من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیست
جز این دو سه تا شعر که گفتم اثری نیست
یک بار نشستم به تو چیزی بنویسم
دیدم به عزیزان گله کردن هنری نیست
دلگیرم از این شهر پس از من که هوایش
آن گونه که در شأن تو باشد بپری نیست
ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی
در گوش تو آرام بگوید: خبری نیست
هر جا نکنی باز سر درد دلت را
چون دامن تر هست ولی چشم تری نیست
ای کاش که می گفت نگاه تو؛ بمانم
این لحظه که حرفت سند معتبری نیست
دل خوش نکنم پشت وداع تو سلامی ست
یا پشت خداحافظی من سفری نیست؟
من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم
در بسته شد آن گونه که انگار دری نیست
- #مهدی_فرجی
#وِنوش
@Mava_a🪴
هدایت شده از - مُطرِب ِمتمَدِّن -
ما زمانی که بارِ اندوه را به دوش میکشیم بسیار تنهاییم؛ از دوستانمان فاصله میگیریم تا رنج نکشند و از دشمنان دور میشویم که از رنج ما شاد نشوند.
ای فتنهٔ هر دوری از قامت فتانت
آشوب قیامت را دیدیم به دورانت
یک قوم جگرخونند از لعل میآلودت
یک جمع پریشانند از زلف پریشانت
هم چارهٔ هر نیشی از خندهٔ نوشینت
هم راحت هر جانی از حقهٔ مرجانت
هم نشئه هر جامی از چشم خمارینت
هم شکر هر کامی از پستهٔ خندانت
کیفیت هر مستی از نرگس مخمورت
پیچیدن هر کاری از سنبل پیچانت
فیروزی هر فالی از طلعت فیروزت
تابیدن هر نوری از اختر تابانت
سرمایهٔ هر تیغی از خم شده ابرویت
برگشتن هر بختی از صفزده مژگانت
نطق همه گویا شد از غنچهٔ خاموشت
راز همه پیدا شد از عشوهٔ پنهانت
تا طرهٔ طرارت زد دست به طراری
دست همه بر بستی، فریاد ز دستانت
تا تیر ترا خوردم پرنده شدم آری
پرواز توان کردن از ناوک پرانت
- #فروغی_بسطامی
#غریق
@Mava_a 🪴