eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
226 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت اول): #امام_زمان ﷻ 💥این اولین بار نبود که عازم مکه معظمه بودم، اما بار ا
(قسمت دوم): ﷻ 💥تا آخرین شب اقامتمان اتفاقی نیفتاده بود، اما من آرام شده بودم، گویی سوسوی امیدی دلم را روشن کرده بود و بر من بیمار نظری شده بود که چنین آرام گرفتم، در طواف کعبه می گفتم: خدایا من او را از تو می خواهم ، گاهی زمزمه می کردم : پروردگارا تو گفتی به دل شکستگان نزدیکی، در دور سوم در ژرفای خیالم او را یافته بودم، در دور چهارم می گفتم: محبوب من، کعبهٔ من تویی و در دور پنجم انگار دری باز شد ،در باب الحوائج، در آن کسی که تو را به کشتی نجات می رساند، ابالفضل العباس علیه ‌السلام انگار کسی نام مقدس او را می برد و می ‌فرمود: به ابالفضل العباس متوسل شو و من به دامنش آویختم، ✨💫✨ من همیشه در مشکلات به آن حضرت توسل میکنم و آن بزرگوار نیز نظر عنایتی می فرماید. در حالی که هنوز در دور پنجم و بین شکاف کعبه و حجرالاسود بودم و دعای اللهم کن لولیک... را برای مولایم می خواندم، حالت دیگری به من دست داد، گویا لحظه موعود فرا رسیده بود، قلبم می تپید و چشم به اطراف روان، شاید او آنجا باشد. ناگاه دیدم از کنار حجرالاسود سواری ظاهرشد، سوار بر اسب سفید، اطراف چهره اش هاله ای از نور که از شدت نور چهرهٔ مقدسش پیدا نبود، یک دور طواف کردند و من نیز به دنبال او می دویدم و طواف می کردم، ✨💫✨ ای کاش من هم مانند این اسب بودم تا او مرا برای حرکت خویش انتخاب می کرد. همه اینها لحظاتی بیش نگذشت زیرا آن حضرت حکیم است و نیک می داند چگونه بر لب تشنه آب برساند که آب از ظرفش بر زمین نریزد و او تقدیر ظرف مرا می دانست که بیش از این توان ندارم. به امید دیداری که چشم دلم در آن بیشتر گشوده شود و جمال آفتاب را بی پرده تر ببیند. 📗مجله منتظران شماره ۳۴. براساس تشرفی از خانم ش.ذ از تهران 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمین بهشت می‌شود روزی که مردم بفهمند: هیچ چیز عیب نیست، جز قضاوت و مسخره کردن دیگران هیچ چیز گناه نیست، جز ضایع کردنِ حق مردم هیچ چیز ثواب نیست، جز خدمت به دیگران هیچکس اسطوره نیست اِلا در مهربانی و انسانیت هیچ چیزی باارزش‌تر از انسانیت نیست هیچ چیز جاودانه نمی‌ماند، جز عشق هیچ چیز ماندگار نیست، جز خوبی... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋ 📖السَّلامُ ؏ــلَيْكَ يَا وَ؏ــدَ اللَّهِ الَّذِ؎ ضَمِنَهُ سَلٰام بر تُو ۔۔ ا؎ و؏ـَـده خـُـــᰔـدایے ڪِہ ؛ خـُــــداوند آن و؏َــده را تَضمین ڪَرده! سَـــــلام بَر تـــُᰔــو۔۔ و سَلام بَر روز؎ ڪِہ ؛ بٰا سپٰاهے أز ؛ ﴿شَهیـــــدٰان۔۔𑁍﴾ خوٰاهےآمَد...🌷 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
[•🌛💛•] «حِجـــــآب۔۔‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀» زیبآیےأت‌راباپارچہ‌هـــــآ؎سَخت‌؛ پِنهٰان‌نمےڪُند۔۔:) بَلڪہ‌شمـآبہ خٰاطـرخُــᰔـــدا۔۔أززیبایےهآ؎خُودمُراقبت مےڪُنے۔۔(: «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸اللَّهُمَّ... وَفِّقْنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا ... لِ... انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ ... وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعيِفِ ، وَ اِدْرَاكِ اللّهيِفِ. 🔸خُـــᰔــداوندٰا❗️ ... اِمروز مٰا را ... بِہ نڪوهِش و سَرڪوب بٰاطل و يٰار؎ و بُزرگداشت حَـــــق... و ڪُمک بہ نٰاتَوان، و فَريادرَسے مَظلوم مُـــــوفق فَرما.۔۔𑁍 🔺نیایش هجدهم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
03 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05) (1).MP3
زمان: حجم: 14.3M
مستند صوتی شنود قسمت3⃣ 🔈 📣 جلسه سوم * ادامه داستان.... * واقعه دوم * با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. * درد را با تمام وجود حس کردم * جان هایی که قبض می شد را می دیدم *چرا فرشته مرگ را پیر می دیدم. * دیوار ها را نمی دیدم ومسلط به محیط بیمارستان بودم * نحوه متفاوت قبض روح افراد * به حالت خلسه رفتم * به هرچه توجه می کردم، کُنه آن را می دیدم * احساس احاطه به همه چیز را داشتم * معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم * معنای باز بودن چشم * احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا * تا دلتنگ مادرم شدم ، خود را در خانه ام دیدم * احساس می کردم بالای سرم بی کران است و به پایین تسط دارم * حمدی که راننده برایم می خواند، را برایم ذخیره کردند. * بادعا وقرآن مادرم، آرامش می گرفتم. * ذره ذره مسیر را طی کردم تا به خانه پدرم رسیدم. * در جا به جایی بلوک ها به پدرم کمک کردم. * تصرف در عالم ماده، از مقامات شهدا * دو نوع پرواز روح برای من * بر من ثابت شد که وقایعی که می دیدم ،حتمی است. * باقابلیت های بدن مثالی ام آشنا می شدم. * حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می کردم. * واقعه سوم... * اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می شد. * قهقهه ی شیطان را شنیدم * در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. * راننده های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات. ⏰ مدت زمان : ۳۵:۱۵ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2