#گزارش_فعالیت🌱 ‌ ‌السلام علیک الیها المقدم المامول سلام بر تو ای مولایی که بر هر آرزویی مقدم هستی! ✨ • آماده‌سازی بسته‌های فرهنگی جهت هدیه به دختران نوجوان در پرورشگاه_استان کرمان🌱 اللهم عجل لولیک الفرج🌸 #کانون‌شهیدعباس‌دانشگر ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋

‌‌‌هیچ گُلی نمیتونه خودشو بو کنه هیچ کتابی نمیتونه خودشو بخونه هیچ پروانه ای نمیتونه بال های خودشو ببینه و خب توام مشکلت همینه! که نمیتونی ببینی چقدر زیبایی...🌸🌱 #کانون‌شهیدعباس‌دانشگر ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋

-💖🎉- یا اهل العالم عالم صاحب داره . . . یا اهل العالم حیدر نائب داره 😌 #امام_زمان #پیشنهاد_دانلود #کانون‌شهیدعباس‌دانشگر ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋

چشماتو ببند و اسکرین بگیر ببین #امام_زمان بهت چی گفته؟ ♥️ #کانون‌شهیدعباس‌دانشگر ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋

- #کانون‌شهیدعباس‌دانشگر ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋

۱۷۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍   2⃣بخش دوم 🔸️محبت شهید به برادران ... روحیه‌ام عوض شد. تمام فضای اتاقم تغییر کرد و بوی عطر می‌داد. تصمیم قطعی گرفتم که با شهدا انس بگیرم. آن‌قدر عباس بهم علاقه داشت که تمام فکروذکرم او شد. کتاب لبخند به‌رنگ شهادت را خواندم، متوجه شدم این شهید چقدر بزرگوار بوده است و چه روح بلندی داشته است. با دوستی که بسته را ارسال ‌کرد و در کار خیر بود، ارتباط گرفتم. یک روزی پیام دادم گفتم: «می‌تونم یه سؤال بپرسم؟» گفت: «بپرس جانم.» گفتم: «خوابی از عباس دیدی که اومدی طرف من؟» گفت: «نه. مهرت به دلم نشسته بود.» من به پدر عباس خیلی علاقه داشتم. همه‌اش دوست داشتم با پدر شهید در ارتباط باشم. از طریق دوستانم شمارۀ تماس پدر شهید عباس را به دست آوردم. با پدر شهید عباس صحبت کردم. از ذوق و شوقی که به عباس داشتم، اشک از چشمانم جاری شد. بعد از گذاشتن گوشی، به عباس گفتم: «با دل من چه کردی؟ غم و اندوه من رو بردی و به‌جاش عشق و محبت رو توی دلم سرازیر کردی و من رو با راهیان نور و معرفت آشنا کردی. عباس‌جان، ممنونت هستم.» 📗 #ادامه_دارد #کتاب #رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد #شهید_عباس_دانشگر #موسسه_شهیددانشگر ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯