eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
291 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
اتل متل یه بابا دارم تو آسمون‌ها🕊 اتل متل قاصدک دلم زده براش لک💔 ببر براش یه خبر تولـدش مبــارک✨🎊🎉 #سالروز_تولد #جاویدالاثر_شهیدمدافع‌حرم #محمد_اینانلو #نازدانه_شهید❤️ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی از سفر کربلا برگشت، مادر پرسیده بود چه چیزی از خدا خواستی؟ مجید گفته بود: یک نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل (ع) کردم و یک نگاه به گنبد امام حسین(ع) و گفتم: آدمم کنید! ❤️راوی خواهر شهید❤️ 🌸 @Modafeaneharaam
حاج حسین را ببین! او را از آستینِ خالیِ دست راستش بشناس. جوانی خوشرو ، مهربان و صمیمی ، با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع... آنان که درباره او سخن گفته اند بر دو خصلت بیش از خصائل وی تاکید کرده اند: شجاعت و تدبیر. • شهید خرازی به روایتِ شهید آوینی🍃 #سالروز_تولد @Modafeaneharaam
🍃🎉🎈🎂🌟🎉🍃🎉 🎈🎁🍃💐🎉🎈 💐🎂🌟🍃✨ 🎁💐 🎂 #سالروز_تولد انگشترهایی که برا خودش تهیه میکرد معمولا بارکاب های خوبی بود، اما یکی دوماه بیشتر در انگشتش نمیدیدی . هرکدام از دوستانش که خوشش می امد به او می بخشید . در مورد لباس هایش هم همینطور بود، لباسی که امانت میداد، محال بود پس بگیرد . برای عروسی دوستانش که میرفت محال بودکه دست خالی برود، مقید بودکه حتما هدیه ای تهیه کند ودوستان دیگرش را هم مجاب میکرد که باهم یا یک سکه طلا بخرند یا پاکت پولی را هدیه بدهند . میگفت اول زندگیشان هست باید کمکشان کنیم . راوی: مادر شهید 🍃🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_رسول_خلیلی 🔷تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵ 🔷تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲ 🔷مزار شهید : بهشت زهرا 🔷محل شهادت : حلب، سوریه @Modafeaneharaam
🌹یادشهیدی سالروز که تولد و ازدواج و شهادتش در یکروز بود... 💢همسرم آرزوی شهادت داشت. پیش از اعزام به سوریه به من گفت: «همیشه برایم زیارت عاشورا بخوان و دعا کن به شهادت برسم.» من هم برایش زیارت عاشورا می خواندم. دوست نداشتم آن زمان شهید شود اما از خدا می خواستم که مرگش را شهادت قرار دهد. (به روایت همسرشهید) 💢مشغول حاضر شدن برای رفتن به کلاس قرآن بودم و حواسم نبود با پدر خداحافظی کنم. داشتم بند کفش می‌بستم که بابا آمد «زهرا جان، عزیز بابا، من که نبوسیدمت، دارم میروم ماموریت» مرا در آغوش گرفت و بوسید. اشک‌های بابا را به خاطر دارم که گویی از شوق شهادت که می‌دانست نزدیک است روی صورتش ریخت، او خودش را برای شهادت در راه خدا آماده کرده بود.....😭 راوی : دخترشهید : ۱۳۵۷/۶/۲۵. : ۱۳۸۰/۶/۲۵. : ۱۳۹۲/۶/۲۵🌹 @Modafeaneharaam