#انسان_موفق
#موفقیت
هر کس ذکر 《یا باعِث》 را
هر روز 《573》 مرتبه جهت موفقیت در
هر کاری چه مادی و معنوی بگوید
بسیار موثر و نافع خواهد بود
📚 نجات بخش گرفتاران
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
💥یکی از راههای بیداری از خواب غفلت، خواندن #شرح_حال_اولیاء_خدا است، بهمین منظور هر روز قسمتی از زندگ
#احسن_القصص
☘علامه میرجهانی (۲):
💥روزی به آقای شهابی دامادشان گفته بودند مقداری گلاب، میوه و نبات بخرید. مدتی بعد گفتند: میوه ها را بیاورید، مهمان ها آمدند. داخل اتاق کسی نبود! اما از آنجا صدای گفتگو می آمد، یکساعت بعد آمد بیرون و گفت: الحمدلله مهمانها آمدند و رفتند.
آقای شهابی می گویند: ما داخل اتاق شدیم، الله اکبر که چه بویی پیچیده شده بود، در صورتی که گلاب داخل شیشه بود و درب شیشه هم بسته بود!
پس از تحقیق فهمیدم که انوار مقدسه دوازده امام علیهم السلام مهمان آقا بوده اند!
⚡️⚡️⚡️
آقای جلوانی می گویند: علامه در یکی از سخنرانیها بیان کردند که من ان شالله زمان ظهور حضرت ولی عصر روحی فداه زنده خواهم بود و آن زمان را درک خواهم کرد.
بعد از وفات، کسی خواب ایشان را می بیند، سوال می کند: مگر شما نفرموده بودید در زمان ظهور زنده هستید و آن زمان را درک می کنید؟ آقا فرموده بودند: من خودم خواستم زودتر بروم و ان شالله با ظهور امام زمان بر می گردم!
#شرح_حال_اولیاء_خدا
📗پرواز در ملکوت
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
AUD-20210621-WA0086.mp3
8.7M
✅ مژده به آنانی که دوست دارند نافله های نماز را بخوانند اما نمی توانند ✅
✅ راهکاری ساده برای خواندن نافله هر نماز
#استاد_عبادی
#نشر_حداکثری
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
-هِنــگٰام وُرود بہ خـــآنــہ،
بــَعــد أز۔۔
﴿سَلام کَردن و فِرستآدن صَلوات۔۔﴾،
↫سورهتُوحید۔۔𔘓↬ رٰا ،
بخوٰانید کِہ" فَقـــــر"را از خـــٰــانہ بیرون مےبَرد..! ✤
«•آیتﷲکشمیر؎•𔘓»
#قرآن 📖 #سخن_بزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
Emam moosa k.mp3
10.71M
قطعه (موسی امت)
برای شهادت حضرت موسی بن جعفر ع
شعروصدا: حمید محمدی
این آتش دلم که نشان از فراق است
تاثیر باد گرم کویر عراق است...
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#محبت
#آشتی
دعا برای صلح و آشتی✨
❤️ اگر در خانه کسی قهر و ناسازگاری باشد این آیه را وقت نماز صبح نوشته در منزل مخفی کند صلح و آشتی شود
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ اللهم اصلح بین اسم اشخاصی که قهر کرده اند بنویسد بحب نام طالبین صلح را ذکر کند یا الله یا الله یا الله بحق هذه الحروف برحمتک یا ارحم الراحمین
📚 گلهای ارغوان ج 1 ص 94
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت سوم): #امام_زمان ﷻ 💥گفتم: آقا مریضم، تب دارم، نمی توانم از جایم بلند شوم.
#احسن_القصص
#تشرفات
#امام_زمان
💥آقای ولید بن عباس از اهل عربستان سعودی نقل می کند:
ما اهل تسنن بودیم و اهل تسنن اسم "فاطمه" و "زینب" را برای بچه ها خوب نمی دانند و عقیده دارند هر بچه ای به این نام باشد بزودی می میرد. اما من همسری داشتم که فاطمه نام داشت و در اولین زایمان دختری به دنیا آورد که فامیل من نام "حفصه" را برای دخترم انتخاب کردند. ولی من زیر بار نرفتم و اسم فرزندم را نیز "فاطمه" گذاشتم.
✨💫✨
بعد از سه سال فاطمه مریض شد، دخترم را خدمت قبر رسول اکرم صلی الله علیه و آله بردم و از ایشان شفا خواستم الحمدلله شفا دادند. بعد از برگشتن از حرم دخترم خوابید، خوابش طولانی شد. هرچه صدایش کردیم بیدار نشد. او را دکتر بردیم، دکتر گفت: بچه مرده است. دخترم را با اشک و آه همراه همسرم و سایر فامیل به غسلخانه جهت شستشو بردیم. بعد از چند دقیقه دیدم دخترم حرکت می کند و از من آب خواست.
✨💫✨
دخترم را بغل کردم. گفت: بابا خواب بودم در عالم خواب دیدم مردی پیش من ایستاده و دو رکعت نماز خواند، بعد از نماز دست مبارک را بر سر من مالید و گفت: بلند شو شما زنده می مانید و فعلا نمی میرید، به بابایت بگو: شیعه شود و مذهب سنی را ترک کند و این مساله باعث شیعه شدن من شد و سپس برای تشکر و قدر دانی عازم ایران و مسجد جمکران شدم.
📗جمکران تجلیگاه صاحب الزمان و ملاقات با امام عصر ص۲۸۵
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سروران گرامی از این همه لطف و محبتی که به کانال دارید ممنونم
خوشحالم که راضی هستید
واقعا پیامهای محبت آمیزتون بهم انرژی مضاعف میده
خیلی خیلی دوستتون دارم و ازتون سپاسگزارم❤️❤️❤️
داروخانه معنوی
#خانواده_آسمانی ۴۹ ✦ رفت و آمد در بهشت با انبیاء و ائمه اطهار علیهمالسلام در گروی رفت و آمد در همی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5776375699065539721.mp3
12.23M
#خانواده_آسمانی ۵٠
♨️ در شب عاشورا، همه رفتند به جز عده ای کم که انسانهای خاص و عالِمی نبودند،
تنها دلیل تمایز آنها از بقیه و رسیدن به معیت با امام؛
شاخصهای بود که در آنها شکل گرفته بود.
※ برای شبیه شدن به اصحاب عاشورا باید از چند مرحله عبور کرد، آن چند مرحله کدامند؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
أز ﴿امآم موسےٰ کٰاظم عَلیہ السّلام ۔۔✿﴾روٰایت شُده أست:
عٰاقبت کٰار تـــُــو برآوردن حٰاجت بَرادرٰان و احسٰان بہ آنٰان در حّد تـــَــوان أست۔۔۔
وگرنَہ هیچ کٰار؎ أز تُو پـــَـذیرفتہ
نمےشَود!
با بــَـــرادرٰانت،
«مهربآن بٰاش۔۔𔘓»
و به آنان رَحم کُن ➼
و" بہ مٰا بپیوَند۔۔."
- بحار الانوار - قسمت 72، ص 379
#سخن_بزرگان #روایت
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه #تجربه_نزدیک_به_مرگ گفت پایت را بگذاری اینطرف خط، برزخ شما شروع میشود! بهشت را ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه #تجربه_نزدیک_به_مرگ گفت پایت را بگذاری اینطرف خط، برزخ شما شروع میشود! بهشت را ا
#داستان_کوتاه
💠 امام کاظم (ع) و مردی دشنامگو
یکی از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) در مدینه، امام موسی بن جعفر (علیه السلام) را اذیت میکرد. هر وقت حضرت را میدید دشنام میداد و ناسزا به علی (علیه السلام) میگفت.
روزی یکی از اصحاب امام عرض کرد:
به من اجازه بده این مرد تبهکار را بکشم. امام (علیه السلام) او را از این کار به شدت برحذر داشت.
سپس از حال آن مرد جویا شد. گفتند: در اطراف مدینه کشاورزی میکند، امام بر مرکب خود سوار شد و به سراغ او رفت.
وقتی به مزرعه او رسید مرد با ناراحتی فریاد زد: آهای! زراعت مرا لگدمال نکن.
امام کاظم همچنان به سوی او میرفت تا به او رسید، با چهره خندان احوال پرسی کرد و فرمود: تاکنون چقدر در این مزرعه خرج کرده ای؟
مرد: صد دینار.
امیدواری چقدر حاصل برداری؟
- علم غیب ندارم.
- من میگویم چقدر امیدواری برداشت کنی؟
مرد: امیدوارم دویست دینار حاصل بردارم.
امام کاظم (علیه السلام) کیسهای که صد دینار در آن بود به او داد و فرمود:
این مبلغ را بگیر و خداوند آنچه را که امید برداشت از این مزرعه داری به تو بدهد.
آن مرد گستاخ، در برابر اخلاق خوب حضرت چنان تحت تاثیر قرار گرفت که همان لحظه از جا حرکت کرد سر امام را بوسید، خواهش کرد که از خطایش چشم بپوشد.
امام کاظم (علیه السلام) در حالی با لبخند که نشان میداد از تقصیرات او گذشته از آنجا برگشت.
چندی نگذشت که امام (علیه السلام) وارد مسجد شد دید همان مرد عمری در آنجا نشسته است وقتی که امام را دید با کمال خوشرویی گفت:
الله اعلم حیث یجعل رسالته: خداوند میداند مقام امامتش را به چه کس بسپارد.
اصحاب دیدند برخورد آن مرد خشن و گستاخ، به طور کامل عوض شده، دور او جمع شده و گفتند: رفتار تو قبلا چنین نبود. او بار دیگر امام را ستود و سوالاتی کرد و امام جواب او را داد و او رفت.
آنگاه امام کاظم (علیه السلام) به اصحاب فرمود: این همان شخصی بود که شما از من اجازه گرفتید تا او را بکشید. اکنون میپرسم که کدام یک از این دو کار بهتر است؟
آنچه که شما میخواستید یا آنچه که من انجام دادم؟ با دادن اندک پول او را به راه آوردم و جلوی شرش را گرفتم.
📔 بحار الأنوار: ج۴٨، ص١٠٢
#امام_کاظم #داستان_بلند
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2