eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.9هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
278 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔶 نماز مهم دورکعتی شب قدر پیامبر صلی الله علیه و آله: هركس در شب قدر دو ركعت نماز بخواند؛ در هر ركعت سوره‌ى فاتحة الكتاب( سوره حمد) را یک بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» را هفت بار و وقتى نماز را به پايان برد، هفتاد بار استغفار كند، از جاى خود برنمى‌خيزد مگر اين‌كه خداوند، او و پدر و مادرش را مى‌آمرزد و فرشتگانى را مى‌گمارد تا سال آينده براى او اعمال نيك بنويسند و نيز فرشتگانى را به سوى بهشت‌ها گسيل مى‌دارد تا براى او درخت كاشته و قصر ساخته و جوى‌ها جارى كنند و پيش از آنكه از دنيا برود، اين‌ها را مى‌بيند عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه آله: مَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقَرَأَ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِذَا فَرَغَ يَسْتَغْفِرُ سَبْعِينَ مَرَّةً فَمَا دَامَ لَا يَقُومُ مِنْ مَقَامِهِ حَتَّى يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِأَبَوَيْهِ وَ بَعَثَ اللَّهُ مَلَائِكَةً يَكْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ إِلَى سَنَةٍ أُخْرَى وَ... 📗 مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، جلد‏7، صفحه 455 @Modafeaneharaam
📣 🌹مراسم اربعین شهادت سرهنگ پاسدار شهید مدافع حرم احسان کربلایی پور 🎙سخنران:حجت الاسلام امینی 🎤مداح:حاج صادق آهنگران 📆پنج شنبه ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ ⏰ساعت ۲۱:۳۰ 🗺اهواز،فاز ۲ پادادشهر،مسجد امام خمینی(ره) @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴مراسم احیای شب‌های قدر ماه مبارک رمضان در جوار شهدا مشهد، بهشت رضا علیه السلام @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فروش 🌹 کتاب فاتحان نبل و الزهرا🌹 شامل خاطرات راوی از 1.شهید حاج قاسم سلیمانی 2.شهید محسن حججی 3.شهدای عملیات آزادسازی نبل و الزهرا شامل شهدای خوزستانی و... 4.خاطرات راوی از مطالب مطرح شده در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم 5. کرامات شهدا 6.بخش ویژه سردار شهید جاوید الاثر جهانگیر مرادی 😍 40% تخفیف😍 به مناسبت ماه مبارک رمضان مبلغ کتاب 40.000 تومان ✅ مبلغ با تخفیف 26.000 تومان ✅ هزینه ارسال 10.000 ت آی دی فروش @jamandehazsoada واتس اپ 09168900248 ➕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 «پسرم، برادرها و خواهرها و پدرت رو ببخش و دعا کن..» صحبت‌های مادر شهید مدافع حرم [مسلم] @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 🌹اولین سالگرد شهادت سرلشگر پاسدار شهید سیدمحمد حجازی 📆پنجشنبه ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ ⏰ساعت ۱۷ 📍اصفهان،سالن بزرگ گلستان شهدای اصفهان @Modafeaneharaam
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠 : خاک، خاک نیست دستش رو گذاشت روی شونه ام ... ـ جایی که پدربزرگت شهید شده ... جایی نیست که کسی بتونه بره ... هنوز اون مناطق تفحص نشده ... زمینش بکر و دست نخورده است ... ـ تا همین جاشم ... شما یه جاهایی ما رو بردی که کسی رو راه نمی دادن ... پارتیت کلفت بود ... خندید ... ـ پارتی شماها کلفته ... من بار اولم نیست اومدم ... بعضی از این جاها رو هیچ وقت نشد برم ... شهدا این بار حسابی واستون مایه گذاشتن ... و مهمون داری کردن ... هر جا رفتیم راه باز شد ... بقیه اش هم عین همین جاست ... خاک خاکه ... دلم سوخت ... نمی دونم چرا؟ ... اما با شنیدن این جمله ... آه از نهادم در اومد ... - فکه که راه مون ندادن ... و از جا بلند شدم ... وقت نماز شب بود ... راه افتادم برم وضو بگیرم ... اما حقیقت اینجا بود که ... خاک، خاک نیست ... و اون کلمات، فقط برای دلداری من بود ... شب شکست و خورشید طلوع کرد ... طلوع دردناک ... همگی نشستیم سر سفره ... اما غذا از گلوی من پایین نمی رفت ... کوله ام رو برداشتم برم بیرون ... توی در رسیدم به آقا مهدی ... دست هاش رو شسته بود و برمی گشت داخل ... نرفت کنار ... ایستاد توی در و زل زد بهم ... چند لحظه همین طوری نگام کرد ... بدون اینکه چیزی بگه ... رفت نشست سر سفره ... منم متعجب، خشکم زد ... تو این 10 روز ... اصلا چنین رفتاری رو ازش ندیده بودم ... با هر کی به در می رسید ... یا سریع راه رو باز می کرد ... یا به اون تعارف می کرد ... رو کرد به جمع ... ـ بخوایم بریم محل شهادت پدربزرگ مهران ... هستید؟ ... . 🆔 @Modafeaneharaam 💠: الفاتحه برق از سر جمع پرید ... ـ کجا هست؟ ... ـ یه جای بکر ... - تو از کجا بلدی؟ ... خندید ... ـ من یه زمانی همه اینجاها رو مثل کف دستم می شناختم... یه نقشه الکی می دادن دست مون ... برو و برگرد ... حالا هستید یا نه؟ ... هر کی یه چیزی می گفت ... دل توی دلم نبود نتیجه چی میشه ... همون طوری ایستاده بودم اونجا و خدا خدا می کردم ... ـ خدایا ... یعنی میشه؟ ... خدایا پارتی من میشی؟ ... بساط غذا که جمع شد ... دو گروه شدیم ... صاحب خونه آقا مهدی رفت توی یکی دیگه از ماشین ها ... اون دو تا ماشین برگشتن ... و ما زدیم به دل جاده ... از شادی توی پوست خودم جا نمی شدم ... تا چشم کار می کرد بیابان بود ... جاده آسفالت هم تموم شد و رفتیم توی خاکی ... حدود ظهر بود ... رسیدیم سر دو راهی ... پیچید سمت چپ... - باید مستقیم می رفتی ... ـ برای اینکه بریم محل شهادت پدربزرگ مهران ... باید از منطقه * بریم ... اونجا رو چند بار شیمیایی زدن ... یکی دو باری هم بین ما و عراق ... دست به دست شد ... ممکنه دوبله آلوده باشه ... آقا رسول ... نگاه خاصی بهش کرد ... ـ مهدی گم نشیم؟ ... خیلی ساله از جنگ می گذره ... بارون زمین رو شسته ... باد، خاک رو جا به جا کرده ... این خاک و زمین هزار بار جا به جا شده ... نبری مون مستقیم اون دنیا ... آقا مهدی خندید ... - مسافرین محترم ... نیازی به بستن کمربندهای ایمنی نمی باشد ... لطفا پس از قرائت شهادتین ... جهت شادی روح خودتان و سایر خدمه پرواز ... الفاتحه مع الصلوات ... پ.ن: در بخش هایی که راوی، اسم مکان یا اسم خاصی را فراموش کرده؛ از علامت * استفاده شده است. . ⬅️ادامه دارد... 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 @Modafeaneharaam 🌺 🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠 : پس یا پیش؟ من و آقا رسول ... دو تایی زدیم زیر خنده ... آقا مهدی هم دست بردار نبود ... پشت سر هم شوخی می کرد ... هر چی ما می گفتیم ... در جا یه جواب طنز می داد ... ولی رنگ از روی صادق پریده بود ... هر چی ما بیشتر شوخی می کردیم ... اون بیشتر جا می زد ... آخر صداش در اومد ... ـ حالا حتما باید بریم اونجا؟ ... اون راویه گفت ... حتی از قسمت های تفحص شده ... به خاطر حرکت خاک ... چند بار مین در اومده ... اینجاها که دیگه ... آقا مهدی که تازه متوجه حال و روز پسرش شده بود ... از توی آینه بهش نگاهی انداخت ... ـ نترس بابا ... هر چی گفتیم شوخی بود ... اینجاها دست خودمون بوده ... دست عراق نیوفتاده که مین گذاری کنن ... منطقه آلوده نیست ... آقا رسول هم به تاسی از رفیقش ... اومد درستش کنه ... اما بدتر ... ـ پدرت راست میگه ... اینجاها خطر نداره ... فقط بعد از این همه سال ... قیافه منطقه خیلی عوض شده ... تنها مشکلی که ممکنه پیش بیاد اینه که گم بشیم ... با شنیدن کلمه گم شدن ... دوباره رنگ از روش پرید ... و نگاهی به اطراف انداخت ... پرنده پر نمی زد ... تا چشم کار می کرد ... بیابان بود و خاک ... بکر و دست نخورده ... هر چند ... حق داشت نگران بشه ... دو ساعت بعد ... ما واقعا گم شدیم ... و زمانی به خودمون اومدیم ... که دیر شده بود ... آقا مهدی ... پاش تا آخر روی گاز که به تاریکی هوا نخوریم ... اما فایده ای نداشت ... نماز رو که خوندیم ... سریع تر از چیزی که فکر می کردیم بتونیم به جاده آسفالت برسیم ... هوا تاریک شد ... تاریک تاریک ... وسط بیابان ... با جاده های خاکی ... که معلوم نبود کی عوض میشن یا باید بپیچی ... چند متر که رفتیم ... زد روی ترمز ... ـ دیگه هیچی دیده نمیشه ... جاده خاکیه ... اگر تا الان کامل گم نشده باشیم ... جلوتر بریم معلوم نیست چی میشه ... باید صبر کنیم هوا روشن بشه ... شب ... وسط بیابان ... راه پس و پیشی نبود ... . 🆔 @Modafeaneharaam 💠 : شب خاطره ماشین رو خاموش کردیم ... شب ... وسط بیابان ... سوز سردی می اومد ... صادق خوابش برد ... و آقا مهدی کتش رو انداخت رو ی پسرش ... و من، توی اون سکوت و تاریکی... غرق فکر بودم ... یاد آیه قرآن که می فرمود ... چه بسا کاری که ظاهر خوبی داره اما شر شما در اونه ... - خدایا ... من درخواست اشتباهی داشتم و این گم شدن ... تاوان و بهای اشتباه منه؟ ... یا در این اومدن و گم شدن حکمتیه؟ ... محو افکار خودم ... که آقا رسول و آقا مهدی ... شروع به صحبت کردن ... از خاطرات جبهه شون و کارهایی که کرده بودن ... و من در حالی که به در تکیه داده بودم ... محو صحبت هاشون شده بودم ... گاهی غرق خنده ... گاهی پر از سوز و اشک ... ـ آقا مهدی ... تلخ ترین خاطره اون ایام تون چیه؟ ... هنوزم نمی دونم چی شد که اون شب ... این سوال رو پرسیدم ... یهو از دهنم پرید ... اما جوابش، غیر قابل پیش بینی بود ... حالتش عوض شد ... توی اون تاریکی هم می شد ... بهم ریختن و خیس شدن چشم هاش رو دید ... ـ تلخ ترین خاطره ام ... مال جبهه نبود ... شنیدنش دل می خواد ... دیدن و تجربه کردنش ... ساکت شد ... ـ من دلش رو دارم ... اما اگر گفتنش سخته ... سوالم رو پس می گیرم ... سکوت عمیقی توی ماشین حاکم شد ...منماز اینکه چنین سوالی پرسیده بودم ... خودم رو سرزنش می کردم ... که... - ظهر بود ... بعد از کلی کار ... خسته و کوفته اومدیم نهار بخوریم ... که باهامون تماس گرفتن ... صداش بدجور شروع کرد به لرزیدن ... ⬅️ادامه دارد... 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 @Modafeaneharaam 🌺 🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺🌿🌺
ختم به نیت🔰 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم کجوری به مناسبت 🕊 هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدة النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولى الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️ مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید @Ahmad_mashlab1115
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را همه اهل بیت عصمت زسرا برون دویدند ابتا و واعلیا بنمود پر فضا را ◼️ سالروز ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام بر شما تسلیت باد @Modafeaneharaam
امام صادق عليه السلام: سرنوشت (مُقَدَّر شدن)، در شب نوزدهم است و محكم ساختن، در شب بيست و يكم و امضا (حتمى سازى)، در شب بيست و سوم التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ، والإبرامُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ، وَالإِمضاءُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ الكافی جلد4 صفحه159 @Modafeaneharaam
📌رونمایی از پیام حاج قاسم سلیمانی خطاب به فرماندهان سپاه و ارتش ✍در سالروز ارتش، همزمان با شام میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه‌السلام، در مراسمی که با حضور آیت‌الله غروی، عضو محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و سرهنگ محسنی زرین، ارشد نظامی ارتش جمهوری اسلامی ایران در استان قم برگزار شد، از پیام شهید والامقام سردار سلیمانی خطاب به فرماندهان سپاه و ارتش رونمایی شد. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز نوزدهم ماه رمضان اللّٰهُمَّ وَفِّرْ فِيهِ حَظِّى مِنْ بَرَكاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبِيلِى إِلىٰ خَيْراتِهِ، وَلَا تَحْرِمْنِى قَبُولَ حَسَناتِهِ، يَا هادِياً إِلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ. خدایا، در این ماه بهره‌ام را از برکت‌هایش کامل گردان و راهم را به‌سوی نیکی‌هایش هموار نما و از پذیرفتن خوبی‌هایش محرومم مساز، ای هدایت کننده به‌سوی حق آشکار. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلاوری که شبـی اقتدا بہ مولا کرد قسم به عشـق ؛ که در زینبیه غوغا کرد ... تکاور تیپ۶۵نیروهای‌ویژه هوابرد ارتش، نهمین شهید مدافع‌حرم استان گلستان و هفتمین شهید مدافع‌حرم ارتش جمهوری اسلامی ایران اواخر اسفند ۱۳۹۴ برای مبارزه با تکفیری‌ها عازم سوریه شد. شهامت او در منطقه عملیاتی آنقدر بالا بود که تا نزدیکی چند قدمی تانک های دشمن پیش می رفت و با تاکتیک ها و شجاعت خاص خودش آنها را منهدم میکرد. او استادِ انهدام تانک‌های داعش بود. یک نیروی نظامی ورزیده که اکثر دوره‌های سخت نظامی را با جدیت طی کرده بود و به گفته همرزمانش قبل از شهادتش قریب به ۴۰ تکفیری را در جنگ تن به تن به هلاکت رسانده بود. 🔸ولادت : ۱۳۶۸ گالیکش ، گلستان 🔸شهادت: ۹۵/۱/۳۱ حلب ، سوریه شهید @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | جهاد تا شهادت 🔺️ روایت ویژه رهبر انقلاب از شهادت‌طلبی حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام💔 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍سردار قاسم سلیمانی : اعمال رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد این رژیم پایدار نخواهد بود و هیچ عوامل پایداری از آن دیده نمی‌شود. اعمال رژیم صهیونیستی نشان ناپایداری این رژیم است که وحشت و دست و پازدن‌های آنها را می‌بینیم. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ۱۸ شهید در پی انفجار در مسجد شیعیان مزارشریف 🔹انفجار مسجد شیعیان در مزارشریف تاکنون ۱۸ شهید و ۳۰ زخمی برجای گذاشته است. @Modafeaneharaam