هدایت شده از انجمن شعر رضوی و گوهرشادقم
سوگواره شعر" آیه های انتظار "
بمناسبت شهادت مولی الموحدین علی علیه السلام
با حضور شاعران
مرتضی حیدری آل کثیر
عباس احمدی
محمد میرزایی بازرگانی
سیدعلی نقیب
مجتبی خرسندی
با مرثیه خوانی : حاج رضا ایزدی
زمان : چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۱/۲۳
ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰
مکان : مسجد مقدس جمکران جنب (مسجدمقام) مسجد امام علی (ع)
#آیه_های_انتظار
#انجمن_شعر_رضوی_قم
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@razavi_qom
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم
حدود
رها کرد از غم دنیا تمام تاروپودش را
علی تا وقف دینش دید سرتاسر وجودش را...
بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ
که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را
جهان چون شمع بیتالمال شد خاموش، وقتیکه
نفهمید از مقامات علی حّد و حدودش را
نه ملاها و عالمها، نه سائلها و مسکینها
ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را
زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگاند
رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را
فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر
ندیده هیچکس جز لحظهی سجده فرودش را
خودش را مرکب طفل یتیمی میکند مردی
که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را
علی آن شب از این دنیای فانی رفته که دیده
میان آسمان خانهاش ماه کبودش را
کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد
گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را
زمین هرآینه چشمانتظار دیدن روزیست
که در آیینهی موعود میبیند نمودش را
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#مدح_امیرالمومنین
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
تناقض🍃🌹
از پیمبر یا خدا دربارهی حیدر بپرس
یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس
گل به خوبی میشناسد باغبان خویش را
وصف ساقی نجف را از میِ کوثر بپرس
معنی مرد خدا را نیمهشب از نخلها
معنی شیر خدا را روز از لشکر بپرس
هیچ دیواری نمیشد مانع راه علی
از شکاف کعبه و دروازهی خیبر بپرس
در دل تاریخ آوای "سلونی" زنده است
مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس
نه! فرار از جنگ هرگز در مرام شیر نیست
قصه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس
گاه برتر میشود یک نوکر از صد پادشاه
این تناقض علتی دارد که از قنبر بپرس
بین شعله با علی یا در گلستان بیعلی؟
شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس
جمع خواهد شد محمد با علی در یک بدن؟
ما نمیفهمیم این را از علیاکبر بپرس
#مجتبی_خرسندی
#مدح_امیرالمومنین
💠 @shaeranehowzavi
هدایت شده از هنرنامه قم
شبهای زمین بدون او بیبدر است
حتی شب قدر بیعلی بیقدر است
در زمرهی خوبان جهان در تاریخ
تا روز حساب نام او در صدر است
#مجتبی_خرسندی
#بسیج_هنرمندان_قم
#هنرنامه_قم
https://zil.ink/honarnameqom
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از علی
ای کوفه حالا میچشی طعم یتیمی را
از دست خواهیداد بابایی صمیمی را
از رحمت حق بعد از او بیبهره خواهیماند
حتی نمیبینی به خود دیگر نسیمی را
شمشیر زهرآلود جهل و کینه میکارد
بر روی دلها تا ابد داغ عظیمی را
یکعمر از دست شما خون جگر خوردهست
با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را
حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید
محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را
این چشمهای خیره بر در تا سحر مانده
باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟
از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب
تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را
غیر از غمی جانکاه و زجرآور چهخواهد داشت؟
آه! این جهان بعد از علی دیگر چهخواهد داشت؟
ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد
محراب مسجد قتلگاه شاهمردان شد
دیگر صدا از چاه نخلستان نمیآید
ازبسکه شبهایش پر از آه یتیمان شد
حالا جهان بیعلی دنیای بیدینهاست
دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد
دلهای ما با رفتن او چون کویری خشک
در آرزوی دیدن یکقطره باران شد
مولای مظلومان همین که بار رفتن بست
جولان ظالمها در این عالم فراوان شد
"فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه" را وقتی که سر میداد
تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد
خون دلی که از فراق فاطمه میخورد
امروز از زخم سرش لعل نمایان شد
لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد
لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد!
دنیا پس از تو میشود آیینهی غمها
رنگ عدالت را نمیبینند آدمها
دیگر فقیران ماندهاند و خاطرات تو
هر نیمهشب دارند با یاد تو عالمها
کار خلافت میرسد در دست نااهلان
دار محبت میشود معراج میثمها
راه نجات این است که یار علی باشیم
وقتی که دنیا پر شود از ابنملجَمها
روزی که از نسل علی یک مرد میآید
بر زخمهای کهنه میبارند مرهمها
او عاقبت با ذوالفقار از راه میآید
تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچمها
پر میشود از دوستان او بهشت، اما
پر میشود از دشمنان او جهنمها
ما چشممان کور است، بین ما ولی هستی
عین علی، عین علی، عین علی هستی
ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم
ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم
تو در لباس و سیره مانند علی هستی
ما هم برایت قنبر و سلمان و عماریم
هر روز ما روز قیامت میشود بیتو
هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم
در سینهی ما هیچترسی از شهادت نیست
تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم
یا با تو باید بود یا با دشمنان تو
این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم
آنجا مشخص میشود هر دوست از دشمن
ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم
حاشا که از این باور خود دست برداریم
ما از سقیفه داغ "مادرکُشتگی" داریم
وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد
راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد.
#مجتبی_خرسندی
#مرثیه_امیرالمومنین
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@Mojtaba_Khorsandi
هدایت شده از مسجد مقدس جمکران
#اطلاع_رسانی
💠 سوگواره ی شعر آیه های انتظار
✅به مناسبت شهادت مولی الموحدین حضرت امیرالمومنین علیه السلام سوگواره شعر آیه های انتظار با حضور شاعران و مداحی حاج رضا #ایزدی در مسجد مقدس جمکران برگزار می گردد.
🗓 چهارشنبه ٢٣ فروردین ١۴٠٢
🔴 ساعت: ١٧ الی ١٨:٣٠
📌 شبستان امام علی علیه السلام مسجد مقدس جمکران
#جمکران
#انتظار
#امام_زمان
#رمضان
#قدر_جانان
کانال و صفحه رسمی مسجد مقدس جمکران👇
🆔 @jamkaran_ir
سایت رسمی مسجد مقدس جمکران 👇
🌐 www.jamkaran.ir
هدایت شده از هنرنامه قم
May 11
هدایت شده از مسجد مقدس جمکران
#هم_اکنون
#پخش_زنده
💠 سوگواره شعر آیههای انتظار
🌐ایتا
http://aparat.com/embed/live/jamkaran_ir?eitaafly
کانال و صفحه رسمی مسجد مقدس جمکران👇
🆔 @jamkaran_ir
سایت رسمی مسجد مقدس جمکران 👇
🌐 www.jamkaran.ir
حاج محمود کریمی - به نام نجف.mp3
11M
#امیرالمومنین
مناجات؛
به نام خاک دیار خدا، به نام نجف
#حاج_محمود_کریمی
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم
دارالشفا
مریض عشقم و دارالشّفای من نجف است
دوای درد دل مبتلای من نجف است
در این هوای نفسگیر و سرد دنیایی
دلیل گرمی حالوهوای من نجف است
مرا به حج چهنیازی است در کنار علی؟
صفا و مروه و رکن و منای من نجف است
زیارت همهی اهلبیت در اینجاست
مدینه، مشهد و کرببلای من نجف است
همین که در همه جای جهان غریب شدم
دوباره بر دلم افتاد جای من نجف است
مس وجود من آخر طلای ایوان شد
علی طبیب من و کیمیای من نجف است
کنار صحن نجف داد میزند شدّاد؛
بهشت در همه عالم برای من نجف است
به اشتیاق به دنبال مرگ خواهم رفت
اگر که عاقبت ماجرای من نجف است
#مجتبی_خرسندی
#مدح_امیرالمومنین
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@Mojtaba_Khorsandi
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
حسرت
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست
هرچند باعث همهی گریهها غم است
اما همین که داغ تو را دید، غم گریست
اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است پیش تو و مادرت حسین
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد
خوشبختتر کسی که میان حرم گریست
گوشهبهگوشه کرببلا روضههای توست
اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست
یک قطرهاش شفاعت یومالورود ماست
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
در روز حشر حسرت بسیار میخورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
فرموده است؛ "مرهم زخم دل من است"
چشمی که در عزای علیاکبرم گریست
#مجتبی_خرسندی
#سید_مجید_بنیفاطمه
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@Mojtaba_Khorsandi
#خبر_جمکران
سوگواره شعر «آیه های انتظار» در سالروز شهادت امام علی(ع) برگزار شد
سوگواره شعر «آیه های انتظار» به مناسبت شهادت مولی الموحدین حضرت علی (ع) با حضور شاعران آیینی در مسجد مقدس جمکران برگزار شد.
به گزارش مرکز خبر مسجد مقدس جمکران، همزمان با سالروز شهادت مولی الموحدین، امیرالمومنین حضرت علی(ع) سوگواره شعر آیه های انتظار به همت مرکز هنر و رسانه مسجد مقدس جمکران با همکاری کانون شعر خادمیاران رضوی استان قم در مسجد امام علی(ع) برگزار شد.
در این محفل معنوی شاعران آیینی همچون مرتضی حیدری آل کثیر، عباس احمدی، محمد میرزایی بازرگانی، سید علی نقیب و مجتبی خرسندی به شعر خوانی در وصف مولای متقیان علی(ع) و حضرت ولی عصر(عج) پرداختند.
مرثیه خوانی حاج رضا ایزدی پایان بخش سوگواره شعر آیه های انتظار در مسجد مقدس جمکران بود.
لینک خبر؛
https://news.jamkaran.ir/?p=206153
#جمکران
#رمضان
#امام_زمان
کانال و صفحه رسمی مسجد مقدس جمکران👇
🆔 @jamkaran_ir
سایت رسمی مسجد مقدس جمکران 👇
🌐 www.jamkaran.ir
هدایت شده از آستان فاطمی|حرم حضرت معصومه س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 در کنار خوبها، گمراه می آید حرم ...
💠 شعرخوانی مجتبی خرسندی در وصف حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#کلیپ
🔷🔸💠🔸🔷
https://eitaa.com/joinchat/4045733908C710c8085de
به نام حضرت صاحب سخن
شاعرنویس!
سلام. گاهی فکر میکنم که چرا بهجبر علایق و سلایق، فقط باید کلمات را با وزن و قافیه کنار هم بچینم و بهنام شعر بهخورد خودم و دیگران بدهم؟ چرا نباید گاهی قلم به دست بگیرم و بنویسم، آنهم درحالی که دارم اصلا به هیچ موضوعی فکر نمیکنم. تمرینی که چندسالیست برای همهی دانشآموزانم و یا دوستان دیگرم که مشکل نوشتن دارند تجویز میکنم. خدایی خودم هم همیشه این کار را انجام دادهامها، اما نمیدانم چرا همیشه در آخر به شعر ختم شده! البته میدانم چرا، ولی به رسم "تجاهلالعارف" خودم را به آنراه میزنم تا نوشتهام را هم از رنگوبوی صناعات ادبی بینصیب نگذاشته باشم.
انشاءالله اگر ریا نباشد این حس معمولا زمانی سراغم میآید که مطالعه میکنم؛ مخصوصا کتابهای مورد علاقهام را. همانهایی که زمانی فقط کتاب شعر و دیوان شعر و مجموعه شعر و دربارهی شعر و شعر بود و بس. اما حالا این روزها در صدر جدول دلم جای خودش را به رمانهای تاریخی مذهبی داده است. حسی که تقریبا دقیق مطمئنم بعد از خواندن کتاب پس از بیستسال این اتفاق برایم افتاد. از آن به بعد بود که دیگر نتوانستم از این مدل کتابها دل بکنم.
حالا از شما چه پنهان گاهی حس میکنم الان دقیقا در دورهی "پس از بیست سال" زندگیام قرار گرفتهام. نمونهاش این که کلاس دوم یا سوم ابتدایی بودم و برای اولینبار در یکی از اتاقهای خانهی آن فامیل بالاشهریمان میز مطالعه و چراغ مطالعه و کتابخانه دیدم. هرچه فکر میکنم یادم نمیآید حسودی کرده باشم، فقط یادم میآید که آرزویش کردم.
حالا امشب درست پس از بیست سال برای اولین بار است که پشت میز خودم، در اتاق خودم، و زیر نور چراغ مطالعهام نشستهام و دارم مینویسم! هرچند که نه میز مال من است و نه اتاق و نه چراغ، فقط به قول پشت نیسانهای آبی توی خیابان؛
_این امانت[ها] بهر روزی دست ماست.
آخرین کتابی که تمامش کردم دشنام! بود. راستش را بخواهید اسمش بود که جذبم کرد. طوری که وقتی شبهای قدر در کتابفروشی مسجد جمکران نگاهم به نگاهش گره خورد نتوانستم ازش بگذرم و به هر ترتیبی بود به دستش آوردم و در کمتر از ۲۴ ساعت لاجرعه خواندمش، بحمدالله والمنه. حالا بماند که همین بزرگوار(کتاب دشنام) هم عاریهای بود و فقط لذت خواندش مال خود خودم شد. کتاب داستانی از دو دوست را روایت میکند که در دوران تشکیل ۷۵۰۰۰ منبر برای لعن مولانا امیرالمومنین (العیاذبالله) به دستور معاویهبنابوسفیان (لعنتاللهعلیهما) راهی سفری میشوند و...، از اتاق فرمان اشاره شد که به قول امروزیها اِسپُویل (لطفا با لهجهی غلیط انگلیسی بخوانید) نکنیم، چشم!
حالا باور کنید یا نه، این متن را کاملا بداهه نوشتهام. البته همین هم احتمالا اثر شروع کتاب دیگریست که امشب دست گرفتم؛ "گُدار - خاطرات یک دهه شصتی" از حامد خان عسکری. حالا بین خودمان بماند که همین گُدار هم استیجاری است (لبخند لطفا). با این که توفیق دهه شصتی بودن را هیچوقت نداشتهام، اما در اکثر خاطراتی که حامد(خان) میگوید با او شریک هستم. از حمام کردن در حیاط خانه با تشت آبی که مادرم از قبل گرم کرده بود گرفته، تا برسد به فوتبال بازی با کلهی به اجبار معاون مدرسه کچل شده در پارک محل. آن هم دقیقا تا آخرین لحظات قبل از حضور در نوبت بعدازظهر مدرسه. حتی در آرزوهای دیر برآورده شدهای مثل همین میز و چراغ و اتاق که پس از بیست سال... .
#مجتبی_خرسندی
#شبنوشت ۱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Mojtaba_Khorsandi