هفتم مهرماه شهادت سرداران اسلام
فلاحی، نامجو، کلاهدوز، فکوری وجهانآرا
پس از حماسه شکست حصر آبادان
پنج تن از فرماندهان ارتش و سپاه
جهت گزارش به امامخمینی (ره) با
هواپیمای سی۱۳۰ عازم تهران شدند
امّا در منطقهٔ کهریـزک دچار سانحه
شده به درجهی شهادت نائل آمدند🕊
ختم #صلوات به نیت:🔰
#شهید_فلاحی🌹
#شهید_نامجو🌹
#شهید_کلاهدوز🌹
#شهید_فکوری🌹
#شهید_جهان_آرا🌹
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مولا امیرالمومنین علیه السلام و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@Ahmad_mashlab1115
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌دمعشق
🎥 روایتی از پیشبینی حاج قاسم از زمان شهادت خودش
@Modafeaneharaam
🔅امیرالمؤمنین عليه السلام:
🍁مَن وَضعَ نَفسَهُ مَواضِعَ التُّهمَةِ فلا يَلومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظَّنَّ
🍂هر كس خود را در جايگاه هاى تهمت قرار دهد، نبايد كسى را كه به او گمانِ بد مى برد سرزنش كند
📚حکمت 159 نهج البلاغه
#حدیث_روز
@Modafeaneharaam
📣#اطلاع_رسانی
🌹مراسم پنجمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم مهدی حسینی🌹
📆پنجشنبه ۱۴۰۰/۰۷/۰۸ مهرماه
⏰از ساعت ۱۶
🗺#تهران_گلزار شهدای بهشت زهرا
(س)_قطعه۲۶،ردیف ۹۲،شماره ۴۴ مزارشهید مدافع حرم مهدی حسینی
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: از دعای عرفه ی امام حسین (ع) تا همه ی گفته های امام حسین (ع) تا همه ی بیاناتی که در آنجا انجام گرفت، تا آخرین آن که در مجلس یزید بود. همه ی اینها با دقت، خرد و کوچک و بزرگش با دقت انجام گرفته... یک ترسیم، یک زیبایی ویژه ای داده این حادثه ی کوتاه کربلا، همه ی ثانیه های اون و همه ی ذرات حادثه ی اون ارزشمند است برای بشریت... انگار حادثه ی کربلا، مثل نوش دارویی است برای شفای بشریت، برای علاج بشریت، دارویی است برای درمان نفس بشریت، برای علاج ما در این دنیای فانیِ زودگذری که ازش عبور میکنیم.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(پیاده روی مردم ولایت مدار آران و بیدگلِ کاشان و روستای نشلج به سمت کربلای ایران "مشهد اردهال" با گذر از روستای با صفای علوی)
ارسالی اعضای محترم
@Modafeaneharaam
🔆 #پندانه
راههای تشخیص باطن خویش
میخواهم بدانم در باطن، به چه صورتی هستم، آیا این امر ممکن است؟
پاسخ آیتالله حسنزاده آملی:
بله، هر انسانی میتواند باطن برزخی خویش را تشخیص دهد و بفهمد در باطن به چه صورتی میباشد.
اگر آدمى میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد و به اطراف کاری ندارد، "بهيمه" (چهارپایان آرام و غیردرنده) است.
و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد، "سبع" (حیوانات شرور و درنده) است.
و اگر میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اينگونه امور با بندگان خدا دارد به طوری که در باطن، دشمن اما به ظاهر دوست است؛ "شيطان" است.
و اگر صفات سبعى و شيطانى ندارد و خالصانه به عبادت پروردگار مشغول است و به مردم منفعت رسانده و خلق خدا از او آسودهاند، "ملَک" (فرشته) است.
و اگر علاوه بر عبادات و مقامات ملَك، با ترک انواع معصیت، به سوى معارف الهی و درک حقايق و سير و سلوک الى الله حرکت دارد، "انسان" است.
خلاصه اینکه بشر خاکی به پنجگونه تقسیم میشود:
بهيمه، سبع، شيطان، فرشته و انسان
حال هرکسی با این علم میتواند بفهمد که در باطن به چه صورت است.
نیازی نیست انسان نزد کسی برود که چشم برزخی دارد و از وی بخواهد باطن او را بگوید...!
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دست رد به سینه امام حسین علیه السلام
#کلیپ_تصویری
#دکتررفیعی
@Modafeaneharaam
#اطلاع_رسانی
🔰 سالگرد شهید مدافع حرم "محمد جاودانی"
🔸 با اجرای گروه تئاتر آئینی سلماء
📆 پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۹
📌 مشهدمقدس، عرصه میدان جانباز، مقابل پروما
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرویس آتشنشانی ویژه ناشنوایان در تهران من
🚒 به دوستانتون معرفی کنین، شاید همین الان تو آسانسوری یا حریقی ناشنوایی گرفتار باشه.
@Modafeaneharaam
🔴یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می کرد:
🔻قرار بود
جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن. وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست. به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمی کنن.
رفتم پیشش نشستم بهش گفتم حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره گفت: می دانم، گفتم حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی شما اشتباهی نیاین، گفت: می دانم دیدم کم نمیاره...
جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید. اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.
از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه می نویسه
گفتم حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.
دوباره خوابیدم.
بیدار که شدم دیگه نمی نوشت گفتم چی شد؟
برگه رو بهم داد و گفت: سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل رو نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.
شوکه شده بودم
ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من #حسن_زاده_آملی_هستم از قم...
بعدها فهمیدم که به ایشون لقب #ذوالفنون را داند و ایشان در #تمامی_علوم صاحب نظر بود.
تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.
@Modafeaneharaam
🔸آغاز طرح شهید فخریزاده برای ارائه واکسن ملی فخرا
🔹پایگاههای سیار واکسن فخرا با استقرار در مناطق مختلف شهر تهران اقدام به ارائه اختیاری واکسن فخرا یا سینوفارم به انتخاب افراد و در قالب کارآزمایی بالینی فاز ۳ واکسن فخرا میکنند.
🔹این طرح تا پایان ماه صفر ادامه دارد و کلیه داوطلبان میتوانند با مراجعه به پایگاههای ثابت و سیار مرکز کارآزمایی فخرا یا پیشثبتنام در سایت fakhravac.ir در این طرح مشارکت فرمایند.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌دمعشق
🎥 روایتی از یک مرید حاج قاسم که دوهفته برای شهید سلیمانی گریه میکرد...
@Modafeaneharaam
👊 منُ فرار ...!
•قبل از ماموریت اخرش به سوریه پایش
در فوتبال شکسته بود! برای اینکه زودتــر
برود سوریه، زودتــر از موعد گچ پایش را
در آورد. کمی می لنگید. اصرار می کـــردم
برود عصــا بگیرد. قبول نمی کرد. ته دلـــم
فـــکرش را هم نــمی کردم با این پا بـــرود
مأموریت!
•خوشحــال بودم که به مأموریت نمی رود.
اما محمـود می گفت: «خـــانم، تو دعـــا کن
هرچه خیر هست خدا همان را انجام دهد».
گفتم: «آخـــرتو چطـــوری می خواهـی توی
درگیری با این پایت فرار کنی؟»
•خندید و گفت: «مـــگر من می خواهم فرار
کنـــم؟ آن قـــدر می جنگـــم تا با دست پـــر
برگردم! من و فـــرار؟!».
❤️ #شهید_محمود_رادمهر
#اخلاص #ساده_زیستی
#ورزش
📒منبع : #کتاب_شهید_عزیز
"مجموعه خاطرات شهید رادمهر"
| به روایت همسر شهید.
📸 تصویری از علی آقا و محمد آقا در حال نقاشی کشیدن روی گچ پای بابا محمود 😍
●پ.ن : ساده زیستی شهید رو
در وسایل منزلشون مشاهده کنید.
@Modafeaneharaam
امیرعبداللهیان: اگر نقش ویژه شهید حاج قاسم سلیمانی نبود، امروز منطقه ما شکل دیگری داشت
🔺وزیر امور خارجه در دیدار با فرمانده نیروی قدس سپاه:
🔹اگر نقش ویژه شهید حاج قاسم سلیمانی، قهرمان مبارزه با تروریسم و صهیونیسم نبود، امروز منطقه ما شکل دیگری داشت.
🔹اگر داعش در سوریه و عراق موفق میشد، امروز سراسر جهان با تروریسم و افراط گرایی مواجه بود.
🔹نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سرباز بدون مرز است که سهم بزرگی در کمک به امنیت و صلح منطقهای و جهانی دارد.
🔹وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با افتخار مسیر سردار صلح، حاج #قاسم_سلیمانی را در نهادینه سازی صلح و دوستی با کشورهای منطقه و مبارزه با تروریسم دنبال خواهد کرد.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزئیات نحوه دستگیری سرکرده یک گروهک تروریستی
🔹پردهبرداری از آخرین تلاش رژیم صهیونیستی برای برهم زدن امنیت کشور!
@Modafeaneharaam
✨هم اکنون✨
حرم امام رئوف نایب الزیاره اعضای کانال هستیم🌹
@Modafeaneharaam
🍃می گویند سحرها مناجات های #عاشقانه را خدا خوب خریداری میکند♡
🍃گویی همه چیز از همان سحرهایی شروع شد که اشک هایش میان #نمازشب را دست های نوازشگر خدا پاک کرد و به او وعده داد که به زودی خریدارش میشود🙃
🍃گویا زمزمه های #استغفار های سحرگاهی اش فرشتگان را نیز بی تاب کرده بود و سفارشش را نزد #اباعبدالله کرده بودند❣
🍃اخر میدانی، شب #عاشورا همه ارباب را رها کردند اما #محمد شب عاشورا را آغاز شهادتش دانست. عهد بست، وفا کرد و چشم هایش را به روی دنیا بست و عاشقانه به سمت #اربابش روانه شد🕊
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_محمد_جاودانی
📅تاریخ تولد : ۲۴ دی ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۸ مهر ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۸ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت رضای مشهد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
@Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACITNhVe9eQjSnOVQ9MSAt2l5TUmuNLQACYAsAAoV-sFJtZHICLInE3yEE.mp3
3.4M
🔊 #صوتی | سبک #زمینه
تو شبای جمعه عاشقی چه زیباست❤️
👤 حاج امیر #عباسی
#شب_جمعه هوایت نکنم میمیرم
👌 #پیشنهاد_دانلود
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_دهم 💠 از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد :«ببخشید
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_یازدهم
💠 احساس میکردم از دهانش آتش میپاشد که از درد و ترس چشمانم را در هم کشیدم و پشت پلکم همچنان مصطفی را میدیدم که با دستی پر از #خون سینهاش را گرفته بود و از درد روی زمین پا میکشید.
سوزش زخم شانه، مصیبت خونی که روی صندلی مانده و همسری که حتی از حضورش #وحشت کرده بودم؛ همه برای کشتنم کافی بود و این تازه اول مکافاتم بود که سعد بیرحمانه برایم خط و نشان کشید :«من از هر چی بترسم، نابودش میکنم!»
💠 از آینه چشمانش را میدیدم و این چشمها دیگر بوی خون میداد و زبانش هنوز در خون میچرخید :«ترسیدم بخواد ما رو تحویل بده، #نابودش کردم! پس کاری نکن ازت بترسم!» با چشمهایش به نگاهم شلاق میزد و میخواست ضرب شصتش تا ابد یادم بماند که عربده کشید :«به جون خودت اگه ازت بترسم، نابودت میکنم نازنین!»
هنوز باورم نمیشد #عشقم قاتل شده باشد و او به قتل خودم تهدیدم میکرد که باور کردم در این مسیر اسیرش شده و دیگر روی زندگی را نخواهم دید.
💠 سرخی گریه چشمم را خون کرده و خونی به تنم نمانده بود که صورتم هرلحظه سفیدتر میشد و او حالم را از آینه میدید که دوباره بیقرارم شد :«نازنین چرا نمیفهمی بهخاطر تو این کارو کردم؟! پامون میرسید #دمشق، ما رو تحویل میداد. اونوقت معلوم نبود این جلادها باهات چیکار میکردن!»
نیروهای امنیتی #سوریه هرچقدر خشن بودند، این زخم از پنجه همپیالههای خودش به شانهام مانده بود، یکی از همانها میخواست سرم را از تنم جدا کند و امروز سعد مقابل چشم خودم مصطفی را با چاقو زد که دیگر #عاشقانههایش باورم نمیشد و او از اشکهایم #پشیمانیام را حس میکرد که برایم شمشیر را از رو کشید :«با این جنازهای که رو دستمون مونده دیگه هیچکدوم حق انتخاب نداریم! این راهی رو که شروع کردیم باید تا تهش بریم!»
💠 دیگر از چهرهاش، از چشمانش و حتی از شنیدن صدایش میترسیدم که با صورتم به پنجره پناه بردم و باران اشک از چشمانم روی شیشه میچکید. در این ماشین هنوز عطر مردی میآمد که بیدریغ به ما #محبت کرد و خونش هنوز مقابل چشمانم مانده بود که از هر دو چشمم به جای اشک خون میبارید.
در این کشور غریب تنها سعد آشنایم بود و او هم دیگر #قاتل جانم شده بود که دلم میخواست همینجا بمیرم. پشت شیشه اشک، چشمم به جاده بود و نمیدانستم مرا به کجا میکشد که ماشین را متوقف کرد و دوباره نیش صدایش گوشم را گزید :«پیاده شو!»
💠 از سکوتم سرش را چرخاند و دید دیگر از نازنین جنازهای روی صندلی مانده که نگاهش را پردهای از اشک گرفت و بیهیچ حرفی پیاده شد. در را برایم باز کرد و من مثل کودکی که گم شده باشد، حتی لبهایم از #ترس میلرزید و گریه نفسم را برده بود که دل سنگش برایم سوخت.
موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده و صورتم همه از #درد و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم میلرزید :«اگه میدونستم اینجوری میشه، هیچوقت تو رو نمیکشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم!»
💠 سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت :«داریم نزدیک #دمشق میشیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی بریم. میترسم این ماشین گیرمون بندازه.» دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال خط خون مصطفی بود که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند.
سعد میترسید فرار کنم که دستم را رها نمیکرد، با دست دیگرش مقابل ماشینها را میگرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست.
💠 دستم در دست سعد مانده و دلم از قفس سینه پرید که روی تابلو، مسیر #زینبیه دمشق نشان داده شده و همین اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست. سعد از گریههایم کلافه شده بود و نمیدانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش #مادرم را تمنا میکرد.
همیشه از زینبیه دمشق میگفت و نذری که در حرم #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) کرده و اجابت شده بود تا نام مرا زینب و نام برادرم را ابوالفضل بگذارد؛ ابوالفضل پای #نذر مادر ماند و من تمام این #اعتقادات را دشمن آزادی میدیدم که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم.
💠 سالها بود #خدا و دین و مذهب را به بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر #مبارزه برای همین آزادی، در چاه بیانتهایی گرفتار شده بودم که دیگر #امید رهایی نبود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@Modafeaneharaam