eitaa logo
ملکـــــــღــــه
15.3هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
است قطعا است🌱💚💚💚 ۱۴۰۱/۱۱/۹ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
Ali Montazeri - Zibaye Naaz [128].mp3
3.6M
های زیبامون با این بخونین زیبای ناز هموتون هموتون👌😍😍😍😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
سرطان پارت دوم توی راه یه سگ دیدم کنار درختی بیحال نشسته بود تعجب کردم آخه از قلاده دور گردنش میشد فهمید که صاحب داره سگ تا منو دید پا شد و برام دم تکون داد دلم براش سوخت یه تیکه از نون فانتزی که خریده بودم براش دادم احساس خوبی بود سگ خوشحال شد و دمش تکون میداد روزها از پی هم میگذشتن وپوچی برمن قالب میشد یه بار یه داستان جالب از یه مرد جالب به اسم بودا خواندم که با وجود خوشی و رفاه زیاد باز هم حس پوچی بهش دست داده بود فکر کنم منم سارا بودا بودم همسرم سینا از اون مردایی بود که زیاد اهل خریدن ناز و ادا های زنانه نبود وقتی بهش میگفتم باهم بریم دور دور یا پارتی میگفت یکی باید به فکر هزینه‌های همون پارتی و دوردور باش دیگه میگفت سرش به پول درآوردن مشغول منم خوشحال بودم چون فکر میکردم به قول خودش سرش مشغول کار و تلاش خیال میکردم خوبه که به زن ها زیاد اهمیت نمیده اون روز همون روزی که فرو ریختم یع تیپ اسپرت زدم و رنگ رژ و لاک قرمز جیغ انتخاب کردم تنهایی رفتم کمی بگردم بلکه سرحال بشم تابستون بود و هوا گرم بود عرق کرده بودم هرچی تو کافی شاپ نشستم تو بازار رفتم دلم باز نشدکه نشد احساس خفگی داشتم مامانم برای شام دعوت نکرده بود برگشتم خونه و رفتم حموم تا یه دوش کوتاهی بگیرم همونجور که توی وان دراز کشیده بودم و از شامپوی سفارشیم که از لندن برام آورده بودن به بدنم میزدم احساس کردم درد خیلی خطیف و کوچکی زیر بغلم دارم دوباره دست کشیدم فکر کردم جوشی چیزی است ولی دیدم نه انگار زیر پوستم درست زیر بغلم در نزدیک سینه ام یک چیزی به اندازه شاید یک نخود سخت بود دیدین توی فیلم ها وقتی می خوان فیلم عقب یا جلو بزنند صحنه ها خیلی سریع رد میشن منم اون لحظه ذهنم صحنه ها را در عرض چند ثانیه به چند روز قبل به روزی که توی فروشگاه برای خرید رفته بودم به حرفهای دکتر راجع به نحوه تشخیص تومور یا همون سرطان سینه زنان نحوه معاینه ماهانه توسط خود زنان کشید وحشت کردم خیلی خیلی وحشت کردم.... این داستان ادامه دارد.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
است قطعا است🌱💚💚💚 ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
بنا به درخواست شما عزیزان پارت سوم داستان سرطان امروز تقدیم نگاهتون خواهد شد ممنون از محبتتون❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
تفاوتهای زن و مرد:👇 این خیلی جالب بود😂😂😂😂😂 : مردها عموما قادر نیستند تا به طور همزمان روی چند مساله تمرکز کنند. بنابراین، کلمه «بعدا» برای آن ها یک واژه کاملا طبیعی است که نشان میدهد اکنون ذهنشان درگیر موضوعی دیگری است و باید اول آن را حل و فصل کنند. : انجام چند کار به طور همزمان یکی از ویژگی های زنان است. آنها به راحتی می توانند از یک کار به فعالیت دیگری سوئیچ کنند بدون اینکه در انجام هر کدام از آنها خللی ایجاد شود. به همین خاطر است که شنیدن واژه «بعدا» برایشان حکم توهین و بی توجهی را دارد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
🔴 آنچه‌توازرومی‌خوانی‌من‌ازبرم یکی بود یکی نبود . فروشنده ی دوره گردی بود که به روستاها می رفت و جنس خرید و فروش می کرد . روزی به خانه ی یک مرد روستایی رفت ، مرد برای او چایی آورد . دوره گرد چشمش به گربه ای افتاد که از یک کاسه ی سفالین گران قیمت آب می خورد . او که فهمیده بود ظرف عتیقه است به مرد روستایی گفت :چه گربه ی نازی آن را به من می فروشی ؟ روستایی گفت قابل ندارد ، صد تومان می شود دوره گرد گفت اشکالی ندارد و صد تومان داد و دوباره گفت : اگر ممکن است ظرف آب این گربه را هم بدهید که به آن عادت کرده ظرف را برداشت و مشغول خواندن نوشته های داخل آن شد. مرد روستایی گفت : این کاسه را نمی فروشم تو هم برای خواندن نوشته زحمت نکش من از برم . روی کاسه نوشته : کاسه ای که باعث می شود هر روز یک گربه ی بی ارزش را صد تومان بفروشی از دست نده... از آن زمان به بعد به کسانی که حیله گری می کنند می گویند : آنچه تو از رو می خوانی من از برم . ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سرطان از حموم بیرون اومدم انقدر وحشت زده بودم که نمیدونستم چیکار کنم دورتادور خونه رو راه میرفتم و شاید بگم صد بار روی اون نقطه دست کشیدم توی اینترنت و هر سایتی که میشد سرچ زدم گفته بود اینکه بدخیم باشه چیز حتمی نیست و باید بررسی بشه چیزی که مشخص بود این است که یک چیز غیر عادی بود از همان لحظه خودم متوجه شدم که چیه ولی همش به خودم امیدواری میدادم و میگفتم نه شاید غدد لنفاوی این ناحیه است که ورم کرده و دردناک شده گوشیم زنگ خورد سینا بود که میگفت آماده باشم لباسامو پوشیدم ولی قیافه ام به قدری پریشان بود که حتی سینا هم متوجه شد سینایی که اکثر مواقع به همه جیز بی تفاوت بود نتونستم خودمو نگه دارم خودمو تو بغلش انداختم و زدم زیر گریه نقطه ی مورد نظر رو به سینا نشون دادم سینا با بی‌تفاوتی گفت حالا چون تو یه چیزی از دکتر شنیدی دلیل نمیشه که بگیم این همونه برای آخر هفته از دکتر وقت میگیرم با هم میریم با گریه گفتم من دارم از اضطراب میمیرم اونوقت تو از آخر هفته حرف میزنی با دلخوری و با همان حال خونه بابا رفتیم به محض ورودم مامان بغلم کرد و گفت عزیزم چقدر بی رنگ و رویی چرا آرایش نکردی این چه لباس های پوشیدی رنگوبارنگ من بهت گفتم همیشه مرتب باشی مامان که با دیدن صورتم و حال غمگینم حدس زد که اتفاقی افتاده پرسید چی شده فکر میکرد با سینا حرفم شده با شنیدن شرح ما وقع خودش بدتر از من اضطراب گرفت بابا هم بر عکس سینا خیلی مضطرب شد انتظار داشتم او هم مثل سینا نصیحتم کنه و بگه خیالبافی نکنم و از این جور حرف ها ولی بابا چنان پریشان شده بود که همان لحظه گوشی برداشت و با دوستش که دخترش فوق تخصص جراحی زنان بود صحبت کرد و قرار شد که فردا بعد از ظهر به مطب بریم اون شب نرفتم خونه خودم و سینا تنهایی رفت تا خود صبح هزار جور فکر به ذهنم رسید و این میون پچ پچ های مامان بابا بیشتر از همه چیز اذیتم میکرد بلاخره به هر سختی بود بعد از ظهر شد و ما راهی مطب شدیم در کمال تعجب بابا همه کارها شو تعطیل کرد و همراه من و مامانم به مطب دکتر اومد دکتر اول معاینه ام کرد و بعد پرسید شما سابقه سرطان دارین؟ توی خانواده یا فامیل تون کسی هست که سرطان داشته باشه سریع جواب دادم نه ولی مامانم با بغض و ناراحتی گفت _ بله چشمام چهارتا شد کسی تو خانواده و فامیل ما سرطان نداشت پس مامان داشت چی میگفت راجع به چه کسی صحبت می کرد.... این تکرار مکرارات ادامه دارد😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
است قطعا است🌱💚💚💚 ۱۴۰۱/۱۱/۱۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
دوستان گلم بنا بر درخواست شما قرار شده یه لیست از داستانهای کوتاه نویسنده خوبمون خانم که تو این کانال برای اولین بار منتشر میشه تهیه کنیم و تو کانال بزاریم علی الخصوص داستان زیبا و واقعی شک که خیلیاتون با اون بنر جذب کانال شدین قدیمیای کانال میدونن که این داستان چیه شمام دوست عزیزی که تازه به جمع ما پیوستین داستان شک تو کانال هست برا فک کنم یک هفته پیش کانال بگردین پیداش میکنین منم تا جمعه داستانهارو هشتگ گذاری میکنم و لیستشو میزارم کانال سنجاق میکنم تا راحتتر پیداش کنین ممنون از همراهیتون❤️❤️❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
farzad-soltani-dali.mp3
8.27M
آقا بخدا آهنگ خیلی خودمونی جون میده بفرستین واسه شوهری نامزدی....😜😜😜😉😉😉😉😉خودت میدونی دیگه😂 دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد❤️💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
است قطعا است🌱💚💚💚 ۱۴۰۱/۱۱/۱۲ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
"دلایـل بی‌وفایـی مـردان بـه همسـرانشان" 1⃣ رفتار تحکم‌آمیز زن با شوهر 2⃣ سرزنش کردن مرد توسط زن 3⃣ بی‌توجهی زن به رابطه‌ی زناشویی 4⃣ توجه بیشتر زن به خانواده‌ی پدری خود 5⃣ تمرکز بیش از حد زن بر روی فرزندان و یا دوستان 6⃣ وقتی زن مانند یک مادر با همسرش رفتار می‌کند 7⃣ وقتی زن بذر شک و تردید را در ابتدای رابطه می‌کارد 8⃣ زنانی که به کار و مادیات بیشتر اهمیت می‌دهند @Malakeonline
چطوری خودمون رو دوست داشته باشیم؟😉😉😉😉😉😉😉😉😉😉😉😉😉😉 احساسی که داری رو درک کن و بهش بها بده😉 از تایید شدن توسط دیگران دست بردار😌 اجازه نده عشق و علاقت به کسی،باعث بشه حقیقت رو نبینی و ارزشت گرفته بشه😏 وقتی به این نتیجه رسیدی که کاری رو نباید انجامش بدی انجامش نده☺️ به دیگران محبت کن و احساس مثبت منتقل کن😍 دست به اقدام ، هرچند کوچک بزن و کار ها را نیمه تمام رها نکن😄 @Malakeonline
🌹 "هشـدار جـدی به خانـمها" 🍃 برخی خانمها، وقتی کنار دوستان یا اقوام و حتی خواهر خود هستند، از درخواست‌ها و علاقه مندی‌ها و رفتارهای جنسی همسرشان صحبت می‌کنند...! ❎ شوهرم اینگونه دوست دارد! ❎ شوهرم فلان رنگ لباس را دوست دارد! ❎ شوهرم فلان رنگ لباس را دوست دارد! ❎ شوهرم خیلی از فلان رفتار تحریک می‌شود! 👈 این زنان، با مطرح کردن این موضوعات، در حقیقت به راحتی دروازه‌های خیانت را به سمت زندگی زناشویی خود می‌گشایند...! 👈 چرا که دیگران متوجه می‌شوند همسر وی از چه رفتارهای لذت می‌برد و چه کمبودهایی دارد و این می‌شود راه ورود و ارتباط با همسر آن زن... ✅ به هیچ وجه اسرار رابطه جنسی خود و همسرتان را به هیچ کس، چه غریبه چه آشنا، مطرح نکنید.... @Malakeonline
☺️☺️ ‍ عده ای از زنها هم هستند که بعد از پایان رابطه جنسی ،دیگر هیچگونه علاقه ای به تماس جسمی و عاطفی ندارند ، این افراد اظهار میکنند که آنها بقدری تحریک شده اند که بعد از آن هرگونه تحریک دیگری برایشان لذتی نداشته و عذاب آورخواهدبود ، البته این خواسته هرگز به معنی سرد مزاجی این زنها نیست بلکه آنها فقط دوست دارند مدت کوتاهی باخودشان تنهاباشند،پس لازم است در این لحظات همسرتان را درک کنید ، دربرخورد با این زنها باید بعد از انجام رابطه جنسی از آنها بپرسید: عزیزم حالت خوبه؟ آیا همه چیز مرتب است؟ یا آیا چیزی احتیاج نداری؟ و بعد از ابراز خوشنودی ازانجام رابطه جنسی با او ، سعی کنید همسرتان را نیم ساعتی تنها بگذارید تا استراحت کند.  @Malakeonline
داستان مخصوص دخترای جوان و دم بخته😢حتماا بخونین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا