بگشا لبِ افسونگرت ای شوخِ پری چهر
تا شیخ بداند ز چه افسانهام امشب!
- #فروغی_بسطامی
#غریق
- @Mava_a !🥥'
ماوی
- @Mava_a !💔'
ماوی
- @Mava_a !💔'
تو را چه بنامم، تو را چه بنامم!
که ناب تر از شبنم های صبح گاه
بر گلبرگ تاریخ نشسته ای ...
تو را چه بسرایم که آوازه برکت و کرامتت،
موج وار، همه دل ها را به تلاطم در آورده است...
تو را چه بنامم که بیش از سر بهار در آغوش بابا،
طعم زندگی را نچشیدی و مانند او،
غریبانه از غربت این غریبستان
خاکی بار سفر بستی!
پس سلام بر تو،
روزی که به عالم خاکی گام نهادی و
روزی که به افلاک پر کشیدی ...
- #ناشناس
#رآحیل
- @Mava_a !💔'
ماوی
زبان جهان درونیِ ما یا بهتر بگویم بخشی از ما که در درونمان وجود دارد اضطراب و احساس است. زمانی رابطه
در عمیقترین لایههای درونیمان احساسها پنهان شدهاند و این احساسها هستند که بیدارکننده اضطراب اند. بعد از اینکه ما آموختیم چطور اضطراب را ببینیم و آن را درک کنیم و بهعنوان بخش انکارنشدنی در درون خود بپذیریم، میتوانیم ارتباط آن را با احساسی که در آن لحظه داریم متوجه شویم.
هرچه بیشتر بتوانیم اضطراب را ببینیم و اجازه دهیم دیده شود، ظرفیت درونی ما برای پذیرش و درک احساسها بزرگتر میشود. در جهان درونی ما هر احساس شکل خاصی دارد و اگر رابطه ما با درونمان خوب باشد میتوانیم هر احساس را حس کنیم و اجازه دهیم احساسها در بدنمان جریان داشته باشند.
احساسها برای حس شدن بهوجودآمده اند نه سرکوب و فرار؛ دنیای احساسها دنیای زیبایی است که معمولاً با آن غریبه هستیم و در بیشتر مواقع یا از آنها میترسیم و یا آنها را سرکوب میکنیم. این غریبگی را از اطرافیانمان آموختهایم، زمانیکه متوجه شدهایم احساساتمان میتوانند به ما آسیب بزنند!
- #پونه_مقیمی
#غریق
- @Mava_a !🥥'
می انگور نخواهم که بود تلخ و پلید
لب شیرین تو خواهم بمکم پی در پی!
- #فیض_کاشانی
#شاخه_نبآت
- @Mava_a !🥥'