eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
566 دنبال‌کننده
457 عکس
90 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. می‌نویسم از گفته‌های‌نگفته‌ و شنیده ‌های نشنیده؛ در‌ پیِ‌وصال می‌گردیم و مأموریم‌به وظیفه. . . -کپیِ نوشته‌های خودم با نامِ ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه:).
مشاهده در ایتا
دانلود
نه هر کس سر برون با تیغ و خنجر می برد اینجا سر تسلیم هر کس می نهد سر می برد اینجا
درین میدان جدل با دشمنان کاری نمی سازد سپر انداختن، از تیغ جوهر می برد اینجا
چه باشد قسمت ما دور گردان از وصال گل؟ که با آن قرب، شبنم دیده تر می برد اینجا
درین دریا به غواصی گهر مشکل به دست آید دل هر کس که گردد آب، گوهر می برد اینجا:))
مکن تلخ از دروغ بی ثمر زنهار کام خود که صبح از راستی قند مکرر می برد اینجا
چو گل هر کس به روی تازه وقت خلق خوش دارد ز احسان بهاران دامن زر می برد اینجا
ندارد حسن عالمسوز غیر از عشق دلسوزی غبار از چهره آتش سمندر می برد اینجا
ترا بی جرأتی از سود دریا می شود مانع وگرنه هر که موم آورد عنبر می برد اینجا
کند پهلو تهی از هیزم تر آتش سوزان خوشا آن کس که با خود دامن تر می برد اینجا
کیم من تا نپیچد فکر عشق او مرا در هم؟ که سیمرغ فلک سر در ته پر می برد اینجا
به فرق هر که صائب داغ سودا سایه اندازد ‹عذاب گرمی خورشید محشر می برد اینجا(:›
•صائب‌تبریزی !
جوری که شعر های صائب و مولانا قشنگِ>>>
امروز تصمیم گرفتم کم‌تر صحبت کنم و کلا توی دانشگاه شاید از صبح تا ظهر ۱۰۰ کلمه شد مجموع مکالماتم. صحبت نکردن و کم حرفی ارتباط مستقیمی داره با دیدن چیزایی که آدم اصلا توجهی بهشون نداره. یجورایی حس میکنم یه حکمت و ارزشمندی توی اون سکوتِ هست که آدم با حرف زدن همینجور ازش دور میشه.. آدم های آروم خیلی عمیقن و من امروز این حسو خیلی بهتر تجربه کردم. پیشنهاد میکنم یک روز کمتر زبونتون رو وادار به حرف زدن کنید. خواهید فهمید که چقدر اون روز برای شما با روز های دیگه‌تون متفاوت میشه؛ آره خلاصه ..
یچیزی توی سکوت کردن بوده که : وقتی عقل کامل شود؛ سخن گفتن کم می‌شود.
فکر میکنم نگاهِ عمیق کردن به پیرامون، یکی از نعمات خداست به بنده‌اش. بین واژه‌هایی که اینجا رد و بدل میشه میتونید عمق یچیزایی رو حس کنید؛
: حسامِ رشیدم را پیچیده در کفن، با صورتی باز روی زمین، کنار گودال قرار دادند. به صورت رنگ پریده و لبخند پر ملاحتش چشم دوختم. خوش به حالِ خاک. مادر جیغ کشید و دانیال در قبر ایستاد. مادر جیغ کشید و مردِ تنومندم را در خانه‌ی جدیدش خواباندند. مادر جیغ کشید، دانیال هق هق کرد، روحانی تلقین داد، اما من فقط و فقط خیره ماندم ... [ چایت را من شیرین میکنم؛زهرا بلند دوست ] خدا صبری دهد بر این غمِ هجران دلِ مارا ..
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
#یک‌تکه‌کتاب: حسامِ رشیدم را پیچیده در کفن، با صورتی باز روی زمین، کنار گودال قرار دادند. به صورت ر
کتاب میخوندم؛ حجم سنگین غمِ این جملاتش، گلو درد انداخت به جونم و بغضی که مثل سنگ چسبید به راه نفس کشیدنم:)
باورم نمیشه؛
صدای اذان میاد:)
التماس دعا بنده های نمازخون خدا؛
دعایم کن؛ در سحر هایی که همه خوابند:)
هدایت شده از - حسنیـه‍ـ 🇵🇸 -
دوست من درگیر یه بیماری شدن که دردهای زیادی داره، ممنون میشم هر تعداد که می‌تونید حمد قرائت کنید تا دردشون کم‌تر بشه :)
با ازدواج رفیقام واقعاً مشکلی ندارم؛ وقتی میبینم شوهر هاشون اینقدر پایه‌ان و مؤدب و مثل یه داداش بزرگتر اینقدر حواسشون هست به منی که رفیق همسرشونمD:
هدایت شده از ʜɪᴅᴅᴇɴ ᴘᴍ
خدایا به دلم عقل بده به منطقم فکر بده و به روحم توان تحمل درد بده
دیدین وقتی با کاغذ دستتون زخم میشه چقدر با اینکه زخمش کوچیکه ولی جاش درد داره؟ اون لحظه که کاغذ کشیده میشه به پوست، انگار یتیکه از پوست قلبتون کنده میشه. حضور یسری آدما، شنیدن یسری حرفا، دیدن یسری فیلما، گفتن یسری الفاظ و کلمات مثل اون کاغذه میمونه؛ روحتونو زخمی میکنه. زخمی که هرچند کوچیکه و حس نمیشه اما درد داره و ذره ذره به روح آسیب میزنه! برای همینه که میگن از روحتون و نَفسِتون خیلی بیشتر از جسمتون مراقبت کنید؛ آخه روح خراب جسم رو به مرور زمان خراب میکنه. از این درد های کوچیک و عمیق روحتون به راحتی نگذرید(:′
هدایت شده از حانون | Hanoon
گندم را ببین؛ زیرخاک می‌برندش باز می‌روید پرتر زیرسنگ می‌برندش آرد میشود پر بهاتر آتش می‌زنندش نان میشود مطلوب‌تر به دندان می‌جوندش جان می‌شود نیرومندتر ذات باید ارزشمند باشد.
نیاز به یه ماشین و یک هفته استراحت دارم تا تمومِ جاهایی که خیلی وقته نرفتم رو باهاش برم و یکم بیشتر توجه کنم به خودم″ تا مسائل پیرامونم.