eitaa logo
سید محمدجواد موسوی‌فرد
1.1هزار دنبال‌کننده
610 عکس
211 ویدیو
7 فایل
طلبه حوزه علمیه قم، روضه خوان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شاید اینجا برای اندکی عمیق‌تر شدن در اعتقادات و مسائل اجتماعی مناسب باشد ارتباط با بنده: https://eitaa.com/Mousavifard
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▫️ برنامه "زندگی پس از زندگی" به بررسی تجربه های نزدیک به مرگ (یا مرگ موقت) اشخاصی می پردازد که خود عینا واقعه را تجربه کرده اند. از آنجا که نکات پنهانی در لابلای برخی تجربیات وجود دارد و نیز سوال هایی برای برخی عزیزان پیش آمده است طی پست های متعدد به بررسی مختصر برخی نکات خواهیم پرداخت ان شاء الله. ▫️مقدمتا باید عرض شود که رویکرد بنده به این تجربیات مثبت بوده و عموما آن را از دروغ و دغل عاری می بینم هر چند مدعی صحت تمام گزارش ها نیستم لکن اغلب گزارش ها صحیح و بدون اشکال است. ▫️نکته اول) آرامش گزارش شده محصول چیست؟ در موارد متعددی خصوصا کسانی که تجربه مثبتی داشته اند اظهار کردند که آرامش و عدم اضطراب لذت بخشی را احساس می کرده اند. به نظر می آید این آرامش محصول کوتاه شدن دست شیاطین از ذهن و قلب انسان است؛ یعنی تمام اضطراب ها و تشویش خاطرها و پراکندگی و تشت های قلوب ما محصول وساوس شیاطین است که هنگام مرگ از انسان جدا می گردند. تعبیر روایت این است که شیطان مثل جریان خون در بدن انسان، جاری است (الکافی، ج2، ص 440) و طبیعتا با مفارفت روح از بدن مادی تسلط شیطان نیز از بین خواهد رفت. أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم‏. https://eitaa.com/elmetawhid
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ⭕️پاسخ به یک سؤال 🔸یک سؤال رایج درباره تجربیات نزدیک به مرگ آن است که چرا اغلب کسانی که چنین تجربیاتی داشته اند در آسایش و آرامش و لذت بوده اند؟ این مسأله شامل غیر مسلمانانی که تجربیات خود را گزارش کرده اند و نیز اشخاصی که چندان اهل تقیدات شرعی نبود و نیستند نیز می شود. انتظار می رود چنین اشخاصی گرفتار عذاب گردند نه مشمول رحمت الهی شوند. ▫️در پاسخ باید چند نکته را در نظر داشت: ▫️اولا چنانچه مجری محترم برنامه «زندگی پس از زندگی» بیان کردند اشخاص زیادی بوده اند که هنگام مرگ گرفتار عذاب شده اند و اصطلاحاً «تجربه منفی» داشته اند لکن علی رغم اصرار مجری حاضر نشدند در برنامه حضور پیدا کنند. ▫️ثانیا در میان تجربه کنندگان خارجی، یک استاد دانشگاه کانادایی بود که منکر خداوند بوده و بعد از تجربه خود موحد شده و به خداوند ایمان آورده بود؛ او علت ایمان خود را عذابی عنوان می کرد که هنگام مرگ گریبانگیر او شده بود. ▫️ثالثا «تجربیات منفی» دیگری نیز گزارش شده بود که اغلب آنها اختصاص به خودکشی داشت و برخی نیز مربوط به مسائل غیر اخلاقی بوده است. ▫️رابعا مسأله «استضعاف» را بایست از نظر دور نداشت؛ مستضعفین کسانی هستند که به دلیل تمام نشدن حجت خداوند بر ایشان، مورد مؤاخذه حضرت حق قرار نمی گیرند و معمولا مشمول رحمت حضرت پروردگار جل و علا خواهند بود. ▫️خامسا: نکته مهمی که شاید بسیاری از تجربه کنندگان نیز به آن توجه نکرده اند این است که لزومی ندارد هر آنچه در ابتدا مشاهده کرده اند تا آخر به همان وضع بماند، بلکه مطابق تجربه برخی دیگر (که اتفاقا مطابق روایات ما هست) در یک سِیر نسبتا طولانی شخص تمام اعمال خود را مشاهده خواهد کرد و نسبت به همه آنها مورد سؤال و بازخواست قرار خواهد گرفت. به گونه ای که اگر دارای بدهی مالی واجبی بوده باشد هر چند دارای اعمال حسنه باشد گرفتاری اش حداقل آن است که باید سالهای سال صبر نماید تا شخص طلب کار نیز بمیرد و از او به کیفیتی حلالیت بطلبد. این مسأله به خوبی در کتاب «سه دقیقه در قیامت» منعکس شده است. به هر حال عجله کردن درباره مشاهده ها چه از جانب خود «تجربه کننده ها» و چه از جانب دیگران صحیح نیست و عوالم مافوق بسیار پیچیده تر از آن هستند که در مخیله ما بگنجند. https://eitaa.com/elmetawhid
هدایت شده از  سایه بان 📻
استاد فیاضی 1.mp3
4.74M
🔰 تفاوت خصوصیت های مرگ، با تجربه های نزدیک به مرگ ( NDE) ⭕️ به مناسبت پخش برنامه "" از شبکه چهار سیما ، مصاحبه ای کوتاه با توسط کانال معارف کاربردی برگزار شد. ✍ جلسه اول 🆔 @maaref_karbordi
هدایت شده از  سایه بان 📻
استاد فیاضی 2.mp3
9.99M
🔰 تفاوت خصوصیت های مرگ، با تجربه های نزدیک به مرگ ( NDE) ⭕️ به مناسبت پخش برنامه "" از شبکه چهار سیما ، مصاحبه ای کوتاه با توسط کانال معارف کاربردی برگزار شد. ✍ جلسه دوم 🆔 @maaref_karbordi
هدایت شده از  سایه بان 📻
جایگاه معرفتی تجربه نزدیک به مرگ.mp3
5.08M
🔈 پیشنهاد میشود تا آخر فایل، با دقت گوش داده شود. 🔰 آیا تجربه های مشترک تجربه های نزدیک به مرگ(NDE)، با خصوصیات مرگ، در متون دینی مختلف هست؟ ⭕️ به مناسبت پخش برنامه "" از شبکه چهار سیما ، مصاحبه ای کوتاه با توسط کانال معارف کاربردی برگزار شد. 🔻 جلسه سوم 🆔 @maaref_karbordi
هدایت شده از  سایه بان 📻
فلسفه و تجربه نزدیک به مرگ.mp3
5.75M
🔰 بررسی تجربه های نزدیک به مرگ، در مکتب های مختلف فلسفی ⭕️ چه فلسفه ای نمیتواند تجربه های نزدیک به مرگ را قبول کند؟ ✍ به مناسبت پخش برنامه "" از شبکه چهار سیما ، مصاحبه ای کوتاه با توسط کانال معارف کاربردی برگزار شد. 🔻جلسه چهارم 🆔 @maaref_karbordi
◽️ استبداد علمی آنچه در پشت صحنه این انکارهاست از حیث انگیزه‌های نفسانی استبداد رای و از جهت علمی و منطقی خطا در رها نکردن پیش‌فرض‌هاست. وقتی یک پزشک یا روان‌پزشک چنین صحبت‌هایی می‌کند برخی تصور می‌کنند سخنی علمی و منطقی گفته است اما در حقیقت یک خطای منطقی فاحش در اینجا وجود دارد: (دقت کنید!) این عده جزء پیش‌فرض‌هایشان نبودن عالم غیب است و تحت هیچ شرایط تجربی و حتی فلسفی معتقد به عوالم غیب نمی‌شوند، در نتیجه وقتی تجربه‌گرها سخن از اموری می‌کنند که مشاهدتی نیست چون از پیش فرض عالم غیب را منتفی می‌دانند هر تعداد هم که شواهد افزون شود دست از پیش‌فر‌ض‌ها بر نمی‌دارند... مقصود این که تصور نکنید رفته‌اند بررسی کرده‌اند و سپس به این نتیجه رسیده‌اند اینها توهم است. نکته مهم: گزاره‌های تجربی مخالف، پیش‌فرضهای تجربی را نقض می‌کند بر خلاف مبانی فلسفی که با گزاره‌های تجربی هیچ‌گاه نقض نمی‌شوند.
▫️تحلیل هستی شناختی برخی مسائل تجربه های نزدیک به مرگ *قسمت اول* (تحلیل ماهیت توهم) 🔸۱. رایج ترین اشکال به این تجربه ها استناد توهمی بودن بدانهاست، برچسبی که نسبت دادنش چندان مؤونه و زحمتی ندارد و در واقع بار استدلال را به دوش طرف مقابل گذاشته و درعین حال به مقصود خویش در نفی اعتبار این تجربیات هم رسیده است. بنابراین لازم است تحلیلی نسبت به «ماهیت توهم» داشته باشیم تا بدانیم چه چیز را می توان به توهم متصف کرد و چه چیز را نباید. 🔹۲. توهم ویژگی برخی «ادراکات» ماست، یعنی از میان انبوهی از حالات و صفات نفسانی این «ادراک و علم» است که ممکن است توهم باشد، اهمیت این مسأله بدین جهت است که تأکید کنیم تصمیم درباره توهم بودن یا نبودن یک ادراک به یک پزشک ربطی ندارد و این کار فیلسوفان معرفت شناس است که درباره آن صحبت کنند و معیارها را ارائه کنند. کار پزشک بررسی صحت و سقم بدن است و ادراک هر چند زمینه های بدن مند دارد اما دارای ماهیتی مجرد از بدن است. 🔸۳. می رسیم به سؤال اصلی؛ فیلسوفان از کجا یک ادراک را واقعی و ادراکی دیگر را توهمی می دانند؟ 🔺پیش از آن «توهم» را تعریف کنیم و پیش تر از آن یک اصطلاح را توضیح دهم. 🔹در فلسفه به آنچه مقابل صورت های ادراکی ما قرار می گیرد «برابر ایستا» یا مُطابَق گفته می شود. مثلا صورت ذهنی سی و سه پل که در ذهن شماست یک برابر ایستا دارد و آن هم همان سی و پل واقعی است که در شهر اصفهان است. 🔸۴. توهم یعنی ادراکی که فاعل شناسا گمان می کند برابر ایستای خارجی (مطابَق) دارد در حالی که چنین نیست، مثل شخصی که سراب می بیند و گمان می کند که واقعی است اما چنین نیست. 🔹پس برای تحقق توهم چند چیز نیاز است: اول یک صورت ذهنی، دوم اعتقاد فاعل شناسا به برابر ایستا داشتن صورت ذهنی، سوم برابر ایستا نداشتن صورت ذهنی. 🔺بنابراین سؤال اصلی این است که چگونه می توانم بدانم غیر از من و ادراکات من، چیزی در عالم خارج از ذهن وجود دارد یا خیر؟ 🔸۵. فیلسوفان از دو راه عمده تشخیص می دهند چه چیز توهم نیست: 🔹۵.۱. راه اول را ادراک پیشینی نام نهاده اند ( و به قول ابن سینا ادراک ما قبل الکثرۀ) در این راه از طریق لوازم عقلی و فلسفی جلو می روند. مثلا می گویند لازمه وجود من به عنوان ممکن الوجود یا موجود معلول یا موجود منظم یک علت مستقل (واجب الوجود) است. این راه ربطی به بحث ما ندارد. 🔸۵.۲. راه دوم ادراک پسینی و به قول ابن سینا ادراک ما بعد الکثرۀ است. 🔺ساده اش این است که از طریق مشاهدات تجربی می توانیم بفهمیم که آیا این ادراک توهم است و یا واقعی. مثلا شما از طبقه دهم ساختمان ارتفاعی مشاهده می کنید که هیچ گاه نمی گویید توهم است چون بارها تجربه شده است کسانی از این ارتفاع افتاده اند و سخت در هم شکسته اند. 🔹 ۶. می رسیم به قسمت اصلی بحث: توهمی بودن یا نبودن امر تجربی با تراکم شواهد و تجمیع قرائن ثابت می شود. (قهرمان این بحث شهید صدر است که خلأ آن را در فلسفه اسلامی احساس کرد و با نبوغ خود نظریه پردازی قابل توجهی نمود) 🔺هر مقدار امر تجربی با شواهد بیشتری تأکید شود از احتمال توهمی بودن آن کاسته می شود. 🔺به عبارت دیگر «اعتبار» تجربه های نزدیک به مرگ مثل «اعتبار» تجربه های دیگر است، وقتی «تعداد» این تجربه ها بالا می رود احتمال خطا بودن آنها کاهش می یابد. دقیقا این را می گویم که کمیت مشاهده ها و ملاحظه آثار آنها موثر در نفی توهم است. 🔺البته هیچ گاه احتمال خطا درهیچ امر تجربی به صفر نمی رسد اما می تواند آن قدر کم شود که اصلا مورد اعتنا قرار نگیرد... اما آیا این همه ماجراست؟ خیر، تجربه احتیاج به چیزهای دیگری برای اثبات خودش دارد. ادامه دارد... @elmetawhid
◽️تحلیل هستی شناختی برخی مسائل تجربه های نزدیک به مرگ ▫️*قسمت دوم (اگر مشاهده‌گرها چیزی بر خلاف اعتقادات ما مشاهده کنند) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔸۱. دانستیم تجربه‌های نزدیک به مرگ مثل سایر تجربیات‌اند و هر مقدار بتوان آزمون پذیری این تجربیات را فزون تر کرد بیشتر می توان بر اعتبارشان افزود. 🔹لکن تجربه وقتی احتمال خطایش کاهش می یابد که مقرون به شواهد و تراکم قرائن گردد، در این تجربیات نیز شواهد صدق و درستی در حال تجمیع اند و همین ها نشان دهنده درستی اکثر این تجربیات‌اند. 🔸از جمله این شواهد درستی اخبار غیبی از حوادثی است که در مکان های دیگر و حتی در زمان های دیگر توسط تجربه گرها اتفاق می افتد. قرینه دیگر این است که در عین مرگ جسد از نظر پزشکی و از کار افتادن مغز و قلب چنین ادراکاتی رخ می دهد. شاهد دیگر یکسانی گزارش های فراوانی است که از نقاط مختلف دنیا جمع شده است، گزارش هایی مثل تونل نور، تفاوت رنگ ها و صداها با رنگ ها و صداهای دنیا، حضور آنی در هر نقطه ای که اراده تعلق بگیرد... 🔹 ۲. اما سؤال مهمی رخ می نماید که نتیجه اش برای ما اهمیت فراوانی دارد؛ آیا برای صحت تجربه صرف مشاهدات و تجمیع قرائن کافی است؟ 🔸پاسخ منفی است، مشاهدات صرف توان معنا بخشی به اکثر مشاهدات ما را ندارند در حالی که ما مشاهدات بی معنایی نداریم و تقریبا همه مشاهدات ما معنادارند. 🔹مثلا آنچه تحت عنوان جاذبه زمین می شناسیم صرف یک مشاهده نیست، مشاهده ما سقوط اجسام است اما علت سقوط را نیز به مشاهده ضمیمه کرده ایم و در نتیجه می گوییم سقوط اشیاء به سمت زمین برای ما معنا دارند، حال اگر اجسام در فضا معلق بمانند برای ما بی معنا و معما گونه اند؛چرا اجسام سقوط نمی کنند؟ 🔸 ۳. چه چیزی به مشاهده ها معنا می دهد؟ پیش دانسته ها و مبانی عقلی. در جای خود ثابت شده است که اگر حضور مبانی عقلی- فلسفی را از مشاهدات صرف حذف کنیم هیچ تفاوتی میان علم و جادو باقی نخواهد ماند. بر این اساس اگر کسی در مشاهدات خود چیزی خلاف عقل یا اموری که با عقل اثبات شده را ببیند مشاهده او اعتباری ندارد. 🔹مثلا کسی مشاهده کند در آن عالم هیچ فرقی بین مومن و کافر نیست، یا این که مشاهده کند اشخاصی که به کفر و ظلم مشهورند مقامات عالیه داشته اند، و یا مشاهده کند شیطان نیز مانند خداوند مُلک و پادشاهی در آن عالم دارد. اما چرا چنین مشاهدات نادرستی ممکن است رخ دهد؟ ان شاء الله در نوبت بعد...
◽️تحلیل هستی شناختی تجربه نزدیک به مرگ *قسمت سوم* ماهیت تجربه‌های نزدیک به مرگ ۱. تا بدین جا به این جمع بندی رسیدیم: ◊ منطق قبول کردن تجربیات نزدیک به مرگ مانند منطق پذیرش تجربه های حسی است، ◊ کثرت شواهد و تراکم قرائن باعث می شود احتمال توهمی بودن ادراک تجربی کاهش یابد، ◊ اما ادراکات تجربی ضرورتا احتیاج به مبانی عقلی- فلسفی دارد و بدون آنها معنا دهی به مشاهدات تجربی صورت نمی گیرد، ◊ تجربه های نزدیک به مرگ دارای هر دو مؤلفه‌اند، یعنی هم شواهد صدق فراوانی دارند و هم مبانی عقلی که بر اساس آنها می توان تجربه ها را فی الجمله صادق دانست وجود دارد. ۲. سؤال دیگری که رخ می‌نماید این است که آیا تجربه نزدیک به مرگ با تجربه‌های حسی از یک سنخ اند؟ مسلما خیر، تفاوت در چیست؟ تجربه حسی از ابزارهای حسی بهره می برد اما تجربه نزدیک به مرگ ماهیت «کشف و شهود» یا حس درونی را دارد. یک آموزه مورد اتفاق میان فیلسوفان و عارفان مسلمان وجود دارد و آن این است که روح انسان هر اندازه مشغول توجه به بدن و نیازهای بدنی باشد از عالم قدس و ملکوت بیشتر فاصله گرفته است و تحت هر شرایطی روح توجه به بدن را کمتر کند بیشتر می تواند در عالم قدس به پرواز آید. ۳. مثال ۱. هنگام خواب ضعیف ترین حالت آن را تجربه کرده ایم، هنگام خواب ورودی های حواس پنج گانه (خصوصا سمعی و بصری) تا حد زیادی کاهش می یابد، خورد و خوراک و نیازهای جنسی نیز کمتر مورد توجه است، این است که انسان این امکان را می یابد که در عالم قدس و ملکوت طیران کند. اما موانع زیادی را خودمان در طول روز فراهم می کنیم که رؤیای ما صادق نمی شود. مثال ۲.حالت دیگر ریاضت‌های عرفانی است که سبب ارتباط تقریبا اختیاری با عالم ملکوت می‌گردد، مشاهده عالم ملکوت برای عرفا به دلیل همین خصوصیت (کاستن توجه به امور بدنی و نیازهای آن طی یک برنامه عملی) رخ می دهد. ۳. حال در مورد تجربه نزدیک به مرگ نیز کشف و شهود عالم برزخ به این جهت رخ می دهد که روح برای لحظاتی توجه خود به بدن را کاملا قطع می کند، این سبب می گردد به اندازه عوامل مختلفی روح در عالم قدس حضور پیدا کند. در همین تجربه های نزدیک به مرگ نیز همه تجربه کننده ها در یک سطح، جدایی روح از بدن را تجربه نکرده اند؛ اشخاصی که کاملا از لحاظ پزشکی مرده به حساب می آیند و اشخاصی که در کما به سر می برند یکسان و برابر نیستند. هم چنین ممکن است اشخاصی به دلیل استعداد ذاتی و اولیه و بدون هیچ زمینه ای برای مرگ، روحشان به صورت غیر اختیاری برای لحظاتی از بدن جدا شده و دوباره بازگردد، به این حالت اگر اختیاری باشد خلع بدن گفته می شود. اما این مکاشفات همیشه کشف امور واقعی نیست، یعنی ممکن است امور غیر واقعی نیز در این کشفیات رخ دهد. در نوبت بعد به این می پردازیم که آیا می شود به همه تجربه های نزدیک به مرگ اعتماد کرد؟ @elmetawhid
▫️تحلیل معرفت شناختی تجربه های نزدیک به مرگ *قسمت چهارم* مدلول این تجربه ها 🔺1. تجربه نزدیک به مرگ به چه چیزی دلالت دارد؟ به تعبیر ساده تر چه چیزی را اثبات می کند؟ این سؤال را هم یک مومن خداباور و هم یک ملحد می تواند بپرسد و نحوه دلالت تجربه های نزدیک به مرگ برای هر یک می تواند متفاوت باشد. 2. تعبیر دیگر این سؤال این است که آنچه تجربه گران، درک کرده اند غیر از وجود عالم غیر مادی، دارای محتوا و مفاد است و خبرهایی از عالم غیب آورده اند که قابل توجه اند، آیا تجربه نزدیک به مرگ دلالت بر صحت تمام این گزارش ها دارد؟ 👈پاسخ را در ضمن نکاتی بررسی می کنیم: 🔸نکته اول- تجربه نزدیک به مرگ دلالتی مثل برهان نظم دارد، هر چند برهان نظم هیچ گاه احتمال خلاف را به صفر نمی رساند اما تجمیع شواهد و قرائن منجر به این می شود که به قول فیلسوفان دین کفه باور به خدا سنگین تر شود و البته ادله وجود خداوند بسیار دقیق تر و قوی تر از برهان نظم اند اما برهان نظم خاصیت «در فکر فرو بردن» برای خواص و «تقویت ایمان» برای عامه را در پی دارد. 🔰بر این اساس تجربه نزدیک به مرگ نیز از جمله شواهدی است که وجود عالم غیب و «به حساب» بودن کارهای انسان در دنیا را می تواند تقویت کند هر چند برهان یقینی منطقی را نتواند سامان دهد. 🔹نکته دوم- خبرها و گزارش هایی که تجربه گران می کنند بر دو قسم است: 👈اول آنچه صرفا گزارش از شهود و کشف ایشان است و هیچ تفسیری اضافه نمی شود، 👈دوم تفاسیری که از مشاهداتشان ارائه می کنند بین این دو نوع خبر حتما» باید فرق گذاشت. 🔺به مثال زیر دقت کنید: یکی از اساتید فلسفه حوزه علمیه تعریف می کرد ابتدای انقلاب یکی از عرفای اهل سنت نقشبندی در کردستان ادعا کرده بود من در مکاشفه ام رسول خدا صلی الله علیه و آله و خلیفه اول را مشاهده کرده ام و هیچ کس دیگری همراه ایشان نبود. ایشان به قصد توضیح بیشتر از قم به کردستان سفر می کند، با آن شخص به گفتگو می نشیند: - شما چه چیز مشاهده کردید؟ - مشاهده کردم که رسول خدا نشسته بودند و کسی که به ایشان اقتدا کرده بود جناب ابوبکر بود. - آیا رسول خدا به شما فرمودند ایشان ابوبکر است؟ - خیر - آیا خود آن شخص گفت من ابوبکرم؟ - خیر - آیا روی پیشانی اش نوشته بود من ابوبکرم؟ - خیر - پس از کجا متوجه شدید؟ - خب! این شخص مسنّ بود و بین اصحاب رسول خدا هیچ کس مثل جناب ابی بکر مسن نبوده است!! 👈پر واضح است که این شخص مشاهده خالص را تعریف نکرده است بلکه علاوه بر مشاهده تفسیرهای ذهنی خویش را نیز افزوده است. 🔰 بر همین اساس بایست با ملاحظات دقیق آنچه اشخاص مشاهده کردند با تفسیرهای ذهنی شان تفکیک شود و آقای موزون تا حدی هنگام پرسش تلاش می کردند این اتفاق بیفتد. 🔹نکته سوم- مشاهدات تجربه گران بسیار ناقص است و هیچ استثنائی هم ندارد. این گزاره جزء مطالب رایج در عرفان اسلامی است که از آن به این صورت یاد می شود که تنها کسی که عالم ملکوت را به صورت تامّ و تمام مشاهده کرده و سپس بر اساس آن فرموده چه چیزی واجب و چه چیزی حرام است رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله است. بقیه تجربه ها بدون استثنا مقدار بسیار اندکی از عالم ملکوت را نشان می دهد و نباید سبب غرور تجربه گر شود که من همه عالم ملکوت را دیدم و مثلا] آن چنان هم که گفته می شود عبادات در نجات انسان مؤثر است نیست. 👈اولا آنچه تو مشاهده کرده ای بخش بسیار اندک عالم ملکوت بوده است و به صورت خیلی واضح تر باید بگویم در عالم برزخ تمام زندگی دنیا را انسان زندگی می کند لکن با حقیقت اعمالش، یعنی اگر در دنیا اهل نیکوکاری و عبادت بوده است در عالم برزخ با حقیقت مجسم شده این اعمال برزخ را طی می کند، و در نتیجه ممکن است لحظات ابتدایی ورود در برزخ جذاب و دلربا باشد اما ادامه آن معلوم نیست چنین باشد. 👈ثانیا همه آنچه در برزخ رخ می دهد در مقابل قیامت کبری شیء قابل ذکری نیست، نباید با غرور، حضور چند دقیقه ای در برزخ را شناخت تمام عوالم ملکوت از جمله عالم قیامت اعلام کرد. 🔸نکته چهارم- هر آنچه که تجربه گران مشاهده کرده اند اگر موافق اعتقادات است تاییدی بر آنهاست و اگر موافق نیست باید ملاحظه کرد که آیا اولا این مشاهدات در عالم برزخ رخ داده یا صرفا مشاهده دنیایی آنها بوده، ثانیا آیا تفسیر آنهاست یا مشاهده خالص ایشان. @elmetawhid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجربه بدتر بودن عذاب "شرم" نسبت به سایر عذاب‌ها جزء مشترکات تجربه‌های نزدیک به مرگ است. موارد بسیار زیادی این طور گزارش کردند که ای کاش گرفتار عذاب دوزخ می‌شدیم اما شرمندگی از خودمان یا اولیاء خدا یا خداوند متعال را نمی‌داشتیم!! دلیل‌ش به نظر می‌آید چنین باشد که انسان در عالم دیگر، سراسر آگاهی محض است، هیچ نوع غفلت و جهلی نسبت به ادراکاتی که می‌تواند درک کند ندارد. اگر کسی در همین عالم غفلت‌ها را کنار بزند همان اندازه شرم را تجربه خواهد کرد. اما در این دنیا از کار بد خود شرمگین نمی‌شویم چون: کار بد خود را با دیگران مقایسه کرده و وقتی می‌بینیم ما بالاخره بهتر از خیلی ها هستیم با خود می‌گوییم خدا باید خودش را شکر کند که بنده‌ای مثل من دارد! یا این که عذاب وجدان داریم ولی گرفتاری‌های دنیا و قرض و قوله و مشکلات اجتماعی و اقتصادی مانع از درک عمیق آن شرم می‌شود (به اصطلاح شاغل نفسانی مانع از تمرکز می‌شود) اگر ما یک‌پارچه آگاهی شویم در همین دنیا از شرم برخی کارهای‌مان جان می‌دهیم.