🏴 گوهر اشک بر حسین فاطمه...
✍بخشی از وصیتنامه سپهبد قاسم سلیمانی: همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📣#اطلاع_رسانی 🌹مراسم تشییع پیکرهای مطهر پنج شهدای تفحص شده مدافع حرم🌹 📆دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ ⏰ساع
مراسم وداع با پیکرهای مطهر پنج شهدای تفحص شده مدافع حرم
🎙سخنرانی:آیت الله علم الهدی
🎤مرثیه سرایی و عزاداری:آقای احمد واعظی
📆دوشنبه ۱۰ مردادماه ۱۴۰۱
⏰همزمان بااقامه نماز مغرب و عشاء
مشهدمقدس_حرم مطهر رضوی رواق امام خمینی(ره)
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظه شهادت شهید مدافعحرم مصطفی تاش موسی
▪️تکفیریها که از لحظه به لحظه عملیات هوبر فیلم گرفتهاند، چند روز بعد، آن را از تلویزیون مسلحین پخش میکنند. این فیلم حاوی صحنه های دردناکی از حمله گروه های تکفیری احرارالشام و جیشالحر به مدرسه و تل هوبر است.
▪️در این عملیات جمعی از رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسولالله از جمله شهیدان تاش موسی، اصغر فلاح پیشه، مهدی ثامنی راد، رضا فرزانه، سید احسان میرسیار و محمدتقی ارغوانی به شهادت میرسند.
📿هدیه به روح مطهر شهدا صلوات📿
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب محرمی شد امسال...
شهید بی سرم💔
#شهید_عبدالله_اسکندری
@Modafeaneharaam
چفيه مخصوصي داشت•••
كه با آن اشكهايي را كه بر مصيبت اهل بيت مي گريست ، پاك مي كرد .
گفت به اين چفيه دست نزنيد ، نياز به شستن ندارد ....
گفت اين سند آبروي من نزد اباعبدالله الحسين و مادرشان حضرت زهراست ...
باشد ، غنيمت و ذخيره شب اول قبرم ....
پدر جانم ●●●
حضرت زهرا (س ) اشكهاي خالصانه ات بر حسينش را خريدار شد ، كه سر بر نيزه ات سند آبرويت گرديد ....
و حالا آن چفيه گرانقيمت اشكهايت يادگاري است با ارزش براي ما ....
پروردگارا، حـَوِل قلـوبنا به بکاءُ علی الحســـین
#سردار_بی_سر
#حاج_عبدالله_اسكندري💔
#شهیدی_که_سرش_به_نیزه_ها_رفت
@Modafeaneharaam
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد امین کریمیان
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Modafeaneharaam
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
@Modafeaneharaam
به ماه آسمون می گفت ...💔
درد دل حضرت رقیه سلام الله علیها
#حاج_محمود_کریمی
#روز_سوم #محرم
سفره نذری حضرت ابوالفضل عباس باب الحوائج علیه السلام
شماره کارت به نام هیئت حراس الحرم
5859837008685139
لطفاً بعد واریز به شماره 09134431862 کلمه یا عباس ارسال نمائید
هیئت حراس الحرم شهرک طالقانی ماهشهر
@Modafeaneharaam
#شهـيدمهدۍقاسمۍ #لحظه_شهادت
حاج مهدی شهادتین خود را باصدای بلند باذکر مقدس #لبیک_یا_زینب س گفت و شهید شد
#شهادت #حلب_تله_طاموره
#به_یادپیکرهایۍڪ_بازنگشت
#شهادت۹۴/۱۱/۲۵
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی* * #نویسنده_غلامرضا_کافی* * #قسمت_سی_نهم در همین تب و تاب
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_چهلم
محمد سر نترسی داشت. اما خودش تعریف کرد که یک یار همراه مجید شدم و جون به لب برگشتم از بس که کارهای خطرناک می کرد. راست راست روی خاکریز را می رفت اون هم درست وسط روز. انگار که گلوله ها چشم دارن.
حالا اگه زود می رفت یا فقط رد می شد باز هم راهی بدهی بود. راست می ایستاد و نگاه می کرد بررسی میکرد تا بعداً این دید زدن ها به کارش بیاید.
وقتی آدم این حرفها را از محمد اسلامی نسب که خودش یک پا سر به تیغ سپرده بود شنیده باشد میفهمد که حاج مجید یعنی چه
فرمانده عملیات که باید در سنگر سفت و سختی های بیسیم نشسته باشه و گردان ها رو هدایت کنه خودش نفر اول خط بود
دلم میخواد چند تا از این کار حاجی را تعریف کنم و شما هم بنویسید تا همه تاریخ یادش بماند حاج مجید اگر سه تا گردان خطشکن داشتیم حتماً با اولین میرفت انگار این مرد آفریده شده بود برای خط مقدم اگر پاش میافتاد کماندو هم میشد و باز هم میشکند همینطور که شد روی کربلای ۵ اولین گردان که باید عمل میکرد غواص ها بودند لباس غواصی پوشید و زرد به آب که تا نصفه های روز هنوز این لباس تنگ چرمی تنش بود اسباب و آلات جنگ هم با خودش نمی برد.
معروف بود بین بچه ها که ها مجید نقشه را با انگشت تشریح میکنه.
لااقل یک میله آنتن نمی گرفت دستش. میگفتیم یک اسلحه بگیر دستت. میکفت نمیخواد از عراقی ها برمی دارم.
حتی یادم تو عملیات والفجر ۸ با مجتبی مینایی یا احمد عبدالله زاده و یا رفاهیت همراه میشن با موتور میرن جایی که عراق شیمیایی میزنه ماسک می زنند یه دونه هم میدن مجید. که اون نمیزنه میگه این جور چیزها به درد من نمیخوره.
چفیه را میگیره جلوی دهنش تا وضعیت عادی میشه.
جالب اینجاست که فقط حاج مجید این وسط شیمیایی نمیشه.
همیشه هم میگفت من کمربسته حضرت زهرا هستم مادرم خواب دیده. ما هم باور کرده بودیم. یعنی همین طور هم بود. این همه که توی تیر ترکش وول می خورد توی رگبار و آتیش. با اینهمه عملیات که توی هر کدوم چندین و چند روز قبل و بعدش اون حاضر میشد شاید به پنج بار نرسه اینم توی کلش بود یعنی خودش رو سپرده بود به قضا و قدر الهی می گفت گر نگهبان من آن است که من میدانم. شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد راست هم میگفت
عملیات قدس ۳. از پشت بیسیم میشنیدم که حاج نبی دنبال سپاسی است مرتب داد میزد به بچه های دیگه سفارش میکرد تا اینکه گفتم حاجی رفته جلو.
باز از جلو تماس گرفتم که بچه ها خط را شکستند و رسیدن به یک مخزن بنزین به حاج مجید بگید چه کار کنیم منفجر کنیم یا نه.
آخه حاج مجید مسئول عملیات باید کسب تکلیف میکردند هنوز توی جواب اینها مونده بودیم که صدای انفجار پیشرو جهنم.
بچه های خط شکن فکر میکردند عقب همونجا هم مخزن را دیده بود و خودش منفجرش کرده بود با آرپی جی.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
@Modafeaneharaam