در تمنای غزل، در پی تفسیر توام
مست با خاطر تو، بسته به زنجیر توام
- #هادی_جعفری_منفرد
#مهروماه
☕️' Mava | مأوی
دیدمش در کوچه سارانِ غبارآلودِ وهم
او نمیدانم که بود! آنجا نمیدانم کجا!
- #محمدرضا_روزبه
#غریق
☕️' Mava | مأوی
لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود
حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت
سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم
سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت
تا ۳ بس بود که بشمارم و در دام افتد
گفت ۱ گفت ۲، افسوس ۳ را دوست نداشت
من و تو خط موازی ، نرسیدن هرگز
دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت
درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که
از همان کودکی اش مدرسه را دوست نداشت
- #مهدی_جوینی
#رآحیل
☕️' Mava | مأوی
آینهای
برابر آینهات میگذارم
تا
از تو
اَبدیتی بسازم ... ♡:)
- #احمد_شاملو
#رآحیل
☕️' Mava | مأوی
مرا کشاکش غم، از تو نگسلد هرگز
به پیچ و تاب خیال تو، رشته اند مرا
- #واعظ_قزوینی
#هناس
☕️' Mava | مأوی
میدهد زخم دل از بیداد شمشیرت نشان
میتوان فهمید مضمون کتاب از بابها...
- #بیدل_دهلوی
#هناس
☕️' Mava | مأوی
تو را گم میكنم هر روز و پیدا میكنم هر شب
بدین سان خوابها را با تو زیبا میكنم هر شب!
- #محمد_علی_بهمنی
#مهروماه
☕️' Mava | مأوی
اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها
تو اُمیدِ منی، هنگامی که راهها با همهی
وسعتی که دارند درماندهام میکنند... :)
- #عربیات
#نآرنج
☕' Mava | مأوی
به سمت او گشوده ام پنجرهی خیال را
که محو آسمان کند من شکسته بال را
اگر دمی نشان دهد شکوه آن جمال را
طلوع بی بدیل را، عروج بی مثال را
به عالمی نمی دهم خاطرهی وصال را
خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته
میان ظلمت جهان مسیر را شناخته
از آستان چشم او غدیر را شناخته
کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته
شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را
به من نگاه می کند و آفتاب می شوم
اگر چه در حضور او ز شرم آب می شوم
هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می شوم
همین که مست بادهی ابوتراب می شوم
به شور در میآورم زبان شعر لال را
همین که میخورد گره به چشم او نگاهها
فرار میکنند از برابرش سپاهها
ولی مجال میدهد به خیل روسیاهها
منم منم که سالها، منم منم که ماهها
به شوق او شمردهام گذشت ماه و سال را
دل از زمین بریده و به عشق او هواییام
دو روز کاظمینیام، سه روز کربلاییام
اگرچه ساکن قمم، گدای سامراییام
در تب و تاب مشهدم، مرددم کجایی ام
چگونه بازگو کنم جواب این سوال را؟!
من از بقیع غربتش به آسمان رسیدهام
صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویدهام
هیچ کجا برای من که از همه بریدهام
مثل نجف نمیشود که بارها چشیدهام
در آستان قدسیاش بادهی لایزال را
خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن
در آستان نور با فرشته هم قدم شدن
دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن
به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن
و تا همیشه داشتن حب علی و آل را
مسافر نجف چرا بهشت آرزو کند؟
نادعلی بخواند و به سمت قبله رو کند
خوشا به حال آنکه با امیر گفتگو کند
به شوق او بگرید و از آب آن وضو کند
که گریه مست میکند عارف اهل حال را
مدام در حریم او چه مستدام میشود
به دیدگان اهل دل خواب حرام میشود
در این حرم که حجت خدا تمام میشود
غلام شاه میشود، شاه غلام میشود
و باد میپراکند نسیم اعتدال را
خوشا سرود «لافتی» به لحن ذوالفقاریاش
تمام رشته کوهها محو بزرگواریاش
لباس وصله میزند به جبر اختیاریاش
آدم و نوح مفتخر به حسن همجواریاش
فدای آن پیمبری که یافت این کمال را
کعبه قیام میکند فقط به احترام او
وا شده دفتر ازل بعد خدا به نام او
بوی بهشت میوزد ز وادی السلام او
به کائنات میرسد فیض علی الدوام او
همین که وصل میکند حلقهی اتصال را
در نفس یتیمها رایحهی تبسمی
گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی
در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی
دمی به عرش میروی، دمی میان مردمی
ای دو دمت شکافته دایرهی محال را!
نیست به جز ولای او راه نجات دیگری
شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری
و باز جلوه میکند با جلوات دیگری
که در بهشت محضرش با کلمات دیگری
وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را
- #احمد_علوی
#غریق
🎊' Mava | مأوی
نگاه او به من کفايت میکرد برای سرمستی وصف ناپذيرم، اگر چشمان عالَمی حتی نسبت به من کور میشد...
- #محمود_دولت_آبادی
#هناس
☕️' Mava | مأوی