eitaa logo
ملکـــــــღــــه
15.3هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
3.7هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
25.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 •شامی رشتی🌯• ~❤️مواد لازم: لپه گلستان 300 گرم نخود گلستان 100 گرم پیاز یک عدد سیر چند حبه سیب زمینی ۲ عدد کوچیک تخم مرغ یک عدد ~❤️ادویه ها: نمک، فلفل سیاه زردچوبه به مقدار کافی 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 👌"دکتر انوشه" یه جمله ی خیلی قشنگ داره که میگه؛ مهم نیست یه مار چندبار پوست میندازه مهم اینه از اول تا آخر همون ماره ... کسی که ذاتش رو بهت نشون داد و بهت بدی کرد شک نکن بازم میکنه ...!🌸    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام خوب هستید وای که چقدر داستان من و داداشم قشنگ بود مچکرم عالی بود کلی روحیه گرفتم❤️ ✅سلام عزیزم یاس بانو از خوندن داستان بهنام و مریم بی نهایت متاثر شدم خدایش بیامرزد ای کاش همه عاشقا بهم میرسیدن باور کنید با خوندن این داستان واقعی اشک ریختم و بارها گفتم مریم جان تو چقدر صبوری بارها گفتم خدا رحمتش کنه آقا بهنام داستان منو داداشمم خیلی دلنشین بود خوش بحال این خانوم داداش به این خوبی دارن داداشای من که منو در حد یه غریبه میدونن😔 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
💞💞💞💞💞❤️💞💞 جدایی مهناز و محمد.... 💞💞❤️💞
ملکـــــــღــــه
#جدایی_مهناز_و_محمد !ديگه برنگشت .هاج و واج گفتم: نرگس، من خودم باباتو ديدم شبيه خودته، خودم ديدمش
باورت می شه،الان بيست و پنج سالمه ولی از همون شش سالگی يعنی نوزده ساله، هنوز چشم به راهم؟!هميشه توی ذهنم تصور می کنم بالاخره يک جا، يک گوشه اين دنيای بی در و پيکر، يکروز بابام رو پيدا می کنم. اون وقت اون سندهای لعنتی را که بابام به خاطرش در به در شد و حالا به نام من است، بهش می دم. هميشه فکر می کنم يعنی اون هنوز ما رو يادشه؟! اصلا ياد ما می افته؟ ممکنه يک روز خودش بياد دنبالم؟ .من با سادگی گفتم: حاالا لااقل شانس آوردی، عمويت جای اونو برايت گرفته :نرگس با نگاهی عصبی گفت اشتباه می کنی،آدم عمويش رو به عنوان عمو، خيلی دوست داره، نه جای باباش. مادرش رو هم جای مادر،نه جای زن .عمو من با تحير پرسيدم: يعنی چی؟ يعنی اين که،از عمويم، از مادرم و از خودم بدم می آد. دلم برای بابام که به خاطر من در به درشده می سوزه و از مادر و .عمويم و حتی خودم، شايد باورت نشه، انگار کينه به دل دارم، حرصی ام آخه چرا؟ من نمی فهمم چی می گی؟ تو که هيچی،خودمم نوزده ساله نمی فهمم چه مرگمه. عمويم باهام مهربونه. اگه اون با مادرم ازدواج نکرده بود معلوم نبود چی ميشد؟ شايد اصلا يک آدم عوضی با مادرم ازدواج ميکرد و من به در به دری و بدبختی می افتادم ولی با اين همه، هنوز نتونستم قبول کنم که عموی من جای پدرمه و شوهر مادرم. يا خواهر و بردارهام که اين قدر دوستشون دارم.آخه خيلی مسخره س که تو با کسی هم خواهر باشی، هم دختر عمو، نه؟! وای نمی تونم بگم توی سرم چی می گذره. فکرهايی که شب و روز مغز منو می جوه گفتنی نيست و بيش ترين بدبختی سر اينه که، نمی تونم تکليفم را با خودم روشن کنم. يعنی بالاخره ببينم ازاين ها بدم می آد يا دوستشون دارم، ناراضی ام يا راضی، می تونم ببخشم يا نه؟ درعين حال دلم هم براشون می سوزه، برای مادرم که گناهی نداره، برای عمويم که اونم گناهی مرتکب نشده و برای خودم که يک عمره لای .منگنه موندم و هنوز نتونستم تصميم بگيرم يکدفعه به سمت من چرخيد و گفت: حالا، فکر کن اين بدبختيه يا اونی که تو بهش می گی بدبختی؟ تو يک عمر با يک پدر مهربون که اون طوری عاشقانه دوستت داشته زندگی کردی و بعد جلوی چشمت، با همه سختی ولی بالاخره ديدی که رفت، فوت کرد و تمام شد. درسته دلت ميسوزه، سخته، دردناکه، ولی نه به اندازه اين که ندونی پدرت مرده س يا زنده، اگر زنده س در چه وضعی زندگی می کنه، نکبت يا خوشبختی؟ و اگه مرده چطوری مرده، به مرگ طبيعی، يا خودشو کشته يا اصلا کشته شده؟ از اون طرف هميشه حسرت نگاه پرمحبتی که بدونی نگاه پدرته به دلت مونده باشه، نه نگاه عمويت يا پدربزرگت و ... وای مهناز،خيلی وقت هاست که از تمام کس و کارم نفرت دارم، حتی از مادرم. هميشه فکر ادامه دارد.. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاسی جووون😍خاستم تجربه دوستم رو بهتون بگم .دوستم خیلی اهل پس انداز بود همیشه طلا میخرید و واقعا به خودش زجر میداد که پس انداز کنه و به خاطر اینکه شوهرش نفهمه طلا ها رو به مامانش میداددکه نگه داره .یکروز مامانش سکته کرد و فوت شد .همه خواهر برادرا ریختن که طلاها مامانشون رو تقسیم کنن و یادگاری بردارن این هر چی میگفت طلاها پس انداز منه بقیه باور نکردن و به گوش همسرش رسید که پول ها رو طلا خریده و الان بهش نمیدن .خلاصه طلاها تقسیم شد بین وارث و شوهرش هم دست از غر زدن بر نمیداشت که من راضی نیستم کار میکردم و تو میزدی از من و طلا میخریدی حالا هم که خاهر برادرات خوردن بعدداز کلی بحث و کتکاری شوهرش طلاقش داد و این موند بی پس انداز و تنها .خاستم بگم اگه پس انداز میکنین یک نفر شاهد باشه اتفاقه دیگه خبر نمیکنه حواستون به همه جوانب باشه .ممنون از گروه خوبتون واقعا ایده میگیرم و خوشحالم در کنارتون هستم بانو  مهربون و صبور واقعا دوستت دارم ❤️ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
16.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 آموزش مفهوم خدا به بچه ها تو دل مشکلات م که باشی با خدا که باشی نهایت شناور بمونی اما بدون خدا قطعاً غرق میشی👌🏻 . . . 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
❤️🍃🍂 داستان آرامش.... ❤️🍃🍂
ملکـــــــღــــه
#آرامش بی هوا ترسیده و چشمای وحشت زدم رو بستم و خودم رو به خواب زدم. اهرم تقی صدا داد و بعد در به
_م..من نکشم..,نکشمت.تو اد.,.آدما رو می ک...می کشی بدون هیچ تعللی گفت: _شک نکن..میکشم..,خیلیا رو میکشم. و همون لحظه چشمای کوهستانیش رو باز کرد و به چشمای تر من دوخت. قلبم قلبم با دیدن دو گوی یخیش شیون کرد و پمپاژ رو فراموش کرد. مغزم تو سرمای نگاهش یخ زد و من اسیر دو گودال یخی شدم. هیچ حسی هیچ حسی درون چشمش نبود. نگاه نافذش رو به من دوخت و با آرامش گفت: _منو بکش بچه...بکش و خودتو خلاص کن. اشک چنان به چشمم حمله کرده و شبیخون میکشید که پشت یک پرده میدیدمش. فینی کشیده و خیره نگاهش میکردم که ناگهانی مچ دستم رو گرفت و فشاری داد و باعث شد چاقو مستقیما با پوستش تماس داشته باشه. با کمی غیض گفت: _تردید نکن...بزن خلاص کن. بدنم مثل یک گوی فلزی در نوسان بود. یخ چشماش باعث شد اشک لشکرکشان به چشمم حمله کنه و قطره اشکی آهسته از گوشه چشمم غلطید و روی گونه ام افتاد و من با بغض گفتم: _خیلی ظالمی. _می دونم. مچم داغ بود و لعنت بهت که ریتم قلبم تغییر کرده بود. اشکای لعنتیم از چشمم چکید. نگاهش کردم و در آخر گفتم: _تو منو کشتی. لبخندی با گریه زدم چشماش رو تنگ کرد و من بی هوا چاقو رو از روی گلوش برداشتم قدمی فاصله گرفته و تیغه تیز چاقو رو سمت گلوی خودم گرفتم و گفتم: _تو قاتلی...تو هیولایی...منو کشتی ولی... چشمای کوهستانیش رو چرخوند و با سرعت از روی تخت پایین پرید و با غرش گفت: _داری چه غلطی میکنی؟ بلور اشک روی لبم افتاد و من با درد بلعیدمش و گفتم: _بودنت درده لعنتی..,تو دردی،تو یه قاتلی. یخ چشماش رو به من دوخت و گفت: _گفتم دردتو خلاص کن. نفس بران و اشک ریزان چاقو رو به گلوم فشردم و گفتم: _تموم تنم درد میکنه..تمومش نشونه از توئه..چرا انقدر ظالمی؟ نگاهش به تیغه چاقو بود و با حرص گفت: _یا منو بکش يا گریه نکن. لبی تر کرده و با لبخند گفتم: _شاید تو بودنت درد باشه اما,, با تردید نگاهم کرد که چاقو رو روی گلوم گذاشتم و مقابل چشمای به خون نشسته اش گفتم: _نبودنت مرگه...نمیتونم...شاید وقتی جلوی چشمت بمیرم تو ب.. با خشم گفت: _تو غلط می کنی بمیری...اون کوفیتو بذارش کنار...ممکنه آسیب ببینی. با درد گفتم: _آسیب؟تو اصلا می دونی دیشب چه بلایی سر من آوردی؟ نزدیکم که شد جیغ خفیفی کشیدم و گفتم: _جلو نیا.کوچک ترین توجهی نکرد و من با صدای خش دار و بغض آلودی فریاد زدم. _ نیا جلو ظالم..بخدا یه بلایی سرت میارم. خیره در چشمام قدم زنان نزدیکم شد و من با واهمه به عقب قدم بر میداشتم و وقتی کمرم به میز خورد.ایستادم و با اشک و ناله گفتم: _نیا جلوو...جلووو نیا نامرد. چاقو یک خراشی روی پوستم ایجاد کرده و میسوخت. فاصله رو به صفر رسوند و مقابلم قرار گرفت. نفس در نفس ایستاده و با چشمام برای مرگ پیام دعوت میفرستادم. وقتی نفساش به پوستم خورد بی حواس و بی فکر و عصبی تیغه چاقو رو از روی گلوم بلند کرده و روی گردنش گذاشتم و با زاری و خشم گفتم: _گفتم نیا جلو..,نزدیکم نیا گردن کج کرد و لعنتی چاقو روی پوستش مماس شد. دستاش رو دو طرف میز قرار داد و سمتم خم شد. نفسام تو کوچه پس کوچه های دیوانگی گم شده بود. کمرم تا شد و روی میز حایل شدم و جسم تنومندش روی تنم مماس شد. دست آزادم رو تکیه گاه کرده و به میز تکیه دادم و با دستی دیگه چاقو در دست داشته و به گلوش فشار میدادم. با چشم های اشکی و گرد شده نگاهش میکردم. لب های لرزونم رو باز کردم و گفتم: _چ..چرا اینجور..اینجوری میکنی؟ نگاهش گشتی توی صورتم زد و گفت: _میخوام نفساتو بشنوم. موقعیت خوبی نداشتم و حس میکردم دارم گر می گیرم. چاقو رو با بدختی ثابت نگه داشته بودم و لبای لرزونم رو گزیدم. با خشم گفت: _نلرز..,نذار لبات بلرزه. با حرص و هق گفتم: _مگه دست منه؟می دونی چه بلایی سرم آوردی؟ چشماش رو بست و نفس عمیقی از نفسام کشید و به آرومی گفت: _نفس بکش. دست راستم بخاطر فشار تنم می لرزید و من با ناراحتی گفتم: _نمی خوام...ب...برو کنار, چشمای طوفانیش رو باز کرد و گفت: _مگه دست توئه؟ چشمام رو گرد کردم که دست راستش رو محکم به میز کوبید و گفت: _گفتم چشماتو اینجوری نکن. به لبای لرزونم نگاه کرد و با سخط گفت: _نذار لبات بلرزه...نلرز لعنتی نلرز. اشک هام بند اومدنی نبود. با غم و افسوس نگاهش کردم و گفتم: _می ...می کشمت. نفسش رو به گونه ام سوق داد و گفت: _بکش...تو منو میکشی دختر رضا. لبی گزیدم و با چشمای تارم نگاهش کرده و با دستای مرتعشم چاقو رو به گلوش فشاری دادم و گفتم: _بخ..بخدا می کش..می کشمت. و اشکم چیکد. چاقو روی گلوش.مرگ در کمینش جنون در چشمش, عصیان در نگاهش و خشمش در حرکاتش پیدا بود که نگاهش چرخی توی صورتم خورد و با جنون گفت: _گفتم لبات نلرزه. ابرو در هم کشیده و خواستم دهان باز کنم و حرف بزنم که مهره ای آتشین از جنس مرگ به لب های لرزونم دوخته شد. ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام عزیزم خوبی برای اون خانمی که بعد زایمان شوهرش سرد شده و نوشته بود که با هماهنگی قبلی نمیشه رابطه داشته باشن، بهتره ایشون همیشه مخصوصا وقتی رابطه میخاد لباس و ارایشی که شوهرش و تحریک کنه بپوشه و انجام بده از صب به شوهرش پیام‌های عاشقانه بده حتی اکه اخلاق شوهرش و میدونه که ناراحت نمیشه پیام‌های ج ن سی و باز بهشون بده و یه چند وقتی ایشون شروع کننده رابطه باشه همونجور که خودشون نوشتن عصر دست شوهرمو گرفتم و رابطه شروع شد با بوسه نوازش و اینجور حرکت‌ها شروع کننده رابطه باشند و میتونن برنامه ورزشی مشترک داشته باشند مثلا بهشون بگن بیا صبح زود یا آخر شب هر تایمی شوهرشون اوکی هست بگن  بریم پیاده روی البته‌ اصلا نگه برای گرم شدن رابطه از ایده های معنوی کانال هم برای حفظ رابطشون کمک بگیره وقتی شوهرشون هست آیت الکرسی و چهار قل مخصوصا سوره ناس و زیاد بخونه انشاءالله که شوهرشون گرم میشه حتما خود ارض ای ی رو بزارن کنار حدس می‌زنم شیطان بین این دو زوج تفرقه انداخته تا ایشون به گناه وارد بشه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🔸10 نکته از دکتر انوشه گوش بدین، عالیه👌 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام،وقت بخیر عزیز طاعاتتون قبول سوال منم جواب بدید خواهرزاده م 😭😭 باکلی چالش پستی بلندی توی زندگی،بایه ازدواج که باخیانت شوهرش تموم شد ازدواج دوم و کلی بدبختی بچه دارشد،الان دوسال ونیمه س،تادوسالگی که گریه های شدیدوبیقراری وبیخوابی،حالاهم توی دوسال و نیمگی فقط فقط به همه مامان میگه، خلاصه دکترو نوار مغز،گفتن آتیسم خفیف داره کسی تجربه ای راهکاری داره؟درمانش چیه،درمان میشه یانه...عاقبتش چیه،ایا طب سنتی تاثیر داره توروخدا راهنمایی کنید😭😭😭😭😔😔😭😭😭😭😭 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام صبح بخیر یاس جون اون دوستیکه شوهرش کهیرداره کل بدنشه یاجای خاصیه .من تیکه ای از پاهام بود پماد فلوسینولون باجلد سبز رنگ زدم خداروشکر خوب شدم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام به همه هموطنان عزیزم میخواستم به اون خانمی که گفتن بدن همسرشون کهیرمیزنه بگم که در(تهران کلینیک آلژی واقع درمیدان فلسطین) مراجعه کنن تحت درمان قراربگیرن انشالله مشکلشون حل میشه خواهر خودم که درمان شد به چندنفرازآشنایان هم که معرفی کردیم خوب شدن وواقعا مشکلشون حل شدبرای همسرتون دعامیکنم انشالله هر چه زودترخوب بشن حالاشماکه همه راه‌ها روکه رفتین این هم امتحان کنین توکل بخدا نتیجه میگیرین. بزنین گوگل آدرس دقیق پیداکنین موفق باشید🙏 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام گلم وقتت بخیروشادی شرمنده مزاحمت شدم من همسرم ضایعه نخاعی هست رو ویلچر که میشینه یه ابسه کنار باتوک راستش زد بردیمش تخلیه فایده نداشت ودوباره رفت اتاق عمل واون بافت عفونی روبرداشتن خلاصه همچنان انتی بیوتیک میخوره وزخمش ترشح میادبیرون واصلا قطع نشده من بایدچکارکنم میتونین راهنماییم کنید 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام با ی موضوع برگشتم🤩 امیدوارم بدرد بخور باشه 😜 برا کسانی ک گفتن موهاشون وز و خشکه میخاستم بگم ک وقتی موهاشون نم داره روغن بادام بزنن و برس چوبی بکشن، برس از چوب بامبو من یه ماهه استفاده میکنم واقعا تاثیر داره تو نرم کردن مو، شنیدم مو خوره و ریزش مو رو هم از بین میبره چون دانه هاش خشن نیست و نرمه کف سر رو ماساژ میده من ک هم ریزش موهام کم شده هم موهام نرم شده گفتم به دوستان هم پیشنهاد بدم قیمتش هم 70 هزار تومن قبلاً خریدم الان نمی‌دونم، دوستانی هم که ریزش مو دارن یا موهاشون کم پشت شده ، خواستم بگم که من خودم 10 ساله این مشکل را دارم و موهام اینقدر ریزش داشت و کم پشت شده که بزرگترین معضل زندگیم شده بود همه دوا و دارو و دکتری رو هم امتحان کردم فایده نداشت🤧 تا اینک پارسال رفتم دکتر و مزوتراپی(تزریق کف سر) برام انجام داد، واقعا عالی بود و موهام بعد از ده سال در اومد😍 الان همه ی کف سرم سوراخ شده و مو در اومده 💃 البته کنارش شامپو و قرص آهن هم بهم داد. این روزا همه چی درمون داره پس توکلتون به خدا باشه و درمان درست رو پیش بگیرین حرص هم نخورین😜 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
او هیچ حرفی نمی زد، یک کلمه هم نمی تونست حرف بزنه، خاله پردیس درست می گفت، عین حقیقت رو می گفت، خا
او روی مبل روبروی خاله پردیس نشسته بود و با دلهره چشم دوخته بود به دهان خاله پردیس بالاخره بعد از چند بوق پیاپی سرور خانم مادربزرگ وفا گوشی رو برداشت و گفت: - بله بفرمایین. خاله پردیس گفت: - سلام خانم شایسته، پردیس هستم احوال شما، خوب هستین؟ سرور خانم با شوق فراوان گفت: - سلام پردیس جان، خوبی دخترم؟ چه عجب! خیلی وقته منتظر تماست هستیم، به خدا صبح تا شب چشمم به تلفنه و گوشم به زنگ که شما زنگ بزنین و خبری از وفا به ما بدین. خاله پردیس با خجالت و شرمندگی گفت: - شرمنده ام سرور خانم، یه کم سرم شلوغ بود نتونستم زودتر باهاتون تماس بگیرم، خوب شکر خدا آقای شایسته که خوب هستن. سرور خانم که توی اون چهار پنج روز گذشته خیلی عصبی و ناراحت شده بود گفت: - آره دخترم، خدا رو شکر ما خوبیم. البته اگه بذارن، به جون وفا که خودت خوب می دونی چه قدر برام عزیزه این چهار پنج روزه این قدر اعصابم ریخته به هم که نمی دونم چی کار باید بکنم. موندم بالتکلیف. پردیس که با حرف های سرور خانم دلشوره گرفته بود به کل دلیل تماس گرفتنش یادش رفت و با تعجب گفت: - نگران شدم سرور خانم، می شه بگین چه اتفاقی افتاده که این همه شمارو به هم ریخته؟ وفا هم مثل خاله پردیس با بی تابی و نگرانی گوش هاشو تیز کرده بود که ببینه چه اتفاقی افتاده، سرور خانم گفت: - شما خودتو نگران نکن دخترم، چیز خیلی مهمی نیست، راستشو بخوای چهار پنج روزی هست که یه پسر جوونی بست نشسته روبروی خونه ی ما و تکونم نمی خوره، یکی دو روز اول زیاد پا پی نشدم و کنجکاوی نکردم. ولی وقتی صبح روز سوم همین که پامو از خونه گذاشتم بیرون بازم همون پسرو روبروی در خونه در حالی که با ناراحتی و غم و غصه به ماشینش تکیه داده و زل زده بود به در خونه دیدم دیگه نتونستم بی تفاوت بشم و صاف رفتم سراغش و بهش گفتم: »ببخشید آقا شما مشکلی دارین که این طوری زل زدین خونه ما، من سه روزه که از دور مراقبتون هستم، می بینم که شب تا صبح و صبح تا شب مثل مجسمه ها خشکتون زده و خیره شدین به در خونه، اگه موضوعی هست بهم بگین شاید بتونم کمکتون بکنم. اگر هم حرف نزنین همین الان زنگ می زنم پلیس 112 تا اونا خودشون پیگیر ماجرا بشن... ولی پردیس جان وقتی پسره زبون باز کرد و حرف زد شاخ درآوردم، می دونی چی می گفت: -مگه چی گفت سرور خانم؟ -پسره ی دیوونه با التماس و زاری می گفت، خانم تو رو خدا به وفا بگین بیاد بیرون. بهش بگین غلط کردم . خانم تو رو خدا بذارین ببینمش، دارم دیوونه می شم، اگه نبینمش به خدا قسم می خورم که همینجا جلوی در خودمو بندازم زیر ماشین و جلوی چشمش جون بکنم، خانم بهتون التماس می کنم بذارین دوباره ببینمش، حالم خیلی بده، راضی نشین که بدون این که ببینمش بمیرم. تو رو خدا بهم رحم کنین. پردیس جون صدا مو می شنوی؟ الو پردیس خانم! پشت خطی؟ پردیس که مثل برق گرفته ها خشکش زده بود به سختی آب دهانش رو قورت داد و گفت: ادامه دارد.... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃💕💕 اگر رابطه شما اینطوریه،روش حساب نکنید اینجوری فکر کردن زندگی ورابطه شما رو نابود میکنه؛ 1⃣ اگر انتظار داری حجاب و آرایش طرفت باید اونطور که میخواهی بشود 2⃣ اگر وقتی پشت خطش میری فکر میکنی، نکنه با یکی دیگه رابطه داره و داره باهاش حرف میزنه 3⃣ اگر باید هر لحظه بهت جواب پس بده که با کی هست کجا میره کی میاد 4⃣ اگر مدام باید گزارش بده 5⃣ اگر اس ام اس میدی و دیر جوابتو میده، این میشه زمینه شک کردن و دعوا وآخرش جدایی 6⃣ اگر همش میترسی نکنه از دستش بدم 7⃣ اگر تا آنلاین میشه انتظار داری بهت پیام بده 8⃣ اگر هر اس ام اسی میاد انتظار داری اون باشه 9⃣ اگر مدام بحث میکنید و بعدش دوباره آشتی میکنید ولی وقتی تو خلوت خودت هستی بازم میگی نکنه فلان و فلان...دیگه قید رابطه رو بزن 🔟 اگر صفحات شخصیشو هک میکنی، یاپسوردشوبدست میاری برای چک کردن پیامهای فیسبوک، تلگرام،اینستاگرام و ایمیلش ...باید به خودت شک کنی نه عشقت 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 مهربون باشیم 🕊❤️ زندگی پر از خداحافظی های غیر منتظره هست . . . 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس عزیزم،در مورد خانمی که همسرشان کهیر می زنند خواستم بگم که مادر شوهر من هم سال ها قبل این طوری شده وهر چه آمپول ودارو برای حساسیت استفاده کرده خوب نمی شده که میره پیش یه پزشک عمومی و ایشون بهش دارو برای معده داده(فاموتیدین)که میگه من حساسیت دارم دارو معده داده ودکتر هیچی حالیش نشده و با اکراه دارو معده را مصرف می‌کنه و برای همیشه خوب خوب میشه ،شما هم می تونی امتحان کنید و اگه خوب بود شما هم مثل من تجربه خودتون را به ما اطلاع بدید، خیلی دوستون دارم😍 دوستان مجازی من🌷 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅,سلام آب پونه ونعنا بزنید روزخمش تا موقعه ای که زخمش خوب بشه ✅سلام اون خانمی ک گفتن پای شوهرش آبسه زدن بردنش تخلیه کردن عزیزم زخم فقط باید با سرم شستشو بشوری و روش ی گاز بزار اصلا باند پیچی نکن زخم هرچه آزاد باشه زودتر خوب میشه ازبتادین استفاده نکن زخم تازه تر میکنه زخم بزارید هوا آزاد باشه ک زود تر خوب بشه نگران نباش خوب میشه ✅سلام عزیزم ی بچه دوساله گم شده از صبح هرچی می‌گردن پیداش نمیکنن لطفا بزار کانال ببینم دوستان ذکری بلد نیستن ❌❌❌دوستان برای خانومی که همسرشون آبسه کردن چند تا عکس فرستادن که خیلی بد بود واقعا براشون ناراحت شدم لطفا اگه راه حلی تجربه ای دارین بفرستین خداوند به همتون سلامتی بده 🙏🌺 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 📖 داستان کوتاه 🔹ملانصرالدین برای خرید کفش نو راهی شهر شد. در راسته کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او می توانست هر کدام را که می خواهد انتخاب کند. 🔹فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد. ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد؛ اما هیچ کدام را باب میلش نیافت. 🔹هر کدام را که می پوشید ایرادی بر آن وارد می کرد! بیش از ده جفت کفش دور و بر ملا چیده شده بود و فرشنده با صبر و حوصله هر چه تمام به کار خود ادامه می داد. 🔹ملا دیگر داشت از خریدن کفش ناامید می شد که ناگهان متوجه یک جفت کفش زیبا شد! آنها را پوشید. 🔹دید کفش ها درست اندازه پایش هستند، چند قدمی در مغازه راه رفت و احساس رضایت کرد. بالاخره تصمیم خود را گرفت، می دانست که باید این کفشها را بخرد. 🔹از فروشنده پرسید: قیمت این یک جفت کفش چقدر است؟! فروشنده جواب داد: این کفش ها، قیمتی ندارند! 🔹ملا گفت: چه طور چنین چیزی ممکن است؟! مرا مسخره می کنی؟! 🔹فروشنده گفت: ابدا، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند؛ چون کفش های خودت است که هنگام وارد شدن به مغازه به پا داشتی...! ♦این داستان زندگی اکثر ما انسان هاست...! "همیشه نگاه مان به دنیای بیرون است! ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست و جو می کنیم...! خوشبختی و آرامش را از دیگران می خواهیم، فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است...!"     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
💞💞💞💞💞❤️💞💞 جدایی مهناز و محمد.... 💞💞❤️💞
می کنم،وقتی اين قدر اکراه و سر باز زدن بابام را ديد، چرا مثل يک تکه خمير توی دست اين و اون صبر کرد و صدايش در نيومد؟ اگه اونم از خودش يک وجودی نشون می داد اگه مخالفت کرده بود، اگه وقتی منو حامله شد، يکجوری منو از ... بين برده بود و اگه يک عمره من بااگر و شايد و اما زندگی کردم. تا مرز ديوونگی رفتم و برگشتم و آخرم بی فايده و توی همه اين سال ها از اون جا که ناخودآگاه از خونه فراری بودم، با مردم و اجتماع جوش خوردم و دوست شدم و اين ارتباط ها و دوستی ها و شنيدن دردسرهای ديگران بوده که منو سرپا نگه داشته و هربار با شنيدن درد دل هاشون به خودم نهيب زدم که درد من اصلا درد نيست، خودم توی سر خودم زدم و خودم رو توبيخ کردم و دوام آوردم. اينه که حالا از دست تو که اين جوری خودتو باختی کفرم در اومده. اصلا از همه کسانی که تا يکخورده زندگی باالا و پايين می شه، خودشو رو ول می کنن ... نفرت دارم. از آدم هايی که فقط بلدن مثل شير برنج ولو بشن با دست اشاره ای با نمک به من کرد و شروع به شوخی و حرف های بامزه زدن کرد. انگار نه انگار که چند دقيقه پيش آن حرف ها از دهان همين آدم بيرون آمده بود. وقتی تعجب را توی چشمهايم ديد يا شايد هم فکرم را خواند، با سادگی و :لحنی بامزه گفت چيه؟! توقع داری حالا تا قيامت من روضه بخونم تو سينه بزنی؟! بسه ديگه من درد دل هام رو کردمو سبک شدم. تو هم اگه عقل داشته باشی، که من شک دارم، درس گرفتی. از اون گذشته چون من شوخی می کنم دليل نمی شه که توی دلم غم نباشه. بی چاره همه که مثل تو بلد نيستن فوری قنبرک بزنن يا ولو بشن! خيلی وقت ها آدم ها حرف می زنن که در حقيقت !حرف نزده باشن و خيلی ها هم می خندن فقط برای اين که گريه نکرده باشن، متوجه می شی؟! يا بازم توضيح بدم؟ :بعد در حالی که شکلکی خنده دار در می آورد گفت پاشو، پاشو،اين قدر قيافه هالوها رو به خودت نگير، تو اگه يکخورده مغز توی کله ت بود، بايدخيلی پيش تر از اين ها به فکر می افتادی که دوستت به عنوان يک آدم، حتما برای خودشيک غصه هايی داره. نه اين که حتی يک بار سوال نکردی هيچ، فکرتم مشغول نشده، اونم هيچ، تازه اين قدر راحت می گی من فکر می کردم چون به همه شوخی داری به بابات می !گی خان عمو! آخه آدم اين قدر خنگ؟ :در حالی که خودش هم از خنده من می خنديد، اضافه کرد هرهر و زهرمار،بايدم بخندی، اگه خنگ نبودی که تا حالا فهميده بودی غیر از تو هم آدم های ديگه ای توی اين دنيا هستن ... و اون وقت سرتون رو از لاک مبارکتون آورده بودين بيرون تا بلکه چشم های کم سوتون چهار قدم دورتر را ببينه راست می گفت،حالا ديگر اين قدر شعور پيدا کرده بودم که درستی حرف هايش را بفهمم و قبول کنم. پساين بار هم دست در دست دوستم گذاشتم و برای راه افتادن به او تکيه کردم. چون باتمام وجود به اين نتيجه رسيده بودم که راست می گفت: ادامه دازد... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
تقویم نجومی فردا 🗓 شنبه 📿 صد مرتبه «یا رب العالمین » 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 در اين شب زیبا عید وقت نيايش و دعا نمی دانم آرزویت چیست؟! امابرای رسیدن به آرزویت، دستانم رو به آسمان است پروردگارا هرآنچه صلاح دوستانم هست؛ برایشان مقدربفرما الهي آمين💚     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
تقویم نجومی اسلامی ✴️ شنبه 👈25 فروردین / حمل 1403 👈4 شوال 1445👈13 آوریل 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر: ✅خواستگاری و عقد و عروسی. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅صید و شکار و دام گذاری. ✅خرید وسیله سواری. ✅مسافرت. ✅آشتی دادن افراد. ✅خرید کردن. ✅و داد و ستد وتجارت خوب است. ✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید. 🚘مسافرت: مسافرت خوب است. 👶 مناسب زایمان و نوزاد محبوب و دوست داشتنی خواهد بود. 💑مباشرت امشب: شب یکشنبه سندی مبنی بر استحباب و کراهت ندارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️خرید کالا و ملک. ✳️دیدار مسولین و روسا. ✳️مبادله سند و قولنامه. ✳️ارسال جنس به مشتری. ✳️لباس نو پوشیدن. ✳️شروع نگارش کتاب و مقاله. ✳️و امور تعلیمی و آموزشی نیک است. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود. 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، باعث درد در سر می شود. 😴😴 تعبیر خواب : خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 5 سوره مبارکه "مائده " است. الیوم احل لکم الطیبات... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و به شکلی خوشحال شود و چیزی همانند آن قیاس گردد... کتاب تقویم همسران صفحه ۱۱۶ 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88