🎀🍃#زیـــنـــبــیـــون🍃🎀
#برادرانه
میدانݥ چه قدر سخت اسٺ زندگے برایت در این جامعه امروزی ....✋
میدانݥ برای فرارِ چشمانٺ دست به هرڪاری میزنے ....
میدانم ڪه وقتے با خانواده بیرون میروی 🚶 یڪ راست سرت را در گوشے📲 میڪنے تا چشمت به هیچ ڪس نیفتد ❌ و مردم ناداݩ😒 مے گویند خیر سرش مذهبیه همش سرش تو گوشیه😏
☝ ️آنان نمے فهمند?😒
ولے من میدانم✋
میدانم قلبت❤ ️ چه دردی می ڪشد، وقتے مردان جامعه ات را میبینے ڪه #مردانگے از تن دریده😔 و همه فقط نر شده اند ....
💙 برادرم چه عذابے میڪشے وقتی زنانے با صدها رنگ🌈 و لعاب برایت در خیابان ها فشن شو میگذارند و تو چشم
مے پوشانے ....⚡ ️
چه میتوانم بگویم در برابر این پاڪ دامنے وصف نشدنے ات ؟!!🌺
میدانم چه دردی دارد دیدن مردانے ڪه با ظاهر مذهبے و باطنے گرگ گونه
وجه ی تو و تمام امثال تو را خراب میکنند ...😤
آری برادرم با افتخار میگویم ڪه خون مهـــدی فاطمه (س)💚 در رگ هایت جاری ست .....😌
میدانم در این روزگار ڪه پسران همچون تو شهوت در جلو چشمان شان خیمه زده تو با چه نیروی #قاسمواری از آن
مے گریزی
چقدر سخت است ...😔
ولے برادرم راستش را بگو چگونه در این فلاڪت بازار خودت را این گونه حفظ ڪرده ای؟!
برادرم چه زیبا قاسم وار مےجنگے در این میدان بےعفتے‼ ️✌
پ.ن:
#چندکلمـہ ..
گفتم :
دگر قلبم شوق شــهادت ندارد ! 😪
گفت :
مراقب ِنگاهت باش.
اَلعَین بَریدُ القَلب ؛
چشــم پیغام رسان دل است ...
🍃خیال میکنند هر چه بیشتر بنویسی، #قلم راحت تر کلمات را بر زبان جاری میکند اما گویا در این وادی، همه چیز برعکسِ همیشه است.
🍃اینجا، در دیار حبیبانِ بی شمارِ #حسین، هر چه بیشتر بدانی، کلمات کمتری را میهمان کاغذ میکنی؛ اصلا آنقدر در این راه متحیر میشوی و شگفت زده، که خیال میکنی جوهر کافی برای وصف #مردانگی هایشان در جهان نیست.
🍃تازه! اگر مخاطبت شهید حجت الله اصغری شیبانی باشد که دیگر مات میمانی و تنها خیره به کاغذ سفید مقابلت میشوی. تصور کن باید تمامِ آن سال زندگی را، #شهامت را و همه ی قهرمانی هایش را خلاصه کنی در یک متن چند بندی.
🍃باید بنویسی و بگویی که او مرید #اباعبدللّه بود؛ در هیئات پایه ثابت دلدادگی و در شیطنت ها روی کودکانه اش را نمایان میکرد. حجت البته نه! بهتر است بگویم #طاها؛ با این نام وارد فضای مجازی شده بود تا هم #افسر_جنگ_نرم شود و هم با این نامِ #جهادی گمنام بماند. دیگر پس از این همه مدت، ورد زبانمان شده که زهرای مرضیه (س) گمنام میخرد.
🍃طاهای #جهادگر داستان! رسم دلبری را از بر بود، گویا شب های روضه قدم به قدم با شرمندگی آقا ابالفضل همراه میشد و تا #بین_الحرمین میرفت؛ او هم در درون شرمنده بود. شرمنده دیوار های #حرم که محل تیر و ترکش ها شده بودند، شرمنده امام زمان (عج) که نتوانسته بود برای عمه شان #مدافع شود.
🍃اما قصه قرار بود جورِ دیگری به پایان برسد، صدای حجت یا همان طاهای جهادگر به گوش #علمدارِ حسین (ع) رسید و روحِ او بود که روز #تاسوعا با جسمی بی دست به ملاقات خانواده ی آسمانیاش رفت.
✍️نویسنده : #اسما_همت
#سالروز_شهادت
@Modafeaneharaam
🌸دلنوشته #شهید_رسول_خلیلی در سن ۱۸سالگی:
"خدایا کمکم کن تنها امیدم تویی خدا خوشا به #حال_شهدا .
هروقت خاطره شهدا یا بعضی وقتها که تلویزیون تصاویر شهدا و خاطره یا وصیت نامه آنها را پخش می کند حالم یک مقدار #تغییر میکند به حال آنها ، به عمل آنها ، به وقت شناسی آنها ، به عبادت و.... آنها #غبطه میخورم.
دوست دارم #مثل شهدا باشم با #اخلاق، #ایمان، #محبت ،کیس، شجاعت، #مردانگی اما کو #همت کجاست همت من و #شهید همت که واقعا نامش برازنده اوست.
(کجایند مردان بی ادعا )؟؟؟
خدایا میدانم که من بی توجهم
خدایا میدانم که من #بی_همتم
خدایا میدانم که من قلب امام زمانم را #رنجانده ام.
اما خود میگویی که به #سمت من بازآیید.
آمده ام خدا! کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم.
به من هم مثل شهدا شیوه گذراندن این دیار فانی و محل گذر را بیاموز ، به من هم معرفت امام زمانم را عنایت فرما ، به من هم معرفت اهل بیت را بده
خدایا به من شیوه نزدیک شدن به بارگاه خودت و گنجینه معرفت اهل بیت را بیاموز تا بتوانم هم به دیگران کمک کنم و هم خودم را نجات دهم و به نردبان شهادت دست یابم.
خدایا عاقبت ما را با شهادت ختم به خیر بگردان
@Modafeaneharaam