9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱🌺﷽🌺🌱
با سلام و صلوات به روح بلند شهدای مظلومی که در اغتشاشات فتنه گران عروج کردند...💔
و
سلام خدمت خواهران غیور و متدین و ولایی شهرمان سیـــــرجان🌹
🍃🌸حال که به برکت خون شهید کوچک مان، همگی ما با حضور حداکثری قرار است در مراسم تشییع علی اصغر شهید همدل و یکدست شویم...
✅بهتر است یک صدا و با مشت های گره خورده✊ پیام زن عفت و افتخار را به گوش همه خناسان و نااهلان و فتنه گران برسانیم.
لـــــذا
همگی دست به دست هم این مداحی را در گروهها و کانال ها و....انتشار دهید.🔺👆👆
تا در میعادگاه شهید تمامی بانوان و دختران و...یک صدا با اشک در چشم و بغض در گلو محکم و استوار هم خوانی کنیم .👇👇👇
🍃چادر مشکی نوره مثل پرچم مشکی هیئت
🦋مثل نور چشمای شهیده توی لحظه سرخ شهادت
🍃فاطمه جان قسم به پاکی تو
🦋بیرق ما چادر خاکی تو
🍃دختر زهرا باید نا امید کنه دشمن دینو
🦋روی قله دنیا بکوبه پرچم امیرالمومنینو
🍃زینبی و قسم به پاکی تو
🦋بیرق ما چادر خاکی تو
👥✌️وعده دیدار ما:
مراسم تشییع پیکر #شهید_علی_اصغر_لری_گویینی
✅🕗سه شنبه دهم آبان ⇦ساعت 08:30صبح
#شاهچراغ
#زن_زندگی_شهادت
#انتشار_حداکثری
#لبیک_یا_خامنه_ای
🦋مکتب سلیمانی سیرجان
@Maktabesoleimanisirjan
مکتب سلیمانی سیرجان
#به_وقت_رمان #پارت56 (ادامه دوم شخص مفرد) بعد از اینکه توی فرودگاه اسلحههامونو تحویل گرفتیم، با
t. payam:
#به_وقت_رمان
#پارت57
مرد اول: ببینم، دخترتون هنوز هیئت علمی نشده؟ باید سریعتر کارش رو شروع کنه. وقت نداریم.
ستاره: باید تا فراخوان بعدی که اسفند هست صبر کنه.
مرد اول: با آقای ... هماهنگ میکنم توی دانشگاه که بدون فراخوان استخدامش کنند. شبکه ما فقط یه نفر با ظرفیتهای اریحا رو کم داره که بتونه برای برنامههای چندسال آیندهمون آماده بشه. اریحا میتونه با دانشجوهای مذهبی ارتباط خوبی برقرار کنه و جذبشون کنه.
ستاره: امیدوارم ناامیدتون نکنه.
مرد دوم: تنها دلیل اعتمادمون به اریحا اینه که تو بزرگش کردی، وگرنه خودتم میدونی ما به این راحتی به کسی اعتماد نمیکنیم که از خودمون نباشه.
ستاره: بله متوجهم.
مرد دوم: اگه حس کردی نمیخواد همکاری کنه یا ممکنه برات دست و پاگیر بشه همین جا تمومش کن.
توی ادامه جلسه، منصور و ستاره هرکدوم درباره شبکهای که توی این مدت چیده بودن توضیح دادن. یکی از کارهای منصور، شناسایی افراد سستعنصری بود که احیانا خرده شیشه و سابقه گاف دادن داشتن و از یه راهی به صنعت دفاعی کشور وارد شده بودن. بعد نوبت ستاره بود که از طریق دخترها و زنهایی که آموزش داده بود، بهشون نزدیک بشه و طوری ازشون آتو بگیره که چارهای جز همکاری با سرویس جاسوسی بیگانه نداشته باشن. درواقع زنهایی که ستاره تربیت کرده بود، با اغواگریشون افراد سستعنصر رو تخلیه اطلاعات میکردن! کار دیگه منصور بجز نشت اطلاعات، این بود که افراد مستعد برای کارش رو از بین دانشجوهای دانشگاه صنعتی پیدا کنه و اونا رو جذب کنه. ستاره و منصور توی این مدت تونسته بودن یه تیم برای خودشون بچینن و یه شبکه جاسوسی رو مدیریت کنند. با توجه به خصوصیات رفتاری و عقاید ستاره، حرفایی که توی اون جلسه گفته شد و روشی که برای شهید کردن مامور برونمرزی ما اجرا کردن، حدس میزدیم وابسته به سرویسهای جاسوسی رژیم صهیونیستی باشه که این حدس با حرفهای مرد دومی که توی جلسه بود و خیلی کم صحبت میکرد تایید شد؛ وقتی که گفت: اسرائیل هرجا که فکرشو بکنی چشم و گوش داره ستاره، و تو هم یکی از اونایی.
وقتی اینو گفت، دلم میخواست بهش بگم کجای کاری بیچاره؟ وقتی چشمتونو کور کردیم و گوشتون رو پیچوندیم حساب کار دستتون میآد.
یکی دو روز دیگه هم نجف موندن و با چندنفر دیگه جلسه داشتن؛ افرادی که فهمیدیم از ماموران زبده موساد هستن و هدفشونم بیشتر ملاقات با منصور بود؛ چون منصور نمیتونست به این راحتی سفر خارجی داشته باشه و سفر عتبات براش یه پوشش بود.
راستش با این که چندروز بود نجف بودم، یکی دوبار بیشتر نشد برم حرم؛ اونم وقتایی که منصور و ستاره میرفتن و منم باید دنبالشون میرفتم. دلم یه زیارت درست و حسابی میخواست اما نمیشد؛ مسئولیت داشتم. هربار فقط یه سلام نظامی به حضرت میدادم و به ماموریتم میرسیدم. اما همین سلام روحیهم خیلی بهتر میکرد و حس میکردم آقا امیرالمومنین علیه السلام دارن خودشون دستمونو میگیرن و کمکمون میکنن.
حرکت کردن به سمت کربلا و ما هم دنبالشون. روز سوم کربلاشون بود و من چون این مدت دائم درحال تعقیب و مراقبت بودم، یکم توی هتل موندم و کار رو سپردم به فؤاد؛ یکی از دوستان عراقیمون که بهمون کمک میکرد. اینم بگم که هتل محل اقامتم، با هماهنگی همکارای عراقیمون همونجایی بود که ستاره و منصور اقامت داشتن تا بهشون مشرف باشم.
هنوز یه ساعتم نشده بود که فؤاد زنگ زد و گفت انگار منصور و ستاره فهمیدن دارن تعقیب میشن و دارن ضدتعقیب میزنن. دنیا روی سرم خراب شد. اگه هشیار میشدن دیگه گیر انداختنشون کار راحتی نبود. رو کردم به طرف حرم و یه سلام نظامی دادم و توی دلم به حضرت گفتم فرمانده ما شمایید، خودتون یه راهی جلوی پامون بذارید که شرمندهتون نشیم.
#رمان
🌱🌹مکتب سلیمانی #سیرجان 👇
┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @Maktabesoleimanisirjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨این اعترافات یک داعشی وطنی است!
📌با افتخار میگوید ۲۰ مامور را زیر گرفته ، این گوشه ای از اعتراض مسالمت آمیز آنهاست!!
🤛 این فیلمو بکوبید تو صورت هرکی دم از اعتراض مسالمت آمیز میزنه!
#لبیک_یا_خامنه_ای
🌱🌹مکتب سلیمانی #سیرجان 👇
┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @Maktabesoleimanisirjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تسلیم شو دیگه :)
😂بابا جوووون
#لبیک_یا_خامنه_ای
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️چرا از نظر گوگل روبیکا خطرناکه؟!
@Maktabesoleimanisirjan
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻ادامه قسمت سی و پنجم :پذیرش مسئول
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »
📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر»
🔻قسمت سی و ششم: دعا
در کربلای۵ آتش دشمن زیاد بود.
از قایق که پیاده شدیم می بایست نزدیک به ۸۰۰ متر می دویدیم تا به دژ می رسیدیم.
به دژ که رسیدیم، دیدم حاج قاسم زیرلب چیزی می گوید. پرسیدم با من کاری داشتید؟ گفت: من از دور می دیدم که شما زیر گلوله بارون دشمن چه جوری به سمت دژ می آیید و داشتم دعا می خوندم که به سلامت برسید.
👤حمید حسنی از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله
✅#حاج_قاسم #ایران
🌱🌹مکتب سلیمانی #سیرجان 👇
┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @Maktabesoleimanisirjan
👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره
ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت
•●"#هزار_و_دوازدهمین_نفر"●•
برای خون دل هایی که
مردِ میدان خورد
تا ایران سوریه نشَود ...
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شاهچراغ
ما را بکشید انقلابمان زنده تر خواهد شد اما این بار خونمان را در حرمی ریختید که نامش شاهچراغ است...
بدانید نور این خون کورتان خواهد کرد...
🍀🌹🍀پیشکش به روح تمامی شهدای حادثه ترور حرم شریف شاهچراغ بویژه کودک سیرجانی🌹
🌸واحد رسانه ای مکتب سلیمانی سیرجان🌸
🦋مڪتب سلیمانی سیرجان🦋
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🆔https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•