eitaa logo
طلوع فکر و اندیشه
637 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
742 ویدیو
22 فایل
ارتباط با نویسنده کانال : @Musa1364 تا بنده نباشی تابنده نباشی مردمی ام ، وابسته به هیچ ارگان دولتی نیستم ، حمایت از کانال : 6063731057889736
مشاهده در ایتا
دانلود
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب مروتی، سخنان شما نشان‌دهنده نوعی تسلیم در برابر شرایط اجتماعی است؛ اما اجازه دهید این دیدگاه را از چند زاویه بررسی کنیم : ۱_ آیا چون مردم چیزی را نمی‌خواهند، پس حق است؟ ✅ تاریخ نشان داده که بسیاری از حقایق در ابتدا مورد پذیرش اکثریت نبودند، اما با گذر زمان، حقانیتشان ثابت شد. ✅ آیا چون اکثریت مردم در زمان حضرت نوح ایمان نیاوردند، پس راه او اشتباه بود؟! ✅ آیا چون بسیاری از مردم به قوانین راهنمایی و رانندگی «احساس نیاز» نمی‌کنند، باید آن‌ها را لغو کرد؟ ✅ آیا چون عده‌ای مالیات دادن را دوست ندارند، دولت‌ها باید قوانین مالیاتی را بردارند؟ ❌ این منطق، دقیقاً همان مغالطه «اکثریت‌گرایی» است؛ یعنی اگر اکثریت چیزی را نخواستند، پس آن چیز باطل است. ۲_ اگر مردم حجاب نمی‌خواهند، چرا این‌همه هزینه برای ترویج بی‌حجابی می‌شود؟ ✅ اگر مردم واقعاً از ته دل به حجاب بی‌اعتنا هستند، پس چرا دشمنان اسلام میلیاردها دلار خرج ترویج بی‌حجابی می‌کنند؟ ✅ چرا رسانه‌های غربی به‌شدت روی حذف حجاب از جامعه اسلامی سرمایه‌گذاری می‌کنند؟ ✅ چرا وقتی یک زن در غرب حجاب بر سر می‌کند، اخراج می‌شود اما بی‌حجابی آزاد است؟ ❌ این نشان می‌دهد که موضوع، فقط «خواست مردم» نیست، بلکه یک مهندسی فرهنگی در جریان است. ۳_ آیا آزادی در انتخاب پوشش، مطلق است؟ ✅ اگر آزادی مطلق است، چرا کسی نمی‌تواند برهنه در خیابان‌های نیویورک یا پاریس راه برود؟ ✅ چرا قوانین کشورها در مورد پوشش در ادارات، مدارس و اماکن رسمی سخت‌گیرانه است؟ ✅ چرا در فرانسه کشف حجاب اجباری است، اما در ایران نباید از حجاب دفاع کرد؟ ❌ این یعنی آزادی پوشش، حتی در جوامع مدعی لیبرالیسم، محدودیت دارد. ۴_ دین، تابع خواست مردم نیست ✅ اگر دین تابع «خواست مردم» بود، هیچ پیامبری نباید قیام می‌کرد، چون اکثریت مردم زمانشان با آن‌ها همراه نبودند. ✅ حضرت ابراهیم (ع) در جامعه‌ای بت‌پرست قیام کرد، درحالی‌که اکثریت مخالف او بودند. آیا باید سکوت می‌کرد؟ ✅ پیامبر اسلام (ص) در مکه در اقلیت بود. آیا چون مردم آن زمان ایمان نمی‌آوردند، باید از رسالتش دست می‌کشید؟ ❌ انبیاء نیامدند تا آنچه مردم می‌خواهند بگویند؛ بلکه آمدند تا آنچه درست است، به مردم بیاموزند. ۵_ پس چرا امر به معروف و نهی از منکر؟ ✅ اگر قرار بود همه خوبی‌ها بدون تذکر و تلاش محقق شوند، خداوند امر به معروف را واجب نمی‌کرد. ✅ قرآن می‌فرماید: «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» (آل‌عمران: ۱۰۴) ✅ یعنی حتی اگر اکثریت، معروف را نخواهند، گروهی باید برای آن قیام کنند. لذا : ✅ مردم همیشه در ابتدا در برابر حقیقت مقاومت می‌کنند، اما این دلیل بر باطل بودن آن نیست. ✅ رسانه‌ها به‌شدت برای تغییر باورهای مردم کار می‌کنند، و اگر مقاومت نکنیم، فرهنگ اسلامی‌مان نابود خواهد شد. ✅ اگر بنا بود پیامبران تسلیم خواست اکثریت شوند، هیچ دینی باقی نمی‌ماند. ✅ همان‌طور که برای نظم اجتماعی قوانین لازم است، برای حفظ اخلاق جامعه نیز باید الزامات فرهنگی رعایت شود. ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/4960
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب آقای بابایی عزیز ، وقتی پاسخ شما را خواندم، چیزی جز کلی‌گویی و فرار از اصل بحث در آن نیافتم. شما به‌جای پرداختن به استدلالات مطرح‌شده، صرفاً به حجم متن من ایراد گرفتید و آن را کتاب هفتاد من نامیدید، گویی که حقیقت، تابع تعداد کلمات است! اما حقیقت، حتی اگر در هزاران صفحه هم بیان شود، ارزشش را از دست نمی‌دهد. ۱_ فرار از پاسخ به‌جای پاسخگویی جنابعالی بنده را متهم به کلی‌گویی می‌کنید، اما حتی یک خط پاسخ مستدل به سؤالات اصلی من نداده‌اید: ✔ آیا مشکلات اقتصادی ناشی از دین است یا ضعف مدیریت؟ ✔ آیا در کشورهای سکولار، فقر و فساد وجود ندارد؟ ✔ آیا صرف وجود مشکلات، دلیلی برای نفی یک نظام است؟ شما به‌جای پاسخ دادن، از تاکتیک‌های فرار به حاشیه استفاده کرده‌اید؛ به جای اینکه جواب بدهید، از زیاد بودن متن شکایت کرده‌اید! اگر حقیقت را می‌جویید، چرا این سؤالات را نادیده می‌گیرید؟ ۲_ حقیقت را با تکرار رسانه‌ها نمی‌توان تغییر داد گفته‌اید که چون هر روز اخبار، جراید و فضای مجازی را می‌بینیم ، پس نیازی به حرف‌های من نیست! آیا اگر در رسانه‌ها چیزی مرتب تکرار شد، لزوماً حقیقت است؟ ✔ آیا همان رسانه‌هایی که یک روز از حقوق بشر دم می‌زنند و فردا از جنایات رژیم صهیونیستی چشم‌پوشی می‌کنند، معیار حقیقت‌اند؟ ✔ آیا همان شبکه‌هایی که برای «حقوق زنان» اشک می‌ریزند، اما در برابر فجایع یمن و غزه سکوت کرده‌اند، حجت و معیار شما هستند؟ ✔ آیا همان تحلیل‌گرانی که مدعی بی‌طرفی‌اند، اما برای ناآرامی در ایران هورا می‌کشند و در برابر جنایات غرب سکوت می‌کنند، سند اعتبار شما هستند؟ اگر حقیقت این است که رسانه‌ها می‌گویند، پس باید بپذیرید که غربی‌ها منجی بشریت‌اند و صهیونیست‌ها مظلوم. اما ما حقیقت را از رسانه‌های مزدور نمی‌گیریم، بلکه از عقل، استدلال و شواهد می‌جوییم. ۳_ مشروعیت و مقبولیت را چه کسی تعیین می‌کند؟ گفته‌اید: «برخی افراد مشروعیت و مقبولیت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خود را از دست داده‌اند.» پرسش این است: چه کسی این مشروعیت و مقبولیت را تعیین می‌کند؟ ✔ آیا همان رسانه‌هایی که هر روز مهره‌ای را بالا می‌برند و فردا او را تخریب می‌کنند؟ ✔ آیا همان تحلیل‌گرانی که روزی قذافی را قهرمان می‌نامیدند و فردا جنازه‌اش را بر زمین کشیدند؟ ✔ آیا همان سیاستمدارانی که روزی از طالبان به‌عنوان مبارزان آزادی حمایت کردند و روز دیگر آنها را تروریست نامیدند؟ مشروعیت را نه شبکه‌های معاند تعیین می‌کنند، نه پروپاگاندای رسانه‌ای، بلکه تاریخ و ملت‌ها هستند که داوری خواهند کرد. ۴_ چرا از راه‌حل سخن نمی‌گویید؟ شما همچنان همان بازی قدیمی را ادامه می‌دهید: نفی، نفی و باز هم نفی. ✔ حکومت دینی را رد می‌کنید، اما نمی‌گویید جایگزینش چیست. ✔ مشکلات را فریاد می‌زنید، اما حتی یک پیشنهاد سازنده ندارید! ✔ همه‌چیز را سیاه جلوه می‌دهید، اما از امید و راه‌حل سخنی نمی‌گویید. منطق شما می‌گوید: چون مشکل داریم، پس همه‌چیز را باید برچید. این دقیقاً همان منطقی است که در تاریخ، ملت‌ها را از چاله به چاه انداخته است. ۵_ قلم را سلاح می‌کنم و حقیقت را فریاد می‌زنم اگر شما و امثال شما از حجم پاسخ‌های من گلایه دارید، دلیلش این است که کلمات، چون شمشیری برنده، پرده‌ها را کنار زده و حقیقت را آشکار می‌کنند. اگر توان پاسخگویی به این شمشیر را ندارید، شکایت از طولانی بودن متن راه فراری نیست. بنابراین، دعوتتان می‌کنم که اگر حقیقت را می‌جویید، به‌جای کلی‌گویی و فرار از بحث، صریح و روشن پاسخ دهید : ✔ آیا سکولاریسم مشکلات اقتصادی را حل کرده است؟ ✔ آیا فساد، ویژه‌ی حکومت‌های دینی است؟ ✔ اگر دین کنار گذاشته شود، شما چه جایگزینی پیشنهاد می‌دهید؟ اگر پاسخی دارید، ارائه کنید؛ وگرنه بی‌منطقی را پشت کتاب هفتاد من خواندن پاسخ‌ها، پنهان نکنید. والسلام ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/4963
طلوع فکر و اندیشه
🔴 سؤال اول شما از سر تعجب است یا نیش و کنایه؟ اگر از سر تعجب است، پاسخ آن روشن است؛ و اگر برای طعنه‌زدن است، باید اول دقت کنید که خودتان دچار تناقض نشوید. ۱- چرا ایران دو تقویم دارد؟تقویم شمسی (هجری خورشیدی): این تقویم، بر پایه چرخش زمین به دور خورشید است و دقیق‌ترین تقویم جهان به‌شمار می‌رود. از زمان ملکشاه سلجوقی و دانشمند بزرگ عمر خیام تنظیم شده و مبنای آن اعتدال بهاری است، یعنی همان لحظه‌ای که به‌طور طبیعی سال نو آغاز می‌شود. ✅ تقویم قمری (هجری قمری): این تقویم، بر پایه گردش ماه به دور زمین است و برای تعیین مناسبت‌های اسلامی (مثل رمضان، عید قربان و محرم) کاربرد دارد. این تقویم مبنای شرعی بسیاری از احکام دینی است و در تمام جهان اسلام، نه‌فقط ایران، مورد استفاده قرار می‌گیرد. 🔹 پس دو تقویم داشتن، نشانه‌ی نظم و دقت بیشتر است، نه ضعف. 🔹 آیا دو واحد اندازه‌گیری (کیلومتر و مایل) در جهان نشان‌دهنده ضعف کشورهاست؟ 🔹 آیا دو زبان رسمی در برخی کشورها (مثل سوئیس) نشانه‌ی عقب‌ماندگی است؟ ۲- دقیق‌ترین تقویم جهان متعلق به کدام کشور و چه ملیتی است؟تقویم جلالی (هجری شمسی)، که ایران و افغانستان از آن استفاده می‌کنند، دقیق‌ترین تقویم جهان است. این تقویم خطای یک روز در هر ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار سال دارد. در حالی که تقویم میلادی، هر ۳۲۲۰ سال یک روز خطا می‌کند. ✅ این شاهکار علمی توسط گروهی از ریاضیدانان ایرانی به سرپرستی عمر خیام نیشابوری طراحی شده و هنوز هم از نظر دقت بی‌نظیر است. 🔹 پس دقیق‌ترین پردازنده‌ی زمان در جهان، نه در غرب، نه در شرق، بلکه در خاک همین سرزمین، توسط نبوغ همین ملت ساخته شده است. بنابراین: ⚡ اگر داشتن دو تقویم ضعف است، پس غربی‌ها هم که تقویم میلادی دارند ولی در بسیاری موارد از تقویم یهودی، قمری، بودایی یا حتی چینی استفاده می‌کنند، دچار ضعف هستند؟! ⚡ اگر به دنبال دقیق‌ترین تقویم جهان بودید، باید بدانید که همان تقویمی که در ایران استفاده می‌شود، دقیق‌ترین است؛ نه تقویم میلادی که هرچند سال یک‌بار نیاز به اصلاح دارد. ⚡ و اگر این سؤال را برای تحقیر ایران مطرح کرده‌اید، بدانید که در نهایت همان پاسخ علمی و تاریخی، شما را به زانو درخواهد آورد، نه هیچ چیز دیگر؟ ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/4965
🔴 درسنامه آمریکا‌شناسی برای غرب‌گرایان کشورمان 🔸 آمریکا، رؤیا یا سراب فریب؟ غرب‌گرایان داخلی که آمریکا را همچون مدینه‌ی فاضله تصور می‌کنند، معمولاً بدون هیچ شناخت عمیق و تحلیل واقع‌بینانه‌ای، تنها با تکیه بر تبلیغات رسانه‌ای مسموم، آن را به‌عنوان الگوی پیشرفت معرفی می‌کنند. اما آیا این همان سرزمین آزادی، عدالت و پیشرفت است که برایمان ترسیم کرده‌اند؟ یا اینکه پشت این نقاب پرزرق‌وبرق، امپراتوری‌ای رو به زوال نهفته که در بحران‌های داخلی و شکست‌های خارجی دست‌وپا می‌زند؟ در این درسنامه، پرده از چهره‌ی حقیقی آمریکا کنار می‌زنیم و نشان می‌دهیم که چگونه این کشور، با بن‌بست‌های سیاسی، اقتصاد بحران‌زده، فریب رسانه‌ای و توهم قدرت‌نمایی نظامی، در مسیر سقوط قرار گرفته است. لذا آمریکا، امپراتوری دروغ و فریب است. ▫️ رسانه‌های آمریکا ؛ کارخانه‌ی تحمیق و مسخ افکار کشوری که دم از آزادی بیان می‌زند، اما رسانه‌هایش از بردن نام صحیح رهبر یک کشور مهم مثل ایران عاجزند، آیا سزاوار لقب مهد دموکراسی است؟ شبکه‌هایی همچون فاکس نیوز، بیش از آنکه رسانه باشند، اتاق جنگ روانی‌اند که مأموریتشان مسخ افکار عمومی، وارونه‌نمایی حقیقت و تحریف واقعیت‌های جهان است. مجریانی با حقوق‌های نجومی، اما با کمترین سطح سواد رسانه‌ای، تصویری از دنیا ارائه می‌دهند که محصول یک پروپاگاندای برنامه‌ریزی‌شده برای مهندسی ذهن مردم است. مردمی که، به‌ویژه در سنین بالا، به قربانیان این بازی رسانه‌ای تبدیل می‌شوند و بدون درک صحیح از جهان، در انتخابات و سیاست‌های کشورشان اثر می‌گذارند. 🔹 سیاست در آمریکا؛ سیرک دلقک‌ها وقتی فردی مانند دونالد ترامپ با چهره‌ای گریم‌شده و موهایی زردرنگ، به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده روی کار می‌آید و با توهمی مضحک، از الحاق کانادا و خرید گرینلند سخن می‌گوید، آیا این کشور را باید مهد سیاست‌مداری دانست؟ این سیرک مضحک، تنها یک نمونه از دموکراسی پوشالی آمریکاست که در آن، عوام‌فریبی و نمایش‌های پوپولیستی جای سیاست‌گذاری‌های عاقلانه را گرفته‌اند. ترامپ، نماد سیستمی است که سیاست را به ابزاری برای جلب توجه و انحراف افکار عمومی تبدیل کرده است. ساخت دیوار مکزیک، تغییر قوانین شهروندی، اخراج مهاجران و تهدیدهای بی‌پشتوانه‌ی نظامی، همه نمونه‌هایی از توهمات یک سیاستمدار نیست، بلکه نتیجه‌ی ساختاری فاسد است که برای بقا، به دروغ و نمایش‌های سیاسی متوسل می‌شود. 🔸 بحران‌های داخلی؛ سقوط آمریکای پوشالی آنچه غرب‌گرایان ما از آمریکا نمی‌دانند، این است که این کشور دیگر آن قدرت یکه‌تاز گذشته نیست. آمریکا امروز، یک ابرقدرت در حال احتضار است که با بدهی‌های هنگفت، تبعیض‌های سیستماتیک، فروپاشی خانواده، خشونت‌های نژادی، سرکوب اعتراضات داخلی و شکاف عمیق طبقاتی، در آستانه‌ی انفجار اجتماعی قرار دارد. وقتی یک دولت حتی قادر به حل بحران‌های داخلی خود نیست، چگونه برخی در کشور ما هنوز آن را به‌عنوان یک الگوی پیشرفت معرفی می‌کنند؟ آمریکایی که میلیاردها دلار صرف جنگ‌افروزی در خاورمیانه و اوکراین می‌کند، اما از تأمین حداقل نیازهای بهداشتی و درمانی شهروندانش عاجز است، الگویی برای پیشرفت نیست؛ بلکه نمادی از یک امپراتوری بیمار و رو به فروپاشی و سقوط است. بنابراین : آنچه در آمریکا جریان دارد، نه تمدنی الهام‌ بخش، بلکه نسخه‌ی مدرن روم باستان در دوران افول است. غرب‌گرایانی که دل به این توهم بسته‌اند، یا از سر غفلت است یا وابستگی. اما واقعیت این است که دوران قدرت‌نمایی آمریکا رو به پایان است، و آن‌هایی که هنوز آن را قبله‌ی آمال خود می‌دانند، درکی سطحی و ناقص از تحولات جهانی دارند. ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/4966
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب A KH به‌وضوح مشخص است که شما به‌جای ورود علمی و منطقی به بحث، صرفاً دست به کلی‌گویی و مغالطه زده‌اید. بنده نه‌تنها از نقد استقبال می‌کنم، بلکه هرگونه مناظره علمی و استدلالی را نیز به فال نیک می‌گیرم، اما به‌شرط آنکه مبنای نقد، دانش و استدلال باشد، نه شعارهای بی‌پایه و تحلیل‌های غیرعلمی. ۱_ شما از اصطلاح « آخوندیسم » استفاده کرده‌اید، اما آیا این واژه بار علمی دارد؟ آیا می‌توانید منابع معتبر تاریخی و علمی ارائه دهید که نشان دهد یک نظام فکری منسجم به نام آخوندیسم وجود دارد و ساخته « تشیع صفوی » است؟ آیا صرف استفاده از واژه‌های پرطمطراق، ارزش یک استدلال را بالا می‌برد؟ ۲_ جالب است که از یک‌سو دین الهی را سالم، سازنده و انگیزه‌دهنده می‌دانید و از سوی دیگر، نهاد روحانیت را که قرن‌ها مروج و مدافع این دین بوده، به استحمار و استثمار متهم می‌کنید. آیا این تناقض نیست؟ اگر دین الهی برای رشد و هدایت جامعه است، پس چه کسی باید معارف آن را تبیین کند؟ آیا در تاریخ اسلام، پیامبر اکرم (ص) و اهل‌بیت (ع) خودشان دین را صرفاً به عبادات فردی محدود کردند، یا برای تمام شئون زندگی برنامه داشتند؟ ۳. فرموده‌اید که روحانیت در سیاست، اقتصاد، فرهنگ، بهداشت و آموزش ورود نکند. اولاً، آیا ورود به این حوزه‌ها در تضاد با دین الهی است؟ وقتی پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) خودشان در این عرصه‌ها نقش ایفا کرده‌اند، چطور می‌توان گفت که این ورود ناحق است؟ ۴. اگر روحانیت دست از سر ملت بردارد، آیا شما تضمین می‌کنید که جای آن را مکاتب فکری منحرف، لیبرالیسم افسارگسیخته یا ماتریالیسم استثماری پر نکنند؟ آیا نمی‌بینید که هرگاه دین از عرصه‌های اجتماعی کنار گذاشته شده، چیزی جز استبداد نوین و استعمار مدرن جای آن را نگرفته است؟ ۵_ این‌که می‌گویید روحانیت فقط به مسجد و امور دینی بپردازد، دقیقاً نسخه‌ای است که استعمارگران برای جهان اسلام پیچیدند. چرا؟ چون می‌دانستند که اگر دین فقط به نماز و روزه محدود شود و وارد سیاست و اجتماع نشود، دیگر قدرتی برای مقابله با ظلم و فساد نخواهد داشت. به همین دلیل، کسانی که از تسلط دین بر سیاست می‌ترسند، همان‌هایی هستند که به دنبال تسلط خودشان بر مردم‌اند. ۶_ سخن آخر : اگر واقعاً دغدغه‌ی حقیقت و منطق دارید، بجای کلی‌گویی، با دلایل محکم تاریخی و استدلال‌های منطقی وارد بحث شوید. اما اگر هدف، تکرار شعارها و هیاهوی بی‌اساس است، بهتر است بگوییم که تاریخ نشان داده هرگاه در برابر حقیقت، غوغاسالاری قرار گرفته، در نهایت این حقیقت بوده که پیروز شده است. و السلام علی من اتبع الهدی. ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/4968