eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.1هزار دنبال‌کننده
30.3هزار عکس
12.2هزار ویدیو
288 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️الهی شکر به نعمتهای بیکرانی که به ماعنایت فرمودی. الهی: باردیگر نعمت بوییدن، لمس کردن،ونشانه های الهی رابه عنایت میکنی... باردیگر فضای آلوده، استان، شهر، خیابان، محله مان به عطر. معطر ترین انسانها عطر آگین می‌گردد. باردیگر بزرگترین ایثارگران قرن و نمایی می‌کنند. باردیگر آبدان مطهرشان بارجعت ازشام بلا، ناله های کاروان سجادی و زینبی رابه گوش ومشام مان می‌رسانند. باردیگر درایام سوگواری سرور سالار شهیدان وایام حضور کاروان اسرا درشام، آبدان شهیدان به میهن اسلامی ایران می آیند. باردیگر صف آرایی فرهنگ عاشورایی شهیدان، جانبازان، ایثارگران درمقابل فرهنگ ابتذال غرب هویدا می‌گردد. باردیگر آلاله های مازندران قهرمان درحال بازگشت به دیارمان هستند. باردیگر پیکرهای دو شهید مدافع حرم شهید سید جواد اسدی و شهید علیرضا بریری ۲۵کربلا درحال بازگشت به وطن اسلامی هستند الهی : شکر که بارجعت وبازگشت شهیدان عظیم الشان، آرامش، اعتماد به نفس، تعهد دینی و اسلامی و انقلابی رابه ما گوشزدفرمودی. الهی : بماتوفیق قدردانی از حماسه هاو جانفشانی های شهیدان راعنایت فرما. الهی : توفیق شفاعت شهیدان راعنایت فرما. ✍ انصار المهدی 🍃🌹🍃🌹
چہ مراعات و نظيريست ميانِ ڪلمــات بوی تـو ، آمـدنت ، نم نم بـاران با عشـــق ... پیڪرمطهر بعد از گذشت دو سال و نیم از زمان شهـادت شناسـایی و به آغوش میهن برمی‌گردد
📢📢📢 شناسایی پیکر دیگر ی از شهدای 🌷شهید از تاریخ شهادت: ١٧ اردیبهشت ٩۵ جمعه ٢٠ مهر ٩٧؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند سال قبل تحویل ساک و لباس های شهید بریری به خانواده اش خدا رو شڪر که این بار پیڪرشون بر میگرده 🍃🌹🍃🌹🍃
مدافعان حرم 🇮🇷
. تاریخ امام را دیده که تا منبر رفته، رد طناب را بر گردن امام دیده، قدم‌هاى امام را بر پله‌هاى منبر شمرده و بعد صداى امام را شنیده، صدا بلند بوده، جان داشته، صدا خون داشته. تاریخ دست امام را دیده که بالا رفته و بعد شنیده که: من فرزند مکه و منا هستم، فرزند زمزم و صفا هستم، فرزند بهترین کسى که کعبه را طواف کرده، فرزند کسى که معراج رفته، همراه ملائک نماز خوانده، از جبرائیل فراتر رفته، من فرزند کسى هستم که خدا به او وحى کرده، فرزند کسى که همراه پیامبر در بدر جنگیده، کسى که به قدر پلک زدنى کافر نشد، فرزند وارث پیامبران، قاتل از دین برگشتگان، کسى که فرزندانش نوه پیامبر بودند، فرزند کسى که به خون آغشته شد، کسى که در کربلا ذبح شد. تاریخ چشم بر هم نگذاشته، انگار صدا ناى نفس را از همه بریده بوده. تاریخ یک باره صداى ضجه شنیده، صداى ناله و بعد شانه اهل مسجد را دیده که مى‌لرزیده و صورت‌هاشان را که خیس بوده. تاریخ چشم نگران یزید را روى تختش دیده و بعد اشاره دستش را به موذن که اذان بگوید و راه حرف را بر امام ببندد. تاریخ صداى تکبیر موذن را شنیده، صداى شهادتش به یگانگى خدا و شهادتش به رسالت پیامبر را. بعد یک باره امام را دیده که نگاه به یزید انداخته و بلندتر از قبل گفته: این رسول عزیز، جد توست یا من؟ و واى از قیامتى که جد من دشمن تو باشد. تاریخ نگاه لرزان یزید را دیده که باز دنبال موذن گشته و عتابش کرده که اقامه بگوید و راه نماز را باز کند و بعد امام را دیده که دست به زانو گرفته و از منبر پایین آمده و مردم را دیده که پیش پایش بلند شده اند، چشم خشک کرده‌اند و دست به تبرک به خاک لباسش زده‌اند. . پ.ن: چله نشينى روايت ها، در فردانيوز پ.ن: روز سوم صفر . @modafeaneharaam
👇فرقی ندارد...‌ ‌کنار دریا باشد یا هیئت مهمانی باشد یا مجلس روضه 🌹قامتی که فاطمی باشد چادر به سر است ❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر وقت از #سوریه میومد هیچ چیزی با خودش نمی آورد؛ میگفت: من از بازار شام هیچ چیزی نمیخرم. بازاری که در آن حضرت زینب (س) رو چرخونده باشن خرید نداره...😔😭😭 #شهید_روح_الله_قربانی #مدافعان_عشق #عشق_قیمت_نداره
✋سالروز ولادت... 🌸زاد روز زمینی شدنت مبارک ای مرد... 🍃خبر دارم که خیلی ها از روی عکس های بابک فکر کرده اند بابک مدل بوده اما نه این طور نیست✋ اینها همه عکس های شخصی بابک است و برای دل خودش گرفته بود. #پدر_شهید #شهید_بابک_نوری_هریس #سالروز_ولادت 🌹اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
🕊 ڪلام شهیدان......🕊 ❣ 🕊 یڪ طوری زندگی ڪن ڪه خداعاشقت بشه تاخوب بخرد تورو. ❣ 🕊 یاامام رضا: تو ڪه آخر گره رو وامیڪنی پس چرا امروزو فردا میڪنی. ❣ 🕊 تا میتوانید برای ظهور دعا ڪنید ڪه بهترین دعا هاست. ❣ 🕊 شیعه به دنیا آمدیم ڪه مؤثر در تحقق ظهور باشیم. ❣ 🕊 در اون دنیا جلوی بی حجاب ها و آنهایی ڪه تبلیغ بی حجابی میڪنند را میگیرم. ❣ 🕊 آمدم به عراق برای جنگ تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم. ❣ 🕊 نمازهایتان را اول وقت بخوانید ڪه بهترین عمل است. ❣ 🕊 هر جوان پسر یا دختری ڪه نمازش را اول وقت بخواند شفاعتش میڪنم. ❣ 🕊 از راه و اهداف انقلاب و سخنان امام خامنه ای دور نشوید. 🌹 🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔🍃💔🍃💔💔🍃💔🍃💔 ⚠️ مارا چه شده است ... ⁉️😔 💢 تا دیروز دخترانمان براے حفظ حجاب مےجنگیدند و ڪشته مےشدند... اما امروز افتخارشان نمایش و در هر شهر و برزنے شده است؟! 💢 پسرانمان ڪه تا دیروز براے برگرداندن جنازه یڪ دختر ایرانے از دست بعثے شهید مےدادند ، امروز آتش حراج به غیرتشان زدند و منادے آزادے روابط اند! 🔰مگر چند سال فاصله است بین جوان دیروز و جوان امروز ⁉️ چه شد ڪه افتخار شد؟! چه شد ڪه مد شد؟! چه شد ڪه رخت بر بست؟! جواب این سوال ها واضح است... ⭕️جواب همه نهفته است در هاے شبهه ناڪے ڪه وارد سفره ها شد! رسانه و ماهواره هاے بیگانه ڪه وارد خانه ایرانے شد وصبح تا به شب تبلیغ بے حیایے و بے عفتے ڪرد و خانواده را یڪ لفظ بے معنے ترجمه ڪرد... آن مبلغانے ڪه بدرستے تبلیغ نڪردند و از دشمن جاماندند در جاییڪه دشمن حتے به سر سفره هاے مردم نفوذ ڪرده بود... و آن هایے ڪه ادعاے دین داشتند ولے جلوے منڪر را نگرفتند... همه ما مسئولیم ...☝️😔 @Modafeaneharaam
🌙⭐️ 👈وقتی در آن سر و صدا و شلوغی همه می‌خوابند روی زمین، حسین جانبازی را می‌بیند که نمی‌تواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، حسین هم به سمت آن جانباز می‌دود تا او را عقب بیاورد
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 " اجر بوسیدن پدر و مادر " مردی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: مادر و پدرت را ببوس، یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت می رسی🌺🍃 او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پیامبر فرمودند: قبر آنها را ببوس...☺️ ❤️ بیایید از امروز به بعد قدر این دو فرشتہ را بیشتر بدانیم ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حرم 🇮🇷
داستان پسرک فلافل فروش🌹 #قسمت_چهل‌وچهارم #ابراهيم_تهراني حاج باقر شيرازي چند روزي بود كه هادي را ن
داستان پسرک فلافل فروش🌹 اين اواخر كمتر حرف ميزد. زماني كه از تهران برگشته بود بيشتر مشغول خودسازي بود. از خودش كمتر ميگفت. به توصيه‌هاي كتب اخلاقي بيشتر عمل ميكرد.🍃 هادي عبادتها و مسائل ديني را به گونه‌اي انجام ميداد كه در خفا باشد. كمتر كسي از حال و هواي او در نجف خبر داشت. او سعي ميكرد خلوت خود را با مولای متقيان اميرالمؤمنين حفظ كند.👌☺️ هادي حداقل هر هفته با تهران و دوستان و خانواده تماس ميگرفت و با آنها بگوبخند داشت، اما در روزهاي آخر تغييرات خاصي در او ديده ميشد. شماره‌ي همراه خود را عوض كرد.... آخرين بار با يكي از دوستانش تماس گرفت. هادي پس از صحبتهاي معمول به او گفت: نميخواي صداي من رو ضبط كني؟! ديگه معلوم نيست بتوني با من حرف بزني!😔 به يكي از دوستان طراح هم گفته بود: من چهره‌ي جذاب و خوبي ندارم،😔 اگه توانستي يه طرح قشنگ از عكسهاي من آماده كن! بعدها به درد ميخوره!💔 با اينكه بارها در عملياتهاي گروههاي مردمي از طرف سپاه بدر عراق شركت كرده بود، اما وصيتنامه‌اش را قبل از آخرين سفر نوشت!🌺 درست در روز 19 بهمن 1393 ،يعني يك هفته قبل از شهادت. وصيتنامه‌ي كاملي نوشت كه توصيه‌هاي بسيار خوبي در آن داشت. 👌👌 عجيب اينكه بيشتر درخواستهايي را كه او در وصيتنامه آورده بود به طرز عجيبي اجرا شد. ّ نيروهاي مردمي شد. آنقدر عجله او بعد از تكميل وصيتنامه راهي مقر داشت كه سجاده‌اش در اتاقش همينطور باز ماند! 💔 بعد هم با دوستانش عازم سامرا گرديد. آنها در عمليات پاكسازي مناطق اطراف سامرا و ديگر مناطق حضور فعال داشتند. نيروهاي مردمي در چند عمليات قبلي با كمك مشاوران ايراني توانسته بودند مناطق مهمي نظير جرف‌الصخر را از دست داعش پاكسازي كنند. هادي به همراه ديگر ، حدود بيست کيلومتر جلوتر از حرم عسکريين در سنگرها حضور داشتند. ✌️💪 آنها بيشتر شبها را به حرم ميآمدند و آنجا ميخوابيدند. هادي هم كه موقعيت خوبي پيدا كرده بود، از فضاي معنوي حرمين سامرا به خوبي استفاده ميكرد. داستان شهید مدافع حرم هادی ذولفقاری❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👣 🌹 جنٺ براے شیعیان زیباسٺ امّا 👣 زیباتر از راه نجف تا کربلا نہ 👣 موکب بہ موکب عشاق جمعند 🌹 امسال آیا قسمت من هسٺ یا نہ؟ 🍃🌹🍃
روزے که میرفت سوریہ ازش میپرسن حسین کے برمیگردے؟ گفت طولے نمیکشہ ولے تاسوعاخونہ ام که صبح شهید میشہ وبرش میگردونن 🌷 🕊 حسین_جمالی🕊
#ڪلام‌شهیــــدمـــدافع‌حرم👆 سجــــادطاهـــرنیــا🍃❤️ برســـد بـــه دستــــ مســـئولان نجـــومےبگیـــر✊👊 @Modafeaneharaam
༻﷽༺ #جانم_بہ_فداٺ_یا_رقیہ_س❤️ این روزها قافیہ ےشعر گشتہ اربعین امسال هم اگر نروم مےخورم زمین اینبار من مدد زِ رقیہ گرفتہ ام نازے ڪند بہ پیش پدر راهیم همین #الدخیلڪ_یابنٺ_الحسین💚
مدافعان حرم 🇮🇷
تاریخ گوشه‌اى از مسجد کنار جمع اسیران نشسته، کسى را دیده از اهل شهر که داخل مسجد آمده و یزید را که شادمان دیده، جرئت پیدا کرده و همان میان مجلس از یزید هدیه‌اى خواسته. تاریخ دست مرد را دیده که سمت یکى از دختران رفته و صداى مرد را شنیده که خواسته او را از یزید هدیه بگیرد. تاریخ نفس نکشیده، چشم بر هم نگذاشته و فاطمه دختر حسین (ع) را دیده که خود را کنارى کشیده و بعد صدایش را شنیده که رو به زینب (س) گفته یتیمى بس نبود که طمع به خدمت‌گذاری من دارند؟ تاریخ دست زینب(س) را دیده که نگهبان او شده و خاطرش را آسوده کرده که تقدیر خدا این چنین نیست. مرد را دیده که دوباره میان نگاه دل شاد یزید و حرف‌هاى زینب(س) خواسته‌اش را تکرار کرده و بعد پرسیده این‌ها کیستند و اسیران کدام جنگ‌اند؟ یزید را دیده که از فراز تختش اشاره کرده و گفته آن فاطمه دختر حسین(ع) است و دیگرى زینب(س) دختر على (ع). تاریخ صورت مرد را دیده که بى‌رنگ و لب‌هایش را که خشک شده، نگاهش بین اسیران گشته و سمت یزید برگشته و حاکم بر تخت نشسته را لعن کرده. گفته اینان را که این طور گوشه مسجد نشانده‌اى اسیران روم پنداشتم نه اهل بیت پیامبر و باز زبان به نفرین یزید باز کرده. تاریخ یزید را دیده که بر تختش لرزیده و بعد دستور داده مرد را گردن بزنند. تاریخ ندیده اما مرد همان وقت که دست بسته از کنار اسیران مى‌رفته سرش پایین بوده و خاطرش شرمنده و زبانش عذرخواه. . پ.ن: چله نشينى روايت ها، در فردانيوز پ.ن: روز چهارم صفر . @modafeaneharaam
◾️ جان، امشب که پدر را دیدی، ما را هم دریاب... دل ما هم پدر میخواهد... 😔 ◾️ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها را محضر امام زمان و شما بزرگواران عرض میکنیم... @modafeaneharaam
💠 شهادت حضرت رقیه مرا دشمن به قصد کُشت می‌زد به جسم کوچک من مُشت می‌زد هرآن گه پایم از ره خسته می‌شد مرا با نیزه‌ای از پُشت می‌زد توئی ماه من و من چون ستاره غمم گشته پدرجان بی‌شماره اگر روی کبودم را تو دیدی مکن دیگر نظر بر گوش پاره بیا بشنو پدرجان صحبتم را غم تو بُرده از کف طاقتم را دو چشم خویش را یک لحظه وا کن ببین سیلی چه کرده صورتم را 😭😭 @modafeaneharaam