eitaa logo
کانون مهدویت دانشگاه سمنان
283 دنبال‌کننده
599 عکس
453 ویدیو
21 فایل
◀️ ️کانال رسمی کانون مهدویت دانشگاه سمنان یا اباصالح المهدی ادرکنا🍃 ‌ ◾️ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر : zil.ink/mahdaviat_semuni ◾️کمک مالی جهت برپایی برنامه‌های مهدوی: 6104-3386-7054-8391 ◾️روابط عمومی : @Mahdaviat_Semuni_Contact
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸‌عهد بستن با امام زمان (عج) قبل از افطار 🔹حجت الاسلام و المسلمین مومنی ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌💡 نکاتی از آیه ۴۶ سوره انفال 🔻برای کسانی که دغدغه کار فرهنگی دارند... 🔻برای کسانی که خودشان را سرباز در جنگ نرم میداند... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان zil.ink/mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ چند تا دین آسمانی وجود داره؟ ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء دوازدهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۲ ❇️بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم در یکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت: میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟ ❇️خیلی دوست داشتم‌ تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم ❇️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا‌ گم نشود. تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد ❇️حضور قلب من کم رنگ شده بود ، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمی‌گشت چون باید مراقب این پیرمرد می‌بودم ❇️روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت را چند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم: چه می‌گوئی آقا؟ این آقا زائر مولاست ، این لباس قیمتش خیلی کمتر است... ❇️خلاصه لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم ❇️با خودم گفتم: عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد... ❇️یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد ❇️جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد، آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند ❇️باید در آن شرایط قرار می‌گرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم ❇️صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود. ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وقتی از مسلمونا میپرسیم چرا موهاشون رو می پوشونن ۹۹درصد جواب اشتباه میدن‼️ ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء سیزدهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۳ ❇️در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و... داشتیم ❇️در پشت محل پایگاه ، قبرستان شهرستان ما قرار داشت ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم ❇️یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان برود و برگردد؟ ❇️گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم ❇️صدای خس خس پای من بر روی برف از دور شنیده می‌شد. آخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم... ❇️یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد ❇️فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! ❇️می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند ❇️برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم ❇️تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم پیرمرد رد پایم را در داخل برگرفت و دنبال من آمد ❇️وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت ❇️حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! ❇️نمی دانید چه حالی داشتم وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم ❇️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن می‌گرفت طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد ❇️وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گوله آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت ❇️همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت ❇️سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند ❇️من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند. ❇️جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی که دارد قرآن می‌خواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم... ❇️خلاصه پس از التماسهای من ، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود... دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...! ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِلهِى إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ فَفِى ذلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِى الْجَنَّةَ فَفِى ذلِكَ سُرُورُ نَبِيِّكَ و َأَنَا وَاللّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِيِّكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّكَ. خدایا اگر مرا وارد دوزخ کنی، این موجب خرسندی دشمن توست و اگر مرا به بهشت وارد نمایی، این سبب خوشحالی پیامبر توست و من به خدا سوگند این را می‌دانم که دلشادی پیامبرت نزد تو، از خرسندی دشمنت محبوب‌تر است. ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️آیا درسته که اعمال ما هر هفته خدمت امام زمان (عج) عرضه می شود؟ چگونه و به چه شکلی؟! 👤 استاد محمدی شاهرودی ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
‌‌ نکات کلیدی جزء چهاردهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۴ ❇️اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم: حرمت مومن از کعبه بالاتر است ❇️در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین برخوردم،کسی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی داشتیم و همدیگر را سرکار می گذاشتیم ❇️یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و بدجوری ضایعش کردم موقع خداحافظی از او عذرخواهی کردم او هم چیزی نگفت ❇️روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم: فلانی به تو خیلی بد کردم تو را یک بار بعد ضایع کردم بعد در مورد عمل جراحی گفتم ... تا گفت: حلال کردم،ان شالله که سالم برمیگردی ❇️آن روز در نامه عمل همان ماجرا را دیدم ❇️جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد،اگر رضایتش را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را می دادی تا رضایتش را کسب کنی ❇️مگر شوخی است آبروی یک مومن را بردی!! ❇️می خواستم همان‌جا زار زار گریه کنم. برای یک شوخی بی مورد دو سال عبادت هایم را دادم. برای یک غیبت بی‌مورد بهترین اعمال خوب من محو می‌شد... ❇️چقدر حساب خدا دقیق است،چقدر کارهای ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم...یعنی حسرت ... یعنی آتش... ❇️در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که ۴ سال منتظر شماست،این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود اما معطل شماست ❇️با تعجب گفتم:از کی حرف میزنی؟ ❇️ناگهان یکی از پیرمرد های مسجد مان را دیدم که در مقابل هم و در کنار همان جوان ایستاد خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجائی،چند سال منتظر تو هستم... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
بر ماه تمام،ماه رحمت،صلوات بر نور جمال حُسن و حکمت،صلوات در سفره ماه رمضان فیض حَسن بخشیده به عرش و فرش، نعمت، صلوات 🌸🍃ولادت کریم اهل بیت، آقا امام حسن مجتبی(علیه السلام) مبارک.🌸🍃 ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
🌸🍃صلوات خاصه امام حسن مجتبی علیه السلام🍃🌸 اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَ وَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَ ابْنُ اَمیِنِه عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة و الاسَّلام. ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
🔸شُکر دستی که رسیده‌ست به دامانِ کریم بگشا دست دعا را به تمنّای فرج... یا محسن بحق الحسن عجل لولیک الفرج ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء پانزدهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۱۵ ❇️بعد از کمی صحبت پیرمرد ادامه داد: زمانی که شما در مسجد و بسیج مشغول فعالیت فرهنگی بودید تهمتی را در جمع به شما زدم،برای همین آمدم که حلالم کنید ❇️آن صحنه برایم یادآوری شد که مشغول فعالیت در مسجد بودم کارهای فرهنگی بسیج‌ و... ❇️این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بودند و پشت سر من حرف می زدند که واقعیت نداشت به من تهمت بدی زد و نیت ما را زیر سوال برد... ❇️آدم خوبی بود،اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود ❇️به جوان پشت میز گفتم: درسته ایشان آدم خوبی بوده اما من همینطوری از ایشان نمی گذرم دست من خالی است هرچه می توانی ازش بگیر ❇️تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم: "هر کسی در روز جزا برای خودش گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر دیگری باشد" ❇️جوان هم رو به من کرد و گفت: این بنده خدا یک انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش می‌آید ❇️یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می کنند ❇️اگر بخواهی ثواب کل حسینیه اش را از او می گیرم و در نامه عمل شما می گذارم تو او را ببخشی ❇️با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت؟؟خیلی خوبه ❇️بنده خدا پیرمرد خیلی ناراحت و افسرده شد اما چاره‌ای نداشتیم ❇️ثواب یک وقف بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی ❇️تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان یک چنین خیراتی را از دست می دهد پس ما که هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت... ❇️ما که به راحتی پشت سر افراد جامعه و دوستان و آشنایان خود هر چه می خواهیم می گوئیم... ❇️باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند: کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است ❇️ امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فرمودند : هرکس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود برای دیگران بازگو کند از مصادیق این آیه است. ❇️ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه میکردم. یکی آمد و دو سال نمازهای من را برد. دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت بعدی!!! و بعدی ... ❇️بلاتشبیه شبیه یک گوسفند که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه می کند من هم نگاه می‌کردم. چون هیچگونه دفاعی در مقابل دیگران نمی شد کرد ❇️در دنیا انسان در دادگاه از خود دفاع می‌کند و خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه می‌کند ❇️اما اینجا مگر می‌شود چیزی گفت؟ حتی آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است چه برسد به اعمال... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
🔸امام زمان(عج) در بیان امام حسن مجتبی (علیه السلام) ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
🔹آیت الله بهجت(ره)
۱۶ ❇️در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب‌المثل بود: ❇️آش نخورده و دهن سوخته! ❇️شخصی در میان جمع غیبت کرده یا تهمت زده و من هم که غیبت را شنیده بودم در گناه او شریک شده بودم... ❇️چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط برایم گناه ایجاد کرد! خیلی سخت بود خیلی... ❇️حساب و کتاب خود به دقت ادامه داشت اما زمانی که نقایص کارهایم را می‌دیدم،گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد حرارتی که نزدیک بود و تمام بدنم را میسوزاند! ❇️همه جای بدنم می سوخت به جز  صورت و سینه و کف دست هایم! ❇️برای من جای تعجب بود چرا این سمت بدنم نمی‌سوزد.. جواب سوالم را بلافاصله فهمیدم. ❇️از نوجوانی در جلسات فرهنگی مسجد حضور داشتم. پدرم به من توصیه می‌کرد که وقتی برای آقا امام حسین و یا حضرت زهرا و اهل بیت علیهم السلام اشک میریزی ❇️قدر این اشک را بدان و به سینه و صورت خود بکش من نیز وقتی در مجالس اهل بیت گریه می‌کردند اشک خود را به صورت و سینه می کشیدم ❇️حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدن نمی‌سوزد ❇️نکته دیگری که در آن واحد شاهد بودم به اشکال توبه به درگاه الهی بود و دقت کردم که برخی از گناهانم در کتاب اعمال نیست ❇️آنجا رحمت خدا را به خوبی حس کردم... بعد از اینکه انسان از گناه توبه کند و دیگر بطرف گناه نرود ❇️گناهانی که قبلاً مرتکب شده بود کاملا از اعمالش حذف می شود ❇️حتی اگر کسی   بدهکار است،اما از طلبکار خود بی اطلاع است با دادن رد مظالم برطرف می‌شود ❇️اما حق الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند... اگر یک بچه از ما طلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد باید در آن وادی صبر کنیم تا بیاید و حلال کند ❇️از ابتدای جوانی به بیت المال بسیار اهمیت می دادم ❇️لذا وقتی در سپاه مشغول به کار شدم سعی می‌کردم در ساعاتی که در محل کار حضور دارم به کار شخصی مشغول نشوم و یا اگر در طی روز کار شخصی یا تلفن شخصی داشتم،کمی بیشتر اضافه کاری بدون حقوق انجام می‌دادم ❇️با خودم میگفتم حقوق کمتر ببرم و حلال باشد خیلی بهتر است ❇️این موارد را در نامه عمل می دیدم... ❇️جوان پشت میز به من گفت: خدا را شکر که بیت المال بر گردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب می‌کردی! ❇️اتفاقا در همانجا کسانی را می‌دیدم که شدیداً گرفتارند گرفتار رضایت تمام مردم،گرفتار بیت‌المال! ❇️این را هم بار دیگر اشاره کنم که بُعد زمان و مکان در آنجا وجود نداشت ❇️من به راحتی می توانستم کسانی را که قبل از من وفات کردند را ببینم یا کسانی را که بعد از من قرار بود بیایند ❇️یا اگه کسی را می‌دیدم لازم صحبت نبود به راحتی می فهمیدم که چه مشکلی دارد ❇️چقدر افرادی را دیدم که با اختلاس و دزدی از بیت المال به آن طرف آمده بودند و حالا باید از تمامی مردم کشور حتی آنهائی که بعدها به دنیا می آیند حلالیت می طلبیدند!! ❇️اما در یکی از صفحات این کتاب قطور یک مطلبی برای من نوشته شده بود که خیلی وحشت کردم! ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni