
نور تبم را بیشتر تابانده زنجیر
ممنونم از زنجیر و از صبر زیادش
هر چند در صبرم چنین درمانده زنجیر
ممنونم از او که رقیه جا نمانده
هر چند او را بارها ترسانده زنجیر
با این همه پاره نشد از شدت درد
پای تمام زجرهایم مانده زنجیر
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#یا_سیدالساجدین_علیه_السلام
دوم علی و خامس اهل بکا شده
عمرش تمام غرق سجود و دعا شده
صاحب صحیفه است و چهارم امام عشق
روشنگر حقایق کرب و بلا شده
حتی بدون گنبد و صحن و سرا ،بقیع
در احترام اوست که دارالشفا شده
شد افتخار مردم ایران که مادرش
ایرانی است و همسر خون خدا شده
با او بشر به معرفت و حق رسیده است
تا با شکوه «خمس عشر» آشنا شده
او هم کریم مثل کریمان دیگر است
خاک از نگاه اهل کرم کیمیا شده
#محمدجواد_منوچهری
@Maddahankhomein
#یا_سیدالساجدین_علیه_السلام
بودی علی شبیه علی مقتدا شدی
با درد خو گرفته و دار الشفا شدی
در کارزار واقعه ی تلخ کربلا
از شاهدان غربت خون خدا شدی
از حمله ی حرامی و از غارت خیام
تا شاهد اسارت و صاحب عزا شدی
در بند تب اسیر و در آن بحر سرخ گون
تا ناخدای کشتی غرق بلا شدی
از کوفه تا به شام،چهل روزِ سیل غم
هر ثانیه به درد و غمی مبتلا شدی
با خطبه ها و هم قدم زینب علی
روشنگر حقایق کرب و بلا شدی
خون گریه ها و داغ چهل سال آزگار
شد جاودان و بانی این روضه ها شدی
زین العباد گشته ای از کثرت دعا
با سیل گریه خامس اهل بکا شدی
بودی شهید زنده ی دشت بلا ولی
مسموم زهر گشتی و حاجت روا شدی
چون مجتبیُ(ع) باقرُ(ع)صادقُ(ع)،امام عشق
بی بارگاه و گنبد و صحن و سرا شدی..
#محمدجواد_منوچهری
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#سه_ضرب
عرش اعلی منبرت_گردد جهان دور سرت
شاه عالم میشود_ هر کس که باشد نوکرت
با مدد از دم یاحسین_راهی کربلا میشویم
باب دل تو وقتی شدیم_باب دل خدا میشویم
جان فدای علی اصغر تو_کشته ما را غم اکبر تو
همهی هستی سینهزنان_بفدای تو و مادر تو
اشک و خون میبارد از_چشم قمر بر نیزهها
میشوند آب از غم _اهل حرم سر نیزه ها
بین جماعتی نانجیب_مانده غریب و تنها حسین
زینب او با اضطراب_ذکر لبش شده یا حسین
لب خشکش شده تشنهی آب_شد بلند از حرم آه رباب
چشم نامحرمان سوی حرم_شد دل عالم از غصه کباب
#میثم_کاوسی
@Maddahankhomein
کفن
دلش راداغ وغم بیت الحزن کرد
وجودش را پراز رنج ومحن کرد
نمی دانم چگونه با چه حالی
تن صدچاک بابا را کفن کرد
#سیدهاشم_وفاییابراهیم
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
ما را به سر کوی تو اعدا نگذارند
خواهیم بمانیم در اینجا نگذارند
زینب ز تو ای جان برادر! نَکنَد دل
اعدا بگذارند اگر یا نگذارند
خواهم همهی عمر کنار تو بمانم
اما چه توان کرد که اعدا نگذارند
ای مَحرم دل تا غم دل گویم از این بیش
آوَخ که مرا پیش تو تنها نگذارند
شب میرسد و قافله در حال رحیل است
زین بیش دگر پیش تو ما را نگذارند
رفتم من و داغ تو و هجر همهیاران
یکلحظه من ِ دلشده را وا نگذارند
گفتی نکنم گریه به شیون ز فراقت
اما چه کنم شورش غمها نگذارند
دانی چه کسان یار حسیناند مؤید
آنانکه به جز در ره او پا نگذارند
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_سجاد_علیهالسلام
من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم
من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم
کسی نمانده برایم غریب میمیرم
کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم
کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد
کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد
قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم
نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم
چگونه با که بگویم غروب غمگین است
غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است
من اشکِ بی کسیِ خیمهگاه را دیدم
میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم
که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست
به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست
حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند
تمام نیزه بهدوشان پِیِسرش بودند
به یک طرف به جگر شعله خواهرش میزد
به یک طرف به سر و سینه مادرش میزد
چگونه با که بگویم غروب را دیدم
به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم
صدای هلهلهها تا به گوش ما آمد
صدای حرمله از پشت خیمهها آمد
به پشتِ خیمه نوکِ نیزهای زمین میخورد
کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی میبُرد
حرامیان نه فقط گاهواره میبُردند
لباس را زِ تَنی پاره پاره میبُردند
به رویِ دوش همه تازیانه میآمد
زِ گوشهای همه گوشواره میبُردند
درونِ خیمه زمینگیر بودم اما سوخت
تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت
زِ داغ تاول آتش صدای ما میسوخت
میان شعله سر و دست و پایِ ما میسوخت
چگونه با که بگویم حکایتِ سر را
حکایت عطش و خیزران و پیکر را
زمانِ غارت ما بود و خندهی دشمن
که دید چشم غریبم دو چشمِ خواهر را
نمیرود زِ خیالم دَمی که میدیدم
به سمت نیزهی بابا نگاهِ دختر را
دوید کودکی و یک نفر به دنبالش
گرفت پنجه به زلف و کشید معجر را
(حسن لطفی)
#یاشبیر
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_سجاد_علیهالسلام
اگرچه شمع از آتش به رویِ سر دارد
منم همان که زِ غم شعله بر جگر دارد
پس از تو نوبتِ سیسال گریهیِ من بود
پس از تو در همه احوال گریهیِ من بود
شبیه گریهیِ طفلانِ خیزران خورده
شبیه گریهیِ پیرِ زنِ جوان مُرده
تمام شهر از این گریهها خبر دارد
که گریه بر جگرِ سنگ هم اثر دارد
پس از تو گوشهیِ سجادهام پُر از اشک است
پس از تو قامتِ اُفتادهام پُر از اشک است
پس از تو صحبت بازار میکنم هر روز
شکایت از غمِ انظار میکنم هر روز
نسیم گِردِ سرِ اطهرِ تو میچرخید
چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو میچرخید
میانِ شعله من و ساربان تَهِ گودال
برای بُردنِ انگشترِ تو میچرخید
به زیرِ ناقه به زنجیر پایِ من را بست
کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو میچرخید
پس از اصابتِ هر سنگ گونهات میریخت
به رویِ نیزه کمی حنجر تو میچرخید
نرفته از نظرم کوچه کوچه دنبالِ...
عزیزِ کوچک خود همسر تو میچرخید
نرفته از نظرم مجلس شراب و رُباب
به نیزهاش سَرِ آب آورِ تو میچرخید
دو دستِ من به غُل و جامعه به گردن بود
که چشمشان به سویِ دختر تو میچرخید
شبی به کُنجِ تنور و شبی به رویِ طَبَق
چقدر دستِ غریبه سَرِ تو میچرخید
تمامِ شهر از این گریهها خبر دارد
که گریه بر جگر سنگ هم اثر دارد
(حسن لطفی)
#یاشبیر
@Maddahankhomein