eitaa logo
مُحرر.
86 دنبال‌کننده
27 عکس
0 ویدیو
0 فایل
* چمدان دست گرفتم که‌بگویی نروم، تو‌چرا سنگ شدی راه نشانم‌دادی ؟ -
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشق شدن ؛ مثلِ پریدن از یه مکانِ بلنده، عقلت میگه این کارو نکن، میمیری ! و دلت میگه نگران نباش، تو میتونی پرواز کنی.
-
‏اگه ترسیدی، خسته شدی، استرس داری، گم شدی، نمیدونی داری چیکار میکنی؛ میخوام بهت بگم باورکن همه همینیم، هیچکی نمیدونه داره چه غلطی میکنه. همه داریم با آزمون و خطا زندگی میکنیم. عیبی هم نداره. فوقش خراب میکنی. فدای سرت. کی به کیه. بذار اصن گند بزنی. چی میشه مگه؟ بهت قول میدم؛ هیچی.
خستگی زیاد که بکشی از درون له و لورده میشی ؛ شاید از بیرون همه چی خوب به نظر برسه ولی از درونت فقط خودت خبر داری که چه افتضاحیه.
این مووآن نکردن و پای یکی موندن انگار در فرهنگ ما ریشه داره قشنگ. کلی داستان در ادبیات هست که عاشق از معشوق نه تنها نمی‌گذره که در غم عشقش می‌مونه و حتی گاهی می‌میره. این عذاب کشیدن در عشق بی‌سرانجام یا یک‌طرفه ستایش می‌شه، هر چند اکثر وقت‌ها بی‌نتیجه، اشتباه و عذاب‌آوره.
این فاجعه‌اس که یکی رو انقدر دوست داشته باشی که جز اون آدم، هیچکس به چشمت نیاد؛ درحالی که اون آدم اصلا توی تقدیر تو نیست.
دوست داشته شدن که حداقله، تو باید مطمئن‌شی که بهت احترام میذاره، اولویتشی، ازت حمایت میکنه، تو رو برای خودت میخواد و درکت میکنه.
مامان بابات قدرتو میدونن یا بیام بچمو ببرم ؟
بهش گفتم : برگشت ؟ خندید و گفت آره سید، چه برگشتنی‌ام؛ زنگ زد وسط خوابم، ساعت سه شب؛ هرچی گفتم الو بعداز کلی صدا زدن فقط بهم گفت فردا ساعتِ یکِ ظهر، فرودگاه امام خمینی، منتظرتم. قطع کرد، درعین خواب آلودگی خیال کردم خواب بودم، دیروز که بیدارشدم نمیدونم خواب بودم یابیدار. میس کالامو که دیدم مطمئن شدم خودش بوده. خودت که میدونی بهش چی گفتم، گفتم نمیخوامت دیگه. دیرشده، سرد شدم. [ خرده مکالمات کافه لمیز، تیرماه.
مُحرر.
بهش گفتم : برگشت ؟ خندید و گفت آره سید، چه برگشتنی‌ام؛ زنگ زد وسط خوابم، ساعت سه شب؛ هرچی گفتم الو ب
بعضی سردشدنام نتیجه‌اش اینه. انقدر عجیب و قشنگ. بخشش مهمترین چیزه. بخشیدن. قشنگترینه. مثل پر سبکت میکنه. دیروز، ۲۴ شهریورماه.
داشتیم زندگیمونو می‌کردیما، تا یه زن وارد زندگی‌مون شد که می‌افته دنبالمون میگه ضدآفتاب بزن.
دیدی وقتی رفتی جایی، کلی خوش گذشته، خندیدی، حال داده و بعد برمیگردی خونه، می‌خوابی و وقتی بیدار میشی، وقتی دوباره برمی‌گردی به واقعیت و زندگی کسالت‌بارت، انگار یه سطل آب یخ ریختن روت؟ اینکه تضاد ایجاد میکنه واقعاً فلج‌کننده‌س.