هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
اگر «طاغوت، ظلم، استکبار و فساد» آنچنان قیافهاش عوض شد که چهرهای علمی به خود بگیرد و در دانشگاهها تدریس بشود و برای عمّال آن عنوان دکتر و مهندس ردیف شود و حتی ریشدارها هم به آنان بپیوندند و خود جمهوری اسلامی هم به آنان حقوق و دستمزد بدهد چه باید کرد؟
اگر آنچنان عوض شد که نهادهای حافظ این انقلاب نیز حرفهای آنان را تکرار و سرلوحۀ کار خود قرار دادند چه؟
اگر در جای جای ارکان سیاستگذاری و اجرایی کشور حتی رییسجمهور منتخب مردم، قربه الی الله و به قصد تقویت نظام مقدس، در محاصره مشاورهها و نظرات کارشناسی این قماش قرار گرفتند و جز آن را دیگر نشنیدند چه؟
اگر رسانههایی که انقلابی و از خود میدانیم در جهت پیشبرد و اجرای رهنونها و ایدهها و راهکارهای آنان تیتر و مطلب نوشتند چه؟
و صدها چه و چه و چه دیگر...
همه اینها که شمرده شد از جنس اما و اگر و فرض و خیال نیست. معالاسف همه محقق شدهاند و ایران اسلامیمان امروز با آن درگیر است.
بدون شک اصل چنین مبارزهای حتمی و ضروری است اما با چه روشی و چگونه؟
سنگ بزرگ در راه این مبارزه، اثبات این نکته است که این دارندگان دیسیپلین و چهرههای موجّه مصداق بارز طاغوت، ظلم، استکبار و فساداند.
که اگر این گام اول ثابت شود گام بعدی راحت است.
گام اول برعهدۀ خواص جامعه است و نیازمند روشنگری و تبیین و رهبری است و گام دوم با مردمی است که وقتی مصداق را دریابند حتی دودمان پهلوی نیز جلودارشان نیست.
#حسین_شادروانان
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar