eitaa logo
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
4.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
143 فایل
بِسم‌اللّٰھ‹💙- همھ‌چےاز¹⁴⁰².².¹⁷شࢪو؏‌شد- نادم؟#پشیمون اینجا؟همہ‌چۍداࢪیم‌بستگے‌داࢪه‌توچۍ‌‌بخاۍ من؟!دختࢪدهہ‌هشتاد؎:) ڪپۍ؟!حلال‌فلذآڪُل‌ڪانال‌ڪپۍنشه! احوالاتمون: @nadem313 -وقف‌حضࢪت‌حجت؛ جان‌دل‌بگو:)!https://daigo.ir/secret/39278486 حࢪفات‌اینجاست @nadem007
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹 🕊🌹🕊 🕊🌹 🕊 ࢪمآن↻⇦ 💜جبهہ‌ۍ‌ عآشقۍ💜 با صدای تیر ارغوان و کشیدم و عقب تر رفتیم. لب زدم: - هیییع ناله نکن نباید بفهمن کجا قایم شدیم. ارغوان با دست جلوی دهن شو گرفت و به دیوار پشت سرمون اشاره کرد. به دیوار نگاه کردم و اشاره کردم چی می گی. با دست اشاره داد بزنم به دیوار. زدم که دیدم دره و باز شد. داخل رفتم و ارغون رو هم اوردم داخل. دستشو برداشت و گفت: - اینجا رو کسی بلند نیست. سری تکون دادم و نور گوشی مو زدم به زخم ش نگاه کردم از درد عرق کرده بود. نگران نگاهش کردم و گفتم: - خوبی؟ بغض کرد و گفت: - دردم می کنه خیلی. لب زدم: - تحمل کن زودی میام می برمت دکتر خوب؟ سری تکون داد و با درد چشامو بست. از در اروم بیرون اومدم و درو بستم. اروم اروم پشت ستون های کاه و علوفه اسب ها جلو رفتم دو تا بادیگارد بود که دو تا شو زدم و سریع منطقه امو عوض کردم. صدای تیر اومد و چند تا دیگه از بادیگارد ها افتادن زمین. فرزاد و اون قسمت پشت علوفه ها دیدم و بهش علامت دادم که با هم بریم جلو. سری تکون داد برام و هر دو اروم و محتاط جلو رفتیم با دیدن پدرش و ۵ تا بادیگارد دیگه به فرزاد علامت دادم و با بسم الله شروع کرد به زدن و تا به خودش بیان هر ۵ تا رو زدیم و موند پدرش دوید بره پشت علوفه ها که پاهاشو نشونه گرفتم و دو سه تا زدم که افتاد زمین. سعی کرد کشون کشون خودشو بکشه پشت علوفه ها و دست از شلیک کردن برنمی داشت. دستشو نشونه گرفتم و زدم که اصلحه از دستش افتاد و ناله اش به اسمون رفت. فرزاد دوید و با پا اصلحه رو دور کرد و با یه حرکت بیهوشش کرد. بقیه هم بیرون اومدن و سریع دویدم سمت همون جا و درو باز کردم. ارغوان بلند بلند ناله می کرد و بین خواب و بیداری بود. خم شدم و بغلش کردم بیرن اومدم. فرزاد با دیدن ارغوان عصبی شد وگفت: - نامرد چطور دلش اومده دختر خودشو بزنه! سرهنگ گفت: - سریع باید ببریش بیمارستان. بالا رفتیم و معمور ها همه جا پخش شده بودن. از دور بهشون علامت دادیم که دکتر و پرستار با تخت سریع اومدن و ارغون و روش خوابوندم و گفتم: - تیر خورده خون ازش رفته لطفا سریع رسیدگی کنید. سریع سوار امبولانس ش کردن و خودمم جفت ش نشستم و حرکت کردن. چشم که باز کردم توی بیمارستان بودم. نگاهی به اطراف انداختم بلاخره بجز عمارت بابا رنگ جای دیگه ای رو هم دیدم. نیش ام وا شد و نشستم. خواستم پاشم که یه چیزی ازم کنده شد و متعجب به تخت نگاه کردم که خون از دستم پاچید و سرم کنده شده بود. ترسیده جیغ زدم که دیدم تخت کناریم از خواب پرید محمد بود که. سریع بلند شد و همین جوری کفش هاشو پاش کرد دوید سمتم که بند کفشش رفت زیر پاش و سکندری خورد به جلو و محکم زد زیر من که روی تخت بودم و من از اون ور تخت پرت شدم پایین. اخ استخون هام فکر کنم خورد شد. انقدر تو شک بودم و زود اتاق افتاد که یادم رفت جیغ بکشم!
وقتی لحظہ‌های سخت زندگیتو تنها میگذرونی دیگه برات مهم نیست کی میمونه و کی میره!🙃
خوࢪشید هَمٖ تَنهاست ۅَݪے هَڼۅز میدِرَخشہ 🌿🌝 .
انگار گیر کردم تو وجودت>>>>
که‌زخمِ‌هر‌شکست‌من؛ حضوریک‌جوانه‌شد.. :) 🌱💚
به سلامتی پنگوئن که یه وجب قد داره ولی لاتی راه میره. . .
「 اون بالایی حواسش بهت هست تو فقط زندگی کن!☘️💚 」.
"يا‌مَنْ‌يَعْلَمُ‌ضَميرَ‌الصَّامِتينَ" ای کسی که از دل‌ های ساکت‌ خبر داری..
يُـؤتِڪُمْ‌خَيْـرًا‌مِمَّـا‌أُخِـذَ‌مِنْـڪمْ درمقـٰابِل‌آنچـه ازشمـٰا‌گرفتـه شده‌ بهتراز‌آن‌راعَطـٰا‌میکند👀♥️
موقعیت نبود گناه کنیم، توهم تقوا برمون داشت..!
‌ ‌ 'بعد از هند و چین پر جمعیت‌ترین جا قلبه کربلا
°🧡🌵° The Best Is Yet To Come be Patient بهترین‌هاهنوزتوراه‌هستند؛صبورباش👀
♥️°بۍتواین‌دیدِه‌ڪجامیلِ‌بہ‌دیدن دارد قصہ‌ۍِ‌عشق‌مگربۍتوشنیدن‌دارد؟!
ما زندگی می کنیم تا قیمت پیدا کنیم نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ع‍‌ش‍‌ق ق‍‌اس‍‌م س‍‌ل‍‌ی‍‌م‍‌ان‍‌ی😎❤✌🏻 شاید برای زبان های شما تیزی دارد نه فقط تیزی بله تمام ماست حاجی....
گر‌بپرسۍکۍبمیرم‌باچه‌ذکرۍ‌در‌کجا پاسخ‌آیدیامحرم‌،یاحُسیـن،یاکربلا♥️🔗
تـٰاڪه‌لَب‌گُفت: سَلـٰامٌ عَلَی‌الَـٰأرباب،حُســِـــین(؏) یِڪ‌نَـفس رَفت دلـَم... تـٰا‌خود‌بِین‌الحَرمِین‌ッ
یا‌ابوالفضل‌‌گفتیم‌و‌گره‌ها‌وا‌شد...!(:🖇
حکایت چشم ها:))
بغضی‌کهنه‌در‌گلویم‌ سوگواری‌میکند !
یا کاشف الزفرات ای برطرف کننده آه های بلند💙'
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
یا کاشف الزفرات ای برطرف کننده آه های بلند💙'
یا دلیل المتحیرین ای راهنمای کسانی که دچار سردرگمی هستند💙'
مارا از مرگ میترسانند انگار که ما زنده ایم :)
روزای‌سخت‌مشخص‌میکنه ادمای‌دورت‌چقدر‌می‌ارزن(: