eitaa logo
از زبان مشاور
489 دنبال‌کننده
185 عکس
55 ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از زبان مشاور
🧠 محاسبه‌ای عاقلانه (سنجش روزگار امروز با روزگار پس از #طلاق) 🖌نویسنده‌ و‌ مشاور: #علی_اکبر‌ مظاهر
🌹 پشیمانی عاقلانه 🖌 : ⭕️ (محاسبهٔ عاقلانهٔ ۲) 🔻 اشاره نوشتهٔ پیشین؛ «محاسبهٔ عاقلانه»، بازتابی تأمل‌انگیز داشت. گویا نیشتَرِ قلم را بر اندیشه‌ها و وجدان‌هایی حیران زده‌ایم. فریادهایی دردآمیز برآمده است. تکانه‌هایی دیده می‌شود که نشانه‌هایی از «حیات» دارد. افق‌هایی امیدبخش به چشم می‌آید. الاهی شکر. بر آن شدیم که پاره‌هایی از این تکانه‌های امیدآفرین را به خوانندگانمان بنمایانیم. به امید خدا. 🍀 مردِ پشیمان 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ طلاق - ازدواج 🔘 پرسش شما آقای «نادمی»، گفته و پرسیده است: دوماه است که همسرم را طلاق داده‌ام. تا اکنون هیچ‌کداممان ازدواج نکرده‌ایم. یکی‌دوهفتهٔ اول، احساسی «بی‌رنگ» داشتم. می‌کوشیدم خشنود باشم، اما نمی‌شد. تلخی این واقعه نمی‌گذاشت شادمان باشم. رضایت و نارضایتی، با هم، بر جانم چنگ می‌زدند. رضایتم آمیخته به احساس «نامردی» بود و نارضایتی‌ام، همدوش احساس «رهایی». بعد از آن در باتلاق «حیرانی» افتادم. دیگر نمی‌دانستم کار درستی کرده‌ام یا به خطا رفته‌ام. با این‌که میانهٔ بدی با مشاوره ندارم، اما می‌ترسیدم به مشاوره بروم، چون دیر شده بود. باید قبل از طلاق، مشاوره می‌‌کردم، که نکردم. مانند کسی شده بودم که پُتکی سنگین بر سرش کوبیده باشند... تا این‌که نوشتهٔ شما را خواندم؛ «محاسبهٔ عاقلانه» را. ابتدا با خود گفتم: آن «خانم بصیری»، قبل از طلاق، این محاسبه را کرده است. من که الآن کارم از کار گذشته. آن مطلب را دوباره و سه‌باره خواندم. دنبال روزنه‌ای می‌گشتم تا شاید نوری به این حالِ زارم بتابد. با خود گفتم: اگرچه کار ما تمام شده است، اما برای این‌که بدانم با خودم چندچند هستم، حالا محاسبه می‌کنم. و کردم. از شهر بیرون زدم. با خود کاغذ و قلم بردم. یک‌روز با خود تنها شدم. به تفکر و محاسبه پرداختم. از خدا خواستم اندیشهٔ تاریکم را روشن کند. نتایج تفکر و محاسبه‌ام را می‌نوشتم. زیر لب، ذکر می‌گفتم و موتور فکرم را گرم می‌کردم. پنج-شش صفحه نوشتم. در آخرِ روز و پس از این محاسبهٔ ریاضت‌گونه، به این نتیجه رسیدم که: حالِ الآنم، زندگی اکنونم، بدتر از حال و زندگی قبل از طلاق است. هیچ سود نکرده‌ام. همه‌اش زیان کرده‌ام. و به قول شما در کتاب «طوفان طلاق»، طلاقم «ناروا» بوده. حالا «چندچندبودن با خودم» را دانسته‌ام، اما نمی‌دانم چه کنم. دستم را به سویتان گشوده‌ام. حالا چه کنم؟ ▪️ پاسخ ما ابتدا بشارتتان دهم که قلمتان زیباست. استعداد نویسندگی دارید. این استعداد را فعال کنید و قلمتان را چالاک نمایید. اما پاسخ ما به سؤال‌تان: ۱. به خانم اعلام کنید که قصد مذاکره دارید و کار را تمام‌شده نمی‌پندارید. این کار را زود انجام دهید، چون هر آن احتمال ازدواج‌کردن او وجود دارد. ۲. با او نزد مشاوری دانا و توانا بروید و مسأله‌تان را مطرح کنید. اگر مشاورتان دانا و توانا باشد، شما را در رسیدن به تصمیم نهایی کمک می‌کند. ۳. اگر خانم نیاز به مشاورهٔ با ما را داشت، راهنمایی‌اش کنید که ارتباط بگیرد. ۴. چون طلاق از جانب شما بوده، ممکن است خانم هنوز خشمگین باشد و پاسخ منفی دهد. به او حق دهید. زود منصرف نشوید. فرصت دهید تا آرام گیرد، اما پیگیری‌تان متصل باشد. ممکن است بگوید: نیاز به زمان دارم تا حالم بهتر شود. یا: احتیاج به تفکر دارم. شما صبوری کنید و این فرصت را به او بدهید، اما در همین «زمان» نیز پیگیری ملایمی داشته باشید؛ ملایم و پیوسته. ۵. قبل از اقدام نهایی، ما را از روند و نتایج کارها باخبر کنید. خداوند مهرورز، یاور و هدایتگرتان باشد. ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ما و نوروز 🖋 نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری 💎 مشاورهٔ اخلاقی - اجتماعی ⁉️ پرسش پرسیده‌اند: اگر بخواهید برای ایام نوروز چند توصیهٔ مهم بکنید، چه می‌گویید؟ پاسخ ما: ۱. ذکر خدا و یاد معاد خجسته‌ترین حالت آدمی آن است که ذاکر خدا باشد. ذاکر خدا بودن، مذکور خدا شدن را باعث می‌شود. خداوند سبحان فرموده است: «یادم کنید تا یادتان کنم».۱ آمدن بهار و شکوفان شدن پدیده‌های خلقت، دو اندیشه را در جان آدمی می‌شکوفاند: یکم. اندیشهٔ خالق؛ دوم. اندیشهٔ معاد. پیامبرمان(ص) فرموده‌اند: «آن گاه که بهار را دیدید، معاد را بسیار به یاد آرید».۲ ۲. مهمانی‌های هدفمند دانایان کسانی‌اند که همهٔ کردارهایشان هدفمند است و سودمند. مهمانی‌های عاقلان، هدف یا اهدافی را می‌جوید: صلهٔ ارحام، تقویت پیوند خویشاوندی و دوستی، یا اکرام بزرگان (آنان که از ما بزرگ‌ترند، به‌سال یا به‌تقوا یا به‌دانش) و تفقد فرودستان (آنان که از ما کوچک‌ترند، به‌سال یا به‌ثروت یا به‌دانش). از دیگر اهداف مهمانی‌ها: شادکردن دل دیگران، شاداب‌کردن جان خویشتن، آگاه‌شدن از نیازهای دیگران و برآوردن آن‌ها به اندازهٔ توان است. یادمان باشد که نونهالان و نوجوانان و جوانان، با شادابی و دلبری‌هایشان، توجه ما را به خود جلب می‌کنند؛ اما هشدار و هشدار که مبادا سالمندان را از چشم و دل خود دور بداریم! ایشان شادابی و دل‌ربایی دیگران را ندارند؛ ازاین‌رو چندان جلوه نمی‌کنند و به دیده نمی‌آیند؛ اما ما منت‌دار ایشانیم. امیر مؤمنان(ع) فرموده‌اند: «تدبیر کهن‌سال را بیش از چالاکی جوان، دوست می‌دارم».۳ ۳. پرهیز از آفت‌ها این جهان چنان ساخته شده که در کنار هر گل، خاری است. به همراه هر نعمت، نقمتی است و در دل هر خوبی، بدی‌ای است. بهشت، همه‌اش خوب خوب است. جهنم، همه‌اش بد بد است. و این جهان، درآمیخته به نیکی‌ها و بدی‌هاست. شرط خردمندی آن است که نیکویی‌هایش را بگیریم و از بدی‌هایش بپرهیزیم. آداب نوروز نیز چنین است؛ نیکو و نانیکو، خداپسند و خداناپسند، زشت و زیبا، طاعت و معصیت، ثواب و گناه. شرط عقل و ایمان است که آداب نیکوی نوروز را بگیریم و رسم‌های عاقلانه‌اش را عمل کنیم و از آداب نانیکو و رسم‌های ناعاقلانه‌اش فاصله بگیریم. مباد که به گاه سرخوشی‌های بهارانه، غفلت ورزیم و به معصیت افتیم! مباد که در مزاح‌های عیدانه، دلی را برنجانیم! مباد که آداب نوروزانه را به خرافات بیالاییم! مباد که شادمانی‌های جوانانه، ما را از توجه به کهن‌سالان شکسته‌دل غافل کند! یادمان باشد که یاد و طاعت خداوند، همیشه نیکوست، به‌ویژه در هنگامه‌های سرخوشی و شادمانی. و غفلت و معصیت، همیشه شوم است؛ به‌ویژه در هنگامه‌های حساس و خطردار. این معیار را ببینید: «هر روز که در آن معصیت خدا نشود، عید است».۴ ۴. آشتی‌های نوروزانه از کودکی به یاد دارم که اگر میان دو کس شکرآب شده بود، چشم‌به‌راه عید نوروز می‌شدند تا آشتی کنند یا دیگران آشتی‌شان دهند. وه که چه رسم نیکویی! اکنون صدای خوش‌نوای گام‌های نوروز می‌آید. قهرکردگان آمادهٔ آشتی شوند. آشتی‌دهندگان مهیای آشتی‌دادن شوند. قهروها اهریمن قهر را از خویش برانند. حیف این دل که حرم و عرش خداوند است، آلوده به کینه و نفرت باشد. «القلب حرم الله؛ دل، حرم خداست». «قلب ‌المؤمن، عرش الرحمن؛ دل مؤمن، عرش خدای رحمان است». بیایید دل‌ها را صفا دهیم. همان‌گونه که خانه‌تکانی می‌کنیم، دل‌هایمان را کدورت‌زدایی کنیم. الاهی چنین باشد و چنین کنیم. عید آمد و عید آمد، یاری که رمید آمد/ عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا! (مولوی، دیوان شمس) 📌 مجلهٔ خانه خوبان، شماره ۱۲۱، ویژه‌نامهٔ نوروز. پی‌نوشت‌ها: ۱. بقره، ۱۵۲. ۲. مفاتیح‌الغیب، ج۱۷، ص۱۹۴. ۳. نهج‌البلاغه، حکمت ۸۶. ۴. همان، حکمت ۴۲۸. ۱ فروردین ۱۴۰۲ بازنشر: ۱ فرورین ۱۴۰۳ 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 رستاخیز خلقت بیایید با رستاخیز خلقت، همراه شویم و به خویشتن خویش، جان تازه بخشیم و، امیدمندانه، به سوی بهترها رویم. ملالت‌ها و کدورت‌ها را کنار افکنیم و دل و جانمان را در مسیر نسیم بهار نهیم و طراوتی و حلاوتی نو دریافت کنیم. 🎀 سال نو را به شما و همهٔ هم‌میهنانم خجسته‌باش می‌گویم. امید آن‌که سال ۱۴۰۱، برای همگی‌مان، سالی سرشار از بهروزی و شادکامی باشد. به امید خدا. علی‌اکبر مظاهری ۴ فروردین ۱۴۰۱ ( روز میلادم! خوزستان، سد دز) ⭕️ نوروز بمانید که ایّام شمایید آغاز شمایید و سرانجام شمایید آن صبح نخستین بهاری که ز شادی می آورد از چلچله پیغام، شمایید آن دشت طراوت‌زده، آن جنگل هشیار آن گنبد گردندهٔ آرام شمایید خورشید گر از بام فلک عشق فشاند خورشید شما، عشق شما، بام شمایید نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟ اسطورهٔ جمشید و جم و جام شمایید عشق از نفس گرم شما تازه کند جان افسانهٔ بهرام و گل‌اندام شمایید هم آینهٔ مهر و هم آتشکدهٔ عشق هم صاعقهٔ خشم ِ به‌هنگام شمایید امروز اگر می‌چمد ابلیس، غمی نیست در فنّ کمین، حوصلهٔ دام شمایید گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است در کوچهٔ خاموش زمان، گام شمایید ایّام ز دیدار شمایند مبارک نوروز بمانید که ایّام شمایید (مولانا، غزلیات شمس) 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
💎 «آن‌»های عارفان 🖋 : عارفان هردمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند در این «آن»؛ همین الان، نیمه‌های شب ماه رمضان، دارم «کشف‌الاسرار» را می‌خوانم؛ سورهٔ الانسان. چه حلاوتی! صاحبدلی (که نامش را «مولوی _ شمس» نهاده‌ام؛ زیرا مولوی‌وار، شیفتهٔ شمسی است)، پیام داد: «معذرت که این وقت شب مزاحم شدم. نماز که می‌خوانم، از آن لذت نمی‌برم. دوست دارم به خدا نزدیک‌تر شوم. باید چه‌کار کنم؟ می‌شود من را پله‌پله ببرید بالا؟ باید چه‌کار‌ کنم؟» گفتم: از قضا وقت خوبی است. مزاحمتی هم نیست که معذرت بخواهد. اکنون چنین کنید: ۱. هیچ لذتی، مطلقاً، به لذت عبادت نمی‌رسد. بهتر بگویم: لذت عبادت، از همهٔ لذت‌های جهان، بالاتر است؛ همهٔ لذت‌های بردنی، چشیدنی، اندیشیدنی. این معنا را به دل و ذهن‌تان تلقین کنید تا باور کنند. آن‌گاه با همهٔ وجودتان، آن لذت بی‌بدیل را ادراک کنید. ۲. عادت‌های ستبرشدهٔ عبادت‌هایتان را بشکنید. یکنواختی، دلزدگی می‌آورد، یا کسالت یا ملالت. نمازهایتان را تطور دهید؛ طوربه‌طور کنید. با حفظ واجبات‌ نماز، شکل‌های عادت‌شدهٔ آن را بشکنید. زمان‌ها، مکان‌ها، بیان‌های آن‌ را گوناگون کنید. چونان عارفانی باشید که در هر دمی دو عید دارند؛ این «آن»، عیدشان است. در «آن» بعدی، عیدی دیگر دارند. اما عنکبوتان، (دور از جان خودمان)، عادت دارند مگسان شکارکردهٔ خود را کهنه کنند. عارفان هردمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۲۵ ماه رمضان ۱۴۴۳ بازنشر: ۸ فروردین ۱۴۰۳ 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 امشب قدر، چه‌کار کنم؟ ⁉️ پرسش و پاسخ ❓ پرسش با سلام و احترام. ضمن عرض تمنای مقبولیت طاعات و عبادات به بارگاه خداوند مهرورز، سؤالی از سوی جوانان و نوجوانان مطرح می‌کنم. گفته و پرسیده‌اند: از عملکرد گذشتهٔ خود پشیمان‌اند و گاهی دچار خودملامتی می‌شوند. توبه‌شان را کافی نمی‌دانند. می‌خواهند در این شب‌های قدر، گذشته و لوح درونی‌شان را از هر غبار و آلودگی‌‌ای پاک کنند. امشب قدر، چه‌کارهایی انجام دهند که بهترین باشد؟ می‌خواهند خاص و ناب دعا کنند. می‌خواهند از همان اعمال ویژهٔ عارفان و سالکان را انجام دهند. چه کنند که امشب، به جای یک پله، چندین پلهٔ عارفانه را بالاتر بروند؟ می‌خواهند در دل خدا جا باز کنند. 🔻 پاسخ سلام علیکم توبه‌ و پیمودن راه وصول به خداوند، مراحلی دارد. پاک‌کردن جان و پاکیزه‌نمودن روح و روان، دوگونه است؛ یک. تدریجی. دو. دفعی. اما تدریجی: تمیزکردن خانه، در یک دقیقه، امکان‌پذیر نیست. صرف زمان، دقت، کوشش مجاهدانه، و عوامل پاک‌کننده نیاز است. باید تمام ابزار و قوا را به کار گیرید. راه عارفان را نمی‌شود یک‌شبه طی کرد. باید وجود خدا را با همهٔ وجودتان احساس کنید. ناامید نباشید و در این راه، بکوشید. عزم‌تان را جزم کنید تا توفیق عرفان را بیابید. لطف خدا، بی‌نهایت است. اما دفعی: طِیِّ مکان ببین و زمان در سلوکِ شعر کاین طفل، یک‌شبه رَهِ یک ساله می‌رود بلکه «ره صدساله» می‌رود. امام سجاد - علیه‌السلام - در مناجات با خداوند سبحان، چنین نجوا می‌کند: «أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ»؛ آن‌کس که به سوی تو آید، راهش نزدیک است. یک قدم بر خویشتن نِه، وان دگر در کوی دوست! هردو راه را باید در چشم‌رس جان نهاد؛ هم دفعتا اوج گرفت، هم تدریجا مراقب در اوج‌ماندن بود. 📌 اما شب‌های قدر: اگر در مجالس و مراسم بیرون باشید: ۱. جوشن کبیر را می‌خوانند. همراهی و همخوانی کنید. ۲. قرآن‌سرگرفتن دارند. همراهی و همخوانی کنید. ۳. دو رکعت نماز شب قدر، مانند نماز صبح، بخوانید؛ به نیت نماز شب قدر. ❇️ اما مهم‌ترین عمل امشب، ارتباط قلبی با خدا است: ۴. توبهٔ از همهٔ بدی‌ها و گناهان. ۵. پیمان با خدا بر پاک و بی‌گناه‌ماندن برای همیشه. ۶. دعا برای ازدواج جوانان. ۷. دعا برای تقویت ایمان و تقوا و نجابت‌تان. ۸. دعا برای عاقبت‌به‌خیری‌تان. ۹. دعا برای سعادت دنیا و آخرت‌تان. ۱۰. دعا برای توفیق کامل در هدف‌های‌تان و زندگی‌تان. ۱۱. دعا برای دریافت نیکی‌ها، در همهٔ امور زندگی‌تان. ۱۲. دعا برای عزیزان‌تان. ۱۳. دعا برای همهٔ مردمان؛ جمعی. ۱۴. دعا برای هرچه دوست دارید و به‌صلاح‌تان است. ۱۵. سپردن خودتان به خدا و درخواست آنچه که خدا برای‌تان صلاح می‌داند. ۱۶. خود را در آغوش خدا رها کنید. الاهی سعادتمند باشید. ۲۴ فروردین ۱۴۰۲ شب قدر ۱۴۴۴ تاریخ بازنشر: شب قدر ۱۴۴۵ 🔻 ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 حریم غیرت (مراقب حریم غیرت همسرمان باشیم!) 🖌 : پیش‌ترها دربارهٔ حریم غیرت همسران سخن گفته‌ایم و چندین مطلب نوشته‌ایم، اما گویا هنوز نیاز است که در این باب، همچنان بگوییم و بنویسیم؛ زیرا برخی از همسران، آن‌گونه که می‌باید و می‌شاید، این مرز را پاس نمی‌دارند. اکنون سخن از حریم غیرت دربارهٔ «نامحرمان» نیست؛ آن‌که واضح است و همگان با آن آشنایند، ما نیز درباره‌اش بسیار نوشته‌ایم؛ بلکه سخن در عرصهٔ «محرم‌های سَبَبی» است؛ محرم‌هایی که به سبب عقد ازدواج، محرم می‌شوند. در این موضوع، کمتر گفته و نوشته می‌شود، با این‌که از مسائل ضروری خانواده‌ها است؛ به‌ویژه مردان، در این مقوله، مسأله‌‌ها دارند. امروز، دراین‌باره، مشاوره‌ای داشتم، و همین باعث اندیشیدن و نوشتن دراین‌باب شد. اکنون، پیش از نوشتن «از زبان مشاورِ» امروزمان، مطلبی را که قبلاً نوشته‌ام، باز می‌آورم. با هم بخوانیم: 🌸 محرم‌های نَسَبی و سَبَبی محرم‌های نَسَبی، که به سبب پیوند خانوادگی محرم‌اند (مانند پدر، مادر، برادر، خواهر)، با محرم‌های سَبَبی، که به سبب عقد ازدواج زوج‌ها محرم می‌شوند (مانند پدرشوهر، مادرزن و داماد و عروس ایشان)، ازمنظر فقهی، یکسان‌اند، اما از منظر عاطفی و اخلاقی، تفاوت‌هایی دارند.  رفتارهای محرم‌گونگی این‌ دو گروه، از این منظر (منظر اخلاقی و عاطفی)، باید حریم‌هایی متفاوت داشته باشد. مثلا حساسیت پسر به مادرش با حساسیت داماد به مادرزنش، متفاوت است. نیز حساسیت پدر به دخترش و مادر به پسرش، با حساسیت پدرشوهر و مادرشوهر به عروس و دامادشان، یکسان نیست.  ازاین‌رو، محرم‌های سَبَبی، در رفتار و پوشش، باید بیشتر حریم نگه دارند. بی‌پروایی محارم سببی، در رفتارهای محرم‌گونگی با همدیگر، آسیب‌زا است.  هرچند که محارم نَسَبی نیز باید در پوشش و رفتار با یکدیگر، حریم نگه‌دارند، اما رابطهٔ محارم سببی، حریم بیشتری را می‌طلبد.  فقط همسران‌اند که در مسائل عاطفی و جنسی، حریمی ندارند.  🔹 نمونه‌ای خجستهیادی از آن دویار باوقار جدّ مادری ما، عالمی بود تقواپیشه و پاک‌اندیشه و سلیم‌النفس. نیز بسیار خانواده‌دوست بود و مهربان. ما هرگز از ایشان رفتار و گفتار ناشایستی مشاهده نکردیم. توکلش به خدا و رضایتش به تقدیر الاهی، مثال‌زدنی بود. از او هیچ صفت ناپسندی، هرچند کوچک، سراغ ندارم، چه رسد به «حسادت»، اما «غیرتمند» بود. ایشان، همسرش (مادربزرگ‌مان) را بسیار احترام می‌کرد. به‌ویژه که مادربزرگ، علویه بود و پدربزرگ، به دلیل سیده‌بودن مادربزرگ، او را فوق‌العاده گرامی می‌داشت. ما هرگز کمترین بی‌احترامی از پدربزرگ به مادربزرگ، ندیدیم و نشنیدیم.  پدربزرگ به مادربزرگ گفته بود: «نزد دامادهایمان حجاب داشته باشید.» و ما هرگز مادربزرگ را نزد دامادهایش، که پدرمان یکی از آنان بود، بی‌چادر ندیدیم.  با این که پدربزرگ، ده‌سال زودتر از مادربزرگ از این جهان رفت، اما مادربزرگ همچنان به آن پیمانی که با پدربزرگ بسته بود، پایبند بود و آن فرمان و خواستهٔ ایشان را حرمت می‌نهاد. حتی در دوران کهنسالی، که نودساله بود، نزد دامادهایش چادر به سر می‌کرد و حجاب و حریم می‌گرفت.  رحمت خدای رحمان بر هردوی ایشان.  ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 شب قدر؛ عاشقانگی، کلافگی! 🖋 : کسی، از این بنده پرسید: «شب قدر، برای احیا، کجا رفتی؟» گفتم: «بیابان!» گفت «چرا بیابان؟» گفتم: آنجا من بودم و خدا. فقط. باهم عاشقی کردیم. مناجات کردم. گریه کردم. برای خدا ناز کردم. با او درد دل کردم. خدا نجواهایم را شنید. اشک‌هایم را دید. نازم را خرید. معاشقهٔ شیرینی داشتیم. دَرِ دل او باز شد و، با افسوس، گفت: «اما من کلافه شدم. دوست داشتم احیایم در مسجد باشد. به مسجد محلهٔ‌مان رفتم. گردانندگان تعزیهٔ شب قدر، دمار از من و دیگران بر آوردند. تعزیه‌شان آنقدر داغ و دراز بود که فرصتی برای احیای اصلی و قرآن‌ برسرگرفتن باقی نماند. مجالی برای نجواهای عارفانه نگذاشتند. به سحری‌خوردن هم نرسیدیم.» کلافه بود؛ کلافهٔ کلافه. بسیار نالید. گفتمش: تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است! اینان در اندیشهٔ داغ‌کردن بازار خودشان‌اند. به حرف هیچ‌کس هم گوش نمی‌دهند. آیت‌الله جوادی آملی، بارها و بارها و در محافل و در مجالس و در مجال‌های گوناگون، گفتند: «چنین نکنید. دعا را با روضه آمیخته نکنید»، اما اینان گوش نکردند و نمی‌کنند و نخواهند کرد. اینان چونان آن تعزیه‌گردانانی‌اند، که به گفتهٔ شهید مطهری، مرحوم آیت‌الله بروجردی به آنان گفت: «شما مقلد چه کسی هستید؟» همگی گفتند: «مقلد شما.» ایشان گفت: «من بسیاری از این کارهایی را که شما در تعزیه‌ها و هیئت‌ها و دسته‌های‌تان می‌کنید، جایز نمی‌دانم.» آنان درنگی کردند. به همدیگر نگاه کردند و گفتند: «ما، در روزهای دیگر، مقلد شماییم، اما در دههٔ محرم، مقلد دلمان‌ایم»! و اینجا تنها جایی بود که فتوای آیت‌الله بروجردی، آشکارا، شکسته شد. : ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ (۲۳ ماه رمضان ۱۴۴۵) 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
https://www.instagram.com/reel/CzT7dGJKlU6/?igsh=bHozNnYzbW9rZGs0
🌹 عید فطر، جشن پیروزی در جهاد اکبر است. 🎙 مصاحبهٔ خبرگزاری رسا با حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر مظاهری حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر مظاهری، نویسنده و پژوهشگر سبک زندگی و خانواده، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با اشاره به فرارسیدن عید فطر، اظهار داشت: فطر از فطرت و عید به‌ معنای بازگشت است، بنابراین انسان در این روز به فطرت خدایی خود باز می‌گردد و جانش شکوفا می‌شود. 🌸 عید فطر، روز پاکی انسان از زنگارهای درون وی ادامه داد: به‌دلیل ریاضت‌هایی که انسان در ماه رمضان کشیده و جان خود را از زنگارها و آلودگی‌ها زدوده است، پاک و طاهر می‌شود و با عباداتی که انجام داده است، غبارها از گوهر فطرت انسانی‌اش پاک می‌شود؛ به همین دلیل، برای شکرانهٔ این نعمت، جشن عید برپا می‌کند.   حجت‌الاسلام والمسلمین مظاهری با بیان اینکه عید فطر روز پیروزی انسان بر نفس امّاره است، عنوان کرد: انسان در این روز، شیاطین درون و برون را از خود دور می‌کند و به موفقیت بزرگ در جهاد اکبر دست می‌یابد. به همین دلیل است که حضرت علی (ع) در خطبهٔ ۴۲۸ نهج‌البلاغه می‌فرماید: «روز عید فطر برای کسانی که روزه‌شان قبول شده، بهترین روز است... و هر روزی که در آن، معصیت خدا نشود، روز عید و مبارک است.»   وی افزود: این سخن تأکید می‌کند هر روزی که معصیت و گناه در آن صورت بگیرد، نامبارک و نحس است و فرد گناهکار نیز انسانی منحوس است، بنابراین باید تلاش کنیم تمام روزهای سال را برای خود عید قرار بدهیم و این امر هم جز با اطاعت اوامر الهی و دوری از گناهان امکان‌پذیر نیست.  🌺 نماز عید فطر، عبادتی بزرگ و ارجمند کارشناس مسائل خانواده، نماز عید فطر را عبادت اجتماعی بزرگی خواند و گفت: نمازهای عید فطر و عید قربان شبیه به هم است و در طول سال همین دو بار خوانده می‌شود. در قنوت این نمازها، دعاها و مطالب بسیار مهمی بیان می‌شود؛ به همین دلیل باید نماز عید فطر را عبادتی بزرگ و ارجمند بدانیم.  وی افزود: نماز عید فطر عبادتی دل‌شاد‌کن است و کسانی که در این عبادت شرکت می‌کنند، گویا در جشن پیروزی حضور یافته‌اند؛ چراکه توانسته‌اند یک ماه، خدا را عبادت کنند، از گناهان دوری گزینند و بر هوای نفس فائق آیند. ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ورود عزتمندانه! 🖋 یادداشتی از: یادمان باشد که حفظ اقتدار مرد، از جانب زنش، واجب است. و یادمان بماند، حفظ عزت زن، از سوی مردش، واجب است. و در یادمان بگذاریم که احترام، امری است دوسویه. نه بی‌احترامی مرد به زن، نشان‌‌ اقتدار مرد است، و نه شکستن هیبت مرد، نشان توانمندی یک زن است. دین اسلام، دینی است جامع، کامل، و متعادل. و شایسته و بایسته است که ما در شیوه، منش، تفکر، اعتقاد، رفتار، و گفتار، بر اسلوب فرمایش خداوند متعال، «متعادل» باشیم؛ اگر نه، شخصیتمان، زیبندهٔ عنوان مسلمان راستین نیست. 🔹 حکایت 🩸 اول شما بفرما! آقا و خانم، در مراسمی از سوی خویشاوندی از خانوادهٔ آقا، به مهمانی دعوت می‌شوند. هنگام ورود به منزل خویشاوند، آقا به همسرش می‌گوید: «اول شما بفرما!» خانم پاسخ می‌دهد: «نه، اول شما بفرما!» آقا دست می‌گذارد بر شانهٔ خانم و او را با نرمی به سمت داخل هدایت می‌کند. هردو به روی یکدیگر لبخند می‌زنند. به محض ورود، کسی از میان جمع می‌گوید: «والا، قدیم‌ها احترام مردها بیشتر بود. الان زمانه برعکس شده؛ مردها همه زن‌‌ذلیل‌ شده‌اند!» آقا فکر می‌کند که اقتدارش در میان جمع شکسته شده. برای این‌که کم نیاورده باشد، می‌گوید: «ورود اول زن‌ها، حکایتی دارد. زمان غارنشینی، چون‌که همیشه خطر بوده و داخل غارها پر از حیوانات، مردها اول زن‌ها را به داخل غار می‌فرستادند تا اگر آنجا امن بود، خودشان بروند داخل.» افراد در جمع، خنده‌های تمسخرآمیز می‌کنند و نیش‌خندی به خانم می‌زنند. خانم، دل‌چرکین می‌شود و سرش را پایین می‌اندازد. اکنون این سخن پیامبر مهربانی را ببینیم که چه فاصله‌ای با این فرهنگ پاره‌ای از مردمان جامعهٔ ما دارد: 💎 قالَ رَسُولُ‌ اللهِ – صَلَّی‌اللهُ‌عَلَیْهِ‌وَ‌آلِه –: «أحسَنُ النّاسِ إیماناً أحسَنُهُم خُلُقاً و ألطَفُهُم بِأهِلهِ»؛۱ پیامبر اکرم – صلی‌الله‌علیه‌وآله – فرمود: نیکوترین مردمان، از نظر ایمان، خوش‌اخلاق‌ترینِ آن‌ها است و مهرورزترین‌شان با خانوادهٔ خود است. ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ ۱. بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۳۸۷. ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🕰 اندکی درنگ! (تفکر پنج‌ساعته. بسیار مهم!) (مراقب زندگی‌مان باشیم!) 🖌 : آقای «تفکری»، مردی‌ است «عاقل»، اما گهگاه گرفتار هیجانات «آنی» می‌شود. او، در این «آن‌»های نامبارک، اندیشه‌هایی ناصالح می‌ورزد. یا بگو: پارازیت‌های عقل‌زدا، به مغزش هجوم می‌آورند. در آن هنگامه‌ها دیگر عاقل نیست. تصمیم‌هایی ناروا می‌گیرد، اما زود به خود می‌آید. از عملی‌کردن آن تصمیم‌ها بازمی‌ایستد. گاهی نیز، پیش از به‌خودآمدن، اقدام می‌کند، اما پس از اقدام، پشیمان می‌شود و به اندازهٔ توان و امکان، جبران می‌کند. امیر خردمندان، امام علی - علیه‌السلام - در وصف کسانی اینچنین، فرموده است: اینان جنون ادواری دارند. سخن حضرت را ببینیم: «الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ؛ فَإِنْ لَمْ‌يَنْدَمْ، فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ»؛۱ تندخویی و خشم ناگهانی، گونه‌ای از دیوانگی است (و آن، جنون ادواری است)، زیرا که آدم خشم‌ناک، پس از فرونشینی خشمش، از حال و کردارش پشیمان می‌گردد؛ اما اگر پشیمان نشد، دانسته می‌شود که دیوانگی‌اش پایدار است (و آن، جنون دائمی است). آری؛ خشم آقای تفکری، گذرا است. کاش همین را هم نمی‌داشت. حیف اوست که با آن‌همه اوصاف نیکو، گاهی دیوانه شود، اگرچه دیوانگی‌اش کوتاه‌مدت باشد. یکی از این دیوانگی‌های کوتاه‌مدت و زودبه‌خودآمدن‌هایش را از زبان خودش بشنویم: همسرم، گاه‌گاهی کارهایی ناروا می‌کند. مرا به خشم می‌آورد. در این هنگامه‌ها به سوی مرزهای جنون رانده می‌شوم. ذهنم جوش می‌آید و تصمیم‌هایی خطرناک می‌گیرم، اما با آویختن به دامان هدایت خدا، آرام می‌گیرم و اقدام نمی‌کنم. همسرم، در دوماه گذشته، سه‌بار، با سه‌کار ناروا، مرا به خشم آورد؛ خشم شدید. دیگر توانم تاب نداشت. به طلاق فکر کردم. به تصمیم رسیدم. مقدمات کار را فراهم کردم. دیگر تا مرز اقدام، فاصله‌ای نداشتم، اما [مرحبا به این اما!] با خود گفتم پیش از اقدام، با مشاورم مشورت کنم. در دل می‌ترسیدم که او تصمیمم را، که با زحمت به آن رسیده بودم، سست کند، اما عقلم می‌گفت: تو که هیچ‌وقت از مشاورهٔ با او ضرر نکرده‌ای. به مشاوره برو. و رفتم. مشاورم حرف‌هایم را شنید. ساکت ماند تا همهٔ حرف‌هایم را بزنم. ساکت شدم. او نیز همچنان ساکت بود. لحظه‌هایی به سکوت گذشت. او به سخن آمد و گفت: من حالا دربارهٔ «روا» یا «ناروا»بودن این طلاق، سخنی نمی‌گویم. فقط می‌گویم این اقدام را دو روز به تأخیر بینداز؛ فقط دو روز. گفتم: چرا؟ تا چه‌شود؟ تا چه‌کنم؟ گفت شنیده‌ای که: «تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَنَةٍ»؛۲ یک‌ساعت تفکر، برتر از سالی عبادت است؟ گفتم: بله. گفت: به جایی خلوت برو. کاغذ و قلم داشته باش. پنج‌ساعت فکر کن. در این خلوت و تفکر پنج‌ساعته، سودها و زیان‌های این طلاق را بیندیش و بنویس. بی‌طرفانه. احساس و خشمت را دخالت نده. فقط با عقلت کار کن. حاصل تفکر و محاسبه‌ات را بنویس. بعد بیا تا با هم صحبت کنیم. رفتم و چنان کردم که با مشاورم عهد کرده بودم. پس از دوساعت تفکر، فایده‌ها و زیان‌های این طلاق را در دو ستون نوشتم: ترسیم دو ستون را مشاورم تعلیمم داده بود. حاصل تفکر و محاسبه‌ام برای خودم حیرت‌آور بود. ستون زیان‌ها بلندتر از ستون فایده‌ها شد؛ بسیار بلندتر. ⚖ دو ستون عقل 📊 ستون فایده‌ها در ستون فایده‌های این طلاق نوشتم: ۱. همسر بهتری می‌گیرم. ۲. زندگی بهتری تشکیل می‌دهم. ۳. از شکسته‌شدن بیشتر اقتدارم یشگیری می‌کنم. ۴. فرزندانم را بهتر تربیت می‌کنم. ۵. رشد علمی و معنوی‌ام بیشتر می‌شود. 📊 ستون زیان‌ها در ستون زیان‌ها نوشتم: ۱. یک زندگی چهارنفره (من، همسرم، دوفرزندمان) متلاشی می‌شود. این خسارت بزرگی است. برای ساختن و استمرار این زندگی، جوانی من و همسرم هزینه شده است. ۲. با ازهم‌پاشیدن این زندگی، یک انسان (همسرم)، که خوبی‌هایش بیش از بدی‌های اوست، بی‌خانمان می‌شود. او بخشی از جوانی‌اش را به پای این زندگی نثار کرده است. حالا که دیگر آن جوانی و نشاط و زیبایی دوازده‌سال پیش را ندارد، از خانه‌اش بیرونش کنم؟ این «نامردی» است. زمانی که این خانم را گرفتم، دختر خوبی بود. اقبال بلندی برای ازدواج داشت. حالا که مطلقه‌اش کنم، دیگر آن اقبال را ندارد. از کجا معلوم که اقبال ازدواج مجدد داشته باشد؟ شاید همیشه بی‌همسر بماند. آفت‌هایی که دامنگیر او می‌شود چه؟ این کار، خشم خدا را سبب می‌شود و همین خشم، عرش خدا را می‌لرزاند. خوانده و شنیده بودم که از طلاق، عرش خدا می‌لرزد، اما ادراک نکرده بودم، اما حالا معنای این سخن، در رگ قلبم جاری است. ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید 👇
از زبان مشاور
🕰 اندکی درنگ! (تفکر پنج‌ساعته. بسیار مهم!) (مراقب زندگی‌مان باشیم!) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_
👆👆👆 ۳. فرزندانمان «تک‌والدی» می‌شوند. زیان‌های تک‌والدی فرزندان، بی‌جبران است. این دوفرزند، مانند دوپارهٔ گوشت قربانی می‌شوند. فدای هوس و خشم و سست‌عقلی من می‌شوند. از خود پرسیدم: چطور می‌خواهی فرزندان بی‌مادر را «تربیت بهتر» کنی؟ تازه معلوم نیست که فرزندان را به من بدهند. با حکم دادگاه و حق حضانت و دیدار در کلانتری و پارک، یا زیر دست نامادری و ناپدری، این طفلک‌ها تباه می‌شوند. فرزندان طلاق، احساس حقارت می‌کنند. و هشتاد و شش مشکل دیگر. ۴. از کجا معلوم که من بتوانم همسری بهتر بگیرم؟ هیچ تضمینی نیست. بلکه احتمال این‌که همسر بعدی، مثل همسر فعلی یا پایین‌تر باشد، بیشتر است. ۵. آیا همسر بعدی، برای فرزندانم مادری می‌کند؟ هیچ اعتباری نیست. ۶. اگر میان همسر بعدی و فرزندانم ناسازگاری ایجاد شود، که می‌شود، طرف کدامشان را بگیرم؟ طرف هرکدام را بگیرم، دعوا می‌‌شود. و من درمانده می‌شوم. ۷. احتمال رشد علمی و معنوی‌ام تضمینی ندارد، بلکه احتمال افت آن‌ها بیشتر است. ۸. به اعتبار و آبرویم، لطمهٔ شدیدی می‌خورد. من الآن در میان خویشان و جامعه، آبروی خوبی دارم. شأن اجتماعی‌ام بلند است. از معلمان صاحب نام جامعه‌ام. بی‌تردید به حیثیتم ضربت می‌خورد. ۸. در زمینهٔ اقتصادی، زیان بزرگی می‌کنم. من با کمک همسرم توانسته‌ام خانه‌ای بخرم و زندگی متوسطی ایجاد کنم. نیمی از این زندگی، مرهون تلاش و فداکاری همسرم است. با فروپاشی این زندگی، کجا و تا کی می‌توانم چنین زندگی‌ای بسازم. ۹. از همه مهمتر این‌‌که جواب خدا را چه بدهم؟ من که می‌دانم با صبوری، می‌شود با این خانم زندگی را ادامه داد. با طلاق او، ظلم بزرگی به او و فرزندان و خودم می‌شود. خدا خودش گفته که انسان‌ها عیال من‌اند. خدا غیرتمند است. با کسی که به خانواده‌اش ظلم کند، سخت رفتار می‌کند. زندگی این جهان، به‌زودی به پایان می‌رسد، اما زندگی آن جهان، بی‌نهایت است. اگر خدا را بر من خشم گیرد، آخرتم تباه می‌شود. این از همهٔ زیان‌ها سنگین‌تر است. ⏳ حدود چهار ساعت از پنج‌ساعت، گذشته بود؛ دوساعت تفکر، دوساعت نوشتن. آن یک‌ساعت باقی‌مانده را به فکرکردن بیشتر و جمع‌بندی نشستم. حاصل این شد: این طلاق، «ناروا» است. عجب است که قبلاً، هنگام خشم و کدورت، فکر می‌کردم صددرصد همسرم مقصر است و این طلاق، صددرصد، صلاحم است و خدا، از کارم خشنود است. اما پس از این محاسبهٔ بی‌طرفانه و عاقلانه، دیدم چنین نیست. اشتباه می‌کردم. بغضم ترکید. یک دل سیر گریه کردم. سبک شدم. جانم آرام گرفت. نزد مشاورم رفتم. گزارش کار را دادم. نوشته‌هایم را به ایشان سپردم. به‌دقت مطالعه کرد و گفت: بله، اقدام به این طلاق، «ناروا» است. به صحبت نشستیم. چگونگی بازآفرینی زندگی‌ام را مشاوره کردیم. و چنین شد که از متلاشی‌شدن یک زندگی چهارنفره، پیشگیری شد. خدا را شکر کردم. به خدا گفتم: خداجانم! بابت هدایت به‌هنگامت، ممنونم! ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ۱. نهج‌البلاغه، حکمت ۲۵۵. ۲. بحارالأنوار: ۷۱/۳۲۷/۲۲؛ امام صادق (ع). ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🕰 اندکی درنگ! (تفکر پنج‌ساعته. بسیار مهم!) (مراقب زندگی‌مان باشیم!) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_
🌹 ثمرهٔ درنگ (حاصل «اندکی درنگ!») 🖋 : خانم و آقایی، مدتی است که ناسازگاری می‌کنند و تا مرز طلاق پیش رفته‌اند. با انتشار مطلب «اندکی درنگ! تفکر پنج‌ساعته»، در تاریخ ۱۴۰۳/۰۱/۳۱، اکنون خانم نوشته است: ... با خواندن مطلب «اندکی درنگ»، در کانال «از زبان مشاور»، با خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که من هم کمبود مهارت‌هایی در زندگی داشتم که الآن زندگیمان افتاده سر زبان‌ها. شروع کردم ذهنیت منفی را که نسبت به همسرم داشتم، تغییر دهم. به کارهای خوبی که در طول این هشت‌سال برای حفظ زندگیمان انجام داده بود و مهر و محبت‌هایی که ابراز می‌کرد، فکر کردم. با یادآوری آن‌ها، شدید گریه کردم و افسوس خوردم. بعد احساس کردم انگار دلم برایش تنگ شده. بعد از یک‌ماه دوری، دلم می‌خواست پیش هم باشیم و نیازهایمان را برآورده کنیم. کلافه و سرگردان شده بودم. دیدم بهترین کار این است که به او پیام دهم و بگویم من بهت نیاز دارم؛ نیاز عاطفی و... . و پیام دادم. این تغییر ذهنیت باعث شد بتوانم، به کمک خداوند، رفتارم با همسر را اصلاح کنم. او نرم شد و نزدم آمد. ملاقات کردیم. آرام گرفتیم... . خدا را شکرگزارم. 🔻 پاسخ ما ... مرحبا به شما. راه و شیوهٔ جدیدتان را ادامه دهید. به امید خدا. ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 تقوا و دعوا؟! (وجود ظلم در دعواهای همسران) 🖌 : جناب آقای جواد فهیمی؛ پژوهشگر حوزه و مهندس عمران برادر عزیزمان، جناب آقای جواد فهیمی، پرسشی مطرح کرده‌اند و سپس خودشان پاسخ آن را داده‌اند. بخوانیم: 🔻 پرسش آیا در همهٔ دعواهای زن و شوهری، ظلمی از جانب یکی از همسران یا هردو ایشان، وجود دارد؟ به سخن دیگر: آیا می‌توانیم دعوایی از همسران بیابیم که هیچ ظلمی از جانب هیچ‌کدام از شوهر و زن، در آن واقع نشود؟ 🔻 پاسخ خود ایشان این سؤالم برآمدهٔ از آن سخن امام حسن مجتبی - علیه‌السلام - است که در جواب مردی که از ایشان پرسیده‌ است: دخترم را به همسری چه کسی درآورم؟ فرموده‌اند:  «زَوِّجْها مِنْ رَجُلٍ تَقىٍّ فَاِنَّهُ اِنْ اَحَبَّها اَكْرَمَها وَ اِنْ اَبْغَضَها لَمْ يَظْلِمْها»؛۱ دخترت را به ازدواج مردى باتقوا درآور؛ زيرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، گرامى‌اش مى‌دارد و اگر دوستش نداشته باشد، به او ظلم نمی‌کند. چنین به نظرم می‌رسد که اگر شوهر و زن، هردو متدین باشند، به‌گونه‌ای که به یکدیگر ظلم نکنند، دعوایی میانشان به وجود نخواهد آمد. ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۱. مکارم‌الاخلاق. ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 قم و خراسان، دو کانون ایمان 💐 به مناسبت دههٔ کرامت 🖋 : خداوند سبحان، از سر حکمت و رحمت، سنت‌هایی را در سرشت این جهان نهاده و آن‌ها را در شریان‌های آفرینش، جاری کرده است. با اندیشیدن در نظام جهان و با کاویدن تاریخ انسان، می‌توان گفت که گویا از سنت‌های تکوینی الاهی در مسیر حیات آدمیان، یکی این است که - غالبا - در کنار هر مرد برومند، زنی توانمند، حضور داشته باشد و همراه هر زن شایسته، مردی ارجمند وجود داشته باشد؛ با اعتبارات و عناوین گوناگون: زن و شوهر، خواهر و برادر، مادر و فرزند، راهبر و راهرو، و عناوین دیگر. مانند این حضرات: آدم و حوا، ابراهیم و هاجر، موسی و آسیه و صفورا، عیسی و مریم، محمد و خدیجه، علی و فاطمه، حسن و حسین و زینب، و رضا و معصومه. صلوات‌الله‌علیهم. حضرت معصومه، گویا رسالتی چونان رسالت حضرت زینب داشت. همان‌سان که «عقیلهٔ بنی‌هاشم»، پیام‌رسان نهضت حسینی بود، «کریمهٔ اهل بیت» نیز پیام‌رسان نهضت رضوی بود و همین رسالت، او را از حجاز به ایران آورد. خوشا ما ایرانیان که میزبانان این بزرگوارانیم! ✳ مکانت فاطمهٔ معصومه از بانوان اهل‌ بیت پیامبر اکرم، پس از فاطمهٔ زهرا و زینب کبری، هیچکس را به منزلت فاطمهٔ معصومه سراغ نداریم. نیز در میان اولاد امام موسی‌بن‌جعفر، پس از امام رضا، هیچکس مکانت حضرت معصومه را ندارد. هنگامی که وصف امامان معصوم را درشأن این بانو می‌شنویم، بر عظمتش خضوع می‌ورزیم. و آن‌گاه که تواضع خاکسارانهٔ عالمان و عارفان سترگ را بر ساحت مقدسش می‌نگریم، بر درگاهش خاشع می‌شویم و به مهرش دل می‌سپاریم. راستی، یک بانوی جوان می‌تواند تا این مکانت عالی، عروج کند؟ آری می تواند! زهی سعادت ما که در جوار اوییم! خدایا! مباد که همجوارانی ناسزاوار باشیم! توفیق‌مان ده که به ساحتش ادب ورزیم تا از کرامتش محروم نمانیم. ✅ مقام کریمه، در سخن کریمان بنگریم که اولیای معصوم الاهی، مقام کریمهٔ اهل بیت را چگونه بیان فرموده‌اند: ۱. پیش از آن‌که حضرت معصومه، ولادت یابد، جد بزرگوارش، امام صادق، دربارهٔ ایشان فرمود: در آینده‌ای نه چندان دور، یکی از فرزندانم، به نام فاطمهٔ معصومه، که دختر پسرم موسای کاظم است، در شهر قم وفات می‌یابد و همانجا دفن می‌شود. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌شود. با شفاعت فاطمهٔ معصومه، شیعیان من به بهشت می‌روند. زیارت او، بهای بهشت است.۱ ۲. امام رضا فرمود: هرکس خواهرم معصومه را در قم زیارت کند، چونان است که مرا زیارت کرده است. هرکس که او را عارفانه زیارت کند و مقام و منزلت وی را بشناسد، پاداشش بهشت است.۲ ۳. امام جواد فرمود: هرکس قبر عمه‌ام در قم را زیارت کند، پاداشش بهشت است.۳ 🌸 فرجام سخن با امید به عنایت آن کریم و این کریمه، آن عالم و این عالمه، آن عارف و این عارفه، آن معصوم و این معصومه، آن برادر و این خواهر، آن نگین خراسان و این نگین قم، و آن رضا و این معصومه، سخن را با شعری شائقانه، به فرجام می‌بریم: ای ضریحت حریم مهر، یاد سبزت شمیم مهر نام پاکت نسیم مهر، رحمت آسمان سلام روی تو قبله‌گاه دل، ای دل بیدلان سلام هرکه یکسر دلش شکست، از طبیبان نظر گسست، آمد و رشته بر تو بست، ای امید جهان سلام هم شفا و شفاعتی، هم دعا و اجابتی هم ولا هم ولایتی، ای زمین را امان، سلام آن‌که مهر تو برگرفت، وز غمت شور و شر گرفت، بیکران زیر پر گرفت، بر تو تا بیکران سلام۴ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ پی‌نوشت: ۱. سفینةالبحار، مادهٔ «قم». نیز: مستدرک الوسایل، ج ۱۰، ص ۳۶۸. ۲. مستدرک الوسایل، ج ۱۰، ص ۳۶۸. ۳. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۱۶. ۴.سیدابوالقاسم حسینی (ژرفا). ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌪 پرتگاه جهنم! (سخنی دیگر با وکیلان) 🖌 : پیش‌ترها، به فراخور برخی از نوشته‌هایمان، سخن‌هایی با وکیلان نوشتیم. اینک اما، سخنی تلخ با پاره‌ای از وکیلان داریم، به دلیل رخدادی تلخ که در مشاوره‌هایمان پدید آمده است. اما پیش از آن سخن، مقدمه‌ای را می‌آوریم تا ورودگاهی باشد برای ورود به اصل مطلب. به‌دقت همراهی‌مان کنید. 🔥 بر لب پرتگاه جهنم در آموزه‌های هشداری دین‌مان آمده است: «القَاضِی عَلی‌ شَفِیرِ جَهَنَّم»؛ قاضی، بر لب پرتگاه جهنم است. راست است که این سخن، دربارهٔ قاضیان است، اما می‌توان معنای آن را بر پاره‌ای از دیگران نیز گستراند؛ به‌ویژه بر کسانی که به‌گونه‌ای همکاران قاضیان‌اند؛ مانند وکیلان. شاید در عصر معصومان، وکیلانی مانند وکیلان اکنونی نبوده‌اند، که اگر می‌بودند، ای‌بسا سخنی نیز دربارهٔ ایشان می‌داشتیم این‌گونه: وکیل، بر لب پرتگاه جهنم است. در روزگار ما، اگرچه قاضیان همچنان مشمول این سخن معصوم - علیه‌السلام - اند، بلکه بیش از روزگاران قدیم، اما وکیلان، بیش از قاضیان، بر لب پرتگاه‌اند؛ زیرا ایشان ارتباط مستقیم با مردمان دارند و ارتزاق‌شان از دست موکلان‌شان است. 🔻 نکته وکالت و قضاوت، شغل‌های شریفی‌اند. قاضیان و وکیلان شریف، بسیارند. سخن اکنونی ما دربارهٔ پاره‌ای از وکیلانی است که کار شریفشان را نیکو انجام نمی‌دهند و شرافت کارشان را با منافع ناروا، آلوده می‌کنند. این نکته را در یاد داشته باشیم. 🌸 عدالت قاضی، شرافت وکیل همان‌گونه که قاضی باید عادل باشد و عدالت را مبنای کار خود قرار دهد، وکیل نیز باید درستکار باشد و پایه‌های وکالت را بر اساس درستکاری و حقمداری بنا نهد. اگر وکیلی، برای به‌نتیجه‌رساندن کار و پروندهٔ موکل خود و دریافت حق‌الوکاله، به «ناحق» عمل کند، این کارش: از منظر دیانت، گناه است و حق‌الوکاله‌اش حرام است. از منظر انسانیت، خلاف شرافت است. از منظر امانت، خیانت است. از منظر قانون، تخلف است. از منظر اخلاق، خلاف انصاف است... . 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ خانواده راست است که مرزهای مشاوره، از عرصهٔ وکالت و قضاوت، جدا است، اما «حق»، همیشه و همه‌جا، حق است و «ناحق»، همیشه و همه‌جا، ناحق است. زن و شوهری، دارای سه فرزند، اختلاف‌هایی داشتند. برای حل مسائل‌شان، به مشاوره آمدند. مشاوره‌مان فرازها و فرودهایی داشت. یکی از ایشان، با وجود ادامهٔ مشاوره، به طلاق نیز اقدام کرد. ابتدا نزد وکیل رفت. آن وکیل، در همان نوبت اول، همسر موکل خود را محکوم کرد. او را به طلاق تشویق کرد. راه‌های رسیدن به طلاق را به او نمایاند. آن وکیل، آن همسر محکوم‌کرده را ندیده بود. او را نمی‌شناخت. حرف‌های او را نشنیده بود. راستی! این کار وکیل، با کدام یک از موازین شرعی، اخلاقی، حقوقی، انسانی، همخوانی دارد؟ و حتی آیا با موازین حقوقی کشورهای غیرمسلمان نیز توجیه دارد؟ اما من با طلاق‌شان موافقت نکردم و ادامهٔ مشاوره را صلاح دانستم. و اکنون، آن دوهمسر، با سه‌فرزندشان، در کاشانه‌‌شان، دلگرم زندگی‌شان‌اند. الاهی شکر. اگر ایشان به دام آن وکیل تن‌داده بودند، اکنون از این زندگی، خاکستری نیز نمانده بود. اکنون آن وکیل، خود می‌داند و خدایش، وجدانش، شرافتش، عدالتش... . پناه بر خدا! ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
📚 ناشران کتاب‌های «علی‌اکبر مظاهری» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ✅ انتشارات نورالزهرا ✅ نشر جمال ✅ انتشارات هجرت ✅ انتشارات خادم‌الرضا نام‌ها و ناشران کتاب‌هایمان ۱. جوانان و انتخاب همسر (ازدواج، گزینش همسر، ...)، موسسۀ بوستان کتاب، قم، چاپ اوّل: ۱۳۷۳؛ چاپ چهل و یکم (در جامه‌ای نو)، نورالزهرا، قم: ۱۴۰۱، کتاب برگزیدۀ کشوری، ترجمه و منتشرشده به چند زبان زندۀ جهان. ۲. هشدارهای تربیتی (چهل مسألۀ مهمّ تربیتی، راهنمای پدران، مادران، مربّیان)، هجرت، قم، چاپ اوّل: ۱۳۷۴؛ چاپ دوازدهم: ۱۴۰۱. ۳. نهج‌الفصاحه (ترجمه و نگارش متن کامل نهج‌الفصاحه)، کتاب قدسیان، قم، چاپ اوّل: ۱۳۸۷؛ چاپ چهارم: ۱۳۹۳. ۴. نهج‌البلاغه (ترجمه و نگارش فاخر و شیوای متن کامل نهج‌البلاغه)، جمال، قم، چاپ اوّل: ۱۳۸۹؛ سپس (در جامه‌ای نو) متعدد، نیز به‌نشر، تهران، چاپ‌های متعدد. آخرین چاپ: ۱۴۰۲. ۵. نبرد بی‌برنده (نخستین و تنها کتاب مستقل دربارۀ مجادلۀ همسران)، خادم‌الرضا، قم، چاپ اوّل: ۱۳۸۹؛ چاپ دوازدهم: ۱۴۰۲، کتاب برگزیدۀ وزارت ورزش و جوانان، در موضوع خانواده. ۶. آداب عشق‌ورزی (آموزه‌هایی دربارۀ رفتارهای جنسی و عاطفی همسران)، با دکتر عفت‌السادات مرقاتی خویی، نورالزهرا، قم، چاپ اول: ۱۳۹۲؛ چاپ هشتم: ۱۳۹۷. ۷. فرهنگ خانواده (بایدها و نبایدهای زندگی خانوادگی، بررسی همه‌جانبۀ مسائل خانواده، آموزش مهارت‌های زندگی خانوادگی)، نورالزهرا، قم، چاپ اول: ۱۳۹۳؛ چاپ سوم: ۱۴۰۰. ۸. از زبان مشاور (ارکان پنج‌گانۀ زندگی خانوادگی)، بوستان کتاب، قم، چاپ اول: ۱۳۹۹؛ چاپ دوم (در جامه‌ای نو)، نشر جمال، قم: ۱۴۰۱. ۹. خانه‌ای در بهشت (ارکان پنجگانۀ خانواده)، نشر جمال، قم، چاپ اول: ۱۴۰۰. ۱۰. برای دختران‌مان (راه‌کارهای انتخاب همسر و زندگی خجسته برای دختران‌مان)، نشر جمال، قم، چاپ اول: ۱۴۰۱. ۱۱. جنگ و صلح همسران (رازهای زندگی سعادتمندانه برای همسران)، نشر جمال، قم، چاپ اول: ۱۴۰۱. ۱۲. طوفان طلاق (پژوهشی نو در پدیدهٔ طلاق؛ طلاق‌های «ناروا»، طلاق‌های «روا»، ریشه‌های طلاق، چارهٔ کار، پس از طلاق...)، نشر خادم‌الرضا، قم، چاپ اول: ۱۴۰۲. اردیبهشت ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
معرفی کتاب طوفان طلاق -خانه خوبان.pdf
281K
🔹 کتاب خوب بخوانیم! 🔸 کتاب «طوفان طلاق» 🖌 : ✅ منتشرشده در شمارهٔ ۱۵۶ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان» ✔️ فایل پی‌دی‌اف، اردیبهشت ۱۴۰۳ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
محاسبه عاقلانه - خانه خوبان.pdf
2.34M
🔹 محاسبهٔ عاقلانه 🔸 سنجش روزگار امروز با روزگار پس از طلاق 🖌 : ✅ منتشرشده در شمارهٔ ۱۵۶ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان» ✔️ فایل پی‌دی‌اف، اردیبهشت ۱۴۰۳ ۵ خرداد ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
خوب بد زشت(1).pdf
150.4K
🔹 خوب، بد، زشت 🖌 : ✅ منتشرشده در ماهنامهٔ «خانواده» ✔️ فایل پی‌دی‌اف، اردیبهشت ۱۴۰۳ ۷ خرداد ۱۴۰۳ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
سلام خدا و ملائکه و مؤمنان بر امام خمینی
🌹 تقسیم تقصیر (انصاف در خانواده) 🖋: یکی از اوصاف نیکوی آدمی، «انصاف» است. انصاف در خانواده، از بهترین انصاف‌ها است، و انصاف با همسر، به‌گاه قصورها و تقصیرها، گوهری است گران‌سنگ که می‌تواند ناهمواری‌های رابطهٔ همسران را به نصف برساند، و ای‌بسا که ریشهٔ مسائل ناگوار را از بُن برآورد و راه‌های ناهموار زندگی را هموار کند. این سخن ارج‌دار امیر انصاف مداران، امام علی علیه‌السلام را، در زدودن اختلاف‌ها و زایش همبستگی‌ها و محبت‌ها، ببینیم: «اَلْإِنْصَافُ يَرْفَعُ الْخِلاَفَ وَ يُوجِبُ اَلاِئْتِلاَفَ»؛۱ انصاف، اختلاف را می‌زداید و سبب همبستگی می‌شود. ⭕️ به‌گاه خشم از دانه‌درشت‌ترین آفت‌های روابط همسران، خشم است و لجاجت. به‌گاه خشم، گویا عقل، تعطیل می‌شود یا نیم‌تعطیل، و هنگامهٔ لجاجت و ستیزگری، انصاف، نصف می‌شود و کمتر. ستیزه به جایی رساند سخن که ویران کند کاخ‌های کهن۲ در این عرصه‌های نامبارک، رنگ خدا، کم‌رنگ می‌شود و یا ناپدید. ایمان، کم‌سو می‌شود یا خاموش. واژهٔ انصاف و مفهوم آن، علیل می‌شود یا می‌میرد. ما، در مشاوره‌هایمان با همسران، گاهی از پایمال‌شدن انصاف، هنگام عصبانیت و لجاجت، حیران می‌شویم. از فراموشی خدا، در این گاه‌ها، تن انسان می‌لرزد. از باخته‌شدن صداقت و عدالت، مغز آدمی جیغ می‌کشد؛ که مگر ایشان، اخلاق را نمی‌شناسند! به خدا و معاد، باور ندارند! آدمیت را با خود ندارند! 🍀 یک قاعدهٔ اخلاقی بر همگی‌مان فرض است که در کشاکش‌های دهر و هنگامهٔ‌های گرفتاری در پنجه‌های خونچکان خشم و نزاع و اختلاف و دعوا، از همان آغاز، خود را پنجاه - پنجاه فرض کنیم؛ دست کم. یعنی نیمی از تقصیر را با خود بدانیم؛ حداقل. البته که باید از پیش، این فرض را، این صفت را، این خصلت را، به خود تلقین و آن را تمرین کنیم تا ملکهٔ جانمان شود، تا به‌گاه تلاطم طوفان، مهار خشممان در دستمان باشد، تا بتوانیم خویشتن را صبوری دهیم، تا از مرزهای نارواها عبور نکنیم، تا انصاف را تحقیر نکنیم، تا «تقصیر» را «تقسیم« کنیم؛ نیمی از ما، نیمی از حریف. 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ خانواده زن و شوهری عاقل، که به دلیل‌هایی، خطاهایی کرده بودند و رابطه‌شان شکراب شده بود، به مشاوره آمدند. شکرابی‌شان اندکی از عقلشان را تعطیل کرده بود. تعطیلی عقل، اگرچه اندک باشد، ناگواری به‌بار می‌آورد. اما ایشان، از اوصاف جسته‌ای داشتند، یکی همین صفت «تقسیم تقصیر» بود، که پیش از ناگواری‌های اکنونی‌شان، در جانشان جای داشت و همین صفت عقل‌پسند، حل مسائلشان را ممکن می‌کرد. پس از مشاورهٔ ابتدایی، باز به دلیل‌هایی، نشد که مشاوره را ادامه دهند، و من اندیشناک‌شان بودم و دورادور هوایشان را داشتم. زمانی گذشت، تا این‌که خبر دادند مسائلشان را حل کرده‌اند. شادمان شدم. خدا را شکر کردم. آفرینشان گفتم. از چگونگی حل مسائلشان بی‌خبر بودم، تا این‌که خودشان، در فرصتی که حاصل شد، آمدند و راز حل مسائلشان را گفتند. گفتند: توافق کردیم که در فرصتی وسیع و آرام، مسائلمان را واکاوی کنیم و آن‌ها را حل کنیم. هردو برای ایجاد این فرصت کوشیدیم تا مهیا شد. دو کار کردیم: اول: مسائلمان را اصلی و فرعی کردیم. دیدیم فرعی‌ها و جانبی‌ها چندان مهم نیست؛ بیشترشان سوء تفاهم و سلیقه‌ای و جزئی بود. از آن‌ها به‌راحتی و زود گذشتیم تا رسیدیم به اصلی‌ها. سه - چهار تا بیشتر نبود. آن‌ها را در میان دایره قرار دادیم و بر حل آن‌ها تمرکز کردیم. دوم: انصاف را به میان آوردیم و «تقسیم تقصیر» کردیم. دیدیم سه دسته است: در بعضی از آن‌ها یکی‌مان مقصر است، در بعضی دیگر، دیگری مقصر است، و در بخش سوم، هر دو مقصریم. با انصاف‌ورزی، تقصیرها و قصورهایمان را پذیرفتیم. بر اصلاح آن‌ها عهد کردیم و هردو به انجام تعهدمان اقدام کردیم. برخی از آن‌ها که بیشتر آن‌ها بود، با معذرت‌خواهی حل شد. باقیمانده را، که اندک بود و کارکردن می‌طلبید، به حل و اصلاح آن‌ها اقدام کردیم. در زمانی کوتاه، قدام‌هایمان نتیجه داد و همهٔ مسائل حل شد. با هم عهد کردیم که مراقب باشیم دیگر خطا نکنیم. زندگیمان را نوسازی کردیم و طرحی نو درانداختیم. زندگیمان صفا گرفت. الحمدلله. مرحبایشان گفتم. اقدام عاقلانه و مجاهدانه‌شان را ستودم. الاهی شکر. ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ پی‌نوشت‌ها ۱. غررالحکم. ۲. فردوسی. ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید👇 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1