eitaa logo
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعان‌حرم"
363 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
19 فایل
ولادت⇦۱۳۶۹/۵/۳۰ 😍 شهادت⇦۱۳۹۴/۱۰/۲۱💔🥀 تشیع پیڪر مطهــرشهــید⇦۱۳۹۸/۲/۶ مزار شهید⇦ تهران_گلزار شهدای یافت آباد ✨اولین کانال فعال شهید درایتا✨ تبادل و ارتباط با مدیر @F_Mokhtari_1382 #کپی_با_ذکر_صلوات_برای_امام_زمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
آنکہ مادر شده این واقعہ را می‌فهمد بعدِ شش ماه اگر بار بیُفتَد... سخت است؛ [مادرِسادات] ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
پیامبر اکرم{ص}:💚 هرکس میخواهد دعایش مستجاب شود و غمش از بین برود باید گره از کار گرفتاری باز کند.✨ (نهج الفصاحه،ص۷۵۹) ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
🥀 لاخَیربعدَک فی الحَیاةوَإنما... أبکی مخافة أن تطوع حیاتی... گریه می‌کنم وازاین میترسم که بی تو زیاد زنده بمانم...💔 {از عاشقانه های حضرت علی بر مزار هستی اش} ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعان‌حرم"
🌱 تیڪہ‌ڪلامِش‌این بودڪہ «خُدابزرگہ‌میرسونہ.»❤️ یہ‌نیسان داشت‌ڪہ‌با اون روزیشو در میاورد🍃 پُشت‌دخل‌نان‌بربری‌هم میرفت تا اگه نیازمندی رو میشناسه نان مجانے‌ بهش بده. از بچه های جنوب شهری لوطی مسلکی‌بود که دست خیرش زبونزده‌. زرنگ بودودر آمد خوبی داشت. غیر نیسان یک زانیاهم برای سواری خودش داشت. عجیب دست و دلباز بود و اگه نیازمندی رو میدید هرچی داشت بهش میبخشید.✨ فکر نمیکرد شاید یه ساعت بعد خودش بهش نیاز پیدا کنه. گاهی یه روز کلی با نیسانش کار میکرد اما روز بعد پول بنزینشو از مادرش میگرفت‌. ته توی کارش رو در میاوردی میفهمیدی کل پولو بخشیده.🌹 ❤️
مرد وقتی گریه دارد زود خلوت می‌کند...💔 🥀 ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسه__(28).mp3
8.55M
🍂🥀🍂🥀 🥀🍂🥀 🍂🥀 🥀 ⭕️تجربه ای از جهان پس از مرگ ⭕️ 👌 ─━✿❀✿♣️✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
🍃 آشفته ام،آقا،دوباره رو به راهم کن بیرون از این زندان تاریک گناهم کن چیز زیادی از تو و چشمت نمی خواهم منت سرم بگذار و یک لحظه نگاهم کن :) 💚 ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعان‌حرم"
#داداش_مجید❤️ #شهیدمجیدقربانخانی 🌹 #قسمت_هفتم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق
🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق او🍃 همیشه هروقت زنگ در خانه رو میزدمیگفت: اون پسر خوشگله کیه،نیسان آبی،به همه بدهکاره،اون اومده.😁😁 ومادرم وقتی صدایش را می شنیدانگار زندگی شو روزش تازه شروع شده.باشادمانی به استقبالش می رفت.😇💓 قبل از رفتن به سوریه ازهمه اهل محل حلالیت طلبید،می گفت شایدناخواسته دل کسی را شکسته باشم.نمیخواهم حتی ذره ای ناراحتی از من در دل کسی باشد....🙃 روزآخرقبل از اینکه برود، به مغازه پدر برای خداحافظی رفت،دوست پدرم به او می گوید: مجید نرو تو تنها پسر خانواده هستی و اگر تو بروی پدرت تنها میشه. مجید میگه:نه من قرارم رو با حضرت زینب گذاشته ام و باید حتما برم.🙂 پدرم گفت: مجید جان می خواهم بعداز اینکه از ماموریت45 روزه ات برگشتی برات برم خواستگاری.💐 وبه خانه ی من هم برای خداحافظی آمد.(خواهرشهید) گفتم مجید نرو،گفت:انقدر تو تصمیم من نه نیارید،من تصمیم خودم رو گرفتم.مگه هرکی رفته سوریه شهید شده؛😒 و رفت وباخود دل و روح و همه ی وجودمن روبه ابدیت برد...🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ ... ─━✿❀✿🌻✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
💛 بین این همه هیاهو و اضطراب ها یک لحظه نگاه خودت را به من ببخش... :) 🌹 🌙 ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
اݪسلام عݪیڪ یا فاطـمه اݪزهرا...🌷
سلام‌برتو‌ پناه‌دل‌هـــای‌خســـته سلام‌بر‌تو‌ تپش‌های‌قلب‌شكسته 💛 ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
دعا‌ نکرده ‌هم ‌مرا‌ تو‌ مستجاب ‌میکنی بساط‌ خانه‌ی‌ کرم‌ همیشه ‌فرق ‌میکند... :) ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
💛 قبل از ایـن که من برادر یا خواهرت شوم تو برادری خودت را اثبات کردی و برادرم شدی!🙂 قبل از این که من به سمـت تو بیایم تو سمــت من آمدی!🖤 قبل از این که من راهم را انتـخاب کنم تو راهـت را انتخاب کردی!🌱 می بینی همه جا و همــه وقت تو قبل از من همــه کار کرده ای!🙃 همــه کار کرده ای که من به بی راهـه نروم!🍃 طوری پـــ🕊ـــرواز کـرده ای که اگر تا قیامت هم بگویم خوشا به حالت سیر نمی شوم! برادرم تا دستم را در دست مادرم و مادرت زهــرا (سلام الله علیها)نگذاشته ای تنهایــم نگذار...🥀 ♥️ ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
هدایت شده از پاتوق کتاب
کتاب مجید بربری زندگی داستانی حر مدافعان حرم ، جوان دهه هفتادی شهید مدافع حرم مجید قربانخانی است به قلم کبری خدابخش دهقی . قصه مجید بربری ، قصه ای از جنس شاهرخ ضرغام حر انقلاب است . شهید مجید قربا خانی را باید " حُر " مدافعان حرم نامید چرا که وی تا یک سال قبل از شهادت مسیر زندگیش روند دیگری را طی می‌کرده ولی مسائل و ارتباطاتی باعث تغییر مسیر زندگی وی می‌شود و نهایتا در خانطومان آسمانی شده است . بخش اول بخش تاریک وخاکستری آن است . او در یافت آباد تهران قهوه خانه داربوده ، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن در گیر هستند از درگیری و دعوا های هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیان های قهوه خانه اش . اما بخش دوم زندگی او عنایتی است که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد و او گرچه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم . مجید قصه ما گرچه ناراحت خالکوبی های بر بازوهای خویش است اما سرنوشتش این طور می شود تا در خانطومان از بدنش هیچی برنگردد تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش . قصه مجید بربری ، قصه ای از جنس شاهرخ ضرغام حر انقلاب است . @patogh_ketab 🍊🍋
🖤 دختر کوچک علی وقتی مادرش را از دست داد مانده بود بین وصیت هایی که به او کرده بودند مثل آدم بزرگ ها و سن و سال کمش که می‌طلبید ناله و شیون را.🥀 اما پدرش گفته بود آرام باشند تا همسایه ها نفهمند... نفهمند تا نیایند سرجنازه زهرا...💔 نیایند تا وصیت زهرا عملی شود دست تقدیر از همان بچگی زینب را عادت می‌داد به صبر... 📖 ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
شیطــان از شجـاعــان سخـت در وحشت اسـت از آن ها‌کــه از او ترسی در دل نـدارنـد... (شهیدسیدمرتضی‌آوینی) ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313
از دلم تا حرمت فاصله ای نیست که نیست...❣ 💛 ─━✿❀✿♠✿❀✿─━ @Majid_ghorbankhani_313