eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
11.7هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
قرائت زیارت عاشورا با صدای علی فانی 🌹 تقدیم به محضر آقا صاحب الزمان (عج) و شهید حاج قاسم سلیمانی و جمیع شهدای مدافع حرم🕊 21 روز مانده💔 تا سالگرد شهادت🕊 پیشنهاد ویژه👌 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ادامه داستان واقعی ✅🌺#بدون_تو_هرگز🌺✅ 💠قسمت هفدهم: شاهرگ مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی ت
🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌿🌺🌿 🌺🌿 🌿 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌺🌺✅ 💠قسمت نوزدهم: هم راز علی حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ... - اتفاقی افتاده؟ ... رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم ... از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها رو کشیدم بیرون ... - اینها چیه علی؟ ... رنگش پرید ... - تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ ... - من میگم اینها چیه؟ ... تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟ ... با ناراحتی اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت ... - هانیه جان ... شما خودت رو قاطی این کارها نکن ... با عصبانیت گفتم ... یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟ ... می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه ... بعد هم می برنت داغت می مونه روی دلم ... نازدونه علی به شدت ترسیده بود ... اصلا حواسم بهش نبود... اومد جلو و عبای علی رو گرفت ... بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی ... با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت ... بغض گلوی خودم رو هم گرفت... خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش ... چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد ... اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین ... - عمر دست خداست هانیه جان ... اینها رو همین امشب می برم ... شرمنده نگرانت کردم ... دیگه نمیارم شون خونه... زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد ... حسابی لجم گرفته بود ... - من رو به یه پیرمرد فروختی؟ ... خنده اش گرفت ... رفتم نشستم کنارش ... - این طوری ببندی شون لو میری ... بده من می بندم روی شکمم ... هر کی ببینه فکر می کنه باردارم ... - خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ ... خطر داره ... نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط ... توی چشم هاش نگاه کردم ... - نه نمیگن ... واقعا دو ماهی میشه که باردارم ... 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 💠قسمت بیستم: مقابل من نشسته بود ... سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب ... دومین دخترمون هم به دنیا اومد ... این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل... اصلا علی نیومد ... این بار هم گریه می کردم ... اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود ... به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت ... تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم ... کارم اشک بود و اشک ... مادر علی ازمون مراقبت می کرد ... من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد ... زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید ... از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده ... توی اون شرایط،جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری قبول شده بودم ... یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ... هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه ... همه چیز رو بهم می ریختن ... خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست ... زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد ... چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن ... روزهای سیاه و سخت ما می گذشت ... پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود ... درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید ... ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو ... دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن ... اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ... چطور و از کجا؟ ... اما من هم لو رفته بودم ... چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد ... کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد ... چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ... اما حقیقت این بود ... همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شوم شکل گرفت ... دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ... چشم که باز کردم ... علی جلوی من بود ... بعد از دو سال ... که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... جلوی من نشسته بود ... ادامه دارد.. @Modafeaneharaam
ختم به نیت🔰 🌹 هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدت النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولا الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️ مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید @Ahmad_mashlab1115
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از کار بزرگ امام خمینی (ره) 🏴 ۲۱ روز تا دوّمین سالگرد 💔 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#سلام_امام_زمانم❤️ آسمان در گوشه قلبش نوشت هرکه میخواهد دلش بوی بهشت دامن مهدی بگیرد روز و شب باغ جنت گردد او را سرنوشت #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷 #امام_زمان سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Modafeaneharaam
امام على عليه السلام: گذشته ی امروزت سپرى شد و آينده ‏اش مورد ترديد است و زمان حال غنیمت است ماضي يَومِكَ فائتٌ، وآتيهِ مُتَّهَمٌ، ووَقتُكَ مُغتَنَمٌ غررالحكم، حدیث 9840 🔹 هی دنبال این نباش که سال های بیشتری رو ببینی... به جای این، در همین سالی که هستیم زیبا زندگی کن... 🔸 عمر معطل تو نمی مونه... نگو من باید برم خونه جدید که کارتن ظرف های چینی رو باز کنم!، همین الآن ظرف هایی رو که دوست داری از کارتن بیار بیرون و ازش استفاده کن و ازش لذت ببر... 🔹 اگر... اگر... اگر... هی اگر اگر نگو که فلان چیز و داشته باشم.... مگه خواسته های آدم تمومی داره؟؟؟ عمر داره می گذره... یهو می بینی که کلی از عمر رفته ولی زندگی نکردی... 🔸 عمرت رو تلف نکن... زندگی کن و از زندگی ای که الآن داری لذت ببر و شاد باش... حالا اگر خواسته هات در آینده هم عملی شد که چه بهتر... ولی اگر نشد زمان حال رو تعطیل نکردی... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹#با_شهدا|شهید حسن باقری ✍️ خواستگاری ▫️گفتند: اسم من حسن باقری نیست. من غلام حسین افشردی هستم. به خاطر اینکه از نیروی اطلاعاتی جنگ هستم مرا به نام حسن باقری می‌شناسند. این اولین صداقتی بود که از ایشان دیدم و روی من خیلی اثر گذاشت. من هم از علاقه‌ام به کار در ستاد جنگ گفتم. گفتم در این شرایط و تا زمانی که جنگ هست باید کار کنم. اعتقاد زیادی هم به این ندارم که حضور زن فقط در خانه خلاصه شود. پاسخ ایشان چه بود؟ به من گفت: شما حتی نباید خودتان را محدود به این جنگ بکنید. انقلاب موقعیتی پیش آورده است که زن باید جایگاه خودش را پیدا کند. باید به کارهای بزرگ‌تری فکر کنید. احساس من این بود که ایشان این حرف‌ها را از روی اعتقاد می‌گفت. 📚 راوی: همسر شهید حسن باقری @Modafeaneharaam
💌 مهم‌ترین درس از بازی‌های کودکانه #پیام_معنوی @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 رونمایی از تیزر مستند «آن زمستان»/ روایتی بی‌واسطه از زندگی آیت‌الله مصباح یزدی ➕ آغاز اکران‌های مردمی 🎥 مستند سینمایی #آن_زمستان، به کارگردانی و تهیه‌کنندگی احمد شریف‌زاده تازه‌ترین محصول سازمان هنری‌رسانه‌ای اوج است که روایتی متفاوت و دیده‌نشده از زندگی مرحوم #آیت_الله_مصباح را ارائه می‌دهد. ⭕️ اکران‌های مردمی این مستند در آستانه سالگرد مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی در سراسر کشور آغاز شد. 🔸#درخواست_اکران در مساجد، دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، نهادها، سازمان‌‌ها و ... از لینک: ammaryar.ir @Modafeaneharaam
‹🌾🌼› ‌ •° خاطره از مادࢪ بزرگوار↶ شهید‌امیࢪسلیمانے شب روزی ک خبر شهادت امیــر و به ماآزمون دادن یعنی ۳ اردیبهشت ؛امیر ما به خواب عروس همسایـه رفته بود ایشون اصلا امیرو نمیـشناخــت فردا صبحش که اومده بود خونه مادر شوهرش دیده بودش که همه جا بنر زدن و روی بنر عکس همون جوونی بود که ایشون توی خواب دیده بودن🙂 اومدن توی مراسم ما ؛من خیلی واقعا حالم بد بودتازه از خاک سپاری اومده بودم🖤 ...اومد پیش من نشست پاهامو بغل کرد گفت مادر نمیدونم پسرتو من نمیشناسم ولی شب به خواب من اومد خواب دیدم پسر شما یه جایی روزی زمین دراز کشیده خوابیده هر چی تابوت براش میارن امیر اندازه اون تابوت نمیشه یعنی انقد قد بلند بود یکهو آسمون شکافته شد استغفرالله انگار خدا از آسمان آمد زمین با خودش با نورش یک تابوتی از نور آورد با صدای زمینی ها گفت زود تر این شهید و بزارید توی این تابوت چرا این همه لفتش دادید بفرستیدش پیش من!سه بار این و تکرار کرد... امیر تو این تابوت گذاشته شد و عین نور رفت به آسمون...❤️ @Modafeaneharaam
BQACAgQAAx0CUyYOlAACJwdhuGtZSZRldJt9mivBDYmoywSXCgACTQsAAjXbsFFRwJphBvrL4iME.pdf
274.1K
📝 فایل #پی_دی_اف 📌 #خلاصه_مکتوب و پیاده‌سازی شدهٔ سخنرانیِ 👤 استاد #رائفی_پور 📝 موضوع: نشانه‌های ظهور @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش "محسن چاوشی" به اهانت گرگیج محسن چاوشی پس از اهانت امام جمعه اهل سنت آزادشهر به ائمه اطهار علیهم‌السلام، با انتشار ترانه بالا در اینستاگرامش نوشت: لعنت الله به بدگوی تو @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#خاطره_ای_از_شهید_ابوالفضل_شیروانیان🌹 دوست شهید: فرزندم مشکلی داشت که باید حتما عمل میشد و به هر کس که میگفتم پول نیاز دارم کسی نتونست کمکی بهم بکنه. خیلی دلم گرفته بود . صبح ابوالفضل را دیدم، گفت: چی شده خیلی ناراحتی؟! جریان مشکلم را برایش تعریف کردم .گفت :توکلت به خدا باشه حل میشه... بعد ازظهر شهید بزرگوار تماس گرفت گفت پول جور شده... الان که میبینم فرزندم در سلامتی کامل هستش، متوجه شدم که شهدا همینطوری شهید نشدن، اونا ویژگیهای خاصی از جمله بخشندگی و دل رئوف داشتن و خداوند به دل پاکشون نگاه میکنه و توفیق شهادت رو نصیبشون میکنه💔 #سالروز_شهادت 🕊 @Modafeaneharaam
باسلام و عرض ادب امروز ۲۳/۹/۱۴۰۰ برنامه توزیع انار دون شده به همراه رزق🍃🌹 عزیزانی که دوست دارند در این کار خیر شریک شوند مبلغ موردنظر خود را به این شماره کارت بفرستند👇 6280231364795244 بنام زارع اجرتون با صاحب اصلی این کار آقا 🌹 @Modafeaneharaam
شیخ رجبعلی خیاط: دیدم که شیطان بر جایی که انسان در نماز می خاراند، بوسه می زند!😱👇🏻👇🏻 یکی از شاگردان جناب شیخ که حدود سی سال با ایشان بوده است، می گوید: «خدا شاهد است که من می دیدم ایشان در نماز، مثل یک عاشق در مقابل معشوقش ایستاده و محو جمال اوست». جناب شیخ معتقد بودند که هر حرکتی بر خلاف ادب، در محضر پروردگار، معلول وسوسه شیطان است و می فرمودند: «دیدم که شیطان بر جایی که انسان در نماز می خاراند، بوسه می زند». جناب شیخ با توجه به این نکته که باطن نماز، یاد خدا و حضور صادقانه دل نمازگزار در محضر قدس حق تعالی است، سعی می کردند قبل از اقامه نماز جماعت، حاضران را آماده نماز با حضور قلب کنند و نماز ایشان، نمونه نماز با حضور قلب بود. دکتر حمید فرزام در این باره می گوید: «نماز شیخ، خیلی با طمأنینه و با آداب بود». جناب شیخ مقید بودند که نمازهای پنجگانه را در اول وقت بخوانند و دیگران را نیز به آن، توصیه می فرمودند. منبع: کتاب کیمیای محبت (یادنامه مرحوم شیخ رجبعلی خیاط). @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 توضیحات مولوی اهل سنت #گرگیج در مورد علاقه خود و اهل سنت به ائمه اطهار و عقیده بر پاکی آن خاندان.... پ ن: 🔰 گرگیج از مولوی های اهل سنت اخیرا در سخنانی عجیب(که اعتراض خود علمای اهل سنت را نیز دربراشت) در نمازجمعه آزادشهر گفته بود: مادر امام زین العابدین (ع) دختر یزدگرد بود و عمر بن خطاب پس از فتح ایران او را به ازدواج امام حسین (ع) درآورد و 9 امام پس از آن نیز از همین نسل به وجود آمده‌اند. در نتیجه اگر خلافت عمر بن خطاب را نپذیریم، اعتبار امامان [شیعه] و نسب آنان را زیر سؤال برده‌ایم! 👆او امروز در اینستاگرامش اعلام کرد که سخنانش تحریف شده ... @Modafeaneharaam
#خاطره_ای_از_همرزم_شهید #سید_اسماعیل_سیرت_نیا: 🕊🌹 حال و هوای شهید در شب شهادتش ؛ سید اصرار داشت موی سر خود را نیمه شب بتراشد! وقتی به او گفتیم که چرا در این ساعت اینکار را انجام می دهی؟! گفت که "فردا روز دیدار با ارباب است." راست ميگفت ... فردا به دیدار اربابش حسین علیه السلام با رویی خونین رفت .💔 @Modafeaneharaam
عذرخواهی امام جمعه اهل سنت در پی انتشار حرف هایش در نماز جمعه هفته گذشته 🔹گرگیج مولوی و امام جمعه اهل‌سنت در سخنرانی خود در نماز جمعه مطالبی را در خصوص نسب حضرت امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) مطرح کرد که با واکنش تند دوست‌داران اهل‌بیت علیهم‌السلام روبه رو شد. 🔹مولوی محمد حسین گرگیج با انتشار پیامی مدعی شد حرف‌هایش را تحریف کرده و برش زده‌اند و از این که احساسات مذهبی مردم جریحه‌دار شده است عذرخواهی کرد. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش رهبر انقلاب به ظلم دشمنان و تحریم دارویی خدا رحم کرد دانشمندان ما واکسن کرونا را تولید کردند وگرنه معلوم نبود کی به ما واکسن می‌دادند @Modafeaneharaam
🕊 اینگونه شهید شدم ...‼️ 💐 روایت نحوه شهادت شهید ابولفضل شیروانیان از زبان خودش 💠 همسر محترم شهید ابوالفضل شیروانیان: هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا نحوه شهادت ابوالفضل را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است. یک شب خوابش را دیدم. گفتم، «ابوالفضل چرا دیر کردی؟» 🕊گفت، «کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم.» 🌸گفتم، «از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟» 🕊گفت، «راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت، بایست. ایستادم.» 🌸پرسیدم، «چرا ایستادی؟» 🕊گفت، «در غربت یک آشنا پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم. گفت، پس بنشین. گفتم، سرم سنگین است. گفت، ابوالفضل سرت را روی پای من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم. بلند شدم. دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت، آقا ابوالفضل چند تا از این میوه‌ها بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم. بعد هم رفتیم و تمام.» 💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات @Modafeaneharaam
👤توییت استاد #رائفی_پور ‏ماجرا نباید با یک عذر خواهی ساده تمام شود با هتاکان به اهل بیت علیهم السلام باید وفق قانون برخورد صورت گیرد این تحرکات وحدت شکن در آستانه فاطمیه آن هم از سوی فردی که سابقه سخنان این چنینی دارد مشکوک و جای مداقه توسط مسئولان ذی ربط دارد. ‎#گرگیج https://twitter.com/A_raefipur/status/1470032946606354438?s=19 @Modafeaneharaam
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
قرائت زیارت عاشورا با صدای علی فانی 🌹 تقدیم به محضر آقا صاحب الزمان (عج) و شهید حاج قاسم سلیمانی و جمیع شهدای مدافع حرم🕊 20 روز مانده💔 تا سالگرد شهادت🕊 پیشنهاد ویژه👌 @Modafeaneharaam