#شهید_مدافع_حرم_بشیر_توانی 🕊🌺
من با اقا بشیر تو مسجد اشنا شدم چون خادم مسجد محله مون بود، اقا بشیر بر خلاف چهره جدیش خیلی قلب رئوفی داشت خیلی مهربون ودوست داشتنی، نماز اول وقت و به جماعت رو ترک نمیکرد، ایشون حتی تو هشت سال دفاع مقدس هم خدمت کرده👌
اخرین باری که اومد ایران یه شهید مدافع حرم افغانستانی رو برای تدفین اوردن شهرمون اقا بشیر مجروح شده بود، با اون حال بدش و دایم یا گریه میکرد و یا تو فکر بود واخرش هم به ارزوش رسید.💔
#نقل_از_دوست_شهید
#شهادت_تیرماه۹۵
@Modafeaneharaam
💕از میان جمع دانشجویان عالم در جهان
💕هرکه شد فارق تحصیل هیئت برترست....
✏️ #شهید_امیر یک ماه قبل از محرم 92یک ماشین پراید داشت که برای ساخت علم امام حسین اون رو فروخت و یه پولی هم روش گذاشت تا بتونه علم امام حسین رو بسازه
🌸 یکی از علمدارهای خوب بود همه هیئت های شمرون واسه علم کشی دعوتش می کردند، خودش یک کاروان علم کشی واسه شب سوم محرم راه انداخته بود که همه محل های شمرون توش حضور داشتن، البته کاروان علم کشی رو برای اولین بار شب سوم محرم سال94درست قبل از اعزام به سوریه راه انداخت
🌸 #سال 94امام حسین بهش در قبال اون پراید که واسه علامت فروخته بود یه پرشیا داد که نشون دهنده نظر خاص #امام_حسین به امیر بود
🌸 10سال جلو در امامزاده علی اکبر چیذر #ایستگاه_صلواتی یا به قول خودش چایخونه رو واسه دهه اول محرم راه می انداخت
🌸 یکی از میوندارای هیئت بود که نظم جلو در هیئت به عهدش بود، خیلی این سِمَتش رو دوست داشت، به اندازه ای که تو وصیتش سفارش اکید کرده که برادرش تو دهه محرم حتما لباس سبز خادمیش رو بپوشه و نذاره رو زمین بمونه💔
#نقل_از_دوست_شهید
#شهید_امیر_سیاوشی
#شهادت29آذر94
#سوریه_حلب
@Modafeaneharaam
#خاطره_از_شهید_حمیدسیاهکالی 🕊🌺
او رفت و من جا ماندم...
اصلا باور نمیکردم این قضیه تکرار شه...
جمعه شب بود. بریم هیئت
رفتم جلوی در منزلشون
زنگ رو زدم، از خونه بیرون اومد و موتورش رو هم آورد.
یه کلاه کاسکت داشت که همیشه موقع موتور روندن رو سرش میذاشت
اونو رو سرش گذاشت و بندش رو بست.
موتور رو روشن کرد و گفت سید بشین بریم!
تا اومدم بشینم ترک موتورش،گازشو گرفت و رفت😐
فکر کرده بود من سوار شدم و ترکش نشستم
از پشت هرچی صداش کردم صدامو نشنید و رفت
من هم میخندیدم و دنبالش راه افتادم قدم زنان و به رفتنش فقط نگاه میکردم
رسید سر کوچه و داخل خیابون شد
رفت داخل یه خیابون دیگه یه مسیر قابل توجهی رو طی کرد
حالا ظاهرا #باهام کار داشته، #چندبار صدام زده و صدایی نشنیده و بالاخره برگشته بود و #دیده بود که نیستم
مسیر رفته شده رو #برگشت😂 و به هم رسیدیم...
بدون اینکه چیزی به هم بگید فقط خندیدیم😂
بهش میگفتم یعنی حمیدجان شما احساس نکردی کسی اصلا ترک موتورت نشسته یا نه؟
جوابش فقط خنده بود...😊😂
باورم نمیشه که این موضوع دوباره تکرار شد.
اون رفت و من باز جا موندم...
#نقل_از_دوست_شهید
@Modafeaneharaam
#شهید_مدافع_حرم_بشیر_توانی 🕊🌺
من با اقا بشیر تو مسجد اشنا شدم چون #خادم #مسجد محله مون بود، اقا بشیر بر خلاف چهره جدیش خیلی #قلب رئوفی داشت خیلی #مهربون ودوست داشتنی، #نماز اول وقت و به #جماعت رو ترک #نمیکرد، ایشون حتی تو هشت سال دفاع مقدس هم خدمت کرده
اخرین باری که اومد ایران یه #شهید مدافع حرم افغانستانی رو برای تدفین اوردن شهرمون اقا بشیر مجروح شده بود، با اون حال #بدش و دایم یا گریه میکرد و یا تو فکر بود واخرش هم به ارزوش رسید.
#نقل_از_دوست_شهید
#شهادت_تیرماه۹۵
@Modafeaneharaam
شهید مدافع حرم #مرتضى_زارع
شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
محل شهادت: جاده بین شهر خلصه و الحمیره - خان طومان
الگـــو برداری از شهداء📢
نگاه به نامحرم
اقا مرتضی خیلی به اخبار و تحولات منطقه و سخنرانی های حضرت اقا ، توجه زیادی نشون میدادند
با دقت به اخبار گوش میدادند ولی ...
وقتی که مجری اخبار عوض میشد و یک خانم برای مجری گری میامد ،اقا مرتضی سرشون رو پایین می انداختند
انقدر به نگاه به نا محرم حساس بودند که حتی نگاهی به مجری خانم تلوزیون نمیکردند
#شهيدمدافعحرم_مرتضى_زارع
#نقل_از_دوست_شهید
گاهی یک نگاه حرام
شهادت را برای کسی که لیاقت
شهادت دارد
سال ها عقب می اندازد
چه برسد به کسی که...
#کلام_شهید_خرازی
@Modafeaneharaam