eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.9هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
278 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا قسمت 9⃣ 💫غذای مشترک اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم ... من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم ... برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم ... بالاخره یکی از معیارهای سنج دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود ... هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم ... از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت ... غذا تقریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت ... بوی غذا کل خونه رو برداشته بود ... از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید ... - به به، دستت درد نکنه ... عجب بویی راه انداختی ... با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم ... انگار فتح الفتوح کرده بودم ... رفتم سر خورشت ... درش رو برداشتم ... آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود ... قاشق رو کردم توش بچشم که ... نفسم بند اومد ... نه به اون ژست گرفتن هام ... نه به این مزه ... اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود ... گریه ام گرفت ... خاک بر سرت هانیه ... مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر ... و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد ... خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟ ... پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت ... - کمک می خوای هانیه خانم؟ ... با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم ... قاشق توی یه دست ... در قابلمه توی دست دیگه ... همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود ... با بغض گفتم ... نه علی آقا ... برو بشین الان سفره رو می اندازم ... یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد ... منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون ... - کاری داری علی جان؟ ... چیزی می خوای برات بیارم؟ ... با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن ... شاید بهت سخت کمتر سخت گرفت ... - حالت خوبه؟ ... - آره، چطور مگه؟ ... - شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم ... نه اصلا ... من و گریه؟ ... تازه متوجه حالت من شد ... هنوز قاشق و در قابلمه توی دستم بود ... اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد ... چیزی شده؟ ... به زحمت بغضم رو قورت دادم ... قاشق رو از دستم گرفت ... خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید ... مردی هانیه ... کارت تمومه ... ... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتار زشت و قهر مشاور پزشکیان در برنامه زنده فاضلی، مشاور همراه پزشکیان با کارشناس برنامه درگیری لفظی پیداکرد و بعد از ثانیه‌ای میکروفون را درآورد روی زمین پرت کرد و از برنامه بیرون رفت. پزشکیان می‌گوید من به جای تو حرف میزنم یعنی (ادامه ی بی ادبی و بی اخلاقی) ❌مشت نمونه ی خروار یاپیغمبر.داستان داریم با اینا ایناازالان اینجوری میکنن فردا روزی قدرت دستشون بیاد... @Modafeaneharaam
⭕️ اصفهان در انتظار خلق حماسه‌ای بزرگ
روحانی دوم! . مسعود پزشکیان: اگر به سال ۹۲ برگردم باز هم به روحانی رای می‌دهم. . @Modafeaneharaam
❌ ۷۸درصد طلاقها بخاطر مشکلات آقایان است. ▪️رهبر معظم انقلاب فرموده اند: اگر خانواده سالمي در يك جامعه ای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد 👑 یک تصمیم »» یک عمر لذت 👑 🔴 جهت درمان و پایان دادن به تمامی مسائل زناشویی وارد کانال زیر شوید 🆔 https://eitaa.com/joinchat/130220673Ce765b94771 فرم ویزیت آنلاین برای نوبت گیری👇 https://formafzar.com/form/b1pis یا میتونید عدد ۲ رو به این شماره پیامک کنید: ۰۹۰۵۴۸۶۶۲۵۸
. 💫💚عید پربرکت💚💫 امام صادق (علیه السلام) فرموند : 🌺به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعى «روز غدیر » را مى  شناختند ، فرشتگان روزى ده  بار با آنان مصافحه مى  کردند و بخشش هاى خدا به  کسى  که  آن روز را شناخته ، قابل  شمارش نیست . 🌺من مُبشر غدیرم🌺 🪴✨ 🌹🎊 @Modafeaneharaam
سالروز آسمانی شدن عارف بی بدیل وفرمانده سرافرازجبهه وجنگ شهید دکتر مصطفی چمران را گرامی وبه روان پاکش درود میفرستیم... 🌷🌷🌷 @Modafeaneharaam
🌟 لوح ویژه عید غدیر🌱 🌕 شهید حاج قاسم سلیمانی: هر كس به مدار مغناطيسی علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) نزدیکتر شد، اين مدار بر او اثر میگذارد او کمیل‌بن‌زیاد می‌شود، او ابوذر غفاری می‌شود، او سلمان پاک می‌شود... 🌷 💫 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چالش دانشجو.. آقای رئیسی چرا از آقای جلیلی استفاده نمی کنید... وپاسخ شهید رئیسی.. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨شهید چمران: ✅"من سخت‌ترین کار زندگی‌ام درس خواندن است! از درس متنفرم! اما چه می شود کرد که این درس خواندن تکلیف من است و قطعاً همه تکلیف‌های انسان سخت و طاقت‌فرساست . . پس من برای مبارزه با نفسم، می‌جنگم و درس می‌خوانم و این تلخی و سختی را تحمل می‌کنم تا تکلیفم را انجام داده باشم". • • این یعنی چی؟! یعنی قرار نیست از همه چی خوشت بیاد، خیلی از کارا وظیفته‌، دوست ندارم و اراده ندارم و . . همش کشکه چون وظیفته به خاطر خدا انجامش بده":)🌱 🌷 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺استاد پناهیان: مردمی سازیِ حکمرانی، هدف دولت شهید رئیسی بود! 🔰پناهیان پلاس @Modafeaneharaam
«ای مادر! هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می‌گفتم تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی: ای مصطفی، من تو را بزرگ کردم، با جان و شیره‌ی خود تو را پرورش دادم و اکنون که می‌روی از تو هیچ نمی‌خواهم و هیچ انتظاری از تو ندارم، فقط یک وصیت می‌کنم و آن این که خدای بزرگ را فراموش نکنی. ای مادر، بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود باز می‌گردم و به تو اطمینان می‌دهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم، عشق او آن‌قدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود. خوشحالم ای مادر، نه فقط بخاطر این که بعد از این هجرت دراز به آغوش وطن بر می‌گردم، بلکه به این جهت که بزرگ‌ترین طاغوت زمان شکسته شده و ریشه ظلم و فساد برافتاده و نسیم آزادی و استقلال می‌وزد...» این دست‌نگاشته را دکتر مصطفی چمران در نخستین روز ورود به تهران در بهمن 1357 نوشت... برگرفته از کتاب «خدا بود و دیگر هیچ نبود» @Modafeaneharaam
دوستی‌ها تو‌ی جبهه ‌طوری بود‌ که از میون‌‌ گلوله‌ها همدیگه رو‌ بیرون‌‌ می‌کشیدن؛ سعی کنید‌ دوستانی داشته باشید که‌ همدیگه رو از گناه نجات بدید. @Modafeaneharaam
💥با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... 🌷وصیتنامه شهید مدافع حرم قاسم(مهدی)غریب🌷 💚مادر عزیزم 💫 بارها به شما گفته‌ام خداوند به شما پنج فرزند داده است؛ از من که یکی از آن پنج نفر هستم بگذر و نفست را قربانی کن، شاید هنوز نتوانسته باشی با این موضوع کنار بیایی، 🍂تو را به فرق شکافته امیرالمومنین و چشمان دریده قمربنی هاشم قسمت می‌دهم که با این موضوع کنار بیایی و نزد بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (س) رو سفید شوی و حرفی برای گفتن در مقابل مادران سایر شهدا داشته باشی. ❤️همسرم✨ اکنون حرمین شریفین در خطر تخریب به دست داعشیان ملعون و پست مسلمان نماست و تکلیف بر این است که چمران گونه از شهر و دیار و زن و فرزند و زندگی خود دل بکنم و برای یاری ناموس شیعه حرم اهل بیت به آن دیار بروم باشد که مورد قبول درگاه احدیت قرار گیرد. همسرم همان‌گونه که تا بحال مومن و محجبه بوده‌ای همواره در همین مسیر حق باقی بمان و پشتیبان ولایت فقیه باش و فرزندانم را نیز ولایی تربیت نما. مواظب باش تا در مسیر انحراف قرار نگیرند و از خط ولایت دور نشوند. به امورات تحصیلی آنان توجه کن تا بتوانند فرد مفیدی برای جامعه شوند. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«نباید از کسی پذیرفت ما شورای نگهبان قبول ندارم؛ نمی‌تونی قبول نداشته باشی! مردم به قانون اساسی رأی دادند. همه باید مقید باشید قانون را بپذیرید، ولو برخلاف رأی شما باشد باید بپذیرید» باید بپذیرید باید بپذیرید ‌ 🗣 سِیّد امیرحسین هاشمی @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠زهی خیال باطل ●| یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «می‌خواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمی‌خوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را می‌فرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار می‌کنی که الان بروی؟ ●عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمین‌گیر میشم می‌ترسم وابستگی من را زمین‌گیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت ●چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه هم‌قسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچه‌ها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید می‌رفت. 📎پ ن : شهیــدی ڪہ ماننـد مادرش زهــــــرا بین و سوخت و پــــرڪشیـد . 🌷 @Modafeaneharaam
💚همسر شهید مدافع حرم حامد بافنده : زندگی با بافنده همیشه برای من خاطره بود قبل از اینکه زن و شوهر باشیم خیلی با هم دوست بودیم خیلی با هم جور و خودمونی بودیم اما در محل کار من که می امد من برایش خانم یعقوبی بودم و ایشان برای من آقای بافنده بود. حامد هیچوقت دکتر نمی رفت همیشه من برایش دارو تجویز و تهیه میکردم دکتر و پرستارش من بودم، جالب است بدانید حامد بافنده از آمپول می ترسید. خاطره ای که در ذهنم باقی مانده شهید و زن شهید بازی بود من اصلا باورم نبود که حامد برود سوریه اصلا همیشه شوخی میکردم یک روز به حامد گفتم اصلا به من نمی آید زن شهید بشوم اصلا بلد نیستم حامد گفت اشکالی ندارد بیا یاد میگیرم خوابید و چادرسیاهی را بر تنش کشید و گفت حالا تمرین کن و هرچه می خواهی بگو، ان روز دو نفری خیلی خندیدیم.. 🕊🌱 🌷💫 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️تا الان یک نفر از من یک سوال درباره روستا نکرد! ▫️معترض می‌شوند چرا حاشیه‌نشینی وجود دارد؛ حاشیه‌نشینی وجود دارد چون شما به روستا توجه کافی نکردید 👈 بخشهایی از حضور دکتر سعید جلیلی در روستاهای سراسر کشور @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا قسمت 0⃣1⃣ 💫دستپخت معرکه چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام ... "واسه این ناراحتی، می خوای گریه کنی؟ ... " دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه ... "آره ... افتضاح شده ... " با صدای بلند زد زیر خنده ... با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم ... رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت ... غذا کشید و مشغول خوردن شد ... یه طوری غذا می خورد که اگر یکی می دید فکر می کرد غذای بهشتیه ... یه کم چپ چپ ... زیرچشمی بهش نگاه کردم ... - می تونی بخوریش؟ ... خیلی شوره ... چطوری داری قورتش میدی؟ ... از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت ... - خیلی عادی ... همین طور که می بینی ... تازه خیلی هم عالی شده ... دستت درد نکنه ... - مسخره ام می کنی؟ ... - نه به خدا ... چشم هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم ... جدی جدی داشت می خورد ... کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم ... گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه ... قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ... غذا از دهنم پاشید بیرون ... سریع خودم رو کنترل کردم ... و دوباره همون ژست معرکه ام رو گرفتم ... نه تنها برنجش بی نمک نبود که ... اصلا درست دم نکشیده بود ... مغزش خام بود ... دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش ... حتی سرش رو بالا نیاورد ... - مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی املت درست کنی ... سرش رو آورد بالا ... با محبت بهم نگاه می کرد ... برای بار اول، کارت عالی بود ... اول از دست مادرم ناراحت شدم که اینطوری لوم داده بود ... اما بعد خیلی خجالت کشیدم ... شاید بشه گفت ... برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد ... ... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«خطاب به سیاسیون» شهید حاج قاسم سلیمانی: نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آن‌هایی [که] اصلاح‌طلب خود را می‌نامند و چه آن‌هایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم این‌که عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به‌نحوی تضعیف‌کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام 🌿 و شهدای این راه هستید. @Modafeaneharaam
ذکری شگفت انگیز درتوسل به امام عصر ارواحنا فداه در سحر شب جمعه 🌺 مرحوم رازي مي‌فرمايند: آيت الله بافقي از شيفتگان و دلباختگان آن حضرت بود و در تمام شدايد و گرفتاري‌ها ، جز به آن حضرت توسل نمي‌جست و مي‌فرمود: غير ممكن است كه كسي درب خانه امام زمان عليه‌السلام را بكوبد و در به روي او باز نشود، به ياد دارم كه مي‌فرمود: اگر مشكل مهمي براي تان پيش آمد در سحر شب جمعه در جاي خلوتي 70 بار با اين كلمات به محضر امام عصر ارواحنافداه استغاثه كنيد كه بسيار تجربه شده است : يا فارس الحجاز ادركني يا اباصالح المهدي ادركني يا اباالقاسم المهدي ادركني يا صاحب‌الزمان ادركني ادركني ادركني و لا تَدع عَنِّی فاِنِّی عاجِزٌ ذَلِیلٌ . هم چنين مي‌فرمود:‌ نماز امام زمان ارواحنافداه در سحر شب جمعه بسيار توسل مؤثري است. @Modafeaneharaam