eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
820 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
💥قسمت هشتم💥 💢خاطراتی از شهید حججی💢 خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌 اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~~~~~~~~~~~~~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند..😌👌🏻 . 💝زندگینامه 💝 💥قسمت نهم💥 دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای ، دست و بالم بسته میشه. "😉 با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌 این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال بود.😇💚 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮 خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩 آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗 آخر سر قبولش کردند.😇🤗 خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 . :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم . تا دم ظهر کلاس بودیم. بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮 یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨 راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب نکردیم. "😢 فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔 گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇 ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به . مثل باران توی قنوت نماز شبش می ریخت.😭😢 آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄 عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌 بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!" گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗 @fatemiioon110
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 🌹 ⭕️چرا (علیه‌السلام) در كودكی يكی از بحث برانگيزترين مباحث عصر ايشان محسوب می ‌گردد؟ (بخش اول) 🔷یکی از مسائلی که بعدها در مباحث کلامی مربوط به ، جایگاه ویژه‌ ای یافت، این بود که آیا ممکن است کسی پیش از به برسد؟ این مسأله در سال ۲۰۳، آن هنگام که (علیه‌السلام) به رسید، به صورت جدّی‌ تری در محافل علمی - کلامی امامیه مطرح شد و بعدها در سال ۲۲۰ درباره امامت امام هادی (علیه‌السلام) و پس از آن امام مهدی (علیه‌السلام) نیز ادامه یافت. در سال ۲۰۳ که (علیه‌السلام) به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وی (علیه‌السلام) بیش از نداشت، در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند. به نوشته برخی از مورّخان در این جریان، به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیّر شدند. [۱] به همین جهت، گروهی از آنان در منزل «عبدالرحمن بن حجّاج» گرد آمده، ضجّه و ناله سر دادند. [۲] این مشکل برای ، که مهم‌ترین رکن ایمان را اطاعت از (علیه‌السلام) دانسته و در و و دینی خود به وی رجوع می‌ کردند، از اهمّیت بسیار برخوردار بود و نمی‌ توانست همچنان لاینحل بماند. البته برای شیعیان مسلّم بود که (علیه‌السلام) فرزند خود (علیه‌السلام) را به برگزید؛ ولی مشکل ناشی از ، آنان را بر آن می‌ داشت تا برای اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوی بیشتری در این باره بپردازند. 🔷در میان نصوصی که درباره (علیه‌السلام) از (علیه‌السلام) بر جای مانده، به ویژه خاطر نشان شده است که امام رضا (علیه‌السلام) (علیه‌السلام) را به خود برگزید و با اینکه هنوز فرصت زیادی برای این کار وجود داشت، به جانشینی او اصرار می‌ ورزید تا آنجا که در برابر اشاره برخی از اصحاب به سن کم (علیه‌السلام) با اشاره به (علیه‌السلام) در فرمودند: « (علیه‌السلام) هنگامی که به وی اعطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است». [۳] اضطرابی که پس از شهادت امام رضا (علیه‌السلام) در میان شیعیان آن حضرت به وجود آمد، سبب شد تا برخی از آنها به دنبال «عبدالله بن موسی» برادر امام رضا (علیه‌السلام) بروند؛ ولی از آنجا که حاضر نبودند بدون دلیل، امامت کسی را بپذیرند، جمعی از آنها پیش وی سؤالاتی مطرح کردند و هنگامی که او را از جواب مسائل خود ناتوان دیدند، وی را ترک کردند. [۴] شمار دیگری نیز به «واقفی‌» ها که بر امام کاظم (علیه‌السلام) توقف کرده بودند، پیوستند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر «نوبختی»، همین بود که آنها را یکی از شرایط امامت می‌ دانستند. [۵] 🔷با تمام این احوال، به (علیه‌السلام) گردن نهادند، گرچه در میان آنان، کسانی بودند که مسأله را به خود (علیه‌السلام) هم یادآور شدند و آن حضرت در جواب، به از (علیه‌السلام) اشاره کرد و فرمود: حضرت سلیمان (علیه‌السلام)، هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌ برد، حضرت داود (علیه‌السلام) او را به عنوان خود معرفی کرد، در حالی که عُبّاد و علمای بنی اسرائیل، این عمل او را انکار می‌ کردند. [۶] به نوشته «نوبختی»، برهانِ استدلال کنندگان به (علیه‌السلام)، مسأله (علیه‌السلام) و (علیه‌السلام) در دوران شیرخوارگی و داستان یوسف و علم حضرت سلیمان (علیه‌السلام) بود که نشان می‌ داد در و لو به نرسیده باشند، و یادگیری و به طور ، می‌ تواند وجود داشته باشد. [۷] ... پی نوشت: [۱] دلائل الامامه، طبری، محمد بن جریر، بی جا، نجف، ۱۳۸۳ ق، ص ۲۰۴ [۲] عیون المعجزات، حسين بن عبدالوهاب، محقق: جعفری زنجانى، حسين، آل عبا ، قم، ۱۳۸۴ ش، ص ۱۱۹ [۳] روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، فتال نيشابورى، محقق: خرسان، سید مهدی، مطبعة الحیدریه، نجف، ۱۳۸۶ ق، ص ۲۰۳ [۴] مناقب آل أبيطالب، ابن شهر آشوب مازندرانى، قم‏، ۱۳۷۹ ق، چ اول، ج ۲، ص ۴۲۹؛ مسند الامام الجواد ، عطاردى، ‏عزيز الله، آستان قدس رضوى‏، ۱۴۰۶ ق، ‏چ اوّل‏، ص ۲۹ - ۳۰، ۲۲۲ [۵] فرق الشيعه‏، نوبختى، حسن بن موسى ‏، محقق: آل بحرالعلوم، محمد صادق، بی جا، ۱۳۵۵ ق، ص ۸۸ [۶] الکافی، كلينى، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلاميه ‏۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ۱، ص ۳۸۳ [۷] فرق الشیعة، همان، ص ۹۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) http://eitaa.com/fatemiioon_news