طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب A KH
بهوضوح مشخص است که شما بهجای ورود علمی و منطقی به بحث، صرفاً دست به کلیگویی و مغالطه زدهاید. بنده نهتنها از نقد استقبال میکنم، بلکه هرگونه مناظره علمی و استدلالی را نیز به فال نیک میگیرم، اما بهشرط آنکه مبنای نقد، دانش و استدلال باشد، نه شعارهای بیپایه و تحلیلهای غیرعلمی.
۱_ شما از اصطلاح « آخوندیسم » استفاده کردهاید، اما آیا این واژه بار علمی دارد؟ آیا میتوانید منابع معتبر تاریخی و علمی ارائه دهید که نشان دهد یک نظام فکری منسجم به نام آخوندیسم وجود دارد و ساخته « تشیع صفوی » است؟ آیا صرف استفاده از واژههای پرطمطراق، ارزش یک استدلال را بالا میبرد؟
۲_ جالب است که از یکسو دین الهی را سالم، سازنده و انگیزهدهنده میدانید و از سوی دیگر، نهاد روحانیت را که قرنها مروج و مدافع این دین بوده، به استحمار و استثمار متهم میکنید. آیا این تناقض نیست؟ اگر دین الهی برای رشد و هدایت جامعه است، پس چه کسی باید معارف آن را تبیین کند؟ آیا در تاریخ اسلام، پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع) خودشان دین را صرفاً به عبادات فردی محدود کردند، یا برای تمام شئون زندگی برنامه داشتند؟
۳. فرمودهاید که روحانیت در سیاست، اقتصاد، فرهنگ، بهداشت و آموزش ورود نکند. اولاً، آیا ورود به این حوزهها در تضاد با دین الهی است؟ وقتی پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) خودشان در این عرصهها نقش ایفا کردهاند، چطور میتوان گفت که این ورود ناحق است؟
۴. اگر روحانیت دست از سر ملت بردارد، آیا شما تضمین میکنید که جای آن را مکاتب فکری منحرف، لیبرالیسم افسارگسیخته یا ماتریالیسم استثماری پر نکنند؟ آیا نمیبینید که هرگاه دین از عرصههای اجتماعی کنار گذاشته شده، چیزی جز استبداد نوین و استعمار مدرن جای آن را نگرفته است؟
۵_ اینکه میگویید روحانیت فقط به مسجد و امور دینی بپردازد، دقیقاً نسخهای است که استعمارگران برای جهان اسلام پیچیدند. چرا؟ چون میدانستند که اگر دین فقط به نماز و روزه محدود شود و وارد سیاست و اجتماع نشود، دیگر قدرتی برای مقابله با ظلم و فساد نخواهد داشت. به همین دلیل، کسانی که از تسلط دین بر سیاست میترسند، همانهایی هستند که به دنبال تسلط خودشان بر مردماند.
۶_ سخن آخر : اگر واقعاً دغدغهی حقیقت و منطق دارید، بجای کلیگویی، با دلایل محکم تاریخی و استدلالهای منطقی وارد بحث شوید. اما اگر هدف، تکرار شعارها و هیاهوی بیاساس است، بهتر است بگوییم که تاریخ نشان داده هرگاه در برابر حقیقت، غوغاسالاری قرار گرفته، در نهایت این حقیقت بوده که پیروز شده است.
و السلام علی من اتبع الهدی.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/4968
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب آقای اسدی ☝️، سلام و احترام مجدد 👇
سخنان شما نمونهای روشن از رویکردی است که در ظاهر به عقلانیت تکیه دارد، اما در باطن گرفتار نوعی اومانیسم افراطی است که نه تنها دین را از جایگاه وحیانیاش فرو میکاهد، بلکه در نهایت به نفی نقش هدایتگری آن میانجامد. پس اجازه دهید پاسخ شما را با دقت و بدون هیچ ملاحظه و رودربایستی ای بررسی کنم.
۱- آیا عقل بشر مستقل از وحی کفایت میکند؟
شما میفرمایید « عقل در نزد انسان عامل تصمیم و انتخاب است » و تلویحاً دین را در حد یک ابزار تنزل دادهاید. اما آیا عقل انسانی بدون هدایت وحی توانایی تشخیص حقیقت و مصالح حقیقی دنیا و آخرت را دارد؟
✅ تاریخ بشر پر است از تجربههایی که نشان داده عقلِ تنها، بدون وحی، در نهایت یا در دام افراط افتاده (مانند ماتریالیسم و اومانیسم غربی) یا به ورطه تفریط کشیده شده (مانند خرافهگرایی و جهل در بسیاری از جوامع).
✅ شما میگویید که انسان میتواند دین را کنار بگذارد و صرفاً به عقل تکیه کند، اما بفرمایید کدام عقل؟ عقل ارسطویی؟ عقل دکارتی؟ عقل پراگماتیستی؟ عقل نسبیگرای پستمدرن؟ آیا همین پراکندگی عقلانی کافی نیست که ثابت کند عقلِ بیوحی، مانند کشتی بی ناخداست؟
✅ اگر عقل، بهتنهایی کافی بود، پس چرا پیامبران آمدند؟ چرا خداوند کتابهای آسمانی نازل کرد؟ آیا ارسال وحی عبث بود؟ آیا خداوند حکیم نمیدانست که عقل بشر برای هدایت کافی است؟
پس این تصور که عقل، خودبسنده و بینیاز از دین است، نهتنها با آموزههای دینی ناسازگار است، بلکه یک مغالطه خطرناک فلسفی است که نتیجهاش چیزی جز انحراف از حقیقت نیست.
۲- آیا دین، محدود به دستور دادن است و عقل تعیینکننده نحوه اجرا؟
شما فرمودهاید که « دین میگوید بکن و عقل میگوید چگونه بکن » و از این جمله نتیجه گرفتهاید که دین فقط یک مجموعه دستور است که عقل درباره چگونگی اجرای آن تصمیم میگیرد.
✅ اما این تقسیمبندی نادرست است. دین نهتنها « چه بکن » را مشخص میکند، بلکه «چگونه بکن » را هم در قالب اصول و چارچوبهایی روشن بیان کرده است.
✅ مثلاً در بحث عدالت اجتماعی، دین فقط نمیگوید « عادل باش »، بلکه روشهای برقراری عدالت را هم تشریح میکند، از زکات و خمس گرفته تا نهی از ربا و امر به معروف و نهی از منکر و.... .
✅ دین فقط نمیگوید « نماز بخوان »، بلکه جزئیات کیفیت آن را هم تعیین کرده است. پس چگونه میتوان ادعا کرد که دین فقط امر میکند و عقل مسئول اجراست؟
این سخن شما نوعی تقلیل دین به سطح یک کتاب راهنماست، در حالی که دین، نه فقط « راهنما »، بلکه « حاکم » و « نظامبخش » زندگی انسان است.
۳- آیا انسان میتواند دین را کنار بگذارد و به عقل اکتفا کند؟
شما در پایان فرمودهاید که « انسان میتواند دین را کنار بگذارد و به عقل اکتفا کند، مثل چین»، یا اینکه « دین را کنار بگذارد و عقل را منفعل کند و بشود مثل ما ».
✅ آیا همین چین، که الگوی شماست، گرفتار بحرانهای اخلاقی، ظلم به اقلیتها، کنترل شدید مردم، و فجایع انسانی نیست؟ آیا جوامع غربی که عقلگرایی را جایگزین دین کردند، امروز دچار بحرانهای معنوی و فروپاشی اخلاقی و خانواده نشدهاند؟ و با تبلیغاتشان همانها را برای ما هم می خواهند.
✅ آیا همین جوامع سکولار، که دین را به کناری نهادهاند، اکنون با بحران معنا، افسردگیهای گسترده، افزایش نرخ خودکشی و بیهویتی فرهنگی روبرو نیستند؟
✅ شما از چین مثال زدید، اما آیا چین که دین را کنار گذاشت، به انسانیترین جامعه تبدیل شد یا به حکومتی سرکوبگر که حتی آزادیهای ابتدایی مردمش را سلب کرده است؟
لذا ، این توهم که میتوان دین را کنار گذاشت و فقط با عقل، جامعهای پیشرفته و متعالی ساخت، نهتنها در عمل شکست خورده، بلکه نتایج فاجعهباری بهدنبال داشته است.
بنابراین : دین، عقل را هدایت میکند، نه برعکس ( دین صراط و راه است و عقل سراج و چراغ است )
✅ دین، نه ابزار است و نه صرفاً مجموعهای از قوانین، بلکه حقیقتی الهی است که هدایت انسان را بر عهده دارد و فصل الخطاب است.
✅ عقل، اگرچه نعمت بزرگی است، اما بدون وحی، گرفتار نسبیگرایی و سردرگمی و تحیرات میشود.
✅ تجربه نشان داده که حذف دین، نهتنها عقلانیت را تقویت نکرده، بلکه منجر به پوچگرایی، بحرانهای اجتماعی و سقوط اخلاقی شده است.
پس جناب آقای اسدی، این تفکر که « انسان در جایگاهی است که میتواند دین را کنار بگذارد » نهتنها از نظر دینی باطل و عاطل است، بلکه از نظر تاریخی و اجتماعی نیز مردود و رفوزه است. عقل، آنگاه ارزش دارد که در سایه هدایت دین قرار گیرد، نه اینکه به خیال خود جایگزین دین شود.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/4971
طلوع فکر و اندیشه
🔴 پرسشهای شما اگرچه در ظاهر ساده به نظر میرسند، اما در عمق خود نیازمند تبیین دقیق و ژرفاندیشی فلسفی، کلامی و قرآنی هستند. اجازه دهید هر یک را با دقت بررسی کنم و پاسخ مستند و مستدل ارائه دهم.
۱_ آیا خدا یا پیامبر در قیامت محاکمه میشوند یا انسان؟
✅ خداوند، بر اساس عدل و حکمت مطلق، حَکَم و داور است، نه محکوم. هیچکس او را محاکمه نمیکند، زیرا او نه ظلمی روا داشته و نه از عدالت تخطی کرده است:
لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ (انبیاء: 23)
او از آنچه انجام میدهد بازخواست نمیشود، ولی آنان بازخواست خواهند شد.
✅ پیامبران نیز مأموران الهی هستند که وظیفه ابلاغ رسالت را داشتند. آنان خود بندگان صالح خداوندند که تکلیف خود را انجام دادهاند و نه گناهکارند که محاکمه شوند، و نه خودسرانه فرمانی دادهاند که مورد بازخواست قرار گیرند:
مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ (مائده: 99)
بر پیامبر جز رساندن (وحی الهی) وظیفهای نیست.
پس در قیامت، این انسان است که مورد محاکمه قرار میگیرد، زیرا او مختار و مسئول اعمال خود است.
۲_ آیا در قیامت به کارهای انسان رسیدگی میشود؟
✅ بیتردید، آری. اساس قیامت، روز جزا و رسیدگی به اعمال انسانهاست:
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (زلزال: 7-8)
پس هر کس هموزن ذرّهای نیکی کند، آن را میبیند و هر کس هموزن ذرّهای بدی کند، آن را میبیند.
✅ این رسیدگی نهتنها بر اساس اعمال ظاهری انسان، بلکه بر اساس نیات و درونیات او نیز خواهد بود. هیچچیز از دید الهی پنهان نیست:
إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (مُلک: 13)
او به آنچه در سینههاست داناست
۳_ نقش رهبران در گناه و ثواب انسان چگونه سنجیده میشود؟
✅ رهبران و پیشوایان جامعه، از آن جهت که نقش هدایت یا اضلال مردم را دارند، در برابر خداوند مسئولاند. اما این مسئولیت به معنای سلب مسئولیت از فرد نیست. قرآن بهوضوح بیان میکند که گمراهکنندگان و پیروانشان، هر دو در عذاب شریک خواهند بود :
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا، رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا (احزاب: 67-68)
و گفتند: پروردگارا! ما از بزرگان و سرکردگان خود پیروی کردیم و آنان ما را از راه به در بردند. پروردگارا! پس عذاب آنان را دو چندان کن و لعنت بزرگی بر آنان فرود آور.
✅ از این آیات مشخص میشود که رهبران منحرف، به دلیل گمراه کردن مردم، مجازات بیشتری خواهند داشت، اما پیروان نیز بهخاطر پذیرش ناآگاهانه یا کورکورانه، از مسئولیت مبرا نخواهند بود.
✅ در مقابل، رهبران الهی که مردم را به راه راست هدایت کردهاند، در اجر و پاداش آنان شریکاند :
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ (طور: 21)
و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان نیز در ایمان از آنان پیروی کردند، ما آنان را به یکدیگر ملحق خواهیم کرد.
۴_ چرا خدا به انسان عقل داد، اگر قرار بود فقط بر اساس دین محاکمه شود؟
✅ این پرسش از اساس، دارای یک پیشفرض نادرست است؛ گویی عقل و دین را در برابر یکدیگر قرار داده است. اما در حقیقت، عقل و دین دو نورند که یکدیگر را تکمیل میکنند.
✅ عقل، ابزار درک دین است. اما عقل بهتنهایی برای هدایت کافی نیست، زیرا به دلیل محدودیتهای ذاتیاش، در بسیاری از مسائل اساسی دچار خطا میشود. به همین دلیل، دین آمد تا آنجا که عقل دستش کوتاه است، مسیر صحیح را نشان دهد.
✅ خداوند به انسان عقل داد تا دین را بفهمد، نه اینکه دین را کنار بگذارد. به همین دلیل، بسیاری از احکام دینی بر پایهی عقلانیت هستند :
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (روم: 24)
قطعاً در این (نشانهها)، آیاتی برای مردمی که تعقل میکنند وجود دارد.
✅ عقل، اگر از وحی جدا شود، یا در دام افراط در مادیگرایی میافتد (مانند ماتریالیسم مدرن) یا به ورطه خرافات و جهل سقوط میکند (مانند ادیان تحریفشده). اما عقلِ متصل به دین، چراغ هدایت است، نه جایگزین آن.
✅ پس عقل، حجت درونی است و دین، حجت بیرونی. یکی بدون دیگری ناقص است.
پس جناب اسدی :
✅ در قیامت، تنها انسان محاکمه میشود، زیرا او مختار و مسئول اعمال خود است.
✅ اعمال انسان بهطور کامل بررسی میشود، چه در ظاهر، چه در باطن.
✅ رهبران، در هدایت یا گمراهی مردم نقش دارند و مسئولیت آن را خواهند داشت، اما پیروان نیز باید با عقل خود، راه صحیح را تشخیص دهند.
✅ عقل، وسیله فهم دین است، نه جایگزین آن. خدا عقل را داد تا انسان به حقانیت دین پی ببرد، نه اینکه دین را کنار بگذارد.
طلوع فکر و اندیشه
✅ دین و عقل، نه متضاد، بلکه مکمل یکدیگرند. عقل بدون دین، در دام افراط و تفریط میافتد، و دین بدون عقل، مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
✅ بنابراین، فرضیه « عقل بدون دین » یا « دین بدون عقل » هر دو مردودند. راه درست، تعقل در پرتو وحی است.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/4973
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب بابایی، پاسخ شما را خواندم، اما همچنان همان مغالطههای قبلی در آن موج میزند: استفاده از استدلالهای ناقص، مصادره به مطلوب، و نتیجهگیریهای اشتباه. حال اجازه دهید به نکات شما پاسخ دهم :
۱_ آیا مشکلات اقتصادی ناشی از دین است؟
شما میگویید که چون مدیران کشور در جامعهای مسلمان تربیت شدهاند، پس مشکلات اقتصادی ناشی از دین است.
این دقیقاً همان 👈 مغالطه علت جعلی است. اگر چنین منطقی را بپذیریم، پس باید بگوییم که مشکلات اقتصادی چین ناشی از کمونیسم است، یا فقر گسترده در هند به خاطر آیین هندو است!!
درحالیکه حقیقت این است: مشکل از دین نیست، مشکل از سوءمدیریت مخصوصا اصلاح طلبان غربگرا و لیبرالها است.
کما اینکه در تاریخ، جوامع دینی موفق هم داشتهایم؛ همانگونه که جوامع سکولار ناموفق هم کم نیستند.
۲_ آیا کشورهای سکولار فساد و فقر ندارند؟
فرمودهاید که بله، فساد و فقر در کشورهای سکولار هم هست، اما تفاوت در این است که آنها اعتقادی به دین ندارند، ولی ما داریم.
اولاً، این چه منطقی است؟ یعنی اگر کسی دین نداشته باشد، فساد او توجیهپذیر میشود؟! پس شما قبول دارید که فساد، امری طبیعی در جوامع بشری است و به دین و بیدینی ارتباطی ندارد، بلکه به قانون، نظارت، و شفافیت بستگی دارد.
ثانیاً، اینکه میفرمایید: « در کشورهای سکولار، رعایت حقالناس و بیتالمال بیشتر است »، دقیقاً کدام شاخص علمی را ارائه کردهاید؟ در کدام کشورها؟ در آمریکا، که نابرابری اقتصادی بیداد میکند و یک درصد ثروتمندان بر ۹۹ درصد مردم سلطه دارند؟ در فرانسه، که هر ماه اعتراضات معیشتی به پا میشود؟ یا در آلمان، که فساد مالی مقامات بارها افشا شده است؟
فساد و ضعف اقتصادی نه به دین مربوط است و نه به بیدینی؛ بلکه به نظام نظارتی و مدیریتی بستگی دارد. اگر مدیری که با سوءاستفاده از دین، خیانت میکند، حذف شود و یک مدیر کارآمد و متعهد دینی جایگزین شود، آنوقت عدالت واقعی اجرا خواهد شد.
۳_ شما راه را بیراهه رفتید؟
بر فرض که مدیران ما تحت تعلیمات دینی بودهاند؛ اما آیا هرکس که نام دین را یدک میکشد، الزاماً پایبند به آن است؟ مگر در زمان امیرالمؤمنین (ع) خوارج، ظاهرشان مذهبی نبود؟ آیا پیامبر اکرم (ص) نگفت که در آینده، منافقانی خواهند آمد که قرآن بر زبان دارند، اما در دلشان ایمان نیست؟
اتفاقاً مشکل امروز جامعه این است که برخی، دین را در ظاهر میگیرند، اما در عمل به آن پایبند نیستند. شما اگر واقعاً نگران دین هستید، چرا از تفکیک مدیران دینیِ واقعی از مدیران سوءاستفادهگر دفاع نمیکنید؟
بنابراین :
جناب بابایی، مشکل شما این است که دین را مقصر میدانید، نه خیانتکاران را. درحالیکه اگر کسی در لباس دین خیانت کند، او نماینده دین نیست، بلکه خائن به دین است.
اگر راه را بیراهه رفتهایم، چرا در تاریخ حکومتهای دینی موفق هم داشتهایم؟ اگر دین عامل عقبماندگی است، پس چگونه مسلمانان در دوران طلایی اسلامی، مرکز علم و تمدن جهان بودند؟
حقیقت این است که دین، نه مانع پیشرفت است و نه عامل فساد. بلکه این ما هستیم که باید دین را درست بفهمیم و به درستی اجرا کنیم.
پس اگر هنوز معتقدید که دین مشکل اصلی است، بفرمایید: ۱. اگر فردی در لباس دین دزدی کند، آیا دین او مقصر است یا خودش؟
۲. اگر کشوری مثل چین بدون دین رسمی، فساد کند، تقصیر کمونیسم است؟
۳. چرا در طول تاریخ، حکومتهای موفق دینی هم داشتهایم؟
اگر پاسخی برای این سه پرسش ندارید، یعنی استدلال شما کامل نیست.
پس لطفاً به جای کلیگویی، یک استدلال علمی، دقیق و مستند بیاورید. در غیر این صورت، بحث شما فقط شعار و مغالطه خواهد بود.
والسلام
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/4977
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جوابیه دوم به آقای بابایی ؛
جناب بابایی، شما از مغالطهای که به آن اشتباه در نسبت دادن علت گفته میشود، بهره میبرید. اما این استدلال سست نمیتواند حقیقت را پنهان کند. اجازه دهید موضوع را روشنتر کنیم :
۱_ آیا جنایتهای حکومتها را باید به پای ایدئولوژی آنها نوشت؟
شما میگویید که چون مدیران کشور ما در فضای دینی رشد کردهاند، پس مشکلات اقتصادی را باید گردن دین انداخت. بر این اساس، آیا باید تمام جنایات حکومتهای کمونیستی را هم به پای مارکسیسم نوشت؟ آیا باید تمام فجایع سرمایهداری را به نام لیبرالیسم ثبت کرد؟
مائو تسه تونگ میلیونها نفر را در چین قتلعام کرد؛ آیا این را باید تقصیر کمونیسم دانست؟
استالین اردوگاههای کار اجباری را در شوروی راه انداخت؛ آیا باید کمونیسم را برای آن محاکمه کرد؟
آمریکا و غرب در عراق، افغانستان، ویتنام و صدها نقطه دیگر جهان دست به کشتار زدند؛ آیا باید سرمایهداری را متهم کرد؟
پس اگر شما میخواهید ناکارآمدی برخی مدیران فاسد را به پای دین بنویسید، باید این منطق را در مورد همه ایدئولوژیها هم بپذیرید!
۲_ بمب اتم را گردن فیزیک میاندازید؟!
شما وقتی میخواهید از جنایات علمی مانند یوژنیکس (علم اصلاح نژاد که نازیها و آمریکاییها به کار بردند) و بمب اتم حرف بزنید، چرا این فجایع را به پای علم نمینویسید؟
آمریکا دو شهر هیروشیما و ناکازاکی را با بمب اتم نابود کرد؛ آیا باید فیزیک را عامل این کشتار دانست؟
نازیها علم ژنتیک را برای پروژههای نژادپرستانه خود به کار گرفتند؛ آیا باید ژنتیک را محکوم کرد؟
اگر این منطق شما درست باشد، پس باید کل علوم بشری را تعطیل کنیم.
۳_ مشکل در انحراف از اصول است، نه در خود اصول
مشکل نه در دین است، نه در علم، نه در ایدئولوژی. مشکل در سوءاستفاده از این ابزارها توسط انسانهای نادرست است. شما وقتی که فساد مدیریتی را میبینید، باید ببینید که آیا این مدیران واقعاً بر اساس اصول دینی عمل کردهاند یا دین را فقط ظاهری برای منافع خود قرار دادهاند؟
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: حکومت، اگر عادل باشد، حتی کافر هم باشد پایدار میماند، اما اگر ظالم باشد، حتی اگر مسلمان باشد، سقوط خواهد کرد.
فساد، رانت، بیعدالتی و خیانت به بیتالمال نه محصول دین است و نه علم؛ بلکه محصول دور شدن از اصول واقعی دین و وجدان انسانی است.
✅ بنابراین : دین، فیزیک، کمونیسم، سرمایهداری؟ یا انسانهای فاسد؟
شما سعی دارید ناکارآمدی برخی مدیران را به گردن دین بیندازید، اما وقتی در نظامهای لائیک هم فساد و ظلم میبینیم، آیا باز هم این منطق کار میکند؟
در غرب، قدرت رسانهای اجازه نمیدهد فسادهای کلان به چشم مردم بیاید.
در حکومتهای سکولار هم ظلم و استبداد وجود دارد، اما با ظاهری شیکتر
مشکل، فساد انسانهاست، نه ایدئولوژیها.
پس به جای اینکه دین را متهم کنید، ببینید که چه کسانی به اسم دین، اصول واقعی آن را زیر پا گذاشتهاند. وگرنه همان کسانی که به نام آزادی، دین را زیر سؤال میبرند، خودشان در عمل استبداد و فساد را اجرا میکنند.
نکته پایانی :
دین یعنی عدالت، علم یعنی حقیقت، اما وقتی دست افراد نادرست بیفتند، میشوند ابزار فساد و جنایت.
پس مشکل دین نیست، مشکل انسانهاییاند که از دین و علم سوءاستفاده میکنند.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/4978