eitaa logo
مُحیی: زندگی‌بخش
1.8هزار دنبال‌کننده
125 عکس
8 ویدیو
22 فایل
🔸🔶حیات بخشیِ جان در پرتو دین🔶🔸 🔴 نگاهی متفاوت به دانش "روان‌شناسی" 🔴 روان‌شناسی از منظر اسلام 🔴 تحول روان: رویکرد اسلامی- روان‌شناختی مدیر: دکتر رفیعی‌هنر روان‌شناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، عضو سازمان نظام. @RafieiHonar
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ چند سال پیش، زندگینامه شهید عزیز رو می‌خوندم، (از شهدای همدان، مزارش هم تو گلزار شهدای همدانه) تو آخر کتاب، مناجات‌نامه‌ای از رو ثبت کرده بودن، یکی از فقرات این مناجات‌نامه تو ذهن من ماندگار شده، خیلی برام جالب و اثرگذار بود: 🌺«این اواخر بود كه معنای مرده بودن را فهمیده بودم. فكر می‌كردم مردن یعنی حركت نكردن، اما مردن یعنی به دور خود چرخیدن، مردن یعنی روزمرگی و وقتی می‌دیدم خودم آنطور هستم فهمیدم مرده یعنی من، چون اصلاً نوری نمی‌بینم، پس چه حركتی در ظلمت و چه انگیزه‌ای برای حركت...». بگذریم ! واقعیت اینه که گاهی خودم این احساسو پیدا می کنم که دچار روزمره‌گی یا به تعبییر این شهید عزیز، روز«مرگی» شده‌ام، وقتی احساس می‌کنم حرکتی نکرده‌ام، هدفی رو دنبال نکردم، و یا کاری که کردم سودی نداشته که هیچ؛ هزارو یه ضرر هم برام به ارمغان آورده! پیش خودم می‌گم خالق من چه امید و آرزوها داشت وقتی داشت منو خلق می‌کرد، هووم! چه جایگاه‌ها که برامن تصور کرده بودی، تازه وقتی هم فرشته‌ها دادِشون درومد که «آخدا! داری چیکار می‌کنی؟ بابا این آدم اهل فسق و فجور و خون‌ریزیه، تو با همه امید گفتی نه من چیزایی می‌دونم که شما نمی‌دونین!! 1». نه آخدا من اونی که می‌خواستی نشدم! بابا من یه آدم خاکیم، به همین زنده بودنم خوشم! ولی یه چیز همیشه دلمو خوش کرده، که تو بزرگترین امید منی، معنای زندگی منی! . 1.وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون( بقره، ۳۰). 🌿🌿🌺🌺🍃🌸🌸🌿🌿 eitaa.com/Mohyiee
✍️! 🔹در جستجوی آثار شهید مطهری، یافتم که ایشان بیش از 80 بار از و نظریاتش اسم برده است. البته خاطرم هست که آقازاده شهید مطهری (حجت الاسلام دکتر محمد مطهری) در جلسه‌ای که این موضوع را مطرح کردم؛ قائل بودند بیش از این تعداد است. به هر حال، برخلاف تصور برخی روان‌شناسان؛ به‌نظر می‌رسد این اندیشمند اسلامی اکثر آثار ترجمه شده فروید و را مطالعه کرده است. 🔸ایشان در برخی موارد از فروید با تعابیر خنثی مثل«روان‌شناس اتریشی»، و در جای دیگر با تعابیری تمجیدگونه همچون«دانشمند روان‌شناس/ مبتكر پسیكانالیزم/ قهرمان روانکاوی» یاد می‌کند. 🔸موضع وی نسبت به فروید جالب است: - بخشی از نظرات فروید را (به‌خصوص در مباحث و )نقد و رد می‌کند (از باب نمونه ر.ک آشنایی با قرآن، ج 5، ص 109)، - برخی ایده‌های او را می‌پذیرد،مثلاً اصل وجود دنیای ناهشیار - و از برخی هم استفاده می‌کند؛ مثل تأثیر دنیای ناهشیار بر حالات هشیار؛ ذیل مباحث اثرات گناه بر دل(مجموعه آثار ج11 ص31 ). 🔹حال بخشی از ایده های ایشان را ببینید: شهید مطهری در مجموعه آثار، ج13 صص425-446 وجود روان ناخودآگاه را به نفع اثبات اصالت روح می‌پذیرد و از منظر وی فقط تفاوت در موضوعات شناخت است که نگاه اسلامی را از نگاه فرویدی متمایز می‌کند. 🔸ایشان در ص 439 می‌گوید:«وجود روان ناخودآگاه در انسان مسلّم است. مسئله‌ی كشف روان ناخودآگاه دو نتیجه ی علمی برای الهیّون دربرداشت: 1️⃣ «یكی در خود مسئله روح بود. روان ناخودآگاه اصالت روح را بیش از پیش ثابت كرد زیرا مسلّم شد كه عوارضی كه در روان ناخودآگاه پیدا می‌شود اصلاً به عالم اعصاب انسان مربوط نیست...معلوم شد روان انسان خیلی عمیق‌تر از این حرف ساده‌ی بچه گانه‌ای است كه چهارتا ماتریالیست می‌گویند که حالات روانی انسان معلول فعل و انفعال شیمیایی سلسله اعصاب است!» 2️⃣ «نتیجه‌ی دوم، در است. روان ناخودآگاه نسبت به روان خودآگاه یعنی نسبت به . روان ناخودآگاه، غیب وجود انسان است... شهادت یعنی این بدن و غیب یعنی روان (همین روان خودآگاه) . امروز ثابت شده كه نه تنها شهادتی داریم (یعنی بدن) و غیبی داریم (یعنی روان) بلكه یك غیبِ غیبی هم داریم كه همان روان ناخودآگاه است.» 🔸«فرق ابراهیم خلیل (ع) با فروید و همه‌ی روانكاوان عالم چیست؟ فرق ابراهیم خلیل با كسی كه سیاره‌ی نپتون را كشف كرد چیست؟ فرقش این است كه كار اینها مربوط به جزئی از عالم است؛ آقای فروید از وجود انسان، یک جزء و آن آقای ستاره شناس از جزئی از منظومه ی شمسی جزء دیگری را كشف كرد؛ ولی ابراهیم خلیل چه كرد؟ ابراهیم (ع) سودا را یكسره كرد، تنها به روان انسان نگاه نكرد، تنها به خورشید و ماه و زمین نگاه نكرد؛ عالم طبیعت و حركت و عالم اجسام را یكسره زیرنظر گرفت و گفت این جهان، غیب و باطنی دارد. او اول خودش را قرار داد. خودش را یك موجود متربّی و متغیّر و مقهور و یك موجودی كه چه بخواهد و چه نخواهد قوه و قدرتی هست كه او را گردش و حركت می‌دهد (كوچك بوده، بزرگش كرده است و دارد پیرش می‌كند) حس كرد. در تمام وجود خودش و را احساس كرد. این دغدغه در وجودش پیدا شد كه باید و و موتوری در عالم، موجود باشد... . 🔹از نظر ماهیّت شناخت شناسی، میان و هیچ فرقی نیست، از نظر موضوع فرق است. شناخت‌شناسی ابراهیم با شناخت‌شناسی آن ستاره شناس و با شناخت شناسی شما از نظر ماهیت شناخت شناسی فرق نمی‌كند. ماهیت شناخت شناسی در هر دو یكی است منتها موضوعش دوتاست. » 🌿🌺🍃🌸🌿 eitaa.com/Mohyiee