eitaa logo
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 مشاورهٔ دانشجویی ⁉️ از شما ازما #(۷) # کانال «سایبان مهر» دانشگاه قم 💡 زندگی 🔸 خانواده 🔹 📞 کارشناس: استاد علی‌اکبر مظاهری ۱۸ آذر ۱۴۰۰ @sayehbanemehr لینک کانال «سایبان مهر» دانشگاه قم👆👆👆 برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان، به لینک زیر مراجعه کنید: 👇👇👇 🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌲 مژده ای دل...! 💎 کتاب «فرهنگ خانواده»، تجدید چاپ شد؛ چاپ سوم. از مدیران و کارکنان انتشارات نورالزهراء قم، به‌ویژه جناب آقای ملکی جهان، تشکر می‌کنیم و به ایشان آفرین می‌گوییم، که در این تنگنای نشر، همت کردند و بر این عزیزدردانهٔ ما جامه‌ای نو آراستند. از خداوند سبحان برایشان پاداش نیکو می‌طلبیم. علی‌اکبر مظاهری ۱۸ آذر ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید. 🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
❤️ خجالت نوعروسان! 🌹 مشاورهٔ ازدواج - دوران عقد 🖌️ نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری ⁉️ پرسش آقایی دانشجو، از دانشجویان متأهل دانشگاه قم، سایبان مهر، پرسید‌اند: تازه عقد کرده‌ایم. دوران عقد را می‌گذرانیم. همسرم خجالت می‌کشد؛ خجالت از پیام‌دادن، خجالت از تما‌س‌گرفتن، خجالت از تماس‌گرفتن، خجالت از کنار هم نشستن، خجالت از صحبت‌کردن‌مان در جمع، و از این خجالت‌ها. با این خجالت‌های خانمم چه کنم؟ 🔻 پاسخ ما ۱. میزان میل عاطفی و جنسی خانم‌ها، کمتر از آقایان نیست؛ به‌ویژه در مسائل عاطفی. بنابراین، مپندارید که همسرتان، به مسائل عاطفی و جنسی، بی‌رغبت است. ۲. آستانهٔ زمان آمادگی خانم‌ها، در عرصهٔ عاطفه‌ورزی و عشق‌ورزی، از آقایان بالاتر است؛ زمان بیشتری را برای راه‌افتادن در این مسیر، نیاز دارند؛ به‌ویژه در آغاز ازدواج. به فرمودهٔ امیر مؤمنان علیه‌السلام: خانم‌ها، برای آماده‌شدن، فرصت می‌خواهند. (ر.ج: آداب عشق‌ورزی، فصل چهارم) بنابراین، به همسرتان فرصت مهیاشدن دهید. ۳. شرم ابتدایی خانم‌ها، یک امتیاز مثبت است. نیز مقتضای ساختار فطری ایشان است. بنابراین، خجالت نوعروستان را قدر بدانید و آن را ارج نهید. ۴. صبوری ابتدایی آقا، برای همراهی با خانم، یک فضیلت عاقلانه است. این صبوری، از ضرورت‌های حتمی زندگی همسرانگی است؛ به‌ویژه در آغاز ازدواج. بنابراین، صبوری کنید، حوصله ورزید، از سرعت خود بکاهید، دست همسفرتان را بگیرید و با او همدلی کنید و او را، به‌آهستگی، در رسیدن به خودتان یاری کنید. (ر. ج: آداب عشق‌ورزی) ۵. شکرگزاری بر نعمت «غنچگی همسر»، نشانهٔ قدردانی نعمت‌های خداوند است. بنابراین، خداوند را بر وجود نعمت بی‌بدیل همسر عفیف، سپاس بگزارید. ۶. مشاوره با مشاوری دانا و توانا، در همهٔ مراحل زندگی، کارساز است. بنابراین، با مشاوری اینچنین، مشاورهٔ مستمر داشته باشید. خداوند مهربان، یاورتان باد. ۲۵ آذر ۱۴۰۰ 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 عشق جاوید 🖌️ نویسنده: علی‌اکبر مظاهری در ماه محرم و صفر پارسال، دو انتخاب همسر، دو خواستگاری، دو عقد و دو ازدواج داشتیم. دو زندگی مثل ماه؛ یکی حمید و حمیده، دیگری سعید و سعیده. مثل گل‌اند. از خوشبخت‌ترین زوج‌های جهان‌اند. ازدواجشان خجستگی‌های فراوانی دارد. نشانه‌های زیبایی است. درس‌های ارزشمندی است که جامعه و جوانان ما به آن‌ها سخت محتاج‌اند؛ از نان شب محتاج‌تر. به خودشان گفته‌ام، خیلی گفته‌ام، که حکایت ازدواج مُحرمی‌تان را بنویسید، اما چنان به هم آمیخته‌اند و بال در بال و دل در سینه هم دارند که دیگر هیچ‌کس را نمی‌بینند. اما من نه آنم که گوش‌هایشان را رها کنم. باید بنویسند. اگر از نوشتن‌شان ناامید شدم، خودم می‌نویسم. نمی‌دانید چقدر خوبند! چقدر خوب ازدواج کردند! برای هر کدام یک کتاب ۹۰ صفحه‌ای می‌توان نوشت. این تهدید آخر من است: حمیده و حمیدجان! سعیده و سعیدجان! اگر خودتان نوشتید، که بهتر، وگرنه خودم حکایتتان را آشکارا بر آفتاب می‌افکنم. خود دانید! ۳۱ تیر ۱۴۰۰ بازنشر: ۲۶ آذر ۱۴۰۰ 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
◾️سوگنامهٔ برترین بانو 🖌️ نویسنده: علی‌اکبر مظاهری ◾️اشارت نالیدن دلاوران، شگفتی‌آور است. مگر دلیران نیز، مانند عاجزان، می‌نالند؟! اما باید دانست که نالهٔ آنان، نه چونان نالهٔ اینان، از سر عجز و نابردباری در برابر ناملایمات این‌جهانی است؛ بلكه نالیدن‌شان، چونان غرش نیمه‌شبان شیران است در غربت کوهستان. هیبت و صلابت امیر مؤمنان - علیه‌السلام - چنان بود که هنگام رویارویی با جنگاوران، حتى دل پهلوان‌ترین‌هایشان، می‌لرزید و همهٔ وجودشان، مقهور و مغلوب آن حضرت می‌شد. امیر دلیران - علیه‌السلام - در هیچ میدانی و در پیکار با هیچ جنگاوری و در کارزار با هیچ لشکری، هرگز ننالید. اما این دلاور مظلوم، هنگام خاک‌سپاری پیکر همسر محبوبش، فاطمه - سلام‌الله‌علیها - اینسان می‌نالد و با پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - نجواگونه، چنین راز دل می‌گوید: سلام بر تو ای پیامبر خدا؛ سلام من و دخترت، که اینک در جوارت آرمیده و شتابان و بی‌تاب، به تو پیوسته! یا رسول‌الله! داغ مرگ دختر نازنینت، صبوری‌ام را کاسته و فراق او، بی‌تابم ساخته و غم فقدانش، طاقتم را فرسوده است؛ اما من که - پیش از این - داغ فراق تو را (که توان‌فرساتر بود) چشیده‌ام و سنگینی جدایی تو را کشیده‌ام، این مصیبت را نیز می‌توانم طاقت آورم. آری؛ هنگامه‌ای بود که سر مبارکت را به سینه‌ام چسبانده بودم و جان عزیزت، در میان سینه و گلوی من، از پیکرت بیرون رفت و تو را بر بالین خاکین قبر، خوابانیدم. «إنا لله و إنا إليه راجعون»؛ همه‌مان از خداییم و همگی به او بازمی‌گردیم. اینک امانتی که به من سپردی و کسی که برایش از من پیمان وفا و پاس‌داشتن گرفتی، به سویت بازگشت و به دستت سپرده شد. اکنون این منم که اندوهناکم؛ اندوهی پردامنه و جاودانه. شب‌هایم بیداری و بی‌تابی است؛ بیداری همیشگی و بی‌تابی جانکاه، تا آن‌گاه که خداوند، مرا نیز به سرایی که شما در آنید، فرابخواند و به شمایم ملحق گرداند. اکنون که دخترت، نزدت آمد، خبرها برایت دارد. تو نیز، به اصرار، از او بپرس و گزارش زمانه و احوال پس از رحلتت را بخواه تا برایت بازگوید که چه‌سان، با اینکه هنوز زمانی از رفتنت نگذشته بود و نام و یادت تازه بود، امتت، هم‌دست و همداستان شدند و به دخترت ستم‌ها کردند. سلامم بر شما؛ سلام من که اگرچه خواهان ماندن در جوارتانم، اما از سر اضطرار، وداع‌تان می‌گویم و به بشارتی که خداوند بر پاداش صابران داده است، دل می‌بندم. 🌲 نهج‌البلاغه، خطبهٔ ۲۰۲، ترجمه و توضیح: علی‌اکبر مظاهری، نشر جمال و به‌نشر، چاپ مکرر. ۲۷ آذر ۱۴۰۰ 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 مهربانی با گرگ! 🔹 انسانم آرزوست؛ انسانی این‌سان! سکینه‌خانم گفته‌ بود: اوائل زندگی مشترکمان با حاج‌آخوند، زمستان سختی بود. سنگ هم از سرما می‌ترکید. با صدای حاج‌آخوند از خواب بیدار شدم. مهتاب بود. سرم را که از زیر لحاف بیرون‌ آوردم، صورتم یخ‌کرد. حاج‌‌آخوند داشت شالش را می‌بست. کلیجه‌اش را پوشیده‌ بود. گفت: صدای زوزهٔ گرگ، خواب را از چشمم ربوده. تو خوابت‌ رفت؟ من از شدت سرما جوری زیر لحاف خزیده‌ بودم و چادرم را دور سر و گردنم پیچانده‌ بودم، که صدا را نشنیده‌ بودم. گفتم نه. صدایی نشنیدم. همان‌وقت صدای زوزهٔ گرگ آمد. انگار گرگه گریه می‌کرد. حاج‌‌آخوند گفت: این گرگ، زخمی شده. زخمش یخ‌ بسته. گرسنه مانده. بروم ببینم! گفتم آقا، تو را به خدا، آخر کسی این‌ وقت شب توی سرما می‌رود سراغ گرگ؟ دیوانه هم چنین کاری‌ می‌کند؟ رفت. آرام و مطمئن بود. آنقدر آرام که دیگر دلم نلرزید و با خودم گفتم او سرش در کتاب و قرآن است، من که سواد ندارم، حتما بهتر از من می‌داند. حشمت، قصاب ده، حاج‌آخوند را خیلی دوست‌ داشت. هم‌سال و دوست دوران کودکی بودند. حشمت را صدا کرده‌ بود. لته‌ای گوشت گوسفند برداشتند و رفتند به سمت صدای گرگ... یک ساعتی بود که آفتاب بالا آمده‌بود. برگشت. خاموش بود. از بس چهارقُل خوانده‌ بودم و صلوات فرستاده‌ بودم، از سرما لب‌هام بی‌حس شده‌ بود. حشمت بعدا برایم تعریف‌کرد: گرگه بیمار و پیر و زخمی بود. گوشت را که جلوش انداختیم، با هول و شتاب، تکه‌ای از آن را به دندان گرفت. بی‌رمق بود. سایه گرگ دیگری پیدا شد. دوردست ایستاده‌ بود. شاید هم از اسب [؛ اسب حاج‌آخود]، می‌ترسید. یادته همیشه وقتی می‌گفتند فلانی مثل گرگه؟ حاج‌آخوند لبخند می‌زد و می‌گفت: بیچاره گرگ. هارترین جانور، خود انسان است؛ وقتی انسان نیست. 🔸️ کتاب «حاج‌آخوند»، نوشتهٔ دکتر سید عطاءالله مهاجرانی، صفحهٔ ۱۷۶ و ۱۷۷. ۳۰ آذر ۱۴۰۰ شب یلدا. برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
محدوده دو دهه فاطمیه و برگزاری مراسم شادی بین دو دهه / پاسخ حضرت آیت الله مکارم https://fa.shafaqna.com/news/1283209/محدوده-دو-دهه-فاطمیه-و-برگزاری-مراسم-شا/
🌹 صداقت با خویشتن ⭕ مشاورهٔ ازدواج ✍️ نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری ⁉️ پرسش آقایی از دانشجویان دانشگاه قم، سایبان مهر، گفته و پرسیده‌اند: در بستگان ما دختری است که او را دوست دارم. دو سال از من جوان تر است. موضوع را به خانواده‌ام گفته‌ام. او اهل نماز و دعاست، ولی من، در عبادت و دیانت، ثابت و مقید نیستم. یک حالت «هرگاه که پیش آید» دارم. حال برای خود زشت می‌دانم که دختر، اهل نماز و عبادت باشد و من نه چندان. می‌خواهم مانند او مقید کامل شوم، اما حوصله‌ام نمی‌کشد. چه کنم؟ 🎤 پاسخ ما ۱. آفرین‌تان می‌گوییم که با خود، صادق هستید. ۲. نیز خجسته‌باشتان‌ می‌گوییم که «عبادت و نیایش»، برایتان «ارزش» است. ۳. و تحسین‌تان می‌کنیم که فطرت‌تان بیدار است و به عبادت و نیایش، گرایش دارد. 🎤 اما اصل پاسخ ۱. چون جانمایهٔ عبادت و نیایش را دارید، از ایشان منصرف نشوید. ۲. معیارهای دیگر گزینش همسر را بررسی کنید. آیا در ملاک‌های دیگر، همتایی دارید. ۳. با رخصت و نظارت خانواده‌ها، با دختر صحبت کنید. گفت‌وگوهای مرحلهٔ خواستگاری، راهگشاست؛ با در دست داشتن معیارها و ملاک‌ها. ۴. مشاورهٔ قبل از ازدواج را حتماً انجام دهید؛ مشاورهٔ حضوری، با مشاوری دانا و توانا. ۵. کتاب «جوانان و انتخاب همسر» را، یا کتابی دیگر؛ کتابی غنی و قوی درباره انتخاب همسر را بخوانید، هردو بخوانید. می‌توانید باز با ما مشاوره کنید. خداوند سبحان، رهنمای‌تان باشد. ۶ دی ۱۴۰۰ @sayehbanemehr لینک سایبان مهر دانشگاه قم👆👆 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
📚 هر سال یک کتاب 🖊 یادداشتی از همکار ارجمندمان، جناب آقای محمدحسن استادی مقدم ... امیدوارم جلد دوم در همین زمستان چاپ شود و سال آینده نوبت تألیف و چاپ جلد سوم باشد. به این ترتیب، هر سال، یک جلد جدید: ۱۳۹۹: جلد اول (از زبان مشاور) ۱۴۰۰: جلد دوم (خانه‌ای در بهشت) ۱۴۰۱: جلد سوم. و ... ادامه دارد 😄 {ان‌شاءالله} ۱۴۰۰/۱۰/۱۰ 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ریحانگی زن (۴) 🔻 (ادامهٔ ریحانگی‌ها) مشاورهٔ مهارت‌های زندگی مشترک 🖋 مشاور و نویسنده: علی‌اکبر مظاهری ۵. دلبری ریحانگی چنین اقتضا می‌کند که زن چنان از شوهرش دلبری نمايد که جایی برای دلبری بیگانگان باقی نگذارد. یکی از جلوه‌های هنری ریحانه آن است که چشم و دل همسرش را چنان پر کند که جای خالی برای نفوذ دیگران نماند. ریحانه باید چنان ریحانگی کند که مشام جان همسرش نیازمند بوییدن گل‌های دیگر نباشد. ریحانۀ زیرک، در عرصۀ دلبری، هنرنمایی‌های بسیاری می‌تواند بکند؛ از آن جمله: الف. خویشتن را بیاراید؛ آراستنی هنرمندانه. قابلیت‌های زنانگی‌اش را پیش چشم همسرش نمایش دهد؛ نمایشی رندانه و دلبرانه. با کمند عشق، دل شوهر را صید کند. ب. خوابگاه را آبادترین بخش خانه قرار دهد. اگرچه کتابخانه، آشپزخانه، مهمانخانه و دیگر جاهای خانه نیز باید آباد و آراسته باشند؛ امّا در عرصۀ دلبری، خوابگاه باید آبادترین، آراسته‌ترین و پررونق‌ترین بخش خانه و خانواده باشد؛ زیرا «هزار نکتۀ باریک‌تر ز مو اینجاست». اگر اینجا آباد بود، آبادانی دیگر جاها آسان و تأمین‌شدنی است. حتی هنگام داشتن فرزند، آمدن مهمان و هر هنگام دیگر، آبادانی اتاق خواب زن و شوهر باید مراعات شود. اینجا حرم محترم زن و شوهر است و احترام حریم آن واجب است. در هیچ حال نباید حریم این حرم، شکسته شود، که اگر شکسته شد، حرمت حریم‌های دیگر به خطر می‌افتد، ولي اگر حرمت این حرم پاس داشته شود، حرمت حریم‌های دیگر نیز حفظ خواهد شد. این آشیانه باید همواره برپا و برجا و مهیّا باشد و دو فاختۀ دلباخته، باید در کنار هم بیارامند. گرمی این آشیانه، گرمی همۀ خانه و خانواده را ثمر می‌دهد و سردی آن، همۀ خانه و خانواده را سرد و افسرده می‌کند. 🌸 علی و فاطمه ـ سلام خدا بر آنان ـ با همۀ فرازها و فرودهای زندگی‌شان و با اندک بودن امکاناتشان، این آشیانه‌شان را چنان شاداب و آباد ساخته و نگه داشته بودند که حضرت علی در وصف آن آشیانه و عشق مشترکشان، چنین سروده‌‌اند: «إنّا کُنّا کَزَوجِ حَمامَةٍ فِي أیکَةٍ مُتَمَتِّعینَ بِصِحَّةٍ وَ شَبابٍ»؛ من و تو مانند یک جفت کبوتر در یک آشیانه بودیم، كه از سلامت و شادابی و جوانی بهره می‌بردیم (دیوان منسوب به حضرت) {ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.} ۱۲ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ریحانگی زن (۵) 🔻 (ادامهٔ ریحانگی‌ها) مشاورهٔ مهارت‌های زندگی مشترک 🖋 مشاور و نویسنده: علی‌اکبر مظاهری 🔸 از زبان مشاور ⭕️ انحصارطلبی پسندیده خانم تهراني تلفن کرد؛ نگران و پریشان؛ و گفت: «آیا مهمانان حق دارند در اتاق خواب و روی تختخواب زن و شوهری جوان که تازه ازدواج کرده‌اند، بخوابند؟» گفتم: چه شده؟ موضوع چیست؟ گفت: «شما اوّل بگویید حق دارند بخوابند یا نه؟» من که می‌دانستم و این تجربه را داشتم که برخی از کسان در پی آن‌اند که مشاور را قاضی کنند و حکم تقصیرکاری یا بی‌تقصیری از زبان او بگیرند، گفتم: اجازه دهید ما «هادی» باشیم، نه «قاضی». چه شده؟ اصل مسأله را بگویید. خانم گفت: «من و همسرم چند ماهی است که ازدواج کرده‌ایم و در یک واحد آپارتمانی یک‌اتاقه زندگی می‌کنیم. بعضی از خویشاوندان همسرم که شهرستانی هستند، چند روز به مهمانی پیش ما آمدند. آنان وقت خواب به اتاق خواب ما می‌رفتند و روی تختخواب عروس و دامادی ما می‌خوابیدند و من و همسرم در هال می‌خوابیدیم. من این کارشان را نمی‌پسندیدم، امّا به خاطر همسرم، که برایم خیلی عزیز است، چیزی نمی‌گفتم. تا این‌که این کار تکرار شد و دوباره آمدند و به همان روش قبل عمل کردند. این بار ناراحتی من بیشتر شد و بعد از رفتن مهمانان، نارضایتی‌ام را به همسرم گفتم. در نظر او مسألۀ چندان مهمّی نبود و خواست که مرا قانع کند که قانع نشدم. در آخر قرار شد موضوع را با شما مطرح کنیم و قضاوت بخواهیم.» گفتم: قضاوت یا هدایت؟ گفت: «هرکدام بهتر است.» گفتم: البته که هدایت بهتر است. در قضاوت، قاضی گاهی ناچار می‌شود یکی را محکوم و دیگری را حاکم کند، امّا در هدایت، هادی مجبور به حکم کردن نیست، بلکه می‌شود مراجعان خود را هدایت و امورشان را اصلاح کند. خانم تهراني گفت: «پس، از شما مشاوره و هدایت می‌خواهیم.» گفتم: چرا همسرتان تماس نگرفتند؟ گفت: «هم این‌که سرِ کار رفته است و فرصت نکرد، هم این‌که مسأله برایش خیلی مهم نبود.» گفتم: چرا. برای ایشان هم مسأله مهم است، امّا شما طبیعتاً ناراحت‌ترید؛ چون اوّلاً، خانم‌ها به حفظ حریم خصوصی‌شان حساس‌ترند و ثانیاً، کسانی که این حریم را شکسته‌اند، خویشاوندان ایشان بوده‌اند. امّا برای حلّ مسأله، بهتر است که همسرتان هم باشند، چون موضوع به هر دو نفرتان مربوط می‌شود و مسأله به وسیلۀ هر دو نفرتان باید حل شود. خانم گفت: «او ممکن است فرصت آمدن نزد شما را نداشته باشد.» گفتم: لازم نیست بیایند. گفت‌وگوی تلفنیِ سه نفره هم ممکن است. شما زمینۀ مشاورۀ سه نفره را مهیّا کنید. آقا که به خانه آمد، تلفن کردند و گفت‌وگوی سه نفره را داشتیم. در آغاز، مسأله را از زبان مرد شنیدم. تقریباً همان را گفت که خانمش گفته بود. آن‌گاه گفتم: شما باید برای ادارۀ زندگی‌تان برنامه داشته باشید. تنظیم این برنامه باید به وسیلۀ خودتان و با تفاهم و توافق باشد و اگر نیاز بود، از مشاور نیز همفکری بطلبید. در برنامۀ ادارۀ زندگی، چگونگی ادارۀ مهمان نیز باید باشد، تا وقتی مهمان آمد، دچار دوگانگی در تصمیم نشوید. امّا اتاق خوابتان را خصوصی نگه دارید و برایش حریم بگذارید. مهمان که می‌آید و بناست شب بخوابد، چون اتاق اضافه ندارید، بستر او را در هال بگذارید و خودتان به اتاق خوابتان بروید و درِ اتاق را قفل کنید و در آغوش هم بخوابید. هیچ‌کس نباید میان شما فاصله بیندازد؛ هیچ‌کس و هیچ‌کس. سپس نمونه‌ای از سیرۀ پیامبر اکرم را در این مسأله بیان کردم که برایشان تازگی داشت و تعجّب و تحسین آنان را برانگیخت. آن نمونه، این بود که آن حضرت، حتّی در زمانی که همسـرشان دورۀ قاعدگی ماهانه‌اش را می‌گذراند و آمیزش با او جایز نبود، از بستر او کناره‌گیری نمی‌کردند، بلکه به همسرشان آموخته بودند که شلوارکی بپوشد که از زانو تا ناف او را می‌پوشاند. آن‌گاه با او در یک بستر می‌خوابيدند. مشاوره‌مان به فرجام نیکویی رسید و مشکل حل شد و هر دو از نتیجۀ مشاوره خشنود بودند، امّا خانم خشنودتر بود! {ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.} ۱۲ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
◾️سوگنامهٔ برترین بانو 🖌️ نویسنده: علی‌اکبر مظاهری ◾️اشارت نالیدن دلاوران، شگفتی‌آور است. مگر دلیران نیز، مانند عاجزان، می‌نالند؟! اما باید دانست که نالهٔ آنان، نه چونان نالهٔ اینان، از سر عجز و نابردباری در برابر ناملایمات این‌جهانی است؛ بلكه نالیدن‌شان، چونان غرش نیمه‌شبان شیران است در غربت کوهستان. هیبت و صلابت امیر مؤمنان - علیه‌السلام - چنان بود که هنگام رویارویی با جنگاوران، حتى دل پهلوان‌ترین‌هایشان، می‌لرزید و همهٔ وجودشان، مقهور و مغلوب آن حضرت می‌شد. امیر دلیران - علیه‌السلام - در هیچ میدانی و در پیکار با هیچ جنگاوری و در کارزار با هیچ لشکری، هرگز ننالید. اما این دلاور مظلوم، هنگام خاک‌سپاری پیکر همسر محبوبش، فاطمه - سلام‌الله‌علیها - اینسان می‌نالد و با پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - نجواگونه، چنین راز دل می‌گوید: سلام بر تو ای پیامبر خدا؛ سلام من و دخترت، که اینک در جوارت آرمیده و شتابان و بی‌تاب، به تو پیوسته! یا رسول‌الله! داغ مرگ دختر نازنینت، صبوری‌ام را کاسته و فراق او، بی‌تابم ساخته و غم فقدانش، طاقتم را فرسوده است؛ اما من که - پیش از این - داغ فراق تو را (که توان‌فرساتر بود) چشیده‌ام و سنگینی جدایی تو را کشیده‌ام، این مصیبت را نیز می‌توانم طاقت آورم. آری؛ هنگامه‌ای بود که سر مبارکت را به سینه‌ام چسبانده بودم و جان عزیزت، در میان سینه و گلوی من، از پیکرت بیرون رفت و تو را بر بالین خاکین قبر، خوابانیدم. «إنا لله و إنا إليه راجعون»؛ همه‌مان از خداییم و همگی به او بازمی‌گردیم. اینک امانتی که به من سپردی و کسی که برایش از من پیمان وفا و پاس‌داشتن گرفتی، به سویت بازگشت و به دستت سپرده شد. اکنون این منم که اندوهناکم؛ اندوهی پردامنه و جاودانه. شب‌هایم بیداری و بی‌تابی است؛ بیداری همیشگی و بی‌تابی جانکاه، تا آن‌گاه که خداوند، مرا نیز به سرایی که شما در آنید، فرابخواند و به شمایم ملحق گرداند. اکنون که دخترت، نزدت آمد، خبرها برایت دارد. تو نیز، به اصرار، از او بپرس و گزارش زمانه و احوال پس از رحلتت را بخواه تا برایت بازگوید که چه‌سان، با اینکه هنوز زمانی از رفتنت نگذشته بود و نام و یادت تازه بود، امتت، هم‌دست و همداستان شدند و به دخترت ستم‌ها کردند. سلامم بر شما؛ سلام من که اگرچه خواهان ماندن در جوارتانم، اما از سر اضطرار، وداع‌تان می‌گویم و به بشارتی که خداوند بر پاداش صابران داده است، دل می‌بندم. 🌲 نهج‌البلاغه، خطبهٔ ۲۰۲، ترجمه و توضیح: علی‌اکبر مظاهری، نشر جمال و به‌نشر، چاپ مکرر. ۱۵ دی ۱۴۰۰ 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 در مدرسهٔ امیر مؤمنان (۱) 🖌 نویسنده و شارح: علی‌اکبر مظاهری 🔻 اشارت از اکنون تا آن‌‌هنگام که خداوند سبحان بخواهد، با شما خوبان، به شرح نهج‌البلاغهٔ امیر مؤمنان - سلام خدا بر ایشان - می‌نشینیم. نشستمان در محضر امیر عارفان، مبارکمان بادا! 🌹 مقدمه‌ای کوتاه نردبان آسمان نهج‌‌البلاغه، پس از قرآن، ارجمندترین کتاب جهان است. نردبان آسمان است این کلام هر که از آن بر رود آید به بام نی به بام چرخ کان اخضر بود بل به بامی کز فلک برتر بود به خواست خداوند سبحان، برآنیم تا به محضر امیرمؤمنان شرفیاب شویم و با هم درس‌هایی را از نهج‌‌البلاغه بیاموزیم، و برآنیم تا به هدایت خدای رحمان، با شما عزیزان، در حضور امام متقیان زانوی ادب زنیم و از ایشان تمنا کنیم تا جرعه‌ای از کوثر ادب و عرفان را به ما بنوشانند؛ زیراکه وجود مبارکشان بارها ‌فرمودند: «سَلونی قَبْلَ أنْ تَفْقِدونی»؛ بپرسید از من، پیش از آن‌که نیابیدم. اکنون عرض می‌کنیم: راز بگشا ای علیّ مرتضی ای پس از سوءالقضا حسن‌القضا یا علی! ما به محضرتان آمده‌ایم تا پندمان دهید؛ پس: ای علی که جمله عقل و دیده‌ای شمّه‌ای واگو از آنچه دیده‌ای ما تشنگان معرفتیم و به حضورتان آمده‌ایم تا معرفتمان بیاموزید؛ پس: باز باش ای باب! بر جویای باب تا رسد از تو قشور اندر لباب و به التماس از ایشان می‌خواهیم که باب رحمت خویش را همیشه بر ما گشوده دارند: باز باش ای باب رحمت تا ابد بارگاه ما له کفواً أحد و به مولای مهربانمان عرض می‌کنیم: ای شیرین‌‌دهان! ما گوش‌ جانمان را به آموزه‌های لطیف وحیانی و آسمانی‌‌ات سپرده‌ایم. از آن زمزمه‌های قدوسی و بهشتی‌ات همیشه بر ما بخوان، که «پیش ما آوازت، آواز خداست». 🔹 نامه‌ای به حارث هَمْدانی در این نخستین شرفیابی به مدرسهٔ امیرمؤمنان، با «حارث هَمْدانی»، یکی از صحابیان و شاگردان ممتاز مکتب مولا، همراه می‌شویم تا راهنمایمان باشد. حارث از قبیله «هَمْدان» یمن و از یاران سرّ امیرمؤمنان است. حضرت در نامه‌ای بلند، معارف فراوانی را برای ایشان بیان فرموده‌اند. بخش پایانی این نامه، با عنوان نامه شصت‌و‌نهم نهج‌‌البلاغه آمده است. امیر مؤمنان در این نامه حدود ۴۰ نکتة مهم معرفتی را برای حارث هَمْدانی بیان فرموده‌اند که در این‌جا به توضیح و تفسیر مختصر این نامهٔ ارجمند می‌پردازیم. {ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید. ان‌شاءالله.} ۱۷ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک‌های زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
4_5969792447364992437.pdf
1.61M
🔹اقتدار مردانه ۳ 🖋نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری 📝 منتشرشده در شمارهٔ ۱۴۵ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»، دی ۱۴۰۰ ✔️ فایل پی‌دی‌اف 📌برای دنبال‌کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 در مدرسهٔ امیر مؤمنان (۲) 🖋 نویسنده و شارح: علی‌اکبر مظاهری 🔹 نامه‌ای به حارث هَمْدانی در این نخستین شرفیابی به مدرسهٔ امیر مؤمنان، با «حارث هَمْدانی»، یکی از صحابیان و شاگردان ممتاز مکتب مولا، همراه می‌شویم تا راهنمایمان باشد. حارث از قبیله «هَمْدان» یمن و از یاران سرّ امیرمؤمنان است. حضرت در نامه‌ای بلند، معارف فراوانی را برای ایشان بیان فرموده‌اند. بخش پایانی این نامه، با عنوان نامهٔ شصت‌و‌نهم، در نهج‌‌البلاغه آمده است. امیر مؤمنان در این نامه حدود ۴۰ نکتهٔ مهم معرفتی را برای حارث هَمْدانی بیان فرموده‌اند که در این‌جا به توضیح و تفسیر این نامهٔ ارجمند می‌پردازیم. ۱. تمسک به قرآن «وَ مِن کتابٍ لَه إلی حارث الهَمْدانی»؛ از نامه‌های امیر مؤمنان به حارث هَمْدانی است که می‌فرماید: «و تَمَسَّکَ بِحَبْلِ القرآن». نخستین سخن حضرت با این شاگرد ممتاز مکتب خود این است که به حَبل‌‌ُالمَتین قرآن چنگ بیفکن و آن را ناصح خویش قرار ده و از قرآن، نصیحت و نشانهٔ هدایت را بطلب؛ زیرا قرآن کتابی است صادق که باید از آن نصیحت خواست. در قرآن، حلال‌ها و حرام‌هایی است. حضرت می‌فرمایند: هیچ‌‌یک را در جای دیگری مگذار. حلال‌ها و حرام‌هایش را حرمت نگاه دار و خود و دیگران را به حرمت نهادن به حریم قرآن و رعایت حدود آن دعوت کن و مرزها و قلمرو آن را ارج بِنِه و معارف خجسته‌اش را عظیم بشمار. این نخستین حکمت امیر مؤمنان در این نامه است. ۲. عبرت‌‌آموزی دومین حکمت در این نامه دربارهٔ دنیاست. می‌فرماید: ای حارث هَمْدانی! «وَ اعْتَبِـر بِما مَضی مِنَ الدُّنیا لِما بَقیَ مِنها، فَاِنَّ بَعْضَها یُشْبِهُ بعضَها»؛ گذشتهٔ این جهان را با آیندهٔ آن بسنج و قیاس کن و از روزگاران پیشین برای روزهای آینده عبرت آموز؛ زیرا پاره‌ای از دنیا، به پاره‌های دیگرش همانند است. این‌‌که می‌توانیم از گذشتهٔ جهان برای حال و آینده‌‌مان درس بگیریم، از آن روست که روند مشخصی دارد. ابتدایش به انتهایش شبیه است و پایانش به آغازش می‌پیوندد: «وَ آخِرُها لاحِقٌ بِاَوَّلها». دو سر هـر دو حلقه‌‌ی هستی به حقیقت به هم تو پیوستی دیگر این‌‌که می‌فرماید: همه دنیا رفتنی و فانی و از آدمی گریزان است و پایدار و ماندگار نیست. این هم از سنت‌های الاهی در نظام عالم است که پیوسته در حال تحول است. پس «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را» و «آنچه نپاید، دل‌‌بستگی را نشاید». ۳. تعظیم نام خدا حکمت سوم امیر مؤمنان در این نامه این است: «وَ عظِّم اسْمَ اللهِ أن تَذْکُرَهُ الِاَّ علی الحقّ»؛ نام خداوند را عظیم بدار و آن را جز برای حق بر زبان میار و تا توانی، حتی به‌راست هم، به نام خداوند سوگند یاد مکن. چه رسد به آمیختن آن نام شکوهمند با سخنان یاوه و ناصواب. برخی بر این عادت‌اند که در سخنشان زیاد قسم می‌خورند. قسم خوردن اگر برای موضوع مهمی نباشد، اصلاً روا نیست، بلکه مکروه است، هرچند قسم راست باشد. اگر قسم دروغ باشد،‌ حرام است؛ چه رسد به این‌که این قسم، به نام خداوند باشد که حرمتش بسیار افزون‌‌تر و گناهش بزرگ‌‌تر است. ۴. به یاد مرگ حضرت در مطلب چهارم این نامه می‌فرماید: «وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْموتِ وَ ما بَعْدَ المَوتِ»؛ مرگ و پس از آن را بسیار به یاد خویشتن آر. ای حارث هَمْدانی! از مرگ غافل مباش. هم به مرگ بیندیش، هم بر خویشتن تلقین کن که روزی مرگ به سراغت خواهد آمد. مرگ‌‌اندیشی از عوامل مهم بیداری وجدان انسان است. بسیاری از آدمیان وجدانشان به خواب رفته، چون مرگ را فراموش کرده‌اند و کسانی که دل بیدار دارند، مرگ‌‌اندیشند. مرگ، آغازی است برای جهان آخرت. ای حارث! مرگ و پس از مرگ را که حیات آن‌‌جهانی است، بسیار به یاد خویشتن‌ آر؛ بلکه به خود تلقین کن که مبادا فراموش شود. در روایات، به دیدار از قبرستان‌ها و مزار مؤمنان، توصیه شده است تا مرگ از یاد انسان نرود. اگر مرگ و حیات آن‌‌جهانی پیش چشم انسان باشد، انسان تن به آلودگی‌ها و پلیدی‌ها نمی‌دهد. {ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید. ان‌شاءالله.} ۲۲ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک‌های زیر مراجعه کنید: 🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 ریحانگی زن (۶) 🔻 (ادامهٔ ریحانگی‌ها) مشاورهٔ مهارت‌های زندگی مشترک 🖌 نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری ۶. امیدبخشی به شوهر امیددادن به شوهر و دلگرم‌کردن او، از هنرهای ریحانه است. مرد، در کشاکش دهر، دستخوش تلاطم می‌شود. امواج پرخروش دریای جامعه، بر گُردۀ جان او تازیانه می‌زنند و گهگاه وی را سخت به صخره‌ها می‌کوبند، چنان که نزدیک است استخوان‌هایش خُرد شوند. گرداب‌های مهیب مسئولیت‌های اجتماعی، او را فراز می‌برند و فرود می‌آورند، چندان که گاهی سرگیجه می‌گیرد و از مدار تعادل، بیرون می‌رود. آن‌گاه با تنی خسته و دلی شکسته، کوفته و مجروح، ناامید و حیران، به خانه می‌آید و خود را، با همۀ وجود، در آغوش ریحانه می‌افکند. به او پناه می‌برد. خود را به او می‌سپارد و از وی یاری می‌طلبد. در چنین حالتی، ریحانگی زن، مرهمی است شفابخش بر زخم‌های مرد و پناهگاهی است آرامش‌بخش برای روح خسته و مجروح او. اینجاست که دلداری و همدمی و امیدبخشی ریحانه، معجزه‌ای است که مرد را حیاتی نو می‌بخشد. این روایت ارجمند را بنگرید: 🌸 کارگزار خدا جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ: إِنَّ لِي زَوجَةً إِذَا دَخَلتُ تَلَقَّتنِي وَ إِذَا خَرَجتُ شَيَّعَتنِي وَ إِذَا رَأَتنِي مَهمُوماً قَالَت لِي مَا يُهِمُّكَ؟ إِن كُنتَ تَهتَمُّ لِرِزقِكَ فَقَد تَكَفَّلَ لَكَ بِهِ غَيرُكَ وَ إِن كُنتَ تَهتَمُّ بِأَمرِ آخِرَتِكَ فَزَادَكَ اللَّهُ هَمّاً. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ لِلَّهِ عُمَّالًا وَ هَذِهِ مِن عُمَّالِهِ لَهَا نِصفُ أَجرِ الشَّهِيدِ؛ مردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: همسری دارم که هرگاه به خانه روم، استقبالم می‌کند و وقتی از خانه بیرون آیم، بدرقه‌ام می‌کند و اگر مرا اندوهگین ببیند، می‌گوید: چرا اندوهگینی؟ اگر نگران روزی‌ات هستی، دیگری (خدا) آن را برایت عهده‌دار شده است و اگر اندیشناک آخرتت هستی، خدا اندیشناکی‌ات را بیشتر کند. رسول خدا (ص) فرمود: خداوند کارگزارانی دارد و همسر تو، یکی از آن کارگزاران خداست و پاداشی برابر نیمی از پاداش شهید را دارد. 🔹 حکایت مرد و اژدها در حكايت‏هاى كهـن آمده است: اژدهايى گهگاه به مردم شهرى‏ حمله مى‏كرد و ايشان را مى‏آزرد. كسى در آن شهر، حريف اژدها نبود. روزى، مرد و زنى جوان كه تازه ازدواج كرده بودند، به آن شهر آمدند. مردمان ماجراى خويش و اژدها را براى ايشان گفتند و سخت ناليدند. مرد جوان گفت: من شرّ اژدها را دفع مى‏كنم و شمايان را از بلاى آن‏ مى‏رهانم. روزى نعرۀ اژدها بلند شد. مردمان، ترسان و لرزان، به آن زوج‏ جوان گفتند: اين صداى همان اژدهاست. مرد جوان، شمشير از نيام‏ كشيد و به همسرش گفت: تا كه من نزديك اژدها شدم، من را ببوس و كنار بایست و مرا بنگر و رويارويى‏ام با اژدها را تماشا كن. زن، همان كرد كه شوهرش گفته بود. و مرد جوان به مصاف اژدها رفت و دليرانه، شمشير بر دهان اژدها زد و آن را كشت. آرى، عشق، دليرى مى‏آورد. معجزه مى‏كند. ناشدنى‏ها را شدنى‏ مى‏كند. ۷. حفاظت از شوکت شوهر اقتدار شوهر و عزّت و شوکت او، از جانمایه‌های گرانسنگ زندگی خانوادگی است. این صفت و حالت، از استوانه‌های برپادارندۀ زندگی زن و شوهری است. به ریحانگان می‌گوییم: مردانگی مردتان را پاس بدارید. حرمت او را نگه دارید و آن را پرورش و افزایش دهید، که خودتان بیش از همگان به آن نیاز دارید. زن از مرد حقیر خوشش نمی‌آید. مرد مطلوب زن، مردی است که مقتدر و عزّتمند و توانمند باشد. بنابراین، ریحانگان برای دل خودشان، برای مصلحت زندگی‌شان، برای سرافرازی فرزندانشان، برای خشنودی همسرشان، و برای رضایت خدایشان، باید از عزّت و شوکت همسرشان صیانت کنند؛ هم در کردار، هم در گفتار، هم نزد او، هم در غیاب او، هم نزد فرزندانشان. چوب حراج‌زدن به این سرمایۀ گرانقدر، زیانی است بی‌جبران، که در شأن هیچ ریحانۀ فرزانه‌ای نیست. و پاسداشت این گوهر ارزشمند، سودی است سرشار، که شایستۀ مکانت ریحانگان فرزانه است. {ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.} ۲۳ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️قصة‌العشق لاانفسام لها! ۲۴ دی ۱۴۰۰ 🔹برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک‌های زیر مراجعه کنید: 🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 مژده ای دل...! 💎 خانه‌مان در بهشت، در آستانهٔ انتشار! 🖌 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری ۲۵ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐
4_5988004203916692363.pdf
186.2K
🔹 سوگنامهٔ برترین بانو 🖋 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری 🖤 رحلت شهادت‌گونهٔ ام‌البنین بزرگ، تسلیت بادا! ۲۶ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک‌های زیر مراجعه کنید: 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir 🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 از چهارماهگی 🖊️ نویسنده: دکتر فاطمه کوثر سلام پسرجان یا دخترجانم. هنوز نمی‌دانم پسری یا دختر. و هنوز هم حرکتی را ازت حس نمی‌کنم، اما از آمدنت خوشحالم. راستش را بخواهی، پیش از اینکه باردار شوم، دلم می‌خواست از ابتدای بارداری، هر روز برایت بنویسم، اما وقتی این نوشته‌ها را می‌خوانی، بدان که ماه ۲ و ۳ که در شکمم بودی، آنقدر ویار داشتم که توان انجام هیچ‌کاری را نداشتم، ولی الان که برایت می‌نویسم، خدا را شکر خیلی بهتر شده‌ام. راستی، پسرم یا دخترم، دوهفته پیش که رفتم سونوگرافی، صدای تپش قلبت را برای اولین بار شنیدم. خبر تشکیل دست و پایت را بهم دادند. گفتند ۵ انگشت دستت تشکیل شده، سرت هم شکل گرفته بود. ببین! من پدرت را خیلی دوست دارم. فعلا با هم‌ تصمیم گرفته‌ایم که اگر پسر باشی، اسمت علی باشد و اگر دختر، مهرآفرین. البته پدرت بیشتر دوست دارد که اسمت سارا باشد. خلاصه این‌که مادرجان، پیشاپیش، قدومت مبارک! خیلی منتظر آمدنت بودیم. و حالا هم شوق آمدنت به این دنیا را داریم. ۲۵ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ دعوت به همکاری تحقیقی و تالیفی سلام و تحیت. یک نفر آقای ساکن قم را به همکاری تحقیقی و تالیفی دعوت می‌کنیم. شرایط و وضعیت: ۱. علوم اسلامی را بداند. ۲. سابقه و تجربهٔ تحقیقی و تالیفی داشته باشد. ۳. کارمان پاره‌وقت است؛ ابتدا، هرهفته سه‌ روز، هرروز سه ساعت. در ادامه، قابل افزایش و کاهش است. ۴. کارمان حضوری است. در ادامه، ممکن است بخشی از کار، غیرحضوری شود. ۵. مصاحبه انجام می‌گیرد. ۶. زمان همکاری آزمایشی: یک ماه. ۷. حقوق: توافقی. مهارت و توان همکار، لحاظ می‌شود. نکته: نوع کارها و تحقیقات و تالیفاتمان، از طریق اینترنت، قابل دیدن است؛ در کانال‌ها، پیج‌ها، ناشران، سایت‌ها ... . علی‌اکبر مظاهری ۲۷ مهر ۱۴۰۰ 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ریحانگی زن (۷) 🔻 (ادامهٔ ریحانگی‌ها) مشاورهٔ مهارت‌های زندگی مشترک ✍ نویسنده و مشاور: علی‌اکبرمظاهری ۸. ساختن قهرمانی آرمانی در ذهن فرزندان شرافت مکانت ویژۀ پدر و مادر، در ذهن و دل فرزند، بر همگان آشکار است. بر هیچ کس جایز نیست که بر این مکانت ارجمند، صدمه‌ای بزند یا آن را ویران کند. بر همسران واجب است که هر کدام حرمت دیگری را نزد فرزندان، عظیم شمارند و آن «مکانت ویژه» را بالا و بالاتر ببرند، تا فرزندان حرمت هر دوی ایشان را بزرگ شمارند و به هر دو، احترام بگذارند. اکنون سخن با ریحانگان است: فرزندان، نیازمند قهرمانی آرمانی‌اند که او را اسوۀ خویش گیرند و در زندگی، به وی اقتدا کنند و به او ببالند. بهترین کس برای ایفای نقش این قهرمان آرمانی، پدر است. نقش پدر در این عرصه، بی‌بدیل است، همان گونه که نقش مادر نیز در جایگاه خود، بی‌بدیل است. ریحانۀ عارفه آن است که همواره این نقش را برجسته‌تر و پررنگ‌تر کند و از کم‌رنگ یا بی‌رنگ یا خراب شدن آن پیشگیری نماید. رنجش یا دلخوری احتمالی زن از شوهر، هرگز او را از ایفای این وظیفه، باز نمی‌دارد. و امّا تخریب شخصیت پدر در ذهن و دل فرزند، اصلاً در شأن ریحانۀ فرزانه نیست. ۹. غیرت شوهر را حرمت نهادن غیرت، گوهری است ارجمند که خداوند حکیم در زیربنای ساختار وجود مرد نهاده است. آن مرد که این گوهر را ببازد یا آن را از او بربایند، دیگر مرد نیست؛ مردْنماست. مردان، با تکیه بر این جانمایۀ گرانمایه است که از عفّت زن پاسداری می‌کنند و حتی در این راه، جان می‌بازند. فایده‌های غیرت، تنها برای مرد نیست، همۀ اعضای خانواده و نیز جامعه از آن بهره می‌برند، که بیشترین سهم آن را زن می‌برد؛ حتی بیش از مرد. درست است که حیا و عفّت زن گوهری است مانند غیرت مرد، که دست آفریدگار حکیم آن را در آفرینش او نهاده است، امّا غیرت مرد در صیانت و حفاظت از حیا و عفّت زن، نقش بزرگی دارد. اگر مرد، کم‌غیرت یا بی‌غیرت شد، زن نیز به تدریج کم‌عفّت یا بی‌عفّت خواهد شد، و آن‌گاه است که خانواده و جامعه، پلید می‌شوند. از این روست که ریحانۀ فرزانه، بر حریم غیرت مردش، حرمت می‌نهد و این نعمت ارجمند را برای خود و شوهر و جامعه‌اش محفوظ می‌دارد و آن را از آسیب‌ خوردن مصون می‌دارد. چون وجود زن و عفّت او برای مرد بسیار ارزشمند است، در نگهداری از آن، سخت می‌کوشد و نه تنها ربودن این درّ گرانسنگ را برنمی‌تابد، نگاه حرامیان به او را نیز تاب نمی‌آورد. از سخت‌ترین و بدترین حالت‌ها برای مرد غیرتمند، آن است که به ناموسش بی‌حرمتی شود. ریحانگان، با درک صحیح این صفت و حالت مرد، کاری نکنند که غیرت مرد تحریک شود و خود و همسرش را بیازارد. مرد، اگر فطرتش سالم بماند، دربارۀ همسرش انحصارطلب است و حسّ انحصارطلبی‌اش چنان نیرومند است که حتی نگاه دیگران به همسرش را برنمی‌تابد. ریحانگان این حقیقت را به نیکی دریابند که هرچه عفّت و حیای خویش را بیشتر پاس بدارند، در دل شوهرشان عزیزترند. ریحانۀ فرزانه، میل غریزی خودنمایی و دلبری خویش را به وسیلۀ شوهرش اشباع کند، تا هم خود کامیاب شود، هم همسرش را کامیاب کند، هم محبتش را در دل شوهر بیشتر کند، هم گناه نکند و آلوده نشود و دیگران را آلوده نکند. دلبری زن از دیگران و نمایاندن خود به آنان، از چشم شوهر، دور نمی‌ماند و سبب نفرت و بدگمانی او می‌شود و ای بسا که به زندگی خانوادگی، لطمۀ بی‌جبران بزند. پس، با تأکید بلیغ، به ریحانگان می‌گوییم: دلارامی که داری دل در او بند دگر چشم از همه عالم فرو بند البته در این موضوع با مردان نیز سخن‌های بسیار داریم، که بخش‌هایی از آن‌ها را در چند فصل از فصل‌های کتاب «فرهنگ خانواده»، بیان کرده‌ایم، امّا اکنون سخن با ریحانگان است. {ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.} ۲۸ دی ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد! برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 آیت کبرای خدا! 🎤 از زبان امام خمینی 💎 برای زنها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده‌اند، افتخار است و مسئولیت. 💎 من راجع به حضرت صدیقه- سلام الله علیها- خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‌کنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق- سلام الله علیه- می‌فرماید: فاطمه - سلام الله علیها - بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند ... و جبرئیل امین می‌آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‌کرد و مسائلی از آینده نقل می‌کرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز. مراوده‌ای بوده است؛ یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. و گمان ندارم که غیر از طبقهٔ اول از انبیای عظام‌، درباره کسی این‌طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز، جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‌ای که واقع می‌شده است، مسائل را ذکر کرده است. و آنچه که به ذریه او می‌رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ... مسئله آمدن جبرئیل برای کسی، یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می‌آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل، که روح اعظم است. حتی درباره ائمه هم من ندیده‌ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد... من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‌اند- با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه می‌دانم که برای غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام الله علیها- است. امام خمینی (ره)؛ ۱۱ اسفند ۱۳۶۴ (صحیفه امام خمینی، ج ۲۰، صص ۴ تا ۶) ۳ بهمن ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1