eitaa logo
لحظه‌های بی‌ملاحظه (مبین اردستانی)
400 دنبال‌کننده
139 عکس
15 ویدیو
5 فایل
لحظه‌ها بی تو بی‌ملاحظه‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
. بر گونه نشانده آیتِ یاری را قطره قطره آینه‌ٔ جاری را حاشا که تو را ندیده خوابش ببرد چشمی که چشیده طعم بیداری را @mobin_ardestani
هدایت شده از شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻پرنده‌تر (شعری می‌خوانید از کتاب تازه منتشر شده‌ی سروده‌ی ) ▪️نشست، خستگی‌اش را تكاند روی درخت شكسته پرهایش را نشاند روی درخت پرنده از دل مجروح و جان رنجورش چه‌ها چه‌ها كه برايم نخواند روی درخت دم غروب كه شد با نسيم آوازش پرنده‌های جهان را كشاند رویي درخت هوای لانه‌ی خود كرد و بال‌هايش را ز گرد و رنگ تعلق تكاند روی درخت پرنده بود رها بود مثل ما كه نبود پرنده‌تر شد و پر زد نماند روی درخت ☑️ @ShahrestanAdab
. یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو از خود کن و سرچشمه‌ی آگاهی شو به تمنّای تو دریاست همه‌تن آغوش از خودت کوچ کن و رود شو و راهی شو محضِ خورشید شدن ذرّه‌ای از خویش برآ قد بکش، دلزده از این‌همه کوتاهی شو قرن‌ها است از رمضان تا کاروان می‌گذرد... بیرقِ همراهی شو نکند خواب بمانی... نَفَسَت یخ بزند گرم از سوزِ سحرگاهی شو یعنی که بمیر از طلبِ هر چه جز او روز و شب تشنه‌ی انوارِ هواللّهی شو زردروییت شود آینه‌ی خطّ نگار قلمِ حضرتِ حق را ورقِ کاهی شو در دلِ برکه‌ی حق تا تپشی مهلت هست از شدن خسته نشو، ماه نشد ماهی شو چند گویم به تو هر لحظه که این شو یا آن آنِ او باش، برو هر چه که می‌خواهی شو @Mobin_Ardestani
همه علاقه‌مندان به شعر دعوتند. سه‌شنبه (فردا) ۸ خرداد ماه ساعت ۱۸ نشانی: نواب، ابتدای کمیل شرقی، فرهنگسرای انقلاب اسلامی @Mobin_Ardestani
. گریه کن لؤلؤ و مرجان که هوا دم کرده چاهِ کوفه عطشِ چشمه‌ی زمزم کرده ذوالفقاری‌ست که سر خم نکند پیشِ کسی پشتِ ابروی تو را خونِ جگر خم کرده شانه‌ای محرمِ غم نیست که این ابرِ حزین رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده: 《آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟》 -- صبر کن صبر علی! کرب و بلا نزدیک است مزدِ احسانِ تو را کوفه فراهم کرده مصحف این بار به شمشیر ورق خورد و علی ختمِ قرآنش را نذرِ محرّم کرده @Mobin_Ardestani
شانه‌ای محرم غم نیست که این ابرِ حزین رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده: 《آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟》 @Mobin_Ardestani
هدایت شده از شعرناب
با بهار آمدی به دیدارم با بهار از کنار من رفتی گل من فرصت تماشایت کاش می شد که بیشتر باشد @sherenaab_ir🌸
لحظه‌های بی‌ملاحظه (مبین اردستانی)
بالابلند سر به‌فلک‌سای دلنواز ای رایت شکوه من، ای کوه سرفراز ای قله‌ی رفیع شهیدان راه عشق ای خاک نورپرور با عرش هم‌تراز ای پهنه‌ی وسیع و کریمت برای ما آغوش باز و ناز خداوند بی‌نیاز تو زادگاه عشقی و سرچشمه‌ی هنر پرتو فکنده بر دلت آیینه‌های راز جان مرا که مستی‌اش از هوش برده است سبز و سپید و سرخ تو سجاده‌ی نماز گاهی چقدر رنجه و دل‌خون و خسته‌ای از جهل و بی مرامی یاران رنگ‌باز گاهی چقدر زخم نشسته به جان تو از خدعه‌های دشمن دون زبان‌دراز صد دشت بی‌قرار شقایق دمیده است هر جا که دیده است دلت داغ جان‌گداز از بی‌کرانه‌های خزر تا خلیج فارس بادا بریده دست زبونان فتنه‌ساز ای آب خورده ریشه‌ات از برکه‌‌ٔ غدیر ای سرو سربلند همیشه در اهتزاز هر چند شب گرفته زمام زمانه را صبح از کرانه‌های تو خواهد دمید باز @Mobin_Ardestani
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحظه‌ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی خون‌جگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی بی‌زمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق از اَلَستِ عاشقی قالوا بلایی زیستی از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش‌به‌جان هم‌نَفَس با آیه‌های روشنایی زیستی عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن! وقتِ پریدن آمد ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی @Mobin_Ardestani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لحظه‌های بی‌ملاحظه (مبین اردستانی)
هو الشهید . شهید زنده‌ترین است! کِی، کجا مرده؟ کسی که هر نفسش جانِ تازه آوُرده هوای هر نفسِ او شکوفه‌بارِ بهار بهار بی نفسِ او گلی‌ست پژمرده بر او که شادترین است گریه جایز نیست که از مهالکِ اندوه جان به در برده نمردن است مرامش که جان که نامیراست به گرمیِ نفسِ او پناه آوُرده نمردن است مرامِ هر آنکه عاشق شد نسیمی از نفسِ او به جانِ ما خورده @Mobin_Ardestani
هدایت شده از شهرستان ادب
بالنده و سرزنده‌تر از جانی تو آری تو، آبروی ایمانی تو سوگند به خون که از ازل تا به ابد همواره معاصر شهیدانی تو @shahrestanadab
ای دوست، یلان و پردلان رفتند بر موجِ کمال، کاملان رفتند ماندی تو و عهد و عرصه و مردی ای مرد چنان مرو که برگردی