eitaa logo
مهدیه
746 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
20 فایل
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی @khadememahdeea : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
گذری بر اسرار تولد حضرت فاطمه زهرا (س) قسمت ۷ ✍دکتر نهله غروی نایینی/ ابوالفضل چتری بیدگلی دانشیار دانشگاه تربیت مدرّس/ کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرّس 2. اسرار، کیفیّت و نکات مربوط به ولادت: در مورد تاریخ تولّد حضرت فاطمه(س) اندکی اختلاف وجود دارد؛ امّا از نظر دوست داران و پیروان حقیقی آن حضرت، تمسّک به نقل ائمّه اطهار(ع)، صحیح ترین و قطعی ترین تاریخ، پنج سال بعد از بعثت، در بیستم جمادی الآخر هجری قمری است. در مورد سال های ازدواج و شهادت ایشان، چندان مورد اختلاف وجود ندارد؛ یعنی ازدواج در سال اوّل یا دوم هجرت و شهادت در تاریخ یازدهم هجرت؛ امّا در اینکه حضرت در این وقایع چه سنّی داشته اند، مورد اختلاف است و آن به تعیین زمان ولادت ایشان بستگی دارد. آنچه که مسلّم است، ولادت آن حضرت بنا بر روایات بعد از بعثت اتّفاق افتاده است: أَنَّ فَاطِمَۀَ(س) وُلِدَتْ بَعْدَ مَا أَظْهَرَ اللهُ نُبُوَّۀَ أَبِیهَا بِخَمْسِ سِنِینَ وَ قُرَیْشٌ تَبْنِی الْبَیْتَ وَ رُوِیَ أَنَّهَا وُلِدَتْ فِی جُمَادَی الْآخِرَۀِ یَوْمَ الْعِشْرِینَ مِنْهُ سَنَۀَ خَمْسٍ وَ أَرْبَعِینَ مِنْ مَوْلِدِ النَّبِیِّ(ص)؛50 همانا فاطمه(س) بعد از اینکه خداوند نبوّت پدرش را آشکار کرد، متولّد شد. حضرت فاطمه(س) در سال پنجم، در حالی که قریش «خانه کعبه» را بنا یا تعمیر می کرد، در روز 20 جمادی الآخر در سنّ 45 سالگی پیامبر(ص) متولّد شد. همچنین آمده است: رُوِیَ أَنَّ فَاطِمَۀَ(س) وُلِدَتْ بِمَکَّۀَ بَعْدَ الْمَبْعَثِ بِخَمْسِ سِنِینَ وَ بَعْدَ الْأَسْرَی [الْإِسْرَاءِ] بِثَلَاثِ سِنِینَ فِی الْعِشْرِینَ مِنْ جُمَادَی الْآخِرَۀِ؛51 روایت شده که فاطمه(س) در «مکّه»، پنج سال بعد از بعثت ـ سه سال بعد از معراج ـ در روز بیستم جمادی الآخر متولّد شده است. به نظر قوی، این بازسازی کعبه برای بار دوم بوده است. تاریخ ولادت حضرت فاطمه(س) مسئله بسیار مهمّی است؛ زیرا ثبت دقیق این وقایع، مستندات تاریخی را قوی تر می کند و مسئله ازدواج و به خصوص شهادت آن حضرت را نیز دقیق تر و آشکارتر می سازد و شاید همین اختلاف در ولادت ایشان، همانند مخفی بودن قبرش از اسرار الهی باشد. البتّه ما در این نوشتار در پی اثبات زمان و سال تولّد ایشان نمی باشیم. درباره حوادث، رویدادها و نکات زمان تولّد ایشان می توان به نکات زیر اشاره نمود: .....ادامه دارد. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
قضاوت های حضرت علی علیه السلام ✍آیت الله محمد تقی شوشتری قسمت ۲ توطئه که فاش گردید در زمام خلافت عمر دو نفر امانتی را نزد زنی به ودیعت گذاشتندو به وي سفارش نمودند که تنها با حضورهر دوي آنان ودیعه راتحویل دهد. پس از مدت یکی از آن دو به نزد زن رفته مدعی شد که دوستش مرده است و ودیعه را مطالبه نمود. زن در ابتداء از دادن سپرده امتناع ورزید ولی چون آن مرد زیاد رفت و آمد مینمود و مطالبه میکرد، ودیعه را به وي رد کرد. پس از گذشت زمانی مرد دیگر به نزد زن آمده خواستار ودیعه گردید زن داستان را برایش بازگو نمود که نزاعشان در گرفت، خصومت به نزد عمر بردند، عمر به زن گفت: تو ضامن ودیعه هستی. اتفاقا امیرالمومنین علیه السلام در آن مجلس حضور داشت، زن از عمر خواست تا علی علیه السلام بین آنان داوري کند، عمر گفت: ای علی میان آنان قضاوت کن: امیرالمومنین علیه السلام به آن مرد رو کرد و فرمود: مگر تو و دوستت به این زن سفارش نکرده اید که سپرده را به هر کدامتان به تنهایی ندهد، اکنون ودیعه نزد من است، برو دیگري را به همراه خود بیاور و آنرا تحویل بگیر و زن را ضامن ودیعه نکرد و از این راه توطئه آنان را آشکار نمود؛ زیرا آن حضرت علیه السلام میدانست که آن دو با هم تبانی کرده و خواسته اند هر دو نفرشان از زن مطالبه کنند تا او به هر دو غرامت بپردازد. ع 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸 🌸 السلام علیک یا امیرالمومنین: یک رشته عشق بسته بر گردن من سررشته اختیار در دست علی 🎤محمود کریمی 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله: هر که بسيار استغفار کند، خداوند براي او از هر غمي گشايش، و از هر تنگنايي، راه فراري قرار مي‌دهد و او را از جايي که گمان نبرد روزي رساند. نهج الفصاحه 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
صحیفه سجادیه قسمت ۱۶۲ ادامه دعای ۲۷:دعا برای مرزداران (۲۷) وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ لِأَهْلِ الثّغُورِ اللّهُمّ وَ أَیّمَا مُسْلِمٍ أَهَمّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ، وَ أَحْزَنَهُ تَحَزّبُ أَهْلِ الشّرْکِ عَلَیْهِمْ فَنَوَی غَزْواً، أَوْ هَمّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ، أَوْ أَبْطَأَتْ بِهِ فَاقَةٌ، أَوْ أَخّرَهُ عَنْهُ حَادِثٌ، أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ، وَ أَوْجِبْ لَهُ ثَوَابَ الْمُجَاهِدِینَ، وَ اجْعَلْهُ فِی نِظَامِ الشّهَدَاءِ وَ الصّالِحِینَ. اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمّدٍ، صَلَاةً عَالِیَةً عَلَی الصّلَوَاتِ، مُشْرِفَةً فَوْقَ التّحِیّاتِ، صَلَاةً لَا یَنْتَهِی أَمَدُهَا، وَ لَا یَنْقَطِعُ عَدَدُهَا کَأَتَمّ مَا مَضَی مِنْ صَلَوَاتِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ، إِنّکَ الْمَنّانُ الْحَمِیدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ الْفَعّالُ لِمَا تُرِیدُ. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
صحیفه سجادیه قسمت ۱۶۲ ادامه دعای ۲۷:دعا برای مرزداران (۲۷) وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ لِأَهْلِ الثّغُورِ بارالها هر مسلمانی که امر اسلام برایش مهم است و ساخت و ساز اهل کفر نگرانش می‌کند و تصمیم به شرکت در نبرد دارد ولی به خاطر ضعف جسمانی از جنگ باز می‌ماند و یا فقر و نداری او را وادار به درنگ می‌کند و یا حادثه ای او را برای شرکت در جنگ عقب می‌اندازد و یا برخلاف خواسته اش اتفاقی برایش می‌افتد و مانع اراده اش می‌شود، نامش را در زمره عبادت کنندگان ثبت فرما و پاداش مجاهدین در راهت را به وی عطا کن و او را در صف شهداء و صالحین قرار ده. خدایا بر بنده ات و رسولت حضرت محمد و آل محمد درود فرست، درودی که برتر از همه درودها و بالاتر از همه ستودنها باشد. درودی که پایان نداشته و شماره اش قطع نگردد مانند درودهایی که بر یکی از اولیایت در گذشته فرستاده ای زیرا که تو بسیار بخشنده و ستوده و به وجود آورنده و زنده کننده ای و هرچه را اراده کنی بجا خواهی آورد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
قضاوت های حضرت علی علیه السلام ✍آیت الله محمد تقی شوشتری قسمت ۳ مولا و غلام مشتبه شدند در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام مردي کوهستانی با غلام خود به حج میرفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیري شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته، به مولاي خود گفت: تو مولاي من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من میباشی. و پیوسته ی کدیگر را تهدید نموده به هم می گفتند ای دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمومنین علیه السلام ببرم. چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد علی رفتند مولا گفت: این شخص، غلام من است ولی از اطاعت من سر برتافته، مرا غلام خود میخواند. دیگري گفت: دروغ میگوید و او غلام من میباشد. امیرالمومنین علیه السلام به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید. چون صبح شد، امیرالمومنین علیه السلام به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن! و آن حضرت علیه السلام عادت داشت همه روزه پس از اداي فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول میشد تا خورشید به اندازه ای در افق بالا می آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده میگفتند: يا امروز مشکل تازه برای امیرالمومنین روي داده که از عهده حل آن بر نمی آید. امام علیه السلام پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده، فرمود: چه میگویید؟ آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگري غلام علی علیه السلام به آنان فرمود: برخیزید که میدانم راست نمیگویید، و آنگاه به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید و به قنبر فرمود: شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید و آن دیگر همچنان سرش را در سوراخ نگهداشت. امیرالمومنین به غلام رو کرده، فرمود: مگر تو ادعا نمیکردي من غلام نیستم؟ گفت: آری ولي این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم. پس آن حضرت علیه السلام از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وي تسلیم نمود. ع 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️ 💔💔💔💔💔 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
گذری بر اسرار تولد حضرت فاطمه زهرا (س) قسمت ۷ ✍دکتر نهله غروی نایینی/ ابوالفضل چتری بیدگلی دانشیار دانشگاه تربیت مدرّس/ کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرّس 1 ـ 2. تکلّم حضرت فاطمه(س) با مادر خویش در زمان بارداری هنگامی که حضرت خدیجه(س)، با پیامبر(ص) که فردی یتیم و فقیر بود، ازدواج نمود، زنان مکّه از او دوری می گزیدند، به او وارد نمی شدند و سلام نمی کردند. از این رو، حضرت خدیجه(س) احساس تنهایی می نمود. فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَۀَ(س) صَارَتْ تُحَدِّثُهَا فِی بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ خَدِیجَۀُ تَکْتُمُ ذَلِکَ عَنْ رسول الله(ص) فَدَخَلَ یَوْماً وَ سَمِعَ خَدِیجَۀَ تُحَدِّثُ فَاطِمَۀَ فَقَالَ لَهَا یَا خَدِیجَۀُ مَنْ یُحَدِّثُکِ قَالَتِ الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی؛52 زمانی که به فاطمه باردار شد، حضرت فاطمه(س) در بطن حضرت خدیجه با او حرف می زدند و او را به صبر و شکیبایی دعوت می نمودند. حضرت خدیجه حرف زدن فاطمه(س) با خود را از پیامبر(ص) مخفی می کرد تا اینکه روزی رسول خدا شنید که حضرت با فاطمه(س) صحبت می کنند. فرمودند: «با چه کسی سخن می گویی؟» عرض کرد: جنینی که در شکم من است، پیوسته با من حرف می زند و موجب آرامش من می شود. حضرت فاطمه(س) علاوه بر لقب امّ ابیها، مادر خود را نیز در حالت جنینی، به صبر و شکیبایی دعوت می نمود. 2 ـ 2. بشارت به دختر بودن جنین و ادامه نسل با برکت پیامبر(ص) توسط آن جنین پیامبر(ص) به حضرت خدیجه(س) فرمودند: «هَذَا جَبْرَئِیلُ یُبَشِّرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَّسَمَۀُ الطَّاهِرَۀُ الْمَیْمُونَۀُ وَ أَنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّۀً فِی الْأُمَّۀِ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ؛53 جبرئیل به من خبر داد که آن جنین دختر است و نسلی پاک و مطهّر دارد و خداوند متعال نسل مرا از ذریّه او قرار خواهد داد و از نسل او امامانی خواهند آمد که پس از من و بعد از اتمام وحی، خلیفه های الهی بر روی زمین خواهند بود.» نکته مهمّ این قسمت، آن است که معمولاً نسل هر فردی از طریق فرزند ذکور وی ادامه می یابد و اصطلاحاً به کسی که فرزند پسر ندارد، ابتر می گویند؛ ولی از رازهای دیگر وجود مقدّس حضرت زهرا(س) این است که در آن جامعه جاهلی و دیدگاهی که نسبت به دختر داشتند، نسل برترین انسان جهان هستی از طریق او ادامه می یابد و خلیفه های الهی از دامن او رشد یافته و زمینه ساز سعادت انسانی می گردند. 3 ـ 2. حضور چهار زن برتر جهان هنگام تولّد هنگامی که زمان فارغ شدن و وضع حمل زنی می رسد، معمولاً زن ها برای کمک به او می شتابند؛ ولی هنگامی که حضرت خدیجه(س) به زنان قریش و بنی هاشم پیغام کمک فرستاد، آنها با کینه ای که از ازدواج ایشان با پیامبر(ص) به دل داشتند، از کمک به او سر باز زدند و به یاری او نیامدند. در این هنگام، خدایی که تمام مقدّمات و برنامه ریزی خود را برای تولّد این بانو، آماده و مهیّا ساخته بود، رسولان خود را برای یاری فرستاد: «دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَۀٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی هاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَۀُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَۀُ وَ هَذِهِ آسِیَۀُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّۀِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ صَفْرَاءُ [صَفُورَاءُ] بِنْتُ شُعَیْبٍ؛54 چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند که بیشتر، زنان بنی هاشم بودند. حضرت خدیجه چون آنها را دید، ترسید. یکی از آنان گفت: ای خدیجه! ناراحت مباش؛ چرا که ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است. ما خواهران تو هستیم؛ من ساره هستم و ایشان آسیه، دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم، دختر عمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است. چهار زن برتر جهان، همراه حضرت خدیجه(س) برای چنین امر مهمّی مأمور شده و کمر به خدمت چنین وجودی بسته بودند. 4 ـ 2. نورانی شدن خانه های مکّه و سرتاسر غرب و شرق زمین «فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّۀَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ؛55 پس هنگامی که حضرت فاطمه(س) پا به عرصه زمین نهاد، نوری عظیم از ایشان بلند شد تا اینکه این نور به تمام خانه های مکّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند. این همان «مثلُ نورِهِ کَمِشکات»56 و «نور الله» 57 است.» .....ادامه دارد. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین قسمت ۶۶ خبر از شیعه شدن پسر: «هبة الله بن ابی منصور» نقل می کند که: مردی بود به نام «یوسف بن یعقوب» اهل فلسطین، روستای «کفرتوثا» که بین او و پدرم رفاقت و دوستی بود. روزی یوسف به دیدار پدرم به «موصل» آمد و چنین گفت: متوکل مرا به «سامره» احضار نموده و من برای نجات از شرِّ او یکصد دینار طلا برای امام هادی علیه السلام نذر کرده ام. پدرم نیز کار و نذر او را تحسین کرد. آن گاه به سوی سامرا حرکت کرد. یوسف که مردی نصرانی (مسیحی) بود، با خود گفت: اوّل پول نذری را به علی بن محمد الهادی علیه السلام برسانم، آن گاه نزد متوکل روم. اما مشکلش این بود که آدرس منزل حضرت را نمی دانست و از سراغ گرفتن نشانی خانه آن حضرت نیز می ترسید؛ چون احساس می کرد اگر متوکل از این امر باخبر شود، او را بیشتر آزار می دهد. ناگهان بر دلش گذشت که مرکب خود را آزاد گذارد، شاید به خانه آن حضرت دست یابد. مرکب او همین طور در کوچه های سامرا می رفت تا سرانجام در کنار خانه ای ایستاد. هر کاری کرد حیوان حرکت کند، از جایش تکان نخورد! در این میان، جوانی سیاه پوست از داخل خانه خارج شده، خطاب به او گفت: تو یوسف بن یعقوب هستی؟ او با تعجب به غلام نگاه کرد و گفت: بلی! آن گاه غلام به درون خانه برگشت. یوسف می گوید: من با خود گفتم که دو نشانه به دست آمد: یکی اینکه مرکب، مرا به خانه این مرد خدا راهنمایی کرد و دیگر اینکه در این شهر غربت آن غلام با نام مرا صدا زد. در همین فکر بودم که غلام دوباره در را باز کرد و گفت: یکصد دینار را در کاغذی در آستینت قرار داده ای؟ با تعجب گفتم: بلی! با خود گفتم: این هم نشانه سوم. پول را به آن جوان داده، با اجازه امام هادی علیه السلام وارد خانه شدم و راز آمدنم را به سامرا و خدمت آن حضرت بیان کردم و اضافه کردم که مولای من! تمام نشانه ها برای من ثابت گردیده و حجت بر من تمام شده و حقیقت آشکار گشته است. حضرت هادی علیه السلام فرمود: «ای یوسف! [با این حال] تو مسلمان نمی شوی! ولی از تو پسری به دنیا می آید که او از شیعیان ما می باشد! و این را بدان که ولایت و دوستی ما به شما سودی می رساند... تو از متوکل نگران مباش، او دیگر نمی تواند به تو ضرری برساند... .» یوسف نزد متوکل رفت و بدون کوچک ترین آسیبی از نزد متوکل برگشت، و طبق خبر حضرت هادی علیه السلام بدون ایمان از دنیا رفت، ولی خداوند پسری به او داد که از دوستان اهل بیت علیهم السلام بود، و همیشه افتخار می کرد که مولایم امام هادی علیه السلام از تولد و آمدن من خبر و بشارت داده است.10 --------------- 10. اثبات الهداة، ج 3، ص 371، ح 37؛ محجة البیضاء، ح 4، ص 313. ع 💔💔💔💔💔 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🌸🌸 🌸 سلام آقای مهربانم "دل‌ها که آرزوی امام رضا کنند گویا زیارت علی مرتضی کنند چون زنگ ماروان دل عشاق میطپد چون زائران روانه به دارالرضا کنند در حسرت طواف تو‌ای آشیان قدس دل‌های پر شکسته، چه پر‌ها که وا کنند مردم به پیک آه پیایی پیادگان آتش سودر مرکب باد صبا کنند آنجا طلای گنبد و گلدسته کیمیاست وز کیمیای آن مس قلبت طلا کنند یک کاروان شوق به سودای مشهدند کآن صحن را به شور و نوا نینوا کنند چاوش اگر به اهل قبور این صلا دهند خیزند مردگان و قیامت به پا کنند ما را جواب کرده طبیبان و می‌رویم آنجا که درد‌ها به دعایی دوا کنند فرض است این زیارت و باید ادا به وقت اهل خدا فریضه نشاید قضا کنند؟ تا بازگشت قافله چشمان در انتظار کز کیمیای گرد رهش توتیا کنند نامرد جبفه خوار مرادی نمی‌دهد آنجا برو که حاجت مردان روا کنند با واصلان ذوق و صفا گو خدای‌را با خستگان عشق و وفا هم دعا کنند بیگانه را کجا خبر از لذت حضور این‌ها حکایتی است که با آشنا کنند سودای اهل بیت دهد سود عاقبت سوداگران، معامله گو با خدا کنند زان لعل و خط بیار، نباتی و مصحفی تا اهل دل مصالحه با ماسوا کنند با دوست عرضه کن تو تقاضای شهریار بگذار ذشمنان همه روی و ریا کنند" ✍محمد حسین شهریار 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
4_669459335566327831.mp3
3.19M
💔💔 💔 السلام علیک یا علی ابن محمد ایها الهادی ع زدست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی 🎤محمود کریمی 💔💔💔💔💔 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️ 💔💔💔💔💔 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق خدا شوید‼️ 🌸عاشق خدا 🎤دکتر الهی قمشه‌ای 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین قسمت ۶۷  هدایت یک جوان با نام امام حسین علیه السلام ✍علی اکبر مهدی پور شب یک شنبه ۱۰/۵/۸۹ برابر ۲۰ شعبان ۱۴۳۱ ق که پایان جلسات دهه ی مهدویه و شب تجلیل از صاحب مکیال بود، یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه ی اصفهان بر فراز منبر گفت: دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم، پدر و مادرم را تا حدّ کشت کتک می‌زدم، جز نماز و روزه هر کاری انجام می‌دادم. شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت کاری خود بودم، در مسیر خود دختری را سوار کردم که می‌خواست به حسینیه برود، او را به زور به محلّی بردم و خواستم به او تعدّی کنم، هر چه گریه و تضرّع کرد و گفت: شب عاشوراست، اعتنا نکردم. گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرا رها کن، اعتنا نکردم. گفت: بیا امشب با امام حسین معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را بر سر تو بکشد. نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده اش کردم. به منزل آمدم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می‌کرد و در نصف صفحه ی تلویزیون تعزیه را نشان می‌داد که بر سر کودکان تازیانه می‌زدند. بی اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می‌آید. فردا بی اختیار به حسینیه رفتم. همه ی بچه‌های محل مرا می‌شناختند و می‌دانستند که من اهل هیأت نیستم، من یک پارچه شرّ هستم. رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنامه ات را بده تو را ببرم کربلا. گفتم: پول ندارم، گفت: با هزینه ی خودم می‌برم. به فاصله ی چند روز رفتیم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می‌کشیدم. بالاخره من هم رفتم. چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت در نظر گرفتیم. رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یازهرا! و بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیهاالسلام را در عالم روءیا دیدم، عکس این جوان را به من ارایه داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می‌فرستم، مبادا رد کنی. یک جوان شرّ، با شنیدن نام امام حسین علیه السلام دگرگون می‌شود، حسینی می‌شود، کربلایی می‌شود، حاجی می‌شود، مورد عنایت حضرت زهرا علیهاالسلام قرار می‌گیرد، از راه حلال به خواسته اش می‌رسد و زندگی اش سر و سامان می‌گیرد. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
1_1077296036.IR]Mon
6.25M
السلام علیک یا صاحب الزمان عج: «سلام من به تو ای معنی سلام» 🎤محمود کریمی 💔💔💔💔💔 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
گذری بر اسرار تولد حضرت فاطمه زهرا (س) قسمت ۸ ( آخر ) ✍دکتر نهله غروی نایینی/ ابوالفضل چتری بیدگلی دانشیار دانشگاه تربیت مدرّس/ کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرّس 5 ـ 2. خوراندن آب کوثر به حضرت فاطمه(س)، شست وشو با آن و لباس های بهشتی پس از آنکه حضرت متولّد شد، زنی که در مقابل حضرت خدیجه(س) بود، آن نوزاد را گرفت، اندکی از آب کوثر که قبلاً توسط حورالعین آماده گشته بود، به او خورانید و در آب کوثر شست وشو داد و با دو پارچه سفید رنگ که از شیر، سفید تر و از مشک و عنبر خوش بوتر بودند، یکی را بر بدن نوزاد و دیگری را بر سر او بست.58 این نوزاد همان کوثر، حقیقت خیر فراوان است که خداوند وعده اش را به پیامبر(ص) داده بود که: «ما به تو کوثر عطا می کنیم.» 6 ـ 2. شهادت بر توحید، نبوّت و امامت: نوزاد در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود: «فَنَطَقَتْ فَاطِمَۀُ(س) بِشَهَادَۀِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ أَبِی رسول الله(ص) سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَنَّ وُلْدِی سَیِّدُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَۀٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا؛59 خدایی جز الله نیست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا. همسرم علی مرتضی(ع)، سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین: سرور تمام بنی آدم. سپس نام تک تک فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام کرد.» اینکه دیگران چه می اندیشیدند، مهم نیست؛ ما را همین حدیث بس است برای صراط مستقیم. آنهایی که این حدیث را باور ندارند، به سراغ آیات «قرآن کریم» بروند؛ آن هنگام که حضرت مریم(س) فرزند خود را به روی دست به میان آماج تیر تهمت ها و ناسزاها آورد، حضرت عیسی(ع) لب به سخن گشود و فرمود: «اِنّی عَبدُالله آتانِی الکتابَ و جَعَلَنی نَبیا؛60 من بنده خدایم. به من کتاب داده است و مرا پیامبر قرار داده است.» حال چگونه این نوزاد سخن نگوید که خود، دختر اشرف انبیا و همسر و مادر یازده انسان برتر از حضرت عیسی(ع) است؟ 7 ـ 2. بشارت اهل بهشت برای تولّد حضرت فاطمه(س): در بخشی از حدیث آمده است که حضرت فاطمه(س) به حورالعین بهشتی لبخند زد: «ضَحِکْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ الْجَنَّۀِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَۀِ فَاطِمَۀَ(س)؛61 حورالعین و اهل بهشت یکدیگر را برای تولّد فاطمه(س) بشارت گفتند.» این چنین است که خداوند و بهشت به وجود او افتخار می کند. و إفتَخَرَ جبرئیلُ بِکَونِهِ مِنهُم؛62 جبرئیل از اینکه از آنها (خاندان پیامبر) باشد، افتخار می کند. 8 ـ 2. رشد معجزه سان حضرت فاطمه(س): کَانَتْ تَنْمِی فِی کُلِّ یَوْمٍ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی شَهْرٍ وَ فِی شَهْرٍ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی سَنَۀٍ؛63 حضرت فاطمه(س) در هر روز به اندازه ای رشد می کردند که بچّه های دیگر در ماه به آن اندازه رشد می کنند و هر ماه تا به حدّی که بچّه های دیگر در یک سال. 9 ـ 2. اذان و اقامه گفتن پیامبر(ص) در گوش حضرت فاطمه(س): از حضرت علی(ع) روایت شده: «هنگامی که فاطمه(س) متولّد شد، پیامبر(ص) وارد شد و در گوش راست حضرت فاطمه(س) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و پیامبر(ص) با هر کس مانند این انجام داد، از شیطان در امان ماند.»64 و این تازه آغازی بود برای رازهای پیچیده حضرت فاطمه(س) و ما فقط می توانیم بگوییم: الّلهمَّ صَلِّ علی فاطمۀَ و أبیها و بَعلِها وَ بَنیها و السِّرالمُستَودِعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ. و از او بخواهیم: «یا فاطمۀُ! إشفَعی لَنا فی الجَنَّۀِ» لا تَقسَ فَضلَهُم لِلأنبیاء أجَل فَإنَّ سَلمانَهُم بعدَ تصغیرِ سلیمانُ؛65 فضل و برتری آنها را با انبیا قیاس نکن؛ همانا سلمانِ آنها را اگر (با لفظ) کوچک کنی، سلیمان می شود. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
گناهان کبیره ✍آیت الله دستغیب قسمت ۵ اقسام گناه اگر کسى از گناهان کبیره پرهیز نماید گناهان صغیره اش مورد مؤاخذه نخواهد بود و خداى تعالى به فضلش آنها را میآمرزد چنانچه در سورۀ نساء میفرماید: «اگر از گناهان بزرگى که نهى کرده شده اید دورى کنید گناهان شما را درگذریم و اجتنابتان را از گناهان کبیره کفارۀ گناهان صغیره قرار دهیم و شما را در جاى بزرگ و شریفى که بهشت است درآوریم» ١. درهاى بهشت بروى پرهیزگاران باز است از رسول خدا (ص) مرویست که فرمود: قسم به آن خدائى که جان من در قبضۀ قدرت او است هیچ بنده اى نیست که پنج نوبت نمازهاى واجب را بجاى آورد و روزۀ ماه رمضان را بگیرد و از گناهان کبیره دورى کند مگر اینکه درهاى بهشت را بروى او بگشایند. سپس آیه اى که گذشت تلاوت فرمود ٢. کسى که گناه کبیره از او سر زند و توبه ننماید فاسق است و نمى شود در نماز به او اقتداء کرد و شهادتش پذیرفته نیست و پس از مرگ مستحق عقوبت الهى است مگر اینکه فضل الهى شامل حالش شده که از آن جمله شفاعت محمد صلّى اللّه علیه و آله است، چنانچه خودش فرموده که شفاعتم را براى صاحبان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده ام ٣و نیز فرمود: شفاعت من براى صاحبان گناهان کبیره از امتم مى باشد اما نیکوکاران، یعنى ترک کنندگان کبائر، برایشان راه مؤاخذه نیست ۴. شفاعت نباید موجب جرأت بر معصیت شود: در اصل شفاعت هیچگونه شکى نیست که خداوند براى اظهار عظمت شأن و جلالت قدر پیغمبر (ص) و ائمه اطهار و سایر شافعین، صاحبان گناهان کبیره را بایشان خواهد بخشید بلکه به برکت شفاعت ایشان مقام و درجه سایر دوستان آنها رفیع تر خواهد شد و این مطلب از قرآن مجید و اخبار صحیحه و متواتره مسلم و روشن است و ذکر آنها موجب خروج از وضع کتاب مى باشد. چیزى که تذکر آن لازم است این است که نباید موضوع شفاعت سبب جرأت بر معصیت یا مسامحۀ در توبه گردد. خودکشى بامید نجات: مثل توبه نکردن یا گناه کردن بامید شفاعت مثل سم خوردن یا دست در دهان افعى کردن است به امید رسیدن طبیب و مداوا کردن، که البته برخلاف حکم عقل است. زیرا پس از خوردن سمّ اولا یقینى نیست که دسترسى به طبیب و دوا پیدا شود ثانیا تأثیر مداوا قطعى نیست شاید سم داخل خون گردیده و قلب را از کار انداخت همچنین کسى که گناه میکند از کجا یقین دارد که پس از مرگ بلافاصله بشفاعت شافعین میرسد؟ پاورقی: ١) - إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً (سوره ۴ آیه ٣١) . ٢) -تفسیر منهج الصادقین. ٣) -ادخرت شفاعتى لاهل الکبائر من امتى. (جلد ٣ بحار الانوار-عدة الداعى) . ۴) -انما شفاعتى لاهل الکبائر من امتى فاما المحسنون فما علیهم من سبیل. (جلد ٣ بحار الانوار- عدة الداعى) . 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
شيخ مفيد: محمد بن محمد بن نعمان معروف به شيخ مفيد، از علماي بزرگ و وارستگان كم نظير شيعه مي‌باشد كه سني و شيعه او را به علم و كمال قبول داشتند، وي بسال سيصد وسي و شش هجري قمري يازدهم ذيقعده متولد و در سال چهارصد و سيزده درسن هفتاد و شش سالگي از دنيا رفت. جنازه او را در حرم كاظمين به خاك سپردند. از حكايات مربوط به اين نابغه بزرگ اين است كه: روزي قاضي عبدالجبّار در بغداد در مجلس خود بود و بسياري از علماي بزرگ شيعه و سنّي در آن مجلس حضور داشتند، در اين هنگام شيخ مفيد وارد مجلس شد و در پائين مجلس نشست و پس از مدتي به قاضي رو كرد و گفت: من از تو در حضور علماء سؤالي دارم؟ قاضي گفت بپرس. شيخ مفيد فرمود: شما در مورداين حديث چه مي‌گوئيد كه پيامبر (ص) در غدير فرمود: مَنْ كُنْتُ مولاه فعلّيٌ مولاه كسي كه من رهبر او هستم پس علي (ع) رهبر اوست. آيا اين حديث، مسلم و صحيح است كه پيامبر (ص) در روز غدير فرموده است؟ قاضي گفت آري، حديث صحيح مي‌باشد. شيخ مفيد فرمود: منظور از كلمه مولي چيست؟ قاضي گفت: مولي به معني اولي و بهتر است. شيخ مفيد فرمود: پس اين اختلاف و خصومت بين شيعه و سنّي چيست؟ (با اينكه پيامبر (ص) علي (ع) را بهتر از ديگران معرفي نموده است). قاضي گفت: اين حديث، روايت است، ولي خلافت ابوبكر دِرايت (و از روي اجتهاد و درك) مي‌باشد، و انسان عادل روايت را همتاي درايت قرار نمي دهد (يعني درايت مقدّم است) شيخ مفيد فرمود: شما درباره اين فرمايشات پيامبر (ص) چه مي‌گوئيد كه به علي (ع) فرمود: حَرْبُك حَرْبي وَسلمُكَ سِلْميِ (جنگ تو جنگ من است، و صلح تو صلح من است). قاضي گفت: اين گفتار براساس حديث صحيح است. شيخ مفيد فرمود: نظر شما درباره اصحاب جمل (كه به جنگ علي (ع) آمدند مانند طلحه و زبير و …) چيست؟ قاضي گفت: اي برادر آنها توبه كردند. شيخ مفيد فرمود: اي قاضي جنگ آنها دِرايت و (حتمي) بوده است ولي توبه كردن آنها روايت شده است و تو در مورد حديث غدير گفتي روايت معادل درايت نيست (و درايت مقدم مي‌باشد). قاضي از پاسخ به شيخ مفيد عاجز و درمانده شد، سر در گريبان فرو برد و سپس گفت تو كيستي؟ شيخ مفيد جواب داد من خدمتگذار تو محمد بن محمد بن نعمان حارثي هستم. قاضي از مسند قضاوت برخاست و دست شيخ مفيد را گرفت و بر آن مسند نشانيد و گفت: اَنْتَ المفيدُ حقا: براستي كه تو انسان مفيد (و سودمندی ) هستي. چهره‌ علماي بزرگ مجلس درهم كشيده شد، وقتي قاضي ناراحتي آنها را دريافت به آنها رو كرد و گفت: اي علماء اين مرد (شيخ مفيد) مرا مجاب كرد و در پاسخ او عاجز شدم، اگر كسي از شما قادر به جواب او هست، اعلام كند تا او را بر مسند بنشانم و شيخ مفيد به جاي خود بنشيند، هيچ كس جواب نداد و اين موضوع شايع گرديد و علت نام گذاري او به مفيد از همين جا سر چشمه گرفت. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea