May 11
May 11
May 11
#یکشنبه است قطعا #خیر است🌱💚💚💚
۱۴۰۱/۱۱/۹
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅
◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
Ali Montazeri - Zibaye Naaz [128].mp3
3.6M
#ملکه های زیبامون با این #آهنگ بخونین
زیبای ناز
هموتون #زیبایید هموتون👌😍😍😍😍
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅
◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
#داستان_کوتاه
سرطان
پارت دوم
توی راه یه سگ دیدم کنار درختی بیحال نشسته بود
تعجب کردم آخه از قلاده دور گردنش میشد فهمید که صاحب داره
سگ تا منو دید پا شد و برام دم تکون داد
دلم براش سوخت یه تیکه از نون فانتزی که خریده بودم براش دادم
احساس خوبی بود سگ خوشحال شد و دمش تکون میداد
روزها از پی هم میگذشتن
وپوچی برمن قالب میشد یه بار یه داستان جالب از یه مرد جالب به اسم بودا خواندم که با وجود خوشی و رفاه زیاد باز هم حس پوچی بهش دست داده بود
فکر کنم منم سارا بودا بودم
همسرم سینا از اون مردایی بود که زیاد اهل خریدن ناز و ادا های زنانه نبود
وقتی بهش میگفتم باهم بریم دور دور یا پارتی میگفت یکی باید به فکر هزینههای همون پارتی و دوردور باش دیگه میگفت سرش به پول درآوردن مشغول
منم خوشحال بودم چون فکر میکردم به قول خودش سرش مشغول کار و تلاش
خیال میکردم خوبه که به زن ها زیاد اهمیت نمیده
اون روز همون روزی که فرو ریختم
یع تیپ اسپرت زدم و رنگ رژ و لاک قرمز جیغ انتخاب کردم
تنهایی رفتم کمی بگردم بلکه سرحال بشم
تابستون بود و هوا گرم بود
عرق کرده بودم هرچی تو کافی شاپ نشستم تو بازار رفتم دلم باز نشدکه نشد
احساس خفگی داشتم
مامانم برای شام دعوت نکرده بود
برگشتم خونه و رفتم حموم تا یه دوش کوتاهی بگیرم
همونجور که توی وان دراز کشیده بودم و از شامپوی سفارشیم که از لندن برام آورده بودن به بدنم میزدم احساس کردم درد خیلی خطیف و کوچکی زیر بغلم دارم
دوباره دست کشیدم فکر کردم جوشی چیزی است ولی دیدم نه انگار زیر پوستم درست زیر بغلم در نزدیک سینه ام یک چیزی به اندازه شاید یک نخود سخت بود
دیدین توی فیلم ها وقتی می خوان فیلم عقب یا جلو بزنند صحنه ها خیلی سریع رد میشن
منم اون لحظه ذهنم صحنه ها را در عرض چند ثانیه به چند روز قبل به روزی که توی فروشگاه برای خرید رفته بودم به حرفهای دکتر راجع به نحوه تشخیص تومور یا همون سرطان سینه زنان
نحوه معاینه ماهانه توسط خود زنان کشید
وحشت کردم خیلی خیلی وحشت کردم....
این داستان ادامه دارد....
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅
◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
May 11
#دوشنبه است قطعا #خیر است🌱💚💚💚
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅
◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
بنا به درخواست شما عزیزان پارت سوم داستان سرطان امروز تقدیم نگاهتون خواهد شد
ممنون از محبتتون❤️
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅
◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
May 11
تفاوتهای زن و مرد:👇
این خیلی جالب بود😂😂😂😂😂
#مرد:
مردها عموما قادر نیستند تا به طور همزمان روی چند مساله تمرکز کنند.
بنابراین، کلمه «بعدا» برای آن ها یک واژه کاملا طبیعی است که نشان میدهد اکنون ذهنشان درگیر موضوعی دیگری است و باید اول آن را حل و فصل کنند.
#زن:
انجام چند کار به طور همزمان یکی از ویژگی های زنان است.
آنها به راحتی می توانند از یک کار به فعالیت دیگری سوئیچ کنند بدون اینکه در انجام هر کدام از آنها خللی ایجاد شود. به همین خاطر است که شنیدن واژه «بعدا» برایشان حکم توهین و بی توجهی را دارد.
┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅
◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
🔴 آنچهتوازرومیخوانیمنازبرم
یکی بود یکی نبود . فروشنده ی دوره گردی بود که به روستاها می رفت و جنس خرید و فروش می کرد .
روزی به خانه ی یک مرد روستایی رفت ، مرد برای او چایی آورد . دوره گرد چشمش به گربه ای افتاد که از یک کاسه ی سفالین گران قیمت آب می خورد .
او که فهمیده بود ظرف عتیقه است به مرد روستایی گفت :چه گربه ی نازی آن را به من می فروشی ؟ روستایی گفت قابل ندارد ، صد تومان می شود دوره گرد گفت اشکالی ندارد و صد تومان داد و دوباره گفت : اگر ممکن است ظرف آب این گربه را هم بدهید که به آن عادت کرده ظرف را برداشت و مشغول خواندن نوشته های داخل آن شد.
مرد روستایی گفت : این کاسه را نمی فروشم تو هم برای خواندن نوشته زحمت نکش من از برم .
روی کاسه نوشته : کاسه ای که باعث می شود هر روز یک گربه ی بی ارزش را صد تومان بفروشی از دست نده... از آن زمان به بعد به کسانی که حیله گری می کنند می گویند : آنچه تو از رو می خوانی من از برم .
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"