eitaa logo
کانون مهدویت دانشگاه سمنان
283 دنبال‌کننده
599 عکس
453 ویدیو
21 فایل
◀️ ️کانال رسمی کانون مهدویت دانشگاه سمنان یا اباصالح المهدی ادرکنا🍃 ‌ ◾️ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر : zil.ink/mahdaviat_semuni ◾️کمک مالی جهت برپایی برنامه‌های مهدوی: 6104-3386-7054-8391 ◾️روابط عمومی : @Mahdaviat_Semuni_Contact
مشاهده در ایتا
دانلود
ای عزیز، برای یک خیال باطل، یک محبوبیت جزئی بندگان ضعیف، یک توجه قلبی مردم بیچاره، خود را مورد سخط و غضب الهی قرار مده، و مفروش آن محبتهای الهی، آن کرامتهای غیر متناهی، آن الطاف و مراحم ربوبیت را به یک محبوبیت پیش خلق که مورد هیچ اثری نیست و از او هیچ ثمری نبری جز ندامت و حسرت. وقتی دستت از این عالم کوتاه شد، که عالم کسب است، و عملت منقطع گردید، دیگر پشیمانی نتیجه ندارد و رجوع بیفایده است.‏ 📚 کتاب چهل حدیث (مرحوم امام خمینی) حدیث دوم، «ریا» ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۰ ❇️خیلی ناراحت بودم ای کاش کسی بود که می‌توانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم اما هرچی میگذشت بدتر میشد... ❇️جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد اعمال خالصت را نشان بده تا کارت سریع حل شود ❇️همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده: ❇️نجات یک انسان! ❇️خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست به خودم افتخار کردم و گفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم ❇️ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم رودخانه پر از آب بود ❇️ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد ❇️من شنا و غریق نجات بلد بودم آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدند آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک... ❇️اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توی آب خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم ❇️پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس مرا گرفتند ❇️این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم ❇️اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!! ❇️با ناراحتی گفتم:مگر نگفتی فقط کارهائی که خالصانه برای خدا باشد حفظ می‌شود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟ ❇️جوان لبخندی زد و گفت: درست می‌گوئی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ ❇️یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خود می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت ❇️اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه می‌کردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند ❇️خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد ، روزنامه‌ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمدند و یک هدیه حسابی برای من آوردند ❇️جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیائی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟ ❇️گفتم راست می گوئی.. همه اینها درست است بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه ❇️جوان پشت میز گفت:خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام می‌دهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود می‌کنند! ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء دهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
‌ پیام حضرت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۸ به ملت ایران به مناسبت 12 فروردین، و اعلام روز «جمهوری اسلامی»🌷🌷 ‏‏ ‏‏زمان: 12 فروردین 1358 / 3 جمادی الاول 1399‏ ‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏ ‏‏وَ نُریدْ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً‏ ‏‏وَ نَجْعَلُهُمُ الْوارِثینَ صَدَقَ الله الْعَظیمْ.‏ ‏‏ ‏‏من به ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ شاهنشاهی، که با استکبار خود آنان را‏‎ ‎‏خفیف‏‎ شمردند و بر آنان کردند آنچه کردند، صمیمانه تبریک می گویم. خداوند‏‎ ‎‏تعالی بر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست توانای خود که قدرت مستضعفین است‏‎ ‎‏در هم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشوای ملتهای مستضعف نمود، و با برقراری‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی، وراثت حقه را بدانان ارزانی داشت. من در این روز مبارک، روز‏‎ ‎‏امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام می کنم. به دنیا اعلام‏‎ ‎‏می کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندمی سابقه ندارد، که سرتاسر مملکت با شوق و‏‎ ‎‏شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و‏‎ ‎‏رژیم طاغوتی را برای همیشه در زباله دان تاریخ دفن کنند.‏ ‏‏ من از این همبستگی بی‌مانند که جز مشتی ماجراجو و بی‌خبر از خدا، همه و همه به ندای‏‎ ‎‏آسمانی ‏‏وَاْعتَصِمُوا بِحَبْلِ الله ِ جَمیعاً‏‎ لبیک گفتند، و با تقریباً اتفاق آرا به جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏رأی مثبت دادند و رشد سیاسی و اجتماعی خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر‏‎ ‎‏می کنم. مبارک باد بر شما روزی که پس از شهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و‏‎ ‎‏پدران و رنجهای طاقتفرسا، دشمن غول صفت و فرعون زمان را از پای درآوردید، و با‏‎ ‎‏رأی قاطع به جمهوری اسلامی، حکومت عدل الهی را اعلام نمودید. حکومتی که در‏‎ ‎‏آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده می شوند و نور عدالت الهی بر همه و همه به یک‏‎ ‎‏طور می تابد، و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان می بارد. مبارک باد شما‏‎ ‎‏را چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ‏‎ ‎‏مطرح نیست. همه برادر و برابرند؛ فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برتری و به اخلاق‏‎ ‎‏فاضله و اعمال صالحه است. ‏ ‏‏ مبارک باد بر شما روزی که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود می رسند، فرقی بین‏‎ ‎‏زن و مرد و اقلیتهای مذهبی و دیگران در اجرای عدالت نیست. طاغوت دفن شد و طغیان‏‎ ‎‏و سرکشی به دنبال او دفن می شود، و کشور از چنگال دشمنهای داخلی و خارجی و‏‎ ‎‏چپاولگران و غارت پیشگان نجات یافت. اینک شما ملت شجاع، پاسداران جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی هستید. اینک شما هستید که باید این ارث الهی را با قدرت و قاطعیت حفظ کنید‏‎ ‎‏و نگذارید بقایای رژیم متعفن که در کمین نشسته اند و طرفداران دزدان بین المللی و‏‎ ‎‏نفتخواران مفتخوار در بین صفوف فشردۀ شما رخنه کنند. اینک شمایید که باید مقدرات‏‎ ‎‏خود را به دست بگیرید و مجال به فرصت طلبان ندهید، و با قدرت الهی که مظهر آن‏‎ ‎‏جماعت است، قدمهای بعدی را بردارید، و با فرستادن طبقۀ فاضله و امنای خود در‏‎ ‎‏مجلس مؤسسان، قانون اساسی جمهوری اسلامی را به تصویب برسانید، و همان طور که‏‎ ‎‏با عشق و علاقه به جمهوری اسلامی رأی دادید، به امنای امت رأی دهید تا مجالی برای‏‎ ‎‏بداندیشان نماند.‏ ‏‏ صبحگاه 12 فروردین ـ که روز نخستین حکومت الله است ـ از بزرگترین اعیاد مذهبی‏‎ ‎‎‏و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره های‏‎ ‎‏قصر 2500 سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطۀ شیطانی برای همیشه رخت‏‎ ‎‏بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست.‏ ‏‏ هان! ای ملت عزیز که با خون جوانان خود حق خود را به دست آوردید، این حق را‏‎ ‎‏عزیز بشمرید و از آن پاسداری کنید، و در تحت لوای اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهی‏‎ ‎‏را با پشتیبانی خود اجرا نمایید. من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است،‏‎ ‎‏این چند روز آخر عمر را می گذرانم، و از ملت انتظار آن دارم که با تمام قوا از اسلام و‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی پاسداری کنند. ‏ ‏‏ من از دولتها می خواهم که بدون وحشت از غرب و شرق، با استقلال فکر و اراده،‏‎ ‎‏باقیماندۀ رژیم طاغوتی را که آثارش در تمام شئون کشور ریشه دارد پاکسازی کنند، و‏‎ ‎‏فرهنگ و دادگستری و سایر وزارتخانه ها و ادارات که با فرم غربی و غربزدگی بپا شده‏‎ ‎‏است به شکل اسلامی متحول کنند، و به دنیا عدالت اجتماعی و استقلال فرهنگی و‏‎ ‎‏اقتصادی و سیاسی را نشان دهند. از خداوند تعالی عظمت و استقلال کشور و امت‏‎ ‎‏اسلامی را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله . ‏ ‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏ ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
‌ سلام علیکم ✅ در این روز مبارک ۱۲ فروردین، لطفا پیام حضرت امام خمینی در سال ۱۳۵۸ به این مناسبت را با دقت بخوانید و در افق آرمان امام تأمل کنید.🌿🌷 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸«زیباترین سکانس» فیلم یوسف پیامبر 🔹 روزی، موعود خواهد آمد و جهان را از گمراهی، فقر و سلطه‌ی ستمگران نجات خواهد داد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء یازدهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۱ ❇️حسابی به مشکل خورده بودم اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبت‌ها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند ❇️البته وقتائی که یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت می‌شد ، چرا که در قرآن آمده بود: ❇️ان الحسنات یذهبن السیئات... کارهای نیک گناهان را‌ پاک میکند ❇️زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود ❇️اما خیلی سخت بود! هر روزِ ما ، دقیق بررسی و حسابرسی می‌شد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت ❇️به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد! ❇️یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود ❇️با تعجب پرسیدم یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند ❇️نمیدانید چقدر خوشحال شدم ۵ سال بدون حساب و کتاب!! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟ ❇️همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸‌عهد بستن با امام زمان (عج) قبل از افطار 🔹حجت الاسلام و المسلمین مومنی ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌💡 نکاتی از آیه ۴۶ سوره انفال 🔻برای کسانی که دغدغه کار فرهنگی دارند... 🔻برای کسانی که خودشان را سرباز در جنگ نرم میداند... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان zil.ink/mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ چند تا دین آسمانی وجود داره؟ ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء دوازدهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۲ ❇️بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم در یکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت: میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟ ❇️خیلی دوست داشتم‌ تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم ❇️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا‌ گم نشود. تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد ❇️حضور قلب من کم رنگ شده بود ، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمی‌گشت چون باید مراقب این پیرمرد می‌بودم ❇️روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت را چند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم: چه می‌گوئی آقا؟ این آقا زائر مولاست ، این لباس قیمتش خیلی کمتر است... ❇️خلاصه لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم ❇️با خودم گفتم: عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد... ❇️یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد ❇️جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد، آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند ❇️باید در آن شرایط قرار می‌گرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم ❇️صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود. ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وقتی از مسلمونا میپرسیم چرا موهاشون رو می پوشونن ۹۹درصد جواب اشتباه میدن‼️ ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء سیزدهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۳ ❇️در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و... داشتیم ❇️در پشت محل پایگاه ، قبرستان شهرستان ما قرار داشت ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم ❇️یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان برود و برگردد؟ ❇️گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم ❇️صدای خس خس پای من بر روی برف از دور شنیده می‌شد. آخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم... ❇️یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد ❇️فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! ❇️می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند ❇️برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم ❇️تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم پیرمرد رد پایم را در داخل برگرفت و دنبال من آمد ❇️وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت ❇️حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! ❇️نمی دانید چه حالی داشتم وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم ❇️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن می‌گرفت طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد ❇️وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گوله آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت ❇️همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت ❇️سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند ❇️من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند. ❇️جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی که دارد قرآن می‌خواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم... ❇️خلاصه پس از التماسهای من ، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود... دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...! ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِلهِى إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ فَفِى ذلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِى الْجَنَّةَ فَفِى ذلِكَ سُرُورُ نَبِيِّكَ و َأَنَا وَاللّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِيِّكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّكَ. خدایا اگر مرا وارد دوزخ کنی، این موجب خرسندی دشمن توست و اگر مرا به بهشت وارد نمایی، این سبب خوشحالی پیامبر توست و من به خدا سوگند این را می‌دانم که دلشادی پیامبرت نزد تو، از خرسندی دشمنت محبوب‌تر است. ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️آیا درسته که اعمال ما هر هفته خدمت امام زمان (عج) عرضه می شود؟ چگونه و به چه شکلی؟! 👤 استاد محمدی شاهرودی ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
‌‌ نکات کلیدی جزء چهاردهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۴ ❇️اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم: حرمت مومن از کعبه بالاتر است ❇️در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین برخوردم،کسی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی داشتیم و همدیگر را سرکار می گذاشتیم ❇️یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و بدجوری ضایعش کردم موقع خداحافظی از او عذرخواهی کردم او هم چیزی نگفت ❇️روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم: فلانی به تو خیلی بد کردم تو را یک بار بعد ضایع کردم بعد در مورد عمل جراحی گفتم ... تا گفت: حلال کردم،ان شالله که سالم برمیگردی ❇️آن روز در نامه عمل همان ماجرا را دیدم ❇️جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد،اگر رضایتش را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را می دادی تا رضایتش را کسب کنی ❇️مگر شوخی است آبروی یک مومن را بردی!! ❇️می خواستم همان‌جا زار زار گریه کنم. برای یک شوخی بی مورد دو سال عبادت هایم را دادم. برای یک غیبت بی‌مورد بهترین اعمال خوب من محو می‌شد... ❇️چقدر حساب خدا دقیق است،چقدر کارهای ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم...یعنی حسرت ... یعنی آتش... ❇️در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که ۴ سال منتظر شماست،این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود اما معطل شماست ❇️با تعجب گفتم:از کی حرف میزنی؟ ❇️ناگهان یکی از پیرمرد های مسجد مان را دیدم که در مقابل هم و در کنار همان جوان ایستاد خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجائی،چند سال منتظر تو هستم... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni