🔶 دانشآموزان را "صبحانهنخورده" راهی مدرسه نکنید
میگنا- لیلا رضا زاده با اشاره به اهمیت تغذیه دانش آموزان، گفت: دانش آموزان در سن رشد قرار دارند و بسیار ضروری است که والدین نسبت به تغذیه آنها حساسیت ویژهای داشته باشند.
وی با اشاره به عدم صرف وعده صبحانه توسط بیشتر دانش آموزان، گفت: متاسفانه دانش آموزان بنا به دلایل مختلف از خوردن صبحانه طفره میروند و حال آنکه این وعده از اهمیت بالایی در زمینه رشد آنها برخوردار است، بنابراین توصیه میشود والدین دانش آموزان را بدون صرف وعده صبحانه راهی مدرسه نکنند.
وی افزود: علاوه بر تاثیر بالای صبحانه بر رشد دانش آموزان، صرف این وعده میتواند نقش مهمی در یادگیری آنها داشته باشد و عدم صرف آن میتواند با افت قند بدن، موجب اختلال در یادگیری شود.
رضا زاده لقمه نان و پنیر و گردو، نان و پنیر و گوجه، تخم مرغ، کره و مربا و... را مواد غذایی مناسب برای وعده صبحانه دانش آموزان عنوان کرد و افزود: ترجیحا همراه این لقمهها بهتر است یک لیوان شیر هم استفاده شود.
وی همچنین استفاده از آشهای محلی مانند آش عباسعلی و نیز غذاهای سنتی مانند عدسی و خوراک لوبیا را برای وعده صبحانه مناسب دانست و افزود: اگر دانشآموزان میلی به خوردن این غذاها ندارند والدین میتوانند از یک لیوان شیر به همراه دو تا سه عدد خرما استفاده کنند که تقریبا صبحانه مناسبی است.
وی در ادامه مشکل دیگر دانشآموزان را استفاده از انواع هَله هولهها در میان وعدهها عنوان کرد و افزود: متاسفانه بیشتر دانش آموزان در زنگ تفریح، عمدتا از خوراکیهایی مانند چیپس و پفک و شکلات و یا ساندویچ سوسیس و کالباس همراه با نوشابه و... استفاده می کنند که همه این خوراکیها مضر بوده و میتواند رشد آنها را با اختلال مواجه کند.....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48414/preview/
🔶چطور دچار شش تله افسردگی نشویم؟!
میگنا- علائم ابتلا به افسردگی از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند اما نقطه مشترک تمام آنها، بدتر شدن خلق و خوی و تداوم این چرخه معیوب است. با این حال شش مشکل رفتاری افراد افسرده و نحوه کنار آمدن با آنها برای جلوگیری از وخامت افسردگی بیشتر معرفی شده است:
🔻عدم فعالیت بدنی: هنگامی که افسرده باشید، بعید است که از یک برنامه ورزشی منسجم و منظم پیروی کنید. این در حالی است که ورزش می تواند درمانی فوق العاده و مفید برای درمان افسردگی باشد و به عنوان یک ضد افسردگی قدرتمند عمل کند و آنهم به خاطر افزایش سطح سروتونین و دوپامین؛ دو ماده شیمیایی که منجر به فروکش کردن علائم افسردگی می شوند. شنا، یوگا، ایروبیک و حتی پیاده روی ورزشهای مفرحی هستند که شما را از دام افسردگی نجات می دهند. برای داشتن انگیزه می توانید با یکی از دوستان یا آشنایان خود به کلاسهای ورزشی بروید.
🔻دوری از جمع: این رایج ترین علامت افسردگی است. در واقع انزوای اجتماعی سیر بیماری را وخیم تر می کند و در واقع پاسخی است به استرس و درگیری های ذهنی فرد افسرده. راه حل برون رفت از این معضل، قرار گیری تدریجی در معرض اجتماع و از طریق دوستان و خانواده است. لیستی از افرادی که قرار است مجددا با آنها ارتباط برقرار کنید را تهیه و برای تماس با آنها برنامه ریزی نمایید.
🔻نشخوار فکری: یک جزء مهم افسردگی است و شامل تفکر بیش از حد در مورد تمام شکست ها، از دست دادن ها و ... می شود. نشخوار فکری در واقع یک فرایند سمی است که منجر به استفاده زیاد از عبارت « تقصیر خود من است» توسط فرد افسرده می شود. قبل از آنکه افکار منفی بر شما غلبه کند، خود را از دست آنها خلاص کنید. افکار منفی می تواند باعث ایجاد توهم شود و رویدادهای عادی را برای افراد غیرقابل تحمل کند. انجام فعالیت های مثبت نیز می تواند نشخوار فکری را به تاخیر بیندازد.
🔻گرایش به مصرف الکل: مصرف و یا سوء مصرف الکل از نشانه های بارز افسردگی است و معمولا سیر آن را وخیم تر می کند. الکل می تواند منجر به افزایش اضطراب در فرد افسرده شود و اثرات منفی روی سیستم عصبی مرکزی داشته باشد. با پزشک یا درمانگر روانی خود در رابطه با عادات آشامیدن الکل صحبت کنید. معمولا تجویز داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب شما را از این عادت دور می کند.
🔻افکار منفی: افراد افسرده تصور می کنند که حتی با انجام دادن کارهای متفاوت و سعی در بهبود اوضاع فعلی نیز، احساس خوبی به آنها دست نخواهد داد. بنابراین تلاشی هم نمی کنند! در این صورت از انجام هرگونه فعالیتی باز میمانند. پروراندن افکار منفی دام بزرگی است که باعث تشدید افسردگی و در نتیجه منفعل شدن کامل فرد میگردد. منتظر روی دادن اتفاقات منفی نباشید. اگر تلاش و کوشش کنید، شانس رسیدن به نتایج مثبت و سازنده را از دست نخواهید داد.....👇👇
http://www.migna.ir/news/48412
🔶افزایش بیاخلاقی و آسیبهای اجتماعی در جامعه با تعظیم به خواستههای فرزندان
میگنا- دکتر امین رفیعیپور درباره افزایش طلاقهای صوری در جامعه اظهار کرد: متاسفانه در جامعه برخی از زنان به قصد دریافت مستمری پدر یا برخی از مادران به منظور معافیت پسرشان از خدمت سربازی طلاق صوری میگیرند در صورتی که به زندگی مشترک خود ادامه میدهند.
وی افزود: افزایش طلاق برای معافیت فرزندان یا مزایای دیگر از نهادها میتواند دروغگویی محسوب شود. سیستم چرا اینکار را میکند برای اینکه افراد به دروغگویی متوسل میشود و شرایطی که اخلاق را زیر سوال میبرد به وجود میآید.
پزشک و متخصص روانشناسی سلامت گفت: ازدواج یک تعهد است و باعث تشکیل یک خانواده میشود. اینکه با طلاق بهخاطر گرفتن برخی مزایا آن خانواده را از هم جدا کنند پس آن خانواده راحتتر میتواند متلاشی شود.
رفیعیپور بیان کرد: فرزندی که میبیند با طلاق صوری والدینش به خواستههایش میرسد در آینده اخلاق را در جامعه رعایت نخواهد کرد و این منجر به افزایش بیاخلاقی در جامعه و آسیبهای اجتماعی خواهد شد.....👇👇
http://www.migna.ir/news/48403
دانشگاه و تاخیر در بزرگسالی
میگنا-سال تحصیلی جدید شروع شده و دوباره خانوادهها و دانشآموزان آستین بالا زدهاند برای موفقیت در مدرسه و راهیابی به دانشگاه. دانشآموزان، والدین، معلمها، موسسات آموزشی همه و همه یک باور مشترک دارند و آن اینکه تنها راه موفقیت از دانشگاه میگذرد.
قبولی در کنکور چنان فشاری به خانوادهها میآورد که نه از سال اول دبیرستان بلکه از همان مقطع ابتدایی برای آن آماده میشوند. غده سرطانی کنکور که قبلاً فقط دوره دبیرستان را درگیر خود میکرد، حالا بزرگ شده و تمام مقاطع را در چنبره خود گرفتهاست.
ثبت نام در مدارس غیرانتفاعی، کتابهای کمک آموزشی، تستهای آزمایشی و برنامههایی از این دست، همگی با هدف قبولی در کنکور انجام میشود. جریان اجتماعی پرزور و طولانی مدتی در جریان است که همچون سیلی خروشان از راه رسیده و همه ما را با خود بردهاست. نهاد خانواده، نهاد آموزش و بازار همه با این سیلاب همراه شدهاند، بدون آنکه کسی از خود بپرسد، آیا به راستی تنها راه موفقیت، قبولی در دانشگاه است؟ نه میدانیم این سیلاب از کجا آمده و نه میدانیم به کجا میرود، فقط همراهان پراضطرابی هستیم که چشم به نتیجه کنکور خودمان دوختهایم.
کارشناسان آموزش و پرورش سالها است نسبت به نقش سرطانی کنکور در نظام آموزشی و تبعات منفی آن هشدار میدهند. مجلس شورای اسلامی نیز با ورود به مساله، قانون حذف کنکور را تصویب کرد که اجرای آن به کندی و سختی پیش میرود. اما به نظر میرسد مساله اصلی نه در خود آزمون کنکور، بلکه نقش حیاتی و محوری دانشگاه در زندگی افراد است. اما چرا دانشگاه نقشی چنین محوری در نظام اجتماعی و اقتصادی ما بر عهده گرفتهاست؟ نقش حیاتی دانشگاه در زندگی افراد، صرفاً نتیجه سیاستهای آموزشی نیست بلکه ریشه آن را علاوه بر آموزش، باید در نهاد خانواده، سیاست و اقتصاد نیز جستجو کرد.
مدرسه و پایان ۱۸ سالگی
۱۸ سالگی، سنی در پایان راه نوجوانی و آغاز دوره استقلال و جوانی است. از نظر قانونی فرد در ۱۸ سالگی میتواند گواهینامه بگیرد، ازدواج کند و رای دهد. انسان ۱۸ ساله آن قدر بالغ شده که مسوولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد و با ورود به اجتماع مسیر زندگی فردی خود را آغاز کند. اما آیا به راستی مدرسه دانشآموزان را برای این استقلال و مسوولیتپذیری آماده میکند؟ آیا دانشآموزی که دیپلم گرفته، از مهارتهای اولیه برای ورود به بازار کار برخوردار است؟ برای ورود به روابط کاری چه طور؟ آیا در مدرسه آموزشی برای مهارت کاریابی، تعامل با همکاران، حل مساله، مدیریت روابط عاطفی و مانند آن دیده است؟ متاسفانه در مدارس اتفاقی جز حفظ کردن یک سری اطلاعات نیافتاده است. برخلاف دهههای گذشته بازار کار به فارغ التحصیل مدرسه اعتماد نمیکند. نه به این جهت که مهارت شغلی ندارد، بلکه به این دلیل که از پختگی لازم برای قبول مسوولیت برخوردار نیست. دانشآموز فارغ التحصیل نیز از خودباوری و عزت نفس کافی برخوردار نیست و خود را ناتوانتر و شکنندهتر از آن میداند که بیواسطه دانشگاه وارد جامعه شود و دست به فعالیتی بزند.
خانواده و بیاعتمادی به جامعه
خانوادهها نیز شریک جرم اند. آنها هم نه به جامعه اعتماد دارند و نه به فرزندشان. از نظر خانوادهها جامعه ناامنتر از آن است که بتوان به فرزند اجازه استقلال داد، مگر اینکه پای دانشگاه وسط باشد. دانشگاه هم مورد اعتماد خانوادهها است و هم کمکاری آنان در آمادهکردن فرد برای ورود به جامعه را جبران میکند. اساساً فرزندپروری در ایران طوری انجام نمیشود که فرد در ۱۸ سالگی از پختگی و شایستگی لازم برای پذیرش مسوولیت زندگی خود برخوردار باشد. برای خانوادهها دانشگاه مرحلهای از تربیت فرزند است (شاید مثل دوره سربازی در گذشته) که به بلوغ و پختگی آنها کمک خواهد کرد....... ادامه یادداشت👇👇
http://www.migna.ir/news/48399
سپیده اکبرپوران
🔶 روابط دوستانه صمیمی موجب افزایش عزت نفس میشود
میگنا- در این تحقیقات، اطلاعات به دست آمده از ۵۲ مطالعه که در رابطه با اثر عزت نفس و رابطه دوستی در بین ۴۷ هزار داوطلب انجام گرفته است، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
به گزارش یونایتدپرس،این مطالعات بین سالهای ۱۹۹۲تا ۲۰۱۶ میلادی در مجموعه وسیعی از کشورهای مختلف از جمله آمریکا انجام گرفتهاند. سن داوطلبان بین سنین خردسالی تا بزرگسالی متفاوت بود.
در نتیجه این بررسیها مشخص شد برای مردان و زنان در تمام سنین، پذیرش و داشتن حمایت اجتماعی قوی به معنای داشتن عزت نفس بالا است و برعکس داشتن عزت نفس بالا به معنای پذیرش و بهرهمندی از حمایت اجتماعی قوی است.
همچنین داشتن عزت نفس پایین موجب کاهش توانایی شخص در برقراری روابط اجتماعی قوی میشود و داشتن روابط دوستانه ضعیف موجب کاهش عزت نفس شخص میشود.
به اعتقاد محققان، ریشه این چرخه ممکن است در نحوه پرورش کودکان باشد. در واقع والدینی که موجب بهبود عزت نفس فرزندان خود میشوند، به آنها کمک میکنند تا روابط سالمتری در آینده داشته باشند. در مقابل چنین روابطی موجب بهبود عزت نفس میشود......👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48415
🔶 "ختنه" بهترین روش برای پیشگیری از ابتلا به "ایدز"
میگنا- در یادداشت سازمان بهداشت جهانی تأکید شده که "ختنه پسران" میتواند سادهترین و بهترین راه ممکن برای پیشگیری از ابتلا به بیماری ایدز در عصر حاضر باشد؛ بهطوری که این راهحل تا 60 درصد ریسک ابتلا به این بیماری را کاهش خواهد داد.
در سالهای اخیر بیماری ایدز یکی از بیماریهایی بوده که شرکتهای داروسازی برای مقابله با آن تلاش بسیاری کردهاند؛ یک بیماری سخت و طولانی که میتواند روی سبک زندگی انسانها تأثیر منفی داشته باشد و در صورت نداشتن آگاهی در مورد آن و عدم دریافت خدمات درمانی حتی روابط آنها را نیز مختل کند.
معمولاً نخستین سلولی که در جریان ویروس HIV یا بیماری ایدز بهاصطلاح عفونی میشود، سلولهایی بهنام "لانگرهانس" هستند؛ این سلولها بهمقدار زیاد در پوست ناحیه دستگاه ختنهنشده فرد مبتلا به ویروس HIV وجود دارند.
در مطالعات آزمایشگاهی دیده شده که میزان جذب این ویروس توسط لایههای مخاطی پوست ناحیه دستگاه تناسلی 7 برابر بیشتر از دهانه رحم (سرویکس) زنان است؛ این لایه از پوست فاقد لایه ضخیمی بهنام کراتین است که معمولاً در پوست نواحی وجود دارد؛ به همین دلیل، سلولهای لانگرهانس و سلولهای دیگر سیستم ایمنی بهراحتی خود را به این ناحیه میرسانند.
وجود مقدار زیادی عروق خونی در ناحیه پوست ناحیه ختنه و فرنولوم آن بهدلیل وجود عروق بسیار کوچک و فراوان، در زمان نزدیکی جنسی دچار خونریزی بسیار کوچک میشوند؛ این آسیبهای بسیار کوچک محلی مناسب برای ورود ویروس HIV است.
طبق آمارها، خطر آلودگى به این ویروس براى مردان ختنهنشده، بیشتر از مردان ختنهشده است؛ دلیل احتمالى که براى این امر وجود دارد توسط دانشمندان دانشگاه ملبورن اعلام شد؛ آنها بههنگام آزمایشهاى خود متوجه شدند که سطح داخلى پوسته اضافى روى دستگاه تناسلی مرد، نمیتواند از ورود باکترى جلوگیرى کند، این در حالى است که سطح خارجى آن که ضخیمتر و قوىتر است، قادر به دفع باکتریها است.
احتمال آلودگى به ویروس ایدز براى مردان ختنهنشده، 5.2 تا 8 برابر بیشتر از مردان ختنهشده است؛ از این رو ختنه در بسیارى از کشورها، بهترین شیوه پیشگیرى در مقابل بیمارى ایدز است.
در مورد زمان ختنه کردن، مرکز پیشگیری و مبارزه با بیماریهای آمریکا میگوید که ختنه در نوزادان و کودکان آسانتر و ارزانتر و کمخطرتر است اما اگر ختنه تا دوران نوجوانی...... ادامه👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48423/preview/
🔶سلامت روان آتشنشانان فراموش نشود
میگنا- دکتر ناصر قاسمزاد با تاکید بر اینکه مشاغل سخت به اندازهای استرسزا هستند که انرژی روانی و جسمانی بسیاری از کارکنان میگیرند، گفت: تامین اجتماعی کارکنان مشاغل سخت شامل چند بخش است؛ یکی از این موارد امنیت اقتصادی آن ها است، امنیت اقتصادی این افراد یعنی میزان درآمد کارکنان باید پاسخگوی هزینههای استاندارد شهر محل سکونتشان باشد. به عنوان مثال در حال حاضر در آمد کمتر از ۹ میلیون تومان برای خانوادهای سه نفره مشکلاتی را ایجاد میکند و یک آتشنشان نباید درآمدی کمتر از این مقدار داشته باشد.
این روانشناس در مورد آسیبهای روانی آتشنشانان نیز گفت: علاوه بر مشکلات جسمی که آتشنشانان را تهدید میکند، مواردی نظیر استرس، افسردگی، وسواس ایمنی، کاهش تابآوری روانی و... آتشنشانان و حتی خانوادههای آنان را تحت تاثیر قرار میدهد که لازم است مرتبا در این خصوص تحت پایش قرار گیرند.
وی افزود: بحث دیگر در حوزه تامین اجتماعی این افراد بیمه سلامت آنها است که باید پاسخگوی بیماریهای آنها باشد. بنابراین این افراد و خانوادههایشان باید از مزایای بیمهای مناسب نیز برخوردار باشند، تا اگر خدای نکرده در حین کار دچار مشکل جسمی یا حتی روحی شدند، برای درمانش دچار مشکلات اقتصادی نشوند.
قاسمزاد با بیان اینکه باید برای این افراد دورههای مختلف ضمن خدمت برای مقابله با استرس و فشارهای کاری برگزار شود، گفت: باید برای آتشنشانان دورههای خودیاری نیز گذاشته شود و این آموزشها در بازههای زمانی مختلف تکرار شود. آموزش تنها نباید محدود به آموزشهای اطفای حریق و نجات شود و گرچه این آموزشها کافی است، اما سلامت روان آتشنشانان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است......ادامه👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48422
🔶 هوش معنوی (SQ) چیست؟
ميگنا- هوش معنوی جنبههای مختلفی از آگاهی و زندگی ذهنی و روحی درونی فرد را با زندگی و کار بیرونی متصل و یکپارچه میکند و نوعی آگاهی درباره تمامیت جهان به شکلی کلی به فرد میدهد.
سیندی ویگلورث معتقد است که هوش معنوی توانایی رفتار کردن با دلسوزی و دانایی در حین آرامش درونی و بیرونی، صرفنظر از پیشامدها و رویدادهاست. افراد با هوش معنوی در حین قضاوت، توانایی منصفانه و دلسوزانه رفتار کردن را دارند.
هوش معنوی ما را قادر میسازد همه چیز را آنطور که هستند ببینیم. این هوش همان هوشی است که رهبران مشهور و محبوب جهان را هدایت کرده است. رهبران معنوی با داشتن این هوش میتوانند بزرگترین فشارها را تحمل کنند.
رابرت ایمونز تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش معنوی مطرح کند. وی معتقد است که هوش معنوی مجموعهای از تواناییها برای بهره گیری از منابع دینی و معنوی است. به نظر ایمونز پنج توانایی معرف این هوش است:
روانشناسان همچنین صفات زیر را برای افرادی که از این هوش برخوردارند نام میبرند:
خودآگاهی
کل نگر بودن
مستقل بودن (شهامت)
استقلال از محیط: شجاعت کلی برای انجام عمل برخلاف عرف رایج
گفتن «چرا؟»
قابلیت مواجهه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آنها
خودکنترلی: توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش
انعطاف پذیری
پرداختن به سجایای اخلاقی و اهمیت دادن به آنها
درس گرفتن از تجربیات و شکستها
خودجوش بودن
درست اندیشیدن
عدم فرار از میدان حوادث
رهایی از لغزشها و دامهای شیطانی
حسی که افراد را هدایت درونی میکند
برونز کامل عشق در شخصیت فرد، توانایی برای شاد زیستن
افراد با هوش معنوی کسانی هستند که میدانند «چرا» انجام میدهند و «چه چیزی» را انجام میدهند. همیشه بر اساس یک رسالت مشابه عمل میکنند. آنها بر اساس خدمت رسانی به دیگران زندگی میکنند. آنها دیگران را به خاطر چیزی سرزنش نمیکنند و همواره مسوولیت بخشش خود و عملکردهایشان را میپذیرند.
برای رضایت داشتن از خودشان نیازی به تصدیق دیگران ندارند. از وابستگی به دیگران برای کسب ایمنی رها هستند، چون اعتقاد دارند ایمنی از خودشان است نه از بیرون. آنها کار را مکانی برای خلاقیت، اعتماد به نفس و یادگیری، جایی که پول و پاداش، ثانویه است، میدانند. آنها افراد محیط کار را به عنوان انسانهایی با قوت، ضعف، نگرانی، نیازها و خواستههای خودشان در نظر میگیرند، برای آنها روابط، همواره قبل از کار است.
مدیرانی که دیدگاه معنوی دارند، نسبت به تغییر، پذیراتر و به دنبال هدف و معنا برای سازمان خود هستند. اهمیت اتصال به یک کل بزرگتر را میفهمند، ادراک و بیانی فردی از معنویت خود دارند. این افراد از ذهنیت وفور برخوردارند یعنی باور دارند که منابع کافی برای همه وجود دارد و نیاز به رقابت نیست.
در نتیجه افراد راحتتر به یکدیگر اعتماد میکنند، اطلاعات و کارشان را به مشارکت میگذارند و با همکاران و اعضای گروهشان هماهنگ میشوند تا به اهداف نهایی خود برسند. افراد در سلسله مراتب سازمانهایی که گرایش معنوی دارند، برای توانمندسازی یکدیگر تلاش میکنند. در موقعیتهای تعارض از راهبردهای همکاری برد – برد استفاده میکنند.
امروزه روانشناسان بر این باورند که موفقیت نهایی یک سازمان بزرگ به هوش معنوی مدیران و کارکنان آن بستگی دارد هر چند که هوش عقلانی و هوش عاطفی نیز تا حدی این موفقیت را تضمین میکند. آنها معتقدند تشویق معنویت در محیط کار میتواند منجر به افزایش خلاقیت، صداقت و اعتماد، حس تکامل شخصی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی، مشارکت شغلی، اخلاق و وجدان کاری، انگیزش، عملکرد و بهره وری بالا شود. یک مدیر معنوی قادر میشود طوری سازمان خود را به موفقیت برساند که همه مشتریان، کارکنان و افراد جامعه از آن منتفع شوند...... متن كامل در لينك زير👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48430
روانشناسان اینترنتی عامل ازدیاد طلاق هستند
میگنا: دکتر محمد حاتمی درباره نقش فضای مجازی در کاهش یا افزایش طلاق اظهار کرد: فضای مجازی به شدت غیرقابل کنترل بوده و در افزایش نرخ طلاق تاثیرگذار است.
وی افزود: اکنون مردم رویکرد بسیار مثبتی به روانشناسی دارند و میخواهند که مسائلشان را از طریق مشاوره برطرف کنند.
حاتمی افزود: مشاورههایی که در فضای مجازی و اینترنتی میدهند غلط هست و باعث افزایش نرخ طلاق در بین خانوادهها شده که آمارهای عینی آن موجود است. در فضای مجازی، افراد بیصلاحیت و افرادی که پروانه فعالیت روانشناسی ندارند بیشتر باعث افزایش طلاق میشوند.....ادامه👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48432/preview/
🔶بازار پرسود انگیزهفروشی📚
📗کتابهای روانشناسی چند دسته میشوند؟
میگنا- دوستی تعریف میکرد یکی از کسانی که این روزها در بازار #کتابهای_روانشناسی، اسم و رسمی برای خودش بههم زده، کتابی را معرفی کرده بود که تهیه آن بهسختی امکانپذیر بود. کتاب معرفیشده را که خواندم، متوجه شدم چند مقاله را بههم چسباندهاند و شده است این کتاب که درنهایت سر و تهی هم ندارد و مخاطب را در یک جای نامشخصی نگه میدارد و هیچ ایدهای به او نمیدهد. اما اینکه کتابهای روانشناسی را چگونه میتوان تشخیص داد و باید چه ویژگیهایی داشته باشند و دستهبندی این کتابها چگونه است، از یک #روانشناس پرسیدیم و درنهایت به این سه دسته کتاب رسیدیم؛ دسته اول: کتابهای تخصصی معتبر ویژه دانشجویان و #استادان روانشناسی هستند. دسته دوم: کتابهای خودیار، که هم معتبر هستند و هم روانشناسها آنها را نوشتهاند. اتفاقا زبانشان هم ساده است و طبیعتا علمی و کاربردی هم هستند و اما دسته سوم: کتابهای روانشناسی زرد که تاثیرات مخربی را نصیب خوانندگانشان میکنند و بحث ما هم روی همین کتابها است که از قانون جذبی صحبت میکنند که شما را در هر لحظه و ساعت میخواهند با همین جذب به موفقیت برسانند. این شما هستید که تصمیم میگیرید، کدام دسته از این کتابها را انتخاب کنید.
📕کتابهای روانشناسی چه میگویند؟
«کنترل ذهنتان را داشته باشید»، «احساساتتان را کنترل کنید»، «فقط با این کار پولدار شوید»، «به سوی کامیابی»، «پدر پولدار، پدر بیپول» و هزاران عنوان دیگر، که همه و همه میخواهند شما را به مسیری برسانند که برایتان آرامش و موفقیت داشته باشد. در اینکه بالاخره ممکن است این کتابها برای عدهای مفید باشد، شکی نیست، اما نکته مهم این است که میخواهیم از رشد قارچگونه این کتابها بگوییم. همیشه کتابهای ادبیات و رمان در صدر پرفروشها هستند، اما چند سالی است که کتابهای روانشناسی این جدول را شکسته و توانستهاند خودشان را به صدر فروش برسانند و همه جا باشند؛ از پرفروشهای نمایشگاه کتاب تا پرفروشهای کتابفروشیها. حتی توصیه و تبلیغات دهانبهدهان برای خواندن این کتابها، که مثلا تو کتاب «بیشعوری» را نخواندهای؟ اگر خوانده باشی که حتما جزء افراد باشعور هستی و اگر هم نخوانده باشی که دیگر از منظر آن آدمها بیسواد محسوب میشوی! طبق نظرسنجیای که در یکی از سایتهای اینترنتی انجام شد و از مخاطبانش پرسیده بود چرا کتابهای روانشناسی میخوانید و بهترین کتابی که خواندهاید چه بوده است و چرا؟ جوابهایی که به این سوال داده شده بود، جالب است. بیشتر کسانی که به این سوال جواب دادهاند، کتابهای یکسانی را نام بردهاند و جوابها هم تقریبا شبیه به هم است؛ مثلا یکی از این کاربران نوشته است: «کتاب «آیین دوستیابی» از دیل کارنگی فوقالعاده است. نحوه بیان مطالب عالیه و همه مطالب با مثال بیان شده که به خواننده کمک میکنه مطالبرو بهتر حس کنه و درک بهتری از اونا داشته باشه.» یا کاربر دیگری نوشته است: « کتاب «قدرت عادت» از نظر من کتاب خوبی بود و من توانستم از آن در زندگی خودم استفاده کنم. مطالبی که در کتاب نوشته شده، عامیانه است و میتوانید راحت متوجه بشوید.» بخش مهمی از مخاطبان این کتابها برای گرفتن آرامش یا بهعبارتی بهخاطر تبلیغاتی که میشود به سراغشان میروند، چون اکثرا هم گفتهاند که تحت تاثیر تبلیغات سراغ این کتابها رفتهاند....... ادامه👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48431
🔶 چرا شاد «ماندن» کار سختی است؟
میگنا- در حالی که بسیاری از دیگر شاخههای روانشناسی بر رفتارهای نابهنجار و اختلالات تمرکز دارند، در روانشناسی مثبت تمرکز بر کمک به افراد برای شاد شدن بیشتر است.
البته باید گفت این طرزفکر در واقع دنبالهای بر گرایشاتی است که اولین بار در دهه ۱۹۶۰ میلادی در قالب «هستیگرا درمانی» و «روانشناسی انسانگرایانه» شکل گرفته بود. هر دو این مکتبها بر تواناییهای فطری بشر و ساخت مفهوم در زندگی او تاکید دارند.
به زبان سادهتر اینطور میتوان گفت که در روانشناسی انسانگرایانه، «خودآگاهی» در مرکز همه جستوجوی فرد برای پیدا کردن معنای زندگی قرار دارد و باور دارد که اشخاص حق آزادی، خودشکوفایی و رفتار اخلاقی دارند. این مکتب با پذیرفتن اینکه وراثت در زندگی بشر نقش دارد و انسانها ویژگیها و صفات را از هم یادمیگیرند، به این معتقد است که هر کس میتواند تا حد زیادی خود را از دیگران متمایز کند. به شرط آنها برای رشد و خودشکوفایی تلاش کند.
رواندرمانی اگزیستانسیال (هستیگرا درمانی) هم بر دلواپسیهایی تمرکز میکند که در هستی انسان ریشه دارند.
به همین خاطر است که هزاران تحقیق علمی و صدها کتاب در زمینه افزایش خوب بودن روحیه انسانها و کمک به افراد برای رضایت داشتن از زندگی اجرا و منتشر میشود.
برای اینکه تلاش برای شاد بودن کار بیهودهای همچون شنا کردن در جهت مخاف جریان آب است. این امر سبب میشود تا بیشتر مواقع ناراضی باشیم.
بخش بزرگی از این مشکل (شاد نبودن) این است که شادی و خوشبختی «یک چیز واحد» نیست.
در این رابطه، «جنیفر هِچ»، پروفسوری که تاریخچه شادی را بررسی میکند در کتاب «افسانه شادی» خود گفته که همه ما انواع مختلفی از شادی را در زندگی تجربه میکنیم اما لزوما این شادیها مکمل یکدیگر نیستند. به طوری که حتی ممکن است یک وجهه از شادی، شادی دیگری را نقض کند یا با آن تعارض داشته باشد. به عبارت دیگر، داشتن مقدار زیادی شادمانی ممکن است توانایی ما برای داشتن دیگر شادیها را سست کند.
به همین خاطر است که انسان نمیتواند در آن واحد همه شادیها را در مقادیر زیاد تجربه کند. به طور مثال، خوشبختی بر پایه شغل موفق و ازدواج خوب برای طولانیمدت پایهگذاری شده است. اما رسیدن به این دو فاکتور به تلاش زیادی نیاز دارد و فرد باید از لذتهای کوچک و بزرگی زیادی همانند سفر رفتن یا پارتی کردن چشمپوشی کند تا به آنها دست بیابد.
یعنی شما نمیتوانید همه وقت خود را در خانه یا سفر به تنبلی یا خوشگذرانی سپری کنید. از طرف دیگر، همیشه سخت کار کنید و وجوه مختلف لذتهای زندگی را کنار بگذارید. در این حالت روزهای استراحت و وقت گذرانی با دوستان کاهش خواهد یافت.
اینها به این معنی است که وقتی خوشحالی و خوشبختی در یک بخش از زندگی زیاد میشود، اغلب به این صورت است که در بخش دیگری از زندگی کم شده و بعضا از یاد میرود.
این ادعا بر اساس روش پردازش مغز در زمان تجربه شادی دستخوش تغییر میشود...... ادامه👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48434
🔶 دعوای زن و شوهر نمک زندگی است؟
ميگنا- معاون پژوهشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با بیان اینکه براساس تحقیقات به دست آمده در حوزه روانشناسی اجتماعی، عوامل روانی و محیطی متعددی در به وجود آوردن #خشونت تأثیر دارند، یادآور شد: رسانهها و فیلمهای خشن، مصرف الکل، ناکامی در محیط کار، سرد شدن روابط بین# زوجین و بسیاری دیگر از مسائل میتوانند عامل خشونت بین زوجین باشند.
بنابر اظهارات رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران، اساساً تنش و خصومت و خشونت بین هر انسانی با همنوع خود امری نکوهیده محسوب میشود و به هیچ وجه نمیتوان آن را امری طبیعی دانست.
دكتر #فريبرز_درتاج در پاسخ به این سوال که آیا اصطلاح "دعوا نمک زندگی زوجین است" در حوزه روانشناسی عبارت صحیحی است؟ تصریح کرد: به نظر اصل عبارت "دعوا نمک زندگی است" یک قاعده مسموم و مزموم مستعمراتی است تا بنیان خانواده را هدف قرار دهد. شاید در روانشناسی سکولار و منبعث از علوم انسانی غربی این عبارت را بتوان پذیرفت، اما در روانشناسی اسلامی هرگز؛ چراکه عبارت ذکر شده با ادبیات غنی الهی و دینی ما و تأکیداتی که در قرآن کریم و سنت اهل بیت علیهم السلام در راستای احترام بین زن و شوهر و والدین و فرزندان و بالعکس شده در تناقض است.
وی تاکید کرد: در زندگی مشترک یک کلام خشونت آمیز، گاه اثری از هاله خشونت (یک جرقه برای شروع یک آتش گسترده) را ایجاد میکند و بنیان زندگی را ویران خواهد کرد، بنابراین به هیچ وجه دعوا نمک زندگی نیست، بلکه سم کُشندهای در زندگی مشترک محسوب میشود.
معاون پژوهشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در ادامه به تشریح تاثیرات خشونت و درگیری میان #والدین بر روح و روان #فرزندان پرداخت و گفت: والدین اولین عوامل اجتماعی شدن فرزندان هستند، در واقع والدین الگوهای اجتماعی کلیشهای را از طرق و رفتارهای مختلف مانند برخورد و رفتار خود با فرزندان، تیپ لباسهایی که به فرزندان خود میپوشانند، طراحی دکوراسیون اتاق فرزندان و نوع اسباببازیهایی که در اختیار آنها قرار میدهند، تربیت میکنند. همانطور که خانواده و والدین به عنوان مهمترین عناصر در اجتماعی شدن فرزندان و نهادینه شدن فرهنگ و آداب و رسوم و نظم شخصی و اجتماعی آنها مطرح هستند؛ به همان نسبت نیز میتوانند ناقل بین نسلی خشونت و #پرخاشگری باشند، به همین دلیل است که برخی اندیشمندان معتقدند کودک از راه تقلید و به ویژه از طریق رفتار پدر و مادر خشونت و پرخاشگری را میآموزد.
درتاج یادآور شد: هیچ کودکی پرخاشگر به دنیا نمیآید، بلکه رفتارهای پرخاشگرانه را از طریق تقلید مبتنی بر تجربههای یادگیری مشاهدهای رابطه بین پرخاشگری والدین میآموزد و این پرخاشگری نیز در خلال دوران بزرگسالی او تبیین میشود.
بنابر اظهارات رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران و براساس مطالعات طولی انجام شده، برخی کودکان رفتارهای پرخاشگری والدینشان را در زندگی آینده خود منعکس میکنند، بنابراین اگر والدین یک کودک با یک یا همه کودکانشان به طور پرخاشگرانه رفتار کنند، احتمال دارد کودک در آینده نیز با همسر یا کودکانش به طور پرخاشگرانه رفتار کند.
وی یکی از پیچیدهترین و جامعترین روشهایی که برای درک پرخاشگری در #خانواده به کار رفته را تحقیق جرالد پاترسون و همکارانش در مرکز یادگیری اجتماعی اوگان دانست و گفت: این محققان خانواده را نظامی تلقی میکنند که اعضای آن با یکدیگر کنش متقابل دارند و نسبت به رفتار یکدیگر واکنش نشان میدهند. در خانوادههایی که فرزندان به شدت پرخاشگرند، کنشهای متقابل غالباً وضعیتی ایجاد میکنند که الگوی رفتار پرخاشگرانه را در خانواده افزایش میدهد.......👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48439